مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ! ...
چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هرچه در دو عالم هست
 
  • لایک
امتیازات: riri
  • لایک
امتیازات: riri
  • لایک
امتیازات: riri
من آن خزان‌زده برگم، که باغبان طبیعت
برون فکنده ز گلشن، به جرم چهره زردم
مثل آهو، غرق خون، در لحظه‌های آخرش
رفتنت را دیده بود اما نمی‌شد باورش
 
مثل آهو، غرق خون، در لحظه‌های آخرش
رفتنت را دیده بود اما نمی‌شد باورش
شنیدم زیر لب میگفت، وقت خواندن شعرم:
تو باید از تمام شاعران دیوانه‌تر باشی
 
  • لایک
امتیازات: riri
یه جدید شروع میکنم از جناب شهریار دوست داشتنی

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران ...وای به حال دگران :)
 
  • لایک
امتیازات: riri
شنیدم زیر لب میگفت، وقت خواندن شعرم:
تو باید از تمام شاعران دیوانه‌تر باشی
یاد باد آنکه سر کوی تو ام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
یه جدید شروع میکنم از جناب شهریار دوست داشتنی

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران ...وای به حال دگران :)
نازم آن آموزگاری را که در یک نیمه روز
دانش آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از با خون هفتاد و دو تن امضا کند

------------------------
جفتش د بود. د بدین بیاد :-"
 
یاد باد آنکه سر کوی تو ام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

نازم آن آموزگاری را که در یک نیمه روز
دانش آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از با خون هفتاد و دو تن امضا کند

------------------------
جفتش د بود. د بدین بیاد :-"
دل را به نگاه یغما بردی باشد از آن شما اما
به جا مانده یک تندیس انسانی از آن آغوش استعمار
این را چه کنم؟
شرم چشمانت اگرچه میکند انکار بازی را ولی
آن جگر یاقوت شیرینت به بوسه میکند اصرار
این را چه کنم ؟
 
دل را به نگاه یغما بردی باشد از آن شما اما
به جا مانده یک تندیس انسانی از آن آغوش استعمار
این را چه کنم؟
شرم چشمانت اگرچه میکند انکار بازی را ولی
آن جگر یاقوت شیرینت به بوسه میکند اصرار
این را چه کنم ؟
ما عاشق و رند و مست و عالَم‌سوزیم
با ما منشین اگر نه بدنام شوی
 
  • لایک
امتیازات: riri
  • لایک
امتیازات: riri
  • لایک
امتیازات: riri
مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم
مرا محتاج رحم این و آن کردی ملالی نیست
تو هم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات است
 
مرا محتاج رحم این و آن کردی ملالی نیست
تو هم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات است
تو را خبر ز دل بی‌بی‌قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
 
دلا سخت است اگر مانند یک فرمانده عاشق
امیر یک سپاه اما اسير یک نفر باشی
یار مگو که من منم این نه منم نه من منم
گر تو تویی و من منم این نه منم نه من منم !
 
یار مگو که من منم این نه منم نه من منم
گر تو تویی و من منم این نه منم نه من منم !
من از گیسوش فهمیدم به وقت مرگ نزدیکم
خوشا ای عشق ممنونم همیشه خوش‌خبر باشی
 
Back
بالا