از نظر منطقی همه چی اوکی یه.
ولی به من احساس ناامنی میده متاسفانه و میدونم که این مشکل منه و غیر منطقیه ولی با این حال بیانش میکنم.احساس میکنم عملا دیگه به من بعنوان جنس مذکر نیازی نیست و نمی دونم چرا این موضوع باید حس ریجکت شدن رو به من منتقل کنه.این انتخاب یه جورایی انگار امکان پدر شدن رو که یکی از ارزوهای منه رو ازم میگیره و به من میگه گور بابای تو! و طرف مقابلت چون یه زن قدرتمندیه دیگه به تو نیازی نداره و حتی میتونه تنهایی بچه بیاره و به تو دیگه نیازی نیست! من شدیدا موافق زیاد شدن ازادی زنان هستم مخصوصا توی ایران ، ولی همزمان باهاش یه نگرانی ای رو برای اینده ی دوری دارم که همسان سازی ازادی و جایگاه زن و مرد با جهت فعلی فمنیسم، جدایی و دور شدن هرچه بیشتر دو جنس رو بهمراه داره به جای این که زن و مرد یا جنسیت های دیگه رو بهم دیگه نزدیک کنه! چون داره مقصر همه این نابرابری ها رو مرد استریت عنوان میکنه و همه ی اون ها رو بای دیفالت دشمن میخونه و ازین رو ضد اتحاد جمعی هست! تصویری که من فکر میکنم در حال حاضر داره از یک زن واقعی عنوان میشه یک زن شاغل قدرتمندی هست که به هیچ مردی نیاز نداره و اینده شغلیش مهمترین موضوع زندگیشه ،یک زن استریت برای خودش کافیه و از لحاظ عاطفی هیچ نیازی به هیچ مرد استریتی نداره و این انتخاب بانک اسپرم با وجود همه ی نکات مثبتش در همین راستاهست. انگار که در ذهن زنان چیزی به جز این مدل زن شدن درست نیست و همه زنان یه جورایی دارن این الگو رو به عنوان یک زن واقعی در نظر میگیرن.این موضوع به خودی خود مشکلی نداره(حتی خیلی رویکرد مثبتی هم هست) ولی فکر میکنم در اینده ، در روابط عاطفی یک زوج (زن و مرد) مشکلاتی رو به وجود میاره.مشکلاتی که ریشه ی اصلیش برگرفته از همین دشمن نشون دادن مرد استریته.دیگه حتی قدرت حرف زدن و دفاع کردن رو از مرد استریت در بحث ها میگیره ، چون طبق این دیدگاه ، همیشه حق با زن استریت شاغل و قدرتمنده!
+(این موضوع مطمئنا برای یک اینده ی دوری هست -هرچند تاثیر منفیش رو در روابط عاطفی زن و مرد خواهد گذاشت،همونجوری که در حال حاضر داره میذاره- حتی تیپ مورد علاقه ی خودم این تیپ زن های شاغل،مستقل و قدرتمنده و با وجود همه ی این حرفا کاملا موافق جهت فعلی هستم منتها این مشکلات رو که برگرفته از همین جهت فعلی هست رو فکر میکنم در اینده در روابط خودم و دیگران خیلی بیشتر ببینم، بالاخره این هم شاید یکی از عوارض جهت گیری فعلی آزادی زنان باشه)
+(.حرف ها یی که زدم رو هیچ منبع و اماری ندارم براش و صرفا یک intuition ای هست که شخصا دارم و منطقی هم ممکنه نباشه و یا کاملا غلط دارم حرف میزنم ، مطمئن نیستم و فکر میکنم مقدار خیلی زیادیش اسپم و بی ربط به موضوع تاپیک باشه ولی چون اینجور بحث ها حداقل در فضای مجازی داره زیاد میشه ، خواستم به صورت کلی عنوانش کنم، هر چقدر هم که کودکانه بررسی کردم ولی باید یه جایی این نگرانی پنهانم رو به اشتراک میذاشتم و در معرض انتقاد!)
خب حالا دقیقاً نمیدونم چرا باید یه زن واقعی قدرتمند نمونه یا حالا هرچی که اسمش هست رو فقط باید یه فرد سینگل که قادر هست به تنهایی نیازهای مالی خودش رو برطرف کنه و در کنارش علاقهای نداره به هیچ مردی ارتباط عاطفی برقرار کنه بدونیم.
این دسته از خانومها
بخشی از زنان موفق هستند که فرصت این رو پیدا کردن که خودشون به تنهایی زندگیشون رو بدون مشکل ادامه بدند و خواهان حقوق اولیه خودشون هستن.
شما به عنوان یه مرد کافیه پارتنر مورد علاقه خودت رو از دسته دیگه افراد موفق پیدا کنی. شاید نحوهای که توی فضای مجازی فعالیت داری فقط اون دسته از خانومهای خواهان سینگل ماندن یا همجنسگرا رو برات پررنگ کرده باشه چون دارند برای حقوق خودشون میجنگند و یا بیشتر تحسین میشند باعث شده باشه بیشتر ازشون خونده باشی.
خانومهایی هم هستند که مستقل مالی هستند و در کنار اون خواهان داشتن یه زندگی توام با عشق با مرد مورد نظرشون هستن. فقط باید مرد نظرشون رو پیدا کنند. چون قرار نیست باج عاطفی بدن.
یا خانومهایی هستن که خانهدار هستند ولی دوش به دوش همسرشون برای اون زندگی دارند تلاش میکنند، از نحوه مدیریت مسائل مالی خونه گرفتن تا دیگر تلاشهایی که برای بهتر شدن جو خونه انجام میدن یا حتی در کنار خانهداری سعی میکنند سهمی توی تامین منابع مالی خانواده داشته باشند. مهم اینه که این خانومها هم به همسرشون باج عاطفی ندن و با مرگ همسرشون یا طلاق گرفتن بتونند نقش متفاوتی توی زندگی بپذیرند.
فقط مسئله اینه که شاید این دسته از خانومهای موفق کمتر توی فضای مجازی بهشون توجه میشه چون اونا دنبال ایجاد تغییری نیستن که حقشون رو بگیرند، دنبال حق حضانت نیستن یا برای رفع نیاز جنسیشون فراتر از اون شیوه قدیمی ازدواج نیستن که بخوان سرش بحث کنند. همون شیوههای سنتی براشون پاسخگو هست و فقط فردی که مورد نظرشونه رو باید پیدا کنند.
توی فضای وبلاگ من کم از این دسته از خانومها ندیدم. دکتر یا مهندس هم نبودن ولی خلاقیت و تلاش برای بدست آوردن پول رو توی ذهن داشتن و پا به پای پارتنرشون تلاش میکردن که خانوادشون زودتر تشکیل بدن.
شما به عنوان یه مرد نباید احساس خطر ریجکت شدن رو از تمامی خانومها داشته باشی اتفاقاً اینطوری خانومها آزادانهتر تفکرات خودشون رو بیان میکنند و یه جور ریجکت دو طرفه رخ میده
چون نباید دنبال این باشیم یه فرد رو کلی تغییر بدیم که به فرد مورد نظر ما تبدیل بشه. باید رها کرد و اجازه داد آینده مشخص کنه چه افراد جدیدی میشه پیدا کرد.
وقتی هم که پارتنرت رو پیدا کنی اطمینان خاطر بهتری خواهی داشت که فرد مناسبی یافتی. فقط باید برای پیدا کردن فرد مورد علاقت بیشتر وقت بذاری و بیشتر تلاش کنی. شاید گذشته کمتر این وظیفه گشتن و وقت گذاشتنه به چشم میومد ولی الان نباید منتظر این باشیم مامانمون کسی پیدا کنه یا از آسمون فردی سر راهمون بیاد. وقتی خانومها خودشون رو ارتقاع میدند مردها هم باید برای بهتر شدن و جذاب شدن تلاش بیشتری کنند و وقت بذارند.