جمله سازی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع miena.m
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
واکی تاکی رترو عجیبه
نزدیک ، تب ، تماشا
موقعی که تب داشتم مامانم منو نزدیک دریاچه ول میکرد تا بشینم ماهی های دریاچه رو تماشا کنم

صدرا - گودزیلا - سنا
 
موقعی که تب داشتم مامانم منو نزدیک دریاچه ول میکرد تا بشینم ماهی های دریاچه رو تماشا کنم

صدرا - گودزیلا - سنا
سنا برادری گودزیلا به نام صدرا دارد .
_حقیقت تلخ_
رترو
طوطی
کوکو
 
اسم طوطی من رترو هس و کوکو دوس داره

معلم زبان ، بانک صادرات ، چوب لباسی
معلم زبان با چوب لباسی یکی از شعبه های بانک صادرات رو تخریب کرد
12 _بودجه بندی_فروردین
 
۱۲ فروردین بودجه بندی سال بعد مدرسه رو قراره بنویسن
بوس - بغل - شامپانزه
خره ، چرا مثل شامپانزه نشستی ، پاشو بیا بغلم کن و بوس بده
گوربه ، سلاخی ، گونی
 
خره ، چرا مثل شامپانزه نشستی ، پاشو بیا بغلم کن و بوس بده
گوربه ، سلاخی ، گونی
جدیدا گوربه ها پسرا رو به خصوص صدرا ها رو تو گونی میکنن و میبرن سلاخی میکنن تا برای مخالفان حقوق گوربه ها درس عبرتی بشه
شرک - کراش - دوست دخترم
 
جدیدا گوربه ها پسرا رو به خصوص صدرا ها رو تو گونی میکنن و میبرن سلاخی میکنن تا برای مخالفان حقوق گوربه ها درس عبرتی بشه
شرک - کراش - دوست دخترم
شرک داشت از کراشش که دوس دخترمه حرف میزد.
مسجد_ماکارانی_شیمی
 
شرک داشت از کراشش که دوس دخترمه حرف میزد.
مسجد_ماکارانی_شیمی
خادم مسجد که قبلا معلم شیمی بوده داشت واکنش هایی که توی ساختن ماکارونی اتفاق می افتاد رو حین پختنش توضیح میداد

حسنی - آلت تناسلی - قرقره
 
خادم مسجد که قبلا معلم شیمی بوده داشت واکنش هایی که توی ساختن ماکارونی اتفاق می افتاد رو حین پختنش توضیح میداد

حسنی - آلت تناسلی - قرقره
حسنی با قرقره ماکت الت تناسلی مارمولک را ترسیم کرد

کنجکاو_نماز_فیلم کمدی
 
حسنی با قرقره ماکت الت تناسلی مارمولک را ترسیم کرد

کنجکاو_نماز_فیلم کمدی
یه فیلم کمدی دیدم که تو یکی از سکانسا مرده کنجکاو بود ببینه موقع نماز و سجده رفتن بقیه چه شکلین

ساعت . کتاب . شورت
 
یه فیلم کمدی دیدم که تو یکی از سکانسا مرده کنجکاو بود ببینه موقع نماز و سجده رفتن بقیه چه شکلین

ساعت . کتاب . شورت
ساعت ۱۲ شبعکس شورت رو روی جلد کتاب کشید
سمپادیا ، صندلی ، کباب
 
لارا در مسابقه ستاره همان گه در آلمان برگذار میشود شرکت کرده
پیاده روی -- خاله -- پرشیا
خاله با پرشیا از پیاده روی خانه مادربزرگ رد میشود
مضخرف_کلر_رسوب
 
خاله با پرشیا از پیاده روی خانه مادربزرگ رد میشود
مضخرف_کلر_رسوب
بابام داشت درباره مضرات کلر میگفت در حالی که داشت رسوب ته کولر آبی مضخرفمون رو میگرفت

توویتر - زیربغل - دماغ
 
Back
بالا