• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

در حال مطالعه

راز داوینچی
پشم ریزون‌‌گونه‌س
فرشتگان و شیاطین
و
دوزخ
رو هم بخون
خیلیییی خوبه
دن براون یه کتاب جدید هم تالیف کرده که ترجمه نشده ...

و اما خودم
علاوه بر مسخ کافکا که تموم شد و میشه گفت که برداشت های قبلیم ازش تقویت شد
یه کتاب دیگه دستم گرفتم که اون تازه است و برام خیلییی جذابه
دلِ تاریکی
نوشته جوزف کنراد
ترجمه صالح حسینی
تا الان که صفحه 48 هستم مهم ترین موضوعی که خیلی در ذهنم می درخشه تصویر سازی های کتابه اصلا جوری توصیف می کنه که حس می کنی دقیقا همون جایی
جدا از این که کتاب یک شخصیت قصه گو (شبه خودم) داره به نام مارلو
نثر کتاب یه ذره _با این ترجمه ای که من دارم می خونم_ شاید سنگین باشه اما خب اگه به توصیفات آدم توجه کنه بهتره ...
اوایل کتاب شاید چندان کششی نداشته باشه (به خصوص این که راوی تم تاریخی رو هم به قصه گوییش اضافه کرده) ولی به اواسط ماجرا که برسید یهو می بینید که دلتون میخواد بخوانید و ادامه بدید و ...
فعلا همینا
بعدا دوباره میام میگم ازش براتون

پ.ن: مسخ رو بررسی خواهم کرد اما نه الان
 
آخرین ویرایش:
جسم زن جان زن
کریستین نورتراپ
صفحه ۶۰ ام
خیلی کتاب خوبیههه به همه خانم ها توصیه میکنم این کتابو بخونن مخصوصا پزشک ها.
حرف اصلی کتاب به نظرم اینه که بیماری های جسمی ی منشا روحی دارن همشون و باید این پیش زمینه هارو توخودمون درست کنیم .
 
رمان فریب...نوشته خانوم مهناز رئوفی
320صفحه‌است و الان ص150ام(رسیدم ص270;;))
خوب باید بگم من ازاون آدماییم ک اصلننن خوشم نمیاد ازاین رمانا ک همه‌چیز خیلییی جزئی توضیح داده شده و دوس دارم ازچیزای غیر ضروری رد بشه و سریع بریم سراصل مطلب:Dو این رمان اینجوریه ک ی جا تندتند تعریف کرده ی جا جونتو ب لیت میرسونه بس ک کشش میده~X(
تاحالا ک ساختم باهاش...ببینم چی میش:-"
اینم ی تیکه کوتاه از کتاب:
"ده‌روز بیشتر به اتمام سه‌ماه نمانده بود.وقتی فکرمیکردم ده روز دیگر به‌ایران برمیگردیم؛آن‌هم باجیبی خالی و محکوم شدن به ربودن کودک،همه وجودم را ترس‌و وحشت فرا میگرفت.اما اضطراب این کارخطرناک که نادر پیشنهاد کرده‌بود هم کم‌نبود.چه باید میکردم؟وسوسه پولدارشدن،آن‌هم به‌این سرعت و رهایی از مشکل بزرگی که درپیش داشتم مرا وادار میکرد به‌چیزی جزاین فکر نکنم و تن به‌این ریسک بزرگ بدهم."
خب،،،تموم شدP:>و من پشیمون نیستم از خوندنش8->
اگه بخوام توضیح بیشتری بدم راجع ب کتاب باید بگم ک راجع ب زنیه ب اسم ساحل ک طلاق گرفته و ی پسر داره،خانواده خیلی مذهبی‌هم نداره.بعد ی مدتی اونا با ی خانواده بهایی آشنا میشن و این اتفاق کلییی دردسرو مشکل پیش میاره براشون ک اعصاب آدمو خورد میکنه@:
 
سکوت قدرت درون گراها سوزان کین
( پیوسته خوندن این کتاب کار سختی هست به نظرم ولی دیدگاه های خوبی برای پذیرش درون گرا و فوق حساس بودن داره )
1984 جورج اورول
(فضای جالب و عجیبی رو اورول توصیف می کنه در کتابش و بینش خوبی به آدم میده هر چند برای من گاهی تحمل فضای سیاهی که توصیف می کنه سخته و اینه که زیاد سریع جلو نمی رم در خواندن ((: )
personal Development for Smart People Steve Pavlina
(خیلی کتاب جالب و مفیدی هست در زمینه پرسونال دولپمنت ، کاملا در متن کتاب سررشته داشتن فرد از دنیای علم مشخصه و مثل اکثر کتاب ها در جاده خاکیه احساست و دنیای ماورا الطبیعه نمی ره )
The Anger Control Workbook Matthew McKay
 
آخرین ویرایش:
سورنا و جلیقه ی آتش
رمان نوجوان ، نشر افق :))
راهنمایی که بودیم هر سال وقت نمایشگاه کتاب بهمون بروشور قرمز بزرگ کتاب های نوجوان نشر افق رو میدادن و چقدر خرید کردن از بین اون لیست کیف داشت. بن تخفیف نشر افق هم میدادن البته
به قدری کیف داشت که من هنوز دو سه تا از کتاب هایی که اون سال ها خریدم رو نخوندم و یه قفسه ی کامل از کتابخونه م رو به خودشون اختصاص دادن .

+امتیاز این کتاب تو گودریدز پایینه ولی سرگرم کننده ست حد اقل . بعد از بوف کور و تم دارک و ایناش قصه ی روون کودکانه ی تخیلی می چسبه قشنگ.
 
مقدمه‌ای بر تاریخ گرافیک در ایران
(استاد بزرگ) پرویز تناولی
پیش پای شما تموم شد اومدم سایت دیدم تاپیک آپه گفتم یه چیزی بنویسم :))

استاد تناولی توی این کتاب خواسته بفهمونه تاریخ گرافیک ایران متعلق به چند دهه قبل (که ماحصل تحصیلات آکادمیک گرافیک هم همین گزاره خواهد بود) نیست و گرافیک در ایران برمیگرده به دوره قاجار!
حجم کتاب زیاد نشون میده ولی مطلبش فوق‌العاده مختصر و مفیده
نثر کتاب خیلی روونه و برای همه قابل فهمه
اطلاعات توی کتاب بسیار دقیقه و مشخصه سر هر صفحه وقت زیادی رفته
تصاویر کتاب از نایاب ترین نسخه‌هاست و قطعا زحمت زیادی برای گردآوریشون صرف شده
و نهایتا این که از هر دری صحبت شده و به هر شاخه ای جستی زده
وقتی کتاب تموم میشه شما به معنای واقعی حس میکنید یه کتابی خوندید که همه جوره براتون مفید بوده
درست کتابی بود که سالها (از کلاس پنجم ابتدایی تا الان) دنبالش بودم، مجموعا هم با کلی دقت و توجه روی تصاویر و بررسی تک تک اجزای ساختار نقاشی‌ها فکر کنم خوندنش سه چهار ساعت نشد

اگه علاقمند به رشته های هنر و تاریخ هستید هرگز از دستش ندید /m\
 
یادداشت های یک پزشک جوان
کتاب کوچیکیه خاطرات یه پزشک روسی که تازه فارغ تحصیل شده و تنها پزشک بیمارستان تو یه منطقه ی دورافتادس و...
 
دیوید کاپرفیلد رو زیاد جلو نرفتم
کتاب نیمه ی پنهان یک پزشک رو خوندم جالب بود تجربیات یه خانوم دکتر آمریکایی بود از ارتباطاتش با بیماراش.
آموزنده هم بود در عین حال به شدت لذت بخش و ترسناک :-?
 
فرشتگان و شیاطین
و
دوزخ
رو هم بخون
خیلیییی خوبه
دن براون یه کتاب جدید هم تالیف کرده که ترجمه نشده ...

ترجمه شده ولی اجازه چاپ هنوز نگرفته اسمش "origin" عه ترجمه ش کردن "سرمنشا"
 
رمان خوندنتون تاثیری داره روی روند زندگی؟(-#
اکثرا میبینم رمان معرفی میکنین من قبلا رمان میخوندم ولی تنها تاثیرش این بود که شاید خیلی از حرکاتم شبیه شخصیت محبوبم شده بود...
الان کتابای کاربردی تری میخونم حس خیلی بهتری به آدم دس میده(حس اینکه وقتت تلف نشده)
 
رمان خوندنتون تاثیری داره روی روند زندگی؟(-#
اکثرا میبینم رمان معرفی میکنین من قبلا رمان میخوندم ولی تنها تاثیرش این بود که شاید خیلی از حرکاتم شبیه شخصیت محبوبم شده بود...
الان کتابای کاربردی تری میخونم حس خیلی بهتری به آدم دس میده(حس اینکه وقتت تلف نشده)
بستگی به هدفتون داره مثلا من دوران امتحاناتم بیشتر از تابستونا رمان میخونم چون حس درس خوندنم نمیاد :))
یا تو راه ک میرم و میام کلی کتاب میخونم و این ن تنها وقت حروم کردن نیست بلکه آدم وقت مُرده‌اش رو زنده کزده!
 
بستگی به هدفتون داره مثلا من دوران امتحاناتم بیشتر از تابستونا رمان میخونم چون حس درس خوندنم نمیاد :))
یا تو راه ک میرم و میام کلی کتاب میخونم و این ن تنها وقت حروم کردن نیست بلکه آدم وقت مُرده‌اش رو زنده کزده!

بحث این نیس که کتاب بخونی
بحث اینه چه کتابی بخونی
باز ادم رمان هم که میخونه -بنظرمن حالا کاری ندارم بعضیا فقط برای سرگرمی میخونن- ولی بهتره رمانایی مثل موش ها و آدم ها و اناکارنینا که تاثیر داشته باشه روی دید و طرز فکر آدم رو بخونه>:D<
 
رمان خوندنتون تاثیری داره روی روند زندگی؟(-#
اکثرا میبینم رمان معرفی میکنین من قبلا رمان میخوندم ولی تنها تاثیرش این بود که شاید خیلی از حرکاتم شبیه شخصیت محبوبم شده بود...
الان کتابای کاربردی تری میخونم حس خیلی بهتری به آدم دس میده(حس اینکه وقتت تلف نشده)
از رمانای نود و هشتیا طور که فاکتور بگیریم یه رمان به هر حال گرهی داره و این که شخصیتای داستان چطور اون گره رو باز می کنن می تونه تو مشکلات زندگیت بهت ایده بده
یا یه سری ارزش برات تعریف کنه مثلن تو کتاب جین ایر برتری وفاداری و مهربونی و صداقت وعزت نفس رو به ثروت و زیبایی ظاهری نشون داده
 
رمان خوندنتون تاثیری داره روی روند زندگی؟(-#
اکثرا میبینم رمان معرفی میکنین من قبلا رمان میخوندم ولی تنها تاثیرش این بود که شاید خیلی از حرکاتم شبیه شخصیت محبوبم شده بود...
الان کتابای کاربردی تری میخونم حس خیلی بهتری به آدم دس میده(حس اینکه وقتت تلف نشده)
خداییش رمان ایرانی خوب خیلی کمه یا قدیمیا نوشتن
ولی رمانای خارجی باز یکم بهترن ولی یه نویسنده میتونه یه کارش آس باشه یه کارش درپیت
مثلا جوجو مویز: من پیش از تو فوق العاده بود پس از تو افتضضضضضضاح
فردریک بکمن: مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است عالی بود ولی شهر خرس ش چنگی به دل نمیزنه
 
مثلا جوجو مویز: من پیش از تو فوق العاده بود پس از تو افتضضضضضضاح
من جوجو مویز نخوندم تا حالا. دو تا کتابشو شروع کردم من پیش از تو و دختری که رهایش کردی که هردو به دلایلی نصفه موند ولی طبق نظر دوستم پس از تو که افتضاحه بماند یک کتاب دیگه داده هنوز هم من این دیگه بسیااااااااااار افتضاح تر از پس از تو
شاید فک میکنه قراره تهش رولینگ یا مارتین بشه ولی بسه واقعا
 
در حال حاضر شیمی بهمن بازرگانی )-:
آخه کنکور دارم

ولی به کمدی الهی دانته خیلی علاقه دارم که بخونمش
 
من امروز شروع کردم deep work رو بخونم که به خاطر ضعفم تو اینگیلیسی قراره خیلی طول بکشه
 
دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم
سه ماهه ک قراره فصل آخرو بخونم تموم بشه این لعنتی تا برم کلی کتاب دیگرو شرو کنم
 
انسان ها
مت هیگ
ترجمه گیتا گرکانی/ انتشارات هیرمند

بچه ها خیلی باحاله!! جدا توصیه اش می کنم!
یه تیکه اش که خیلی منو درگیر خودش کرده اینه::

آن‌ها مرا در اتاقی گذاشتند که درست مانند همه‌ی اتاق‌های انسان‌ها پرستشگاهی برای مستطیل بود. نکته‌ی خنده‌دار این بود که هرچند این اتاق دقیقا از بقیه ی چیزهای تو آن اداره ی پلیس و در واقع روی آن سیاره نه بهتر بود و نه بدتر آن ماموران فکر می کردند بودن در آن اتاق - یک سلول- مجازات خاصی است. پیش خودم خندیدم، آن ها در بدنی هستند که می میرد و زندانی شدن در یک اتاق بیشتر نگران شان می کند!
 
غذا دعا عشق رو ساعاتی پیش شروع کردم
و به نظر خیلییی جذاب میاد
 
Back
بالا