مادران سینگل!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Radikal
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
خب من که کلا با افزایش جمعیت مخالفم و فرزند غیر بیولوژیک رو ترجیح میدم. ولی خب قبلا فکر میکردم درست نیست که حزانت بچه به زوج‌های همجنسگرا داده بشه، ولی الان فکر میکنم حزانت اصلا لازم نیست لزوما به یه زوج داده بشه! چرا یه سینگل نتونه حزانت بچه رو عهده دار بشه؟
خب این هم یه جورایی شبیه همونه. فقط من از دنیایی که آدماش شبیه هم بشن میترسم و به نظرم جالب نیست(چون احتمال افتادن این اتفاق وجود داره).
در ضمن خانواده خیلی مهمه خیلی! حمایتای ارزشمند خانواده در بسیاری از مقاطع زندگی غیر قابل انکاره. و خب اتفاقایی شبیه این در نسل‌های بعدی به خانواده‌های دو عضوی منجر میشه(یعنی کل عمو و خاله و… خلاصه میشه به پدر/مادر و فرزند).

پ.ن.: کل این متن راجع به پدران سینگل هم صدق میکنه
 
حالا پدران سینگل هم وجود داره یا از خودتون درش اوردین؟
 
خب من که کلا با افزایش جمعیت مخالفم و فرزند غیر بیولوژیک رو ترجیح میدم. ولی خب قبلا فکر میکردم درست نیست که حزانت بچه به زوج‌های همجنسگرا داده بشه، ولی الان فکر میکنم حزانت اصلا لازم نیست لزوما به یه زوج داده بشه! چرا یه سینگل نتونه حزانت بچه رو عهده دار بشه؟
خب این هم یه جورایی شبیه همونه. فقط من از دنیایی که آدماش شبیه هم بشن میترسم و به نظرم جالب نیست(چون احتمال افتادن این اتفاق وجود داره).
در ضمن خانواده خیلی مهمه خیلی! حمایتای ارزشمند خانواده در بسیاری از مقاطع زندگی غیر قابل انکاره. و خب اتفاقایی شبیه این در نسل‌های بعدی به خانواده‌های دو عضوی منجر میشه(یعنی کل عمو و خاله و… خلاصه میشه به پدر/مادر و فرزند).

پ.ن.: کل این متن راجع به پدران سینگل هم صدق میکنه
با افزایش جمعیت مخالفی
فرزند غیر بیولوژیک ترجیح میدی
و مشکلی نداره که یه سینگل حزانت بچه رو به عهده بگیره
فکر نمیکنی وقتی اینجور چیزا باب بشه عملا دیگه خانواده ای وجود نداره؟
بعد میگی خانواده خیلی مهمه
شاید من منظورتو نفهمیدم:-?:|
 
با افزایش جمعیت مخالفی
فرزند غیر بیولوژیک ترجیح میدی
و مشکلی نداره که یه سینگل حزانت بچه رو به عهده بگیره
فکر نمیکنی وقتی اینجور چیزا باب بشه عملا دیگه خانواده ای وجود نداره؟
بعد میگی خانواده خیلی مهمه
شاید من منظورتو نفهمیدم:-?:|
چون خانواده لزوما به معنی ارتباط خونی نیست
و حتما لازم نیست پدر و مادر و عمه و ...باشن تا خانواده حساب شه.خانواده میتونه دونفره باشه مثلا یه مادر با فرزندش که الزاما ارتباط خونی هم ندارن
 
تو بانک اسپرم امکان انتخاب جنسیت یا ژن خاصی هست؟؟؟
اگه باشه امتیاز مثبتی برای این راه بارداری هست
 
از نظر منطقی همه چی اوکی یه.

ولی به من احساس ناامنی میده متاسفانه و میدونم که این مشکل منه و غیر منطقیه ولی با این حال بیانش میکنم.احساس میکنم عملا دیگه به من بعنوان جنس مذکر نیازی نیست و نمی دونم چرا این موضوع باید حس ریجکت شدن رو به من منتقل کنه.این انتخاب یه جورایی انگار امکان پدر شدن رو که یکی از ارزوهای منه رو ازم میگیره و به من میگه گور بابای تو! و طرف مقابلت چون یه زن قدرتمندیه دیگه به تو نیازی نداره و حتی میتونه تنهایی بچه بیاره و به تو دیگه نیازی نیست! من شدیدا موافق زیاد شدن ازادی زنان هستم مخصوصا توی ایران ، ولی همزمان باهاش یه نگرانی ای رو برای اینده ی دوری دارم که همسان سازی ازادی و جایگاه زن و مرد با جهت فعلی فمنیسم، جدایی و دور شدن هرچه بیشتر دو جنس رو بهمراه داره به جای این که زن و مرد یا جنسیت های دیگه رو بهم دیگه نزدیک کنه! چون داره مقصر همه این نابرابری ها رو مرد استریت عنوان میکنه و همه ی اون ها رو بای دیفالت دشمن میخونه و ازین رو ضد اتحاد جمعی هست! تصویری که من فکر میکنم در حال حاضر داره از یک زن واقعی عنوان میشه یک زن شاغل قدرتمندی هست که به هیچ مردی نیاز نداره و اینده شغلیش مهمترین موضوع زندگیشه ،یک زن استریت برای خودش کافیه و از لحاظ عاطفی هیچ نیازی به هیچ مرد استریتی نداره و این انتخاب بانک اسپرم با وجود همه ی نکات مثبتش در همین راستاهست. انگار که در ذهن زنان چیزی به جز این مدل زن شدن درست نیست و همه زنان یه جورایی دارن این الگو رو به عنوان یک زن واقعی در نظر میگیرن.این موضوع به خودی خود مشکلی نداره(حتی خیلی رویکرد مثبتی هم هست) ولی فکر میکنم در اینده ، در روابط عاطفی یک زوج (زن و مرد) مشکلاتی رو به وجود میاره.مشکلاتی که ریشه ی اصلیش برگرفته از همین دشمن نشون دادن مرد استریته.دیگه حتی قدرت حرف زدن و دفاع کردن رو از مرد استریت در بحث ها میگیره ، چون طبق این دیدگاه ، همیشه حق با زن استریت شاغل و قدرتمنده!

+(این موضوع مطمئنا برای یک اینده ی دوری هست -هرچند تاثیر منفیش رو در روابط عاطفی زن و مرد خواهد گذاشت،همونجوری که در حال حاضر داره میذاره- حتی تیپ مورد علاقه ی خودم این تیپ زن های شاغل،مستقل و قدرتمنده و با وجود همه ی این حرفا کاملا موافق جهت فعلی هستم منتها این مشکلات رو که برگرفته از همین جهت فعلی هست رو فکر میکنم در اینده در روابط خودم و دیگران خیلی بیشتر ببینم، بالاخره این هم شاید یکی از عوارض جهت گیری فعلی آزادی زنان باشه)

+(.حرف ها یی که زدم رو هیچ منبع و اماری ندارم براش و صرفا یک intuition ای هست که شخصا دارم و منطقی هم ممکنه نباشه و یا کاملا غلط دارم حرف میزنم ، مطمئن نیستم و فکر میکنم مقدار خیلی زیادیش اسپم و بی ربط به موضوع تاپیک باشه ولی چون اینجور بحث ها حداقل در فضای مجازی داره زیاد میشه ، خواستم به صورت کلی عنوانش کنم، هر چقدر هم که کودکانه بررسی کردم ولی باید یه جایی این نگرانی پنهانم رو به اشتراک میذاشتم و در معرض انتقاد!)
 
از نظر منطقی همه چی اوکی یه.

ولی به من احساس ناامنی میده متاسفانه و میدونم که این مشکل منه و غیر منطقیه ولی با این حال بیانش میکنم.احساس میکنم عملا دیگه به من بعنوان جنس مذکر نیازی نیست و نمی دونم چرا این موضوع باید حس ریجکت شدن رو به من منتقل کنه.این انتخاب یه جورایی انگار امکان پدر شدن رو که یکی از ارزوهای منه رو ازم میگیره و به من میگه گور بابای تو! و طرف مقابلت چون یه زن قدرتمندیه دیگه به تو نیازی نداره و حتی میتونه تنهایی بچه بیاره و به تو دیگه نیازی نیست! من شدیدا موافق زیاد شدن ازادی زنان هستم مخصوصا توی ایران ، ولی همزمان باهاش یه نگرانی ای رو برای اینده ی دوری دارم که همسان سازی ازادی و جایگاه زن و مرد با جهت فعلی فمنیسم، جدایی و دور شدن هرچه بیشتر دو جنس رو بهمراه داره به جای این که زن و مرد یا جنسیت های دیگه رو بهم دیگه نزدیک کنه! چون داره مقصر همه این نابرابری ها رو مرد استریت عنوان میکنه و همه ی اون ها رو بای دیفالت دشمن میخونه و ازین رو ضد اتحاد جمعی هست! تصویری که من فکر میکنم در حال حاضر داره از یک زن واقعی عنوان میشه یک زن شاغل قدرتمندی هست که به هیچ مردی نیاز نداره و اینده شغلیش مهمترین موضوع زندگیشه ،یک زن استریت برای خودش کافیه و از لحاظ عاطفی هیچ نیازی به هیچ مرد استریتی نداره و این انتخاب بانک اسپرم با وجود همه ی نکات مثبتش در همین راستاهست. انگار که در ذهن زنان چیزی به جز این مدل زن شدن درست نیست و همه زنان یه جورایی دارن این الگو رو به عنوان یک زن واقعی در نظر میگیرن.این موضوع به خودی خود مشکلی نداره(حتی خیلی رویکرد مثبتی هم هست) ولی فکر میکنم در اینده ، در روابط عاطفی یک زوج (زن و مرد) مشکلاتی رو به وجود میاره.مشکلاتی که ریشه ی اصلیش برگرفته از همین دشمن نشون دادن مرد استریته.دیگه حتی قدرت حرف زدن و دفاع کردن رو از مرد استریت در بحث ها میگیره ، چون طبق این دیدگاه ، همیشه حق با زن استریت شاغل و قدرتمنده!

+(این موضوع مطمئنا برای یک اینده ی دوری هست -هرچند تاثیر منفیش رو در روابط عاطفی زن و مرد خواهد گذاشت،همونجوری که در حال حاضر داره میذاره- حتی تیپ مورد علاقه ی خودم این تیپ زن های شاغل،مستقل و قدرتمنده و با وجود همه ی این حرفا کاملا موافق جهت فعلی هستم منتها این مشکلات رو که برگرفته از همین جهت فعلی هست رو فکر میکنم در اینده در روابط خودم و دیگران خیلی بیشتر ببینم، بالاخره این هم شاید یکی از عوارض جهت گیری فعلی آزادی زنان باشه)

+(.حرف ها یی که زدم رو هیچ منبع و اماری ندارم براش و صرفا یک intuition ای هست که شخصا دارم و منطقی هم ممکنه نباشه و یا کاملا غلط دارم حرف میزنم ، مطمئن نیستم و فکر میکنم مقدار خیلی زیادیش اسپم و بی ربط به موضوع تاپیک باشه ولی چون اینجور بحث ها حداقل در فضای مجازی داره زیاد میشه ، خواستم به صورت کلی عنوانش کنم، هر چقدر هم که کودکانه بررسی کردم ولی باید یه جایی این نگرانی پنهانم رو به اشتراک میذاشتم و در معرض انتقاد!)
خب همه که نمیرن سمت این روش
ولی خب بیش از حد ممکنه به قول شما به اونایی که میخوان پدر بشن آسیب برسونه
فقط اگه با افراط نباشه خوبه
 
با افزایش جمعیت مخالفی
فرزند غیر بیولوژیک ترجیح میدی
و مشکلی نداره که یه سینگل حزانت بچه رو به عهده بگیره
فکر نمیکنی وقتی اینجور چیزا باب بشه عملا دیگه خانواده ای وجود نداره؟
بعد میگی خانواده خیلی مهمه
شاید من منظورتو نفهمیدم:-?:|
خب دیگه همین. تنها مشکل مادران/پدران سینگل کوچیک شدن یا به تعبیری از بین رفتن خانواده است. فقط در مورد نداشتن فرزند بیولوژیک چرا خانواده به خطر بیوفته؟ چه مشکلی داره وقتی این همه بچهٔ بی‌سرپرست هست، به جای اضافه کردن به جمعیتی که همین الان هم بقاش هیچ تضمینی نداره، یکی از اون بچه‌ها رو بزرگ کنیم.
قبول، اگه حزانت بچه رو سینگل قبول کنه(که بهتر از اینه که تو پرورشگاه بمونه به نظرم) مفهوم خانواده از بین میره. ولی این که یه زوج حزانت بچه رو قبول کنن چه مشکلی داره؟
 
اولین سوالی که برام پیش میاد اینکه اگه یه خانومی انقد وضع‌ش خوبه و توانایی اینو داره که به تنهایی بچه دار شه و بزرگش کنه، چرا بچه های بی‌سرپرست رو اداپت نکنن؟:-??
 
اولین سوالی که برام پیش میاد اینکه اگه یه خانومی انقد وضع‌ش خوبه و توانایی اینو داره که به تنهایی بچه دار شه و بزرگش کنه، چرا بچه های بی‌سرپرست رو اداپت نکنن؟:-??
شاید بخواد از ژن خودش باشه
 
از نظر منطقی همه چی اوکی یه.

ولی به من احساس ناامنی میده متاسفانه و میدونم که این مشکل منه و غیر منطقیه ولی با این حال بیانش میکنم.احساس میکنم عملا دیگه به من بعنوان جنس مذکر نیازی نیست و نمی دونم چرا این موضوع باید حس ریجکت شدن رو به من منتقل کنه.این انتخاب یه جورایی انگار امکان پدر شدن رو که یکی از ارزوهای منه رو ازم میگیره و به من میگه گور بابای تو! و طرف مقابلت چون یه زن قدرتمندیه دیگه به تو نیازی نداره و حتی میتونه تنهایی بچه بیاره و به تو دیگه نیازی نیست! من شدیدا موافق زیاد شدن ازادی زنان هستم مخصوصا توی ایران ، ولی همزمان باهاش یه نگرانی ای رو برای اینده ی دوری دارم که همسان سازی ازادی و جایگاه زن و مرد با جهت فعلی فمنیسم، جدایی و دور شدن هرچه بیشتر دو جنس رو بهمراه داره به جای این که زن و مرد یا جنسیت های دیگه رو بهم دیگه نزدیک کنه! چون داره مقصر همه این نابرابری ها رو مرد استریت عنوان میکنه و همه ی اون ها رو بای دیفالت دشمن میخونه و ازین رو ضد اتحاد جمعی هست! تصویری که من فکر میکنم در حال حاضر داره از یک زن واقعی عنوان میشه یک زن شاغل قدرتمندی هست که به هیچ مردی نیاز نداره و اینده شغلیش مهمترین موضوع زندگیشه ،یک زن استریت برای خودش کافیه و از لحاظ عاطفی هیچ نیازی به هیچ مرد استریتی نداره و این انتخاب بانک اسپرم با وجود همه ی نکات مثبتش در همین راستاهست. انگار که در ذهن زنان چیزی به جز این مدل زن شدن درست نیست و همه زنان یه جورایی دارن این الگو رو به عنوان یک زن واقعی در نظر میگیرن.این موضوع به خودی خود مشکلی نداره(حتی خیلی رویکرد مثبتی هم هست) ولی فکر میکنم در اینده ، در روابط عاطفی یک زوج (زن و مرد) مشکلاتی رو به وجود میاره.مشکلاتی که ریشه ی اصلیش برگرفته از همین دشمن نشون دادن مرد استریته.دیگه حتی قدرت حرف زدن و دفاع کردن رو از مرد استریت در بحث ها میگیره ، چون طبق این دیدگاه ، همیشه حق با زن استریت شاغل و قدرتمنده!

+(این موضوع مطمئنا برای یک اینده ی دوری هست -هرچند تاثیر منفیش رو در روابط عاطفی زن و مرد خواهد گذاشت،همونجوری که در حال حاضر داره میذاره- حتی تیپ مورد علاقه ی خودم این تیپ زن های شاغل،مستقل و قدرتمنده و با وجود همه ی این حرفا کاملا موافق جهت فعلی هستم منتها این مشکلات رو که برگرفته از همین جهت فعلی هست رو فکر میکنم در اینده در روابط خودم و دیگران خیلی بیشتر ببینم، بالاخره این هم شاید یکی از عوارض جهت گیری فعلی آزادی زنان باشه)

+(.حرف ها یی که زدم رو هیچ منبع و اماری ندارم براش و صرفا یک intuition ای هست که شخصا دارم و منطقی هم ممکنه نباشه و یا کاملا غلط دارم حرف میزنم ، مطمئن نیستم و فکر میکنم مقدار خیلی زیادیش اسپم و بی ربط به موضوع تاپیک باشه ولی چون اینجور بحث ها حداقل در فضای مجازی داره زیاد میشه ، خواستم به صورت کلی عنوانش کنم، هر چقدر هم که کودکانه بررسی کردم ولی باید یه جایی این نگرانی پنهانم رو به اشتراک میذاشتم و در معرض انتقاد!)

خب حالا دقیقاً نمی‌دونم چرا باید یه زن واقعی قدرتمند نمونه یا حالا هرچی که اسمش هست رو فقط باید یه فرد سینگل که قادر هست به تنهایی نیازهای مالی خودش رو برطرف کنه و در کنارش علاقه‌ای نداره به هیچ مردی ارتباط عاطفی برقرار کنه بدونیم.
این دسته از خانوم‌ها بخشی از زنان موفق هستند که فرصت این رو پیدا کردن که خودشون به تنهایی زندگیشون رو بدون مشکل ادامه بدند و خواهان حقوق اولیه خودشون هستن.
شما به عنوان یه مرد کافیه پارتنر مورد علاقه خودت رو از دسته دیگه افراد موفق پیدا کنی. شاید نحوه‌ای که توی فضای مجازی فعالیت داری فقط اون دسته از خانوم‌های خواهان سینگل ماندن یا همجنسگرا رو برات پررنگ کرده باشه چون دارند برای حقوق خودشون می‌جنگند و یا بیشتر تحسین می‌شند باعث شده باشه بیشتر ازشون خونده باشی.
خانوم‌هایی هم هستند که مستقل مالی هستند و در کنار اون خواهان داشتن یه زندگی توام با عشق با مرد مورد نظرشون هستن. فقط باید مرد نظرشون رو پیدا کنند. چون قرار نیست باج عاطفی بدن.
یا خانوم‌هایی هستن که خانه‌دار هستند ولی دوش به دوش همسرشون برای اون زندگی دارند تلاش می‌کنند، از نحوه مدیریت مسائل مالی خونه گرفتن تا دیگر تلاش‌هایی که برای بهتر شدن جو خونه انجام می‌دن یا حتی در کنار خانه‌داری سعی می‌کنند سهمی توی تامین منابع مالی خانواده داشته باشند. مهم اینه که این خانوم‌ها هم به همسرشون باج عاطفی ندن و با مرگ همسرشون یا طلاق گرفتن بتونند نقش متفاوتی توی زندگی بپذیرند.
فقط مسئله اینه که شاید این دسته از خانوم‌های موفق کمتر توی فضای مجازی بهشون توجه می‌شه چون اونا دنبال ایجاد تغییری نیستن که حقشون رو بگیرند، دنبال حق حضانت نیستن یا برای رفع نیاز جنسیشون فراتر از اون شیوه قدیمی ازدواج نیستن که بخوان سرش بحث کنند. همون شیوه‌های سنتی براشون پاسخ‌گو هست و فقط فردی که مورد نظرشونه رو باید پیدا کنند.
توی فضای وبلاگ من کم از این دسته از خانوم‌ها ندیدم. دکتر یا مهندس هم نبودن ولی خلاقیت و تلاش برای بدست آوردن پول رو توی ذهن داشتن و پا به پای پارتنرشون تلاش می‌کردن که خانوادشون زودتر تشکیل بدن.
شما به عنوان یه مرد نباید احساس خطر ریجکت شدن رو از تمامی خانوم‌ها داشته باشی اتفاقاً اینطوری خانوم‌ها آزادانه‌تر تفکرات خودشون رو بیان می‌کنند و یه جور ریجکت دو طرفه رخ می‌ده :دی چون نباید دنبال این باشیم یه فرد رو کلی تغییر بدیم که به فرد مورد نظر ما تبدیل بشه. باید رها کرد و اجازه داد آینده مشخص کنه چه افراد جدیدی می‌شه پیدا کرد.
وقتی هم که پارتنرت رو پیدا کنی اطمینان خاطر بهتری خواهی داشت که فرد مناسبی یافتی. فقط باید برای پیدا کردن فرد مورد علاقت بیشتر وقت بذاری و بیشتر تلاش کنی. شاید گذشته کمتر این وظیفه گشتن و وقت گذاشتنه به چشم میومد ولی الان نباید منتظر این باشیم مامانمون کسی پیدا کنه یا از آسمون فردی سر راهمون بیاد. وقتی خانوم‌ها خودشون رو ارتقاع می‌دند مردها هم باید برای بهتر شدن و جذاب شدن تلاش بیشتری کنند و وقت بذارند.
 
پیش نوشت: اینو در پاسخ به کسی نوشتم که پستشو پاک کرده(یا پستش پاک شده).

میدونم این تاپیک جاش نیست، ولی واقعا نمیفهمم. هنوز خوابید؟ نمیدونید افزایش جمعیت تو این شرایط یعنی چی؟ کی از عادی سازی روابط حرف زد؟ من به شخصه برای رابطهٔ جنسی و خودِ لذت جنسی هدفی جز تولید مثل نمیبینم(حالا نیاید منو بزنین راجع به خودم دارم میگم فقط).
بعد شما میگین ضد خانواده‌ام؟ این که میگم افزایش جمعیت ساکن زمین منجر به فاجعه میشه ضد خانواده و ارزش‌های انسانیه؟ من گفتم با سقط جنین موافقم یا چی؟ کدوم یکی از این حرفا رو زدم که ضد خانواده است دقیقا؟ بله من معتقدم وقتی یه عده از انسان‌ها همچنان با سرعت مشغول فرزندآوری هستن، لازمه که عده‌ی دیگه‌ای دست از این کار بکشن. نمیفهمم کنترل جمعیت دقیقا چه ربطی به خانواده داره. واقعا نمیفهمم.
 
اینکه بچه ای پدر نداره دلیل منطقی ای نیست که نوع تربیت و بچگی بدی داشته باشه ! اگر یه زن بتونه به تنهایی از پس هزینه های مالی و تربیت یه بچه بر بیاد حتی خیلی خیلی آسیب کمتری به بچه وارد میشه نسبت به نوع تربیت مرد سالاری ای که دهه ۶۰ توی ایران رواج داشت
طبق اون چیزایی که من میدونم ۸۰ درصد شخصیت کودک توی دوران بارداری و چند ماهو چند سال اول زندگیش شکل میگیره و به نظرم این دلیل اونقدر مهم و منطقی هست که اگه قرار باشه بین ivf و پرورشگاه یکی رو انتخاب کنم مطمئنن انتخابم ivf هست
 
الان هیچ کجای دنیا که جزو جهان سوم نباشه،اون پدر سالاری دهه شصتی نیست.پسری که پدر(خوب)نداشته باشه نمیتونه خیلی با دنیای مرد ها ارتباط برقرار کنه و بعضی از علایقش سرکوب میشن.همچنین اگر دختری پدر نداشته باشه کلا ارتباطش با دنیای مرد ها قطع میشه مخصوصا اگر توی کشوری مث ایران باشه.درسته مادر مهم تره ولی پدر(بازم میگم خوب)دست کمی از مادر نداره
قرار نیس توی خونه حبس شه و با هیچ جنس مذکری ارتباط نداشته باشه که اینجوری میگید ارتباطش قطع میشه !
یعنی وجود یه والد که روش تربیت رو به طور کامل بلده به نظرم اولویت داره به وجود دو والد بدون آگاهی ، به نظرم ملاک روش تربیته نه تعداد والدین
 
شما جوری از والدین تصور داری که انگار هیچی بلد نیستن.چاره اموزش والدینه نه نوعی از بچه دار شدن که به شدت غلطه.شما فکرکن این بچه بزرگ شه جلو دوستاش چی میخواد بگه...
اینکه جلو دوستاش چی میخواد بگه دلیل درستی نیست بنظرم
من نظری درباره مادران سینگل ندارم ولی خب این چیزیه که به مرور بین مردم جا میفته، چه بسا جا افتاده
در کل مردم ایران نسبت به جاهای دیگه بیشتر روی اصول اخلاقی خانواده حساسن شاید بخاطر همین خیلی از همچین چیزی استقبال نمیشه
 
شما جوری از والدین تصور داری که انگار هیچی بلد نیستن.چاره اموزش والدینه نه نوعی از بچه دار شدن که به شدت غلطه.شما فکرکن این بچه بزرگ شه جلو دوستاش چی میخواد بگه...
و طبق چیزی که شما میگید بیشتر زوج ها اطلاعی ندارن ولی اون هایی که تکی بچه رو بزرگ میکنن همه چی بلدن...
اموزش والدین راهکار درستیه
اگه دقت کنین من نگفتم کسایی که تکی بچه رو بزرگ میکنن همه چی بلدن ، اصل مطلب این بود که تعداد والدین اونقدر فاکتور مهمی نیست که لازم به این همه بحث داشته باشه ، نقش تربیت و اگاهی والد یا والدین خیلی خیلی مهم تره
و من به عنوان نظر شخصیم ترجیح میدم مادر بچه ای باشم که بتونم حتی قبل از تولد نقش تربیتشو به عهده داشته باشم
نه بچه ای که ۷ یا ۸ ساله ست و شخصیتش تا حد زیادی شکل گرفته
 
یه سوال
تاثیر دیدگاه جامعه به زندگی بچه چه قدر میتونه مخرب باشه ؟
 
اینکه بچه به پدر و مادر احتیاج داره و تاثیر میذاره روی شخصیتش برمیگرده به نقشی که توی فرهنگ چندین ساله به مرد و زن نسبت داده شده یا حالا تحمیل شده
به طور کلی در تفکر سنتی نقش پدر رو حامی و نقش مادر رو کانون محبت در نظر گرفتن اگر یک نفر یا دو زن یا دو مرد یا حالا هرجنسیتی با توجه به طیف گسترده ای که داره بتونن این نقش ها رو به عهده بگیرن بچه ها کمبودی رو حس نمیکنن.
خودم با اینکه اینجوری بخوام بچه دار بشم مخالفم ولی فکر نمیکنم این روش آسیب زا باشه.
 
Back
بالا