پاسخ : صندلی داغ رتبه های برتر کنکور95-تجربی - آقا حمید
به نقل از YaSm!nA :
آقای حمید مرسی از اینکه ک قبول کردید

بازهم تبریک بخاطر رتبه عالیتون

+ اگه سلام علیکی دارید بفرمایید

و به عنوان سوال اول لطفا خودتونو معرفی کنید

مرسی
خیییلی خیلی ممنون. :)
اممم سلام علیک.

خب، حمید بهمنی هستم، دانش آموز علامه حلی 5 تهران. سال دوم و سوم دبیرستان المپیاد شیمی می خوندم که خب نتونستم قبول شم.
از اواخر تیر پارسال استارت برای کنکور رو زدم و به دلیل خستگی ناشی از المپیاد تصمیم گرفتم اون اوایل رو یکمی برای خودم راحت تر بگیرم.
رتبه 24 منطقه 1 و 61 کشوری تجربی رو کسب کردم، الان هم به عنوان کمک مشاور توی مدرسه ـم فعالیت می کنم.
هر چی فکر می کنم چیز دیگه ای برای معرفی خودم به ذهنم نمی رسه، اگه چیزی جا افتاده می تونید بعدا بپرسید.
به نقل از دهقان خلافکار :
به عنوان سوال دوم !!! چرا تجربی رو انتخاب کردی ؟
خیلی زودتر از اونیکه فکر می کردم با این سوال مواجه شدم.

خب شاید اگه دوباره فرصت انتخاب داشتم، رشته ریاضی رو انتخاب می کردم. اون موقع که اول دبیرستان بودم و بحث انتخاب رشته و این حرفا بود، همیشه حرف از این بود که ریاضی ها خیلی زیادن، تجربی ها کمن و این حرفا.

نمی دونم مشکل اصلی از خودم بود یا مشاورام، ولی به نظرم شاید اگه یکی بهم میگفت تا 3 سال دیگه داوطلب های تجربی حدود 3 برابر ریاضی ها میشن، اوضاع یکمی برام فرق می کرد. انکار هم نمی کنم که شرایط مالی هم توی تصمیم ـم بی اثر نبود. یادمه که توی برنامه نویسی خیلی قوی بودم ولی با خودم فکر می کردم که این رشته شغل درست و حسابی تهش نداره.

(بماند که این فکر درست بود یا نه)
خب ولی الان... راضیم. یجورایی حس می کنم همونی شد که از اول قرار بود بشه.
به نقل از دهقان خلافکار :
به عنوان سوال سوم !!! سال پیش روزای تعطیل و غیرتعطیل میانگین چقد میخوندی ؟
استارت کارو بزنیم فعلا ...
بستگی داره. اول اینکه من هیچ علاقه ای به اندازه گرفتن زمان مطالعه ام نداشتم و شما رو هم به این کار توصیه نمی کنم.

ولی خب اگه بخوام یه مقدار حدودی بهتون بگم... مثلا توی تابستون بیشتر از 5 ساعت نمی شد. 5 ساعت مفید البته، که نه توی خونه بلکه تو سالن مدرسه درس می خوندم و طبیعتا درس خوندن بین همکلاسی ها به مراتب قابل تحمل تر و تا حدودی پربازده تره!
پاییز و زمستون یکمی فرق کرد. توی تابستون به قدر کافی خوش گذرونده بودم، المپیاد رو تقریبا فراموش کرده بودم، و دیگه آماده ورود به سخت ترین دوران تحصیلی بودم.

دیگه به اندازه تابستون استراحت نمی کردم؛ نمی دونم، روزی 6-7 ساعت شاید، و گاهی بیشتر.
عید؛ اوضاع کاملا فرق کرد. من فکر می کنم هیچ وقت توی عمرم به اندازه ی نوروز 95 انگیزه نداشته م. کلا خیلی هیجان زده و مصمم بودم و ساعت مطالعه م هم احتمالا به اعدادی نجومی(شاید طرفای 10) میل می کرد.

بعد از عید... بهاره دیگه

یه حس خواب آوری با خودش داشت. ساعات مطالعه م کمتر شد، شاید طرفای 7 ساعت توی روز. البته این مقدار توی ماه آخر به طرز قابل توجهی افرایش پیدا کرد. دیگه کنکور جدی جدی داشت نزدیک میشد بالاخره.
