alex delpiero
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 796
- امتیاز
- 1,215
- نام مرکز سمپاد
- شهید سلطانی (شعبه دیگری ندارد ...)
- شهر
- کرج
- مدال المپیاد
- سال 1388 قبولی المپیاد نجوم مرحله اول ، سال 1389 و 1390 قبول مرحله اول المپیاد کامپیوتر
- دانشگاه
- دانشگاه تهران
- رشته دانشگاه
- مهندسی برق
پاسخ : شیطنت ها
یه بار سر یه امتحان معلم آزادمون گذاشت اول گفت می تونین ببینین و بنویسین ولی حرف نزنین
10 دقیقه بعد گفت می تونین حرف بزنین ولی بلند نه که ناظم بیاد
20 دقیقه بعد هیچی نگفت ناظم هم نیومد بلند همه کلاس حرف می زدن و هر کی دلش می خواست می رفت از این ور به اون ور خیلی حال داد.
یه بار زنگ اول مسابقه والیبال داشتیم
ما زنگ دوم رو هم پیچوندیم
سه نفر بودیم
گفتیم به ناظم می گیم تو مسابقه والیبال بقیه خط نگه دار بودیم
خلاصه رو یه نیمکت بودیم و بغل دست ما داشتن والیبال بازی می کردن
زنگ خورد و ما هم خوشحال که زنگو پیچوندیم گفتیم : چه حالی دادا!
یهو دیدیم معاون با لبخند ملیح و از اینا که صبر کنید کلتونو می کنم اومد طرف ما
گفت کجا بودین؟
گفتیم خط نگه دار بازی بودیم
گفت پس الان چرا نیستین
ما گفتیم نه دیگه الان خسته شدیم
معاونم گفت آررررره!
بعد رفت
یه بار سر یه امتحان معلم آزادمون گذاشت اول گفت می تونین ببینین و بنویسین ولی حرف نزنین
10 دقیقه بعد گفت می تونین حرف بزنین ولی بلند نه که ناظم بیاد
20 دقیقه بعد هیچی نگفت ناظم هم نیومد بلند همه کلاس حرف می زدن و هر کی دلش می خواست می رفت از این ور به اون ور خیلی حال داد.
یه بار زنگ اول مسابقه والیبال داشتیم
ما زنگ دوم رو هم پیچوندیم
سه نفر بودیم
گفتیم به ناظم می گیم تو مسابقه والیبال بقیه خط نگه دار بودیم
خلاصه رو یه نیمکت بودیم و بغل دست ما داشتن والیبال بازی می کردن
زنگ خورد و ما هم خوشحال که زنگو پیچوندیم گفتیم : چه حالی دادا!
یهو دیدیم معاون با لبخند ملیح و از اینا که صبر کنید کلتونو می کنم اومد طرف ما
گفت کجا بودین؟
گفتیم خط نگه دار بازی بودیم
گفت پس الان چرا نیستین
ما گفتیم نه دیگه الان خسته شدیم
معاونم گفت آررررره!
بعد رفت