بزرگترین دروغی که بهتون گفتن؟!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Nerd_Girl
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
بچه ها رو لک لکا اوردن:))
حالا جدی
کلمه ی خوبم پر از کلیشست
پر از حرفه...
 
اردکهامون رو کشتن دادن خوردیم، بهمون گفتن که فروختنشون. و با پولش شطرنج برامون خریدن.:|

بچه که بودم وقتی میرفتم دندونپزشکی می‌گفتن چشماتو ببند دکتر می‌خواد قطره بی‌حسی بزنه. :| [آمپول بود به چه عظمت]
 
همون طور که احتمالا خیلیاتون بهتون گفتن....
ما هم بهمون گفتن (معلمان کلاس اول خراب شده =/)
که وقتی دو نفر با هم ازدواج میکنن از خدا بچه میخوان و خدا بهشون میده...و وقتی من واقعیت این موضوع رو فهمیدم شب ها گریه کردم از دروغی که بهمون گفته بودن ک دیدگاهم نسبت به کل فامیل و کسایی که دوسشون دارم عوض شد =/💔
 
فامیل تو رو دوست دارن که اینجوری مسخره ات می‌ کنن ☺️
منم همیشه فکر می کردم مشکل از منه ☺️
 
به نظرتون این که من سه ساله منتظرم، دروغی که بهم گفتن از این دوستمون بزرگتره؟
به من قول دادن اگر راهنمایی قبول بشم
Iphone 2Gبرام بخرن
اما بعد از ۱۳ سال هنوز نخریدن
 
تیزهوشان قبول شو دیگه بقیش اسونه

امتحاناتو خوب بده تابستون راحت باش
 
بچه که بودم از جلو هر معازه ای که رد میشدم میگفتم اینو واسم میخری بابا؟ و بابام همیشه میگفت آره عزیزم یه روز میایم میخریم.(حتی از فرش فروشی رد میشدم میگفتم بابا این فرشه رو واسه اتاقم میخری؟)
هیچ کدومو نخریدن تموم شد و رفت🚶‍♀️
 
تو خونه دوربین گذاشتیم، بدرفتاری کنید خبرش به ما می رسه.
-معلم کلاس اول ابتدایی
+البته حرفش دروغ دروغ هم نبودا، دوربینا در واقع مادرامون بودن که جاسوسیمونو می کردن -___-
 
اگه تیم منتخب هشتم اون بازی تیم منتخب نهم رو ببره تا اخر سال حیاط دست ماس🗿💔
 
تجربی برو کنارشم هنر ادامه بده

--------------------------------------------

مادر: از پدرت بپرس
پدر : از مادرت بپرس
 
اینکه پدر مادرامون یه راهه به شدت طولانی رو تو مسیر مدرسه با طوفان و بهمنو بارندگی پیاده میرفتن تا مدرسه .... که منه **خلم میگفتم واو عجب خفن بودن بابا مامانم 🗿
 
Back
بالا