از اونایی که سعی میکنن خیلی مبادی آداب باشن در حالی که درونشون یه آدم دیگه هست
از اونایی که همیشه فکر میکنن تو همه کاری رئیسن چون یکی دو بار به خاطر احترام گذاشتن بهشون چیزی دستشون سپرده شده
از اونایی که تو جمع یه فیگور مغرور طور میگیرن که مثلا بگن ماهم آره
از اونایی که میدونم ازمن خوششون میاد ولی طوری وانمود میکنن که نه ...
از اونایی که تو جمع همش دارن بهت نگاه میکنن بعد که نگاهشون میکنی جوری می پیچونن انگار اصلا چشم نداشتن
از آدمای مغرور
از اکیپ های بی مزه ای که فکر میکنن خودشون ته مزه اند و همه رو به سخره میگیرن و کارای همه به نظرشون چیپ میاد در حالی که خودشون ...
خود شیرینا ...
و
.
.
.
.
(اینا به علاوه اونایی بود که بقیه گفتن
ولی نمیدونم چرا من عموما سعی میکنم آدمای دورم و دوست داشته باشم )