جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,000
امتیاز
19,324
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
شنیده ام عزم سفر کرده ای
هوای دلدار دگر کرده ای
مهر مرا ز سر به در کرده ای
تو رو به خدا اگه میشه تنها نرو
،،،،،،،
اونجا که میری نمیدونم کجاست
زمین شادیه یا جای غماست
خاک غریبه هست یا آشناست
بگذر از این سفر تو بی ما مرو
....‌.
به راه دور نری تو افسرده شی
رنج سفر نبینی آزرده شی
 

هاینتس

کافرِ مُزلف | فاحشه
ارسال‌ها
533
امتیاز
8,312
نام مرکز سمپاد
شهر
سال فارغ التحصیلی
0000
ببار ای بارون ببار؛ با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی؛ چو مجنون ببار ای بارون

دلا خون شو خون ببار؛ بر کوه و دشت و هامون ببار
به سرخی لبای سرخ یار
به یادعاشقای این دیار
به کام عاشقای بی مزار؛ ای بارون

ببار ای بارون ببار؛ با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی؛ چو مجنون ببار ای بارون

ببار ای ابر بهار؛ با دلم به هوای زلف یار
داد و بیداد از این روزگار؛ ماهو دادن به شبهای تار
ببار ای بارون ببار؛ با دلم گریه کن خون ببار…

علی معلم دامغانی
 
ارسال‌ها
74
امتیاز
198
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی آمل
شهر
آمل
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
SUA
رشته دانشگاه
CE
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند.....
"کیوان شاهبداغی"


... لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مـپوشان هرگز
زندگی ذره كاهیست
كه كوهش كردیم
زندگی نام نکویی ست
كه خارش كردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به كسی
ورنه هر خار و خسی
زندگی كرده بسی
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد
دو سه تا كوچه و پس كوچه و اندازه یک عمر بیابان دارد
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم
 

Amirhossein_Sa

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
826
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1401
ولی عادلانه نیست اینقدر هوا دو نفره باشه :)
آیا ما سزاوار بودیم
تمام خیابان را در باران برویم
و در انتهای خیابان کسی در انتظار ما نباشد؟

"احمدرضا احمدی"
 

هاینتس

کافرِ مُزلف | فاحشه
ارسال‌ها
533
امتیاز
8,312
نام مرکز سمپاد
شهر
سال فارغ التحصیلی
0000
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

سعدی
 

Bk_201

کاربر فوق‌حرفه‌ای
کنکوری 1404
ارسال‌ها
714
امتیاز
9,777
نام مرکز سمپاد
دیگه سمپاد نیستم
شهر
به شما ربطی نداره
سال فارغ التحصیلی
1404
امروز كه محتاج تو ام جای تو خالی ست
فردا كه ميايي به سراغم نفسی نيست
در من نفسی نيست
نفسی نيست
در خانه كسی نيست
نكن امروز را فردا بيا با ما
كه فردايی نميماند
كه از تقدير و فال ما در اين دنيا
كسی چيزی نمی داند
 

Amirhossein_Sa

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
826
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1401
زلف را شانه مزن ، شانه به رقص آمده است
من که هیچ... آینه ی خانه به رقص آمده است

من و میخانه ی متروک جوانسالی ها
ساقی بی می و پیمانه به رقص آمده است

مردم شهر نظرباز و تو در جلوه گری
یار می گرید و بیگانه به رقص آمده است

شعری از آتش دیدار به لب دارد شمع
عشق در پیله ی پروانه به رقص آمده است

باد هر چند صمیمانه دویده است به خاک
برگ پاییز غریبانه به رقص آمده است

باز در سینه کسی سر به قفس می کوبد
به گمانم دل دیوانه به رقص آمده است

"مهدی مظاهری"
 

Aynazi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
488
امتیاز
7,720
نام مرکز سمپاد
_
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
پلیمر
ای درخت آشنا
شاخه های خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو
من به دست تو آب می دهم
تو به چشم من آبرو بده
من به چشمهای بی قرار تو قول می دهم:
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
ما دوباره سبز می شویم!

-قیصر امین پور
 

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,000
امتیاز
19,324
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
گاز ورمه گاز ورمه
 

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,000
امتیاز
19,324
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
کودوم ساحل دنج پهلو ی تو
بشینم پی ردی از بوی تو
 

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,000
امتیاز
19,324
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
دیگه کلاهمم بیوفته توی این حوالی
من دیگه بر نمیگردم تاکه حالت بشه عالی
تو سه تا نقطه بذار جلوی اسمم بشه خالی
تو شناسنامه قلبت ...
 
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
من زنده بودم اما انگار مرده بودم

از بس که روزها را با شب شمرده بودم

یک عمر دور و تنها ، تنها به جرم اینکه

او سر سپرده می خواست من دل سپرده بودم

یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم

از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم

در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد

گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم

وقتی غروب می شد ، وقتی غروب می شد...

کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم

محمد علی بهمنی
 

Roxan

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
792
امتیاز
10,429
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست

هر گَه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کارِ خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست

ما را ز منعِ عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایتِ ما هیچ کاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که می‌کُشد؟
جانا گناهِ طالع و جرمِ ستاره نیست

او را به چشمِ پاک توان دید چون هلال
هر دیده جایِ جلوهٔ آن ماه پاره نیست

فرصت شُمُر طریقهٔ رندی که این نشان
چون راهِ گنج بر همه کس آشکاره نیست

نگرفت در تو گریهٔ حافظ به هیچ رو
حیران آن دلم که کم از سنگِ خاره نیست
 
بالا