همه مشکلات از اونجایی شروع شد که...

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Nemesys
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Nemesys

کاربر انجمن خاک‌خورده
ارسال‌ها
688
امتیاز
9,183
نام مرکز سمپاد
Sh.HiddenHand
شهر
MD
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبیات و شیمی
اینجا میخوایم درباره این حرف بزنیم که کجای کار رو اشتباه رفتیم که به اینجا رسیدیم. بیاید قبول کنیم که حال ما خوب نیست. حال جامعه ما خوب نیست. اگه میخواین در مخالفت با این جمله یه جامعه بدتر رو مثال بزنین و بگین خداروشکر که مثل اونها نیستیم، زندگی اونها به خودشون مربوطه و ما برای رسیدن به اینجا مطمئنا اینهمه تلاش نکردیم. ما از دنیا خیلی بیشتر میخواستیم که بلند شدیم، دکمه ریست رو زدیم و گفتیم "از اول...". ما حق داریم که از دنیا یه چیز بهتر بخوایم و اگه این حق رو از خودمون سلب کنیم دیگه دلیلی برای ادامه وجود نداره.
هدف این تاپیک بیان مشکلات، ریشه یابی و همکاری برای حل اون هست. لطفا مسئولیت رو روی دوش دیگری نندازید. اینجا میخوایم از مشکلات و اشتباهات خودمون بگیم که ما رو به اینجا کشوند. اینجا دنبال یه پرش بلند مثل انقلاب نیستیم چون خودمون از پیامدهاش خبر داریم. ولی هیچ چیزی نیست که قابل اصلاح نباشه. اینجا میخوایم قدمهای کوتاه برداریم تا آروم آروم به اونجایی که باید حداقل نزدیک شیم.
شاید بگید که ما اعضای محدود یه فروم دارای مخاطبان خاص چیکار میتونیم بکنیم ولی این رو درنظر بگیرین که همین اعضا فردا بخشی از جامعه رو میسازن و با توجه به پتانسیل های این گروه به عنوان استعدادهای درخشان این تاثیر میتونه خیلی بزرگ باشه.
 
آخرین ویرایش:
همه چیز از اونجایی شروع شد که آدمها برای انجام کاری که وظیفه شون بود سر هم منت گذاشتند...
دیدید بعضی وقتا مثلا کارمند بانک بخاطر انجام یه کار ساده بانکی براتون ناز میکنه؟ یا منشی یه دفتر برای دادن یه قرار ملاقات کلی بهتون گلایه میکنه که خسته م و حال ندارم و الآن وقتشو ندارم؟ یا مثلا تعمیرکار برای انجام کارش چقدر خودشو میگیره؟
مگه اونها برای انجام این کار استخدام نشدن؟ مگه بخاطرش پول نگرفتن؟ پس چرا اینجوریه؟ چرا ما از این که اونها کارمون رو انجام دادند اینقدر خوشحال میشیم؟ مگه انتظار دیگه ای داشتیم؟
خب چجوری میشه ما به حقمون به عنوان خریدار/گیرنده خدمات برسیم؟
 
همه چیز از اونجا شروع شد که محدود کردن شد راه ما واس حل کردن...
پنهان کردن شد عفت..
حرف مردم شد ابرو..
قضاوت شد کار مردم..
همه چیز از اونجا شروع شد که یادمون رفت اول باید انسان باشیم بعد هر چی..
 
همه چیز از اونجایی شروع شد که کتاب های ما را به آتش کشیدند

چقدر علم میتوانست منتقل شود اما نشد.
 
همه چیز از رواج دگماتیسم در عقاید مختلف شروع شد.وقتی این طبع رایج شد،تونست تکیه گاه مناسبی باشه برای یکی از خطرناکترین و مزخرفترین ایدئولوژی های دنیا که هنوزم داریم ازش کلی ضربه میخوریم و از کشوری نزدیک اونو به ارث بردیم...
 
آخرین ویرایش:
همه چیز از انجایی شروع شد که عده ای برای پول داخل جیبشان دست به هر کاری زدند

همه چیز از انجا شروع شد که دیگران از ترس جانشان سکوت کردند

همه چیز از انجایی شرو شد که اصل ها فرع شدند و فرع ها اصل
 
همه چیز از اونجایی شروع شد که وقتی کسی حرف درستی میزد سرکوب میشد.
از اونجایی که ظاهر الویت پیدا کرد به محتوا و ریا زیاد شد.
از اونجایی که ترس باعث شد که سکوت کنیم و تایید های الکی.
از اونجایی که خیلی ها آگاه نیستن به حقوق و وظیفه ی جایگاهی که دارن.
 
خب قرار نبود مثل چندتا بچه غرغرو فقط اینجا مشکل مطرح کنیم. قرار شد راه حل بدیم که از خودمون شروع کنیم و وضعیت رو بهتر کنیم.
 
مشکل از اونجایی شرو شد که قرار گذاشتیم خودمونو بر جامعه نرجیح بدیم
به سود خودمون کار کنیم وگور بابای جامعه
شایدم از اونجا که راه سعادت مشخص شده رو بهش شک کردیم
حاضر نشدیم سختیشو به جان بخریم
برگشتم سر خط اول چه جالب
باید از خودمون بگذریم تا جامعمون اباد شه
 
مشکلات از اونجایی شروع شد که واقعیت را به رویاهای شیرین و عقاید دلگرم کننده بخشیدیم
از آنجا دیگر اشتباهات خود را قبول نکردیم و صرفا خود را تسکین دادیم. به جای راه حل های واقعی با افکار سوپر من وارانه دست به نابودی کشور زدیم
راه حل؟ یک مقدار منطق به خودمان تزریق کنیم, اشتباهات و ضعف ها را بپذیریم, عقاید ایده آل گرای غیر ممکن را به دور بریزیم, فکر کنیم و اقدام کنیم.
 
همه چیز از اون جا شروع شد که دنبال راه میانبر برای همه کار بودیم .
دنبال پارتی بودیم . دنبال رشوه بودیم . اعتقاد ندارم خیلی آی کیو ایرانی ها با دیگران فرق دارد . اما اگر ایرانی ها هم مثل چینی ها ، ژاپنی ها حتی سنگاپوری ها سرشون رو توی همه چیز نمی کردن ، راحت وظایف خودشون رو انجام می دادن و لذت زندگیشون رو می بردن خیلی بهتر میشد .

همه چیز از اون جا شروع شد که ( این ک هر شخص حق دونستن خیلی چیزها و داره درسته ؛ اما قبول کنید ما زیاده روی می کنیم و در مورد همه چی نظر میدیم .) تو چیز هایی ک واقعا""هیچ"" تخصصی درشون نداریم نظر دادیم. وقت هر روزمون هم در گیر همیناست . پلاسکو آتیش میگیره ، ملت پیام کپی می کنن چرا هلی کوپتر نداشتن . خب کسی نیست بگه : تو چه میدونی ، تو ک متخصص مسائل امنی نیستی ، شاید راه خاموش کردن این ، هلی کوپتر نبوده . من واقعا تو کشور های خارجی نبودم ، اما دیدم توی لندن برج گرنفل آتیش گرفت و کسی هم از هلی کوپتر استفاده نکرد . واقعا واقعا برام سواله ببینم اون جا هم ملتشون پیام کپی می کردن چرا هلی کوپتر استفاده نشد ؟!

یا مثلا در مورد برجام . ملت در مورد انواع سانترفیوژ های IR نظر میدن و بحث می کنن . در مورد این ک آیا قانون تحریم های داماتو نقض برجام حساب میشه یا نه ، همه نظری میدن . چند نفر واقعا اطلاعات دارن ؟
ماشالله چنان هم ادعا دارند می دونند ک آدم اصلا شک هم بهشون نمی کنه . یعنی فک می کنه واقعا طرف می فهمه . در حالی ک ماشین کپی پیستی بیشتر نیست.
جوک هاش رو هم ساختن . میگیم و می خندیم وقتی از راننده تاکسی های متخصص در همه چیز صحبت می کنیم . اما خودمون هم همون طوریم .
مثالام سیاسی شد . تو بقیه موارد هم همینیم . مثلا ، آقای عزیزی ک از کی روش شدیدا انتقاد می کنی چرا اشکان دژاگه رو جلو آرژانتین کشیدی بیرون ، تو واقعا بودی تو زمین ؟ تو دیدی آیا دژاگه قبل بازی مشکلی داشته ؟ تو توی نیمکت نشسته بودی ؟ تو چه تخصصی تو فوتبال داری ؟ !

اگه ما ایرانی ها هم یه ذره بیشتر کار هامون رو با تمرکز انجام می دادیم ، خیلی جلو تر بودیم . من نمی دونم چینی ها چکار کردن . اما تصوری ک ازشون دارم ملتیه ک کارهاشون رو خوب انجام میدن . اگه کاری بهشون محول میشه بهوونه نمیارن . کار نمی کنیم ، مشکلات رو گردن همه چی می ندازیم . همه چی . از امکانات کم گرفته تا خود خدا رو مقصر می کنیم برای مشکلاتمون .
 
همه مشکلات از اونجایی شروع شد که درد و مشکل یه عده شده کار و روزی بقیه.
دکتر میخواد مریض شی تا کارش جور شه. وکیل میخواد تو دردسر بیفتی تا کارش جور شه. پلیس مسخواد جرمی علیهت ارتکاب بشه تا کارش جور شه. نظامیا و شهادت طلبا میخوان جنگ شه تا کارشون جور شه....
خلاصه که نون خیلی از ماها تو درد بقیه س.
پس برای بدبختی بقیه دعا کنین.
 
البته بنظرم درست نیست که فکر کنیم لزوما عامل همه مشکلات فقط یه چیزه.
 
لزوما نیست. این یه گزاره اغرارآمیزه برای اینکه به ریشه مشکلاتمون فکر کنیم و برای رفعش ایده بدیم.
 
همه مشکلات از اونجایی شروع شد که...
خب من واقعا مطمئن نیستم همه ی مشکلات از کجا شروع شدن چون جامعه شناس نیستم که بتونم نظر مشخصی تحویل کسی بدم و اینها صرفا نظرات من هست از جایگاهی که ایستادم و نحوه ی دیدی که جایگاهم در جامعه به من داده.
ایران میشه گفت در حال طی کردم بحرانی برای تغییره، تغییره برای کامل تر شدن. این بحران از کجا شروع شد؟احتمالا یه تاریخدان می تونه پاسخ درستی به این پرسش بده چون اگه نظر منو بپرسین میگم که بحران همیشه وجود داشته مثل یه بچه در میان طبقه ی ضعیف و فقیر جامعه بدنیا میاد بعد رشد می کنه و رشد می کنه یکدفعه منفجر میشه تا دوباره بدنیا بیاد پس میشه گفت بحران همیشه وجود داره هردفعه یک شکل متفاوت به خودش می گیره ولی با الگو های تکراری بحران اتفاق میفته شاید به این خاطر که انسان اونقدر ضعیف هست که وقتی به قدرت میرسه خوی یک حیوان درنده رو پیدا می کنه و شروع به دریدن می کنه. نحوه ی ایجاد مشکلات در جامعه به نحوه ی دریدن فرد قدرتمند بستگی داره فرد قدرتمند می تونه هرکسی باشه که در جامعه دارای اختیاراتی هست مثل معمها، پدرو مادر، پلیسها، رییس جمهور، پزشکها، سرکارگرها و... کلا ما انسان ها به قدری عجیب هستیم که بیشترمون به محض رسیدن به یک جایگاهی شروع به رفتارهایی وحشیگرانه در قالب های مختلف می کنیم.
حال چطور می تونیم کمکی به بهبود بکنیم؟اول اینکه نباید خودمونو از جامعه جدا بدونیم و اولین قدم به نظر من اصلاح خودمون هست ما باید قبول کنیم که آدم ضعیفی هستیم و به احتمال زیاد خودمون هم در آینده کسی می شیم که ممکنه نقشی داشته باشه در به وجود آوردن مشکلات اجتماعی پس اول باید خودمون رو تغییر بدیم اولین مرحله اینه که غرورو کنارگذاشته و واقعا باور کنیم که خودمون هم جزو جامعه ی بیمار هستیم در مرحله بعد شروع می کنیم به تغییر با مطالعه کردن، فکر کردن و تجربه کردن و وقتی تونستیم تا جایی موفق بشیم با توجه به موقعیتی که داریم و توانایی هامون شروع می کنیم به کمک کردن به همدیگه در این راه هم مغرور نمیشیم منتم سره کسی نمی زاریم.
در آخر اینکه انگشتام درد کردن:|همیشه زیاد حرف می زنم:D
 
همه ی مشکلات از اونجا شروع شد که تونستم فکر کنم تونستم چیزی رو ببینم که باید باشم
 
همه مشکلات از جایی شروع شد ک ادمیزاد شروع ب تولید مثل کرد....و نسل انسان نما هارو ب وجود اورد....
 
مشکل در ذات انسانه اونه که حتی وقتی همه چیز عالیه سعی میکنه مشکلو به وجود بیاره
 
از اونجایی شروع شد که تونستن آدم ها رو هم با پول بخرن
 
همه ی مشکلات از اونجایی شروع شد که هر بلایی سرمون اومد گفتیم و گفتن لابد "قسمت" این بوده :)
حتی بی عرضگیای خودمونو هم پای قسمت گذاشتیم...
همه چی از اونجایی شروع شد که ترسو شدیم...افسرده شدیم...خسته شدیم...ناامید شدیم...
 
Back
بالا