رابطه‌تون با خانواده چطوره؟

رابطه‌تون با خانواده‌تون چطوره؟

  • خیلی بد

    رای‌ها: 7 4.7%
  • بد

    رای‌ها: 23 15.3%
  • معمولی

    رای‌ها: 51 34.0%
  • خوب

    رای‌ها: 50 33.3%
  • عالی

    رای‌ها: 19 12.7%

  • رای‌دهندگان
    150
  • شروع کننده موضوع
  • مدیر کل
  • #1

Admin2

لنگر انداخته
عضو کادر مدیریت
مدیر کل
ارسال‌ها
7,646
امتیاز
37,420
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1389
رابطه‌تون با خانواده‌تون چطوره؟ نسل ما که چالش های زیادی داشت. خوردیم به یه سری تغییرات اجتماعی و تضادهایی ایجاد شد. شما در چه حالید؟
قدیما بچه ها نسبتا مطیع بودند. به بچه های سال های ۶۵-۷۵ که رسید به خاطر تغییرات اجتماعی یه چالش هایی پیش اومد بین فرزندان و خانواده. فکر کنم الان کم کم خانواده ها مدل جدید فرزندان رو پذیرفتند. البته برداشت کلی من اینه.
 

زار

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
5,176
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0
خب مثلن تو خانواده ما هنوز خیلی ازاین تغییرات رو نپذیرفتن...من انتظار تفکرات خیلی رویایی رو هیچوقت نداشتم اما هنوزم سرهر مسیله ای منو با نوجوونی خودشون مقایسه میکنن
ی چیز دیگه اینکه من دوس داشتم این ارتباط جوری باشه ک من ب عنوان ی نوجوون ک تو این زمونه همه چی میبینم(:)))بتونم همه این چیزارو حداقل با مادرم مطرح کنم اما یکی دوبار امتحان کردم و از ریکشنشون فهمیدم ک نباید ادامه بدم:Dمنظورم موضوعات خیلی پیچیده هم نیس،چیزای خیلی معمول
منظورم اینه ک دوس داشتم راحت تر باشیم اما خیلی چیزارو عیب میدونن دیگ:|
شاید بخاطر همون مقایسه با نوع تربیت خودشونه و اینکه همیش پدرمادرا زیادی نگرانن:)
 
  • شروع کننده موضوع
  • مدیر کل
  • #3

Admin2

لنگر انداخته
عضو کادر مدیریت
مدیر کل
ارسال‌ها
7,646
امتیاز
37,420
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1389
خب این یه چیز نسبیه و با شرایط تغییر می کنه...یه وقت آدم می سازه یه وقت نه
واسه همین تو نظرسنجی نمی دونم کدومو باید انتخاب کنم چون متغیره
میانگینش رو انتخاب کن. به هرحال هرکسی تجربه دعوا هم داره. تجربه رابطه خیلی خوب هم داره. این مهمه که بیشتر اوضاع چجوری بوده.

منظورم اینه ک دوس داشتم راحت تر باشیم اما خیلی چیزارو عیب میدونن دیگ:|
بعضی خانواده ها خیلی استقبال نمیکنن از شنیدن بعضی صحبت های امروزی. چاره نیست. باید سکوت کنی.

من خیلی از خونوادم ضربه خوردم الانم می خورم در آینده هم خواهم خورد ضربه:|
چرا؟
 

زار

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
5,176
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0
بعضی خانواده ها خیلی استقبال نمیکنن از شنیدن بعضی صحبت های امروزی. چاره نیست. باید سکوت کنی.
اصولن من خیلی تعریف کردنه همه چی دوس:))درواقع طاقت نمیارم،چیکار کنم خو دست خودم نیست:(واس همین سخته واسم،ینی درحدی ک اذیت میشم واقن...اما خیلی وقته فهمیدم صلاح(!)خانواده در همون سکوت اختیار کردنه:)
 

ــهــ

Wallower
ارسال‌ها
345
امتیاز
12,128
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
اگه رابطه مونو با رابطه بقیه هم سن و سالام و خانوادشون مقایسه کنم باید بگم که عااالیه و من دختر خوب و سر به راهی محسوب میشم.
(یکسال بعد نوشت:من گه خوردم که رابطه م با خانواده عااالیه :‌)) )
ولی فکر می کنم که خانوادم هنوز ته مایه های سنتی ،و این عقیده رو دارن که یه زندگی خوب در گرو تحصیلات متناسب با استعداد و دانشگاه و شغل خوب و در نهایت یه ازدواج عاقلانه ست. که من اصلا با اینا موافق نیستم.
قبول کردن این براشون سخته که من یه شخصیت مستقلم و اونا هم مستقل از منن، فکر می کنن که همیشه و همه جا باید بخاطر من و تربیت و رفتارم پاسخگو باشن.
 
آخرین ویرایش:

G.MM

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
593
امتیاز
13,322
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
University of Paris-Saclay
رشته دانشگاه
Integrative Biology and Animal Physiology
تلگرام
اینستاگرام
الان رابطم با خانوادم خیلی خوبه
قبلا محدودیت های الکی و بی اعتمادی های بی خود وجود داشت ولی الان تنها مسافرت میرم تا خیلی دیر وقت میتونم بیرون باشم و خودم خیلی جاها تصمیم میگیرم که چی کار کنم
بعضی از خانواده ها ذاتن سخت گیر نیستن
ولی میترسن از جامعه و بقیه
و خب متاسفانه این ترسو توی بچه هاشونم نهادینه میکنن و اعتماد بنفسشو پایین میارن
بجای اینکه به بچشون واکسن بزنن سعی میکنن از میکروبای بیرون محافظتش کنن که خب نمیشه واقعا (((:
تغییر خانواده ی سخت گیر من به ۲ دلیل بود
یکی اینکه خب جامعه اینجا رو میبینن چقدر سالمه و اینکه میبینن من سنم بیشتر شده و مستقل شدم
یعنی درامد دارم (نه خیلی زیاد) و کم کم دارم جدا زندگی میکنم
البته خودشون هم میگن شاید اگه برگردیم عقب اونقدر سخت گیری نمیکردیم

اگه خانوادتون سخت گیر هستن شاید باید یکم صبر کنین و نشون بدین که توان مستقل شدن و تصمیم گیری رو دارین
برای من این قضیه تا ۲۰ سالگی ادامه داشت
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
1,347
امتیاز
43,870
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
حداقلش من بشدت ادم بی حوصله و تنبلیم و حوصله با دوستام گشتن و این کارا رو ندارم.
تا همین چند روز پیش با خودم میگفتم نگرانن و فلان و بیسار.
ولی الان یقین دارم ک تک تک گیر دادناشون بخاطر بی اعتمادی وحشتناکشون ب من و ترس از ابروی خودشونه.
این حالمو بهم میزنه.
مامان و بابای من خودشون 29 سالگی ازدواج کردن و قبل اون کل ایرانو بارفیقاشون گشتن اونوخ بما ک رسید وا رسید.
میپرسم تصورتون از اینده من چیه؟میگه هیچی تا 24-25 سالگی درس میخونی بعدشم ازدواج میکنی=)
میگم تو اون سن بنظرت ی ادم نمیتونه حداقل تا شابدولعظیم با رفیقاش بره؟میگه بیخود=)مگه وِلی؟=)
الان برداشت من ازین حرفا چی باشه؟=)
اینکه مواظبمن؟
صد سال سیا نخواستم مواظب باشن.
 
ارسال‌ها
41
امتیاز
1,975
نام مرکز سمپاد
خوارزمی
شهر
دورود
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
اینکه چقد اختلاف نظر و بحث داشتیم به کنار ، بنظرم یکی از مهم ترین وظایف هر پدر مادری ایجاد حس دوستی و رفاقت با فرزندشه چیزی که من نداشتم و همیشه حسرتش رو میخورم
 

afsoon.s

.؛.
ارسال‌ها
293
امتیاز
2,569
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
----
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
ایران
رشته دانشگاه
تربیت بدنی
اصلا رابطه خوبی نداریم
همدیگر را اصلا درک نکرده
و برای اینکه دیگه تا ته ش رو بفهمین بگم که حتی سر سفره هرکدام یک نوع غذای متفاوت با دیگری میخوریم (که شاید باورتون نشه)
با پدرم بیشتر از همه بحث ناسازگاری و اینا هست
کلا از هم خوشمون نمیاددیگه:\\
 

پرنیان.ک

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,300
امتیاز
48,921
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
نوجوونی ارتباطم با خانوادم خوب نبود و الان که بر میگردم گذشته رو مرور میکنم بیشتر خودم رو مقصر می دونم...من هیچوقت دختر سر به راهی نبودم و خیلی لج میکردم و همش بحث داشتم با خانواده ولی از یه جایی به بعد که آروم تر شدم و سعی کردم با مادرم ارتباط بگیرم...الان به جایی رسیده که راجع به هر مسئله و دغدغه ای خیلی راحت باهاش صحبت میکنم.

شاید رشته ی دانشگاهیم مؤثر بود تو روند بهبود رابطم با خانوادم؛نمیدونم...ولی علوم تربیتی باعث شد توی یه سری از دروس،تئوری ها و نظریه های مختلف فرزند پروری رو بخونم و تو کارورزی مستقیما توی جو بچه ها قرار بگیرم به عنوان مربی...توی این موقعیتا قرار گرفتن احتمالا در درک والدین علی الخصوص مادرم بی تأثیر نبود.
 

موازی

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
595
امتیاز
15,408
نام مرکز سمپاد
سمپاد شیراز
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
RWTH
رشته دانشگاه
مهندسی برق
رابطه ی من با خونوادم بیشتر به خودم بستگی داره. یعنی خودم باید ازشون بخوام فلان کار رو بکنن. اگه خودم رو خوب نشون بدم و تو کاری که میکنم موفق شم بهم اعتماد میکنن. ولی اگه ببینن نتونستم از عهده ی کاری بر بیام دیگه بهم اعتماد نمیکنن و هی تضعیف روحیه اندر تضعیف روحیه. البته این مورد هم باز اگه خودم بگم به جای تضعیف روحیه بهم روحیه بدین روحیه میدن :D کلا همه چیز بستگی به خودم داره.
انتظار زیادی هیچ وقت ازم نداشتن. کارهایی که دلم میخواسته رو هم موفق شدم انجام بدم ولی اگه یه جایی کم آوردم لقب لجباز بهم دادن. اونم فقط واسه اینکه خودم رو درست نشون ندادم و درست و حسابی و منطقی و قشنگ حرف نزدم. واقعا خواستم با داد و بیداد و با بیحوصلگی فقط به مقصود برسم. یعنی احتمالا اگه مثل یک انسان بالغ و عاقل رفتار میکردم همه چیز بهتر پیش می رفت.:-"
کلا این من باید باشم که قدم اول رو ور میداره. قدم اول رو ور داشتن هم گاهی خیلی سخت میشه. اینا گاهی خوبه گاهی بد ولی راضیم خدا رو شکر.
زمان برد این چیزا رو فهمیدم و قلقش دستم اومد.:> قبلنا همه چیز فقط دعوا و ناسازگاری و اینا بود.
 

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
دلم واسشون تنگ شده
اندازه ی 10 سال کنارشون نبودن
اما همینو ترجیح میدم
 

niloooofar

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
362
امتیاز
1,493
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
مرحله اول المپیاد شیمی سال دوم و سوم، مرحله اول المپیاد فیزیک سال سوم نفر اول المپیاد ریاضی استانی نفر چهارم المپیاد فیزیک استانی
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
برق الکترونیک
اینستاگرام
اوومم این مسءله با گذشت زمان خیلی تغییر می کنه
اگه داداشام رو بخوام بگم که واقعاخیلی خوبیم و قلبا دوسشون دارم
ولی خب مثلا با مادرم راحت نیستم و خیلی چیزا رو نمی تونم بگم ولی خب با پدرم رابطه نسبتا خوبی دارم یعنی خیلی چیزا رو به پدرم راحت تر می تونم بگم به خاطره این که اعتماد بیشتری به من داره و منو یه شخص بالغ می دونه کاملا
ولی واقعیتی که هیت اینه که هر چی بیشتر تو زندگیت جلو میری بیشتر در می کنی که هیچ کس اندازه خانوادت تو رو نمی خواد و نگرانه تو نیست و تو رو دوست نداره و همینا می تونه دلیلی باشه که خیلی راحت بتونی با اون تفوت ها و اختلافات کنار بیای و دوسشون داشته باشی:)
 

*aysan*

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
280
امتیاز
3,962
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
*#*#
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
خوارزمی
رشته دانشگاه
فیزیولوژی جانوری
اینستاگرام
با مامانم انقد خوبم که به هر رفیقی ترجیحش میدم
اون هم دیگه داره کم کم جای خواهراش یا کسای دیگه با من حرف میزنه،غر میزنه،غیبت میکنه،مشورت میگیره یا هر کار دیگه ای
خیلی خوشحالم که حرفمو قبول داره و البته برای رسیدن به این مرحله یه خرده تلاش هم کردم.
 

mischievous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
615
امتیاز
5,336
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2️⃣
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
با خانواده خوبه ولی فامیلاشونو به احترام خودشون تحمل می کنم. مخصوصا بچه های فامیلاشونو. [-|
از یه سنی به بعد معمولا اون حس استقلال دوران جوانی و اینا ممکن مانع ارتباط صمیمی دوران بچگی بشه ولی وقتی به این فکر کنین که تنها کسایی هستن تو دنیا که اگه نظرشون درمورد مسئله ای بپرسیم قطعا انتخاب درست رو بدون قصد و غرض و بدجنسی میگن (چیزی که حتی ممکنه بهترین دوست تون هم گاهی ازتون دریغ کنه) می بینید که هرچقدرم اختلاف نظر داشته باشین بازم یه جاهایی شدیدا کمک کننده هستن.

پس تلاش در جهت بهبود این رابطه و فهمیدن حرفای همدیگه ارزش وقت گذاشتن داره.
 

Zeinab04

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
622
امتیاز
3,505
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۷
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
همانا خداوند نظری ب خانواده ما انداخت و از گوشی برادر شکستن فقط ب لگد زنی ملایم رسیدیم:))
پدر مادر خوبن تنکس گاد +_+ولی خب ناملایمات همیشه بوده،...
وی عربده زنان در اتاق را می کوبد:-":))
 
بالا