از نظر روحی...

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع whoisparya
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
از نظر روحی نیاز دارم برم بستنی بخورم
 
از نظر روحی نیاز دارم سرما نخورده باشم
 
از نظر روحی نیاز دارم یکیو بغل کنم بشینم یه ربع نیم ساعت گریه کنم ولی متاسفانه موقعش اصلا نیست ...
 
از نظر روحی نیاز دارم الان توی یکی از کافه های منهتن باشم و با خیال راحت آیس کافیمو بخورم.(وسط زمستون بله درسته صمنصثحخنهصقمتصبم)
 
از لحاظ روحی نیاز دارم که یک کتاب فروشی داشته باشم که بوی کاغذ نو و چوب و قهوه ، داخلش بپیچه و بتونم آهنگ های بی کلام موردعلاقم رو داخلش پخش کنم >>>>
 
میخواستم بگم از نظر روحی نیاز دارم یه زندگی جدید رو شروع کنم و این یکی رو فراموش
ولی یدفعه فهمیدم
این همون مکانیسم تناسخ نیست ؟
عجب.
 
از نظر روحی نیاز دارم یکی از آینده بیاد بهم بگه دلبندم همون چیزی میشه که میخوای و تو میتونی و انجامش میدی.
اینو که بشنوم بخش بزرگی از استرسم برای آینده از بین میره.
 
از نظر روحی نیاز داریم الان ادامه برنامه وکتابخونه رو ول کنم پیاده تو بارون راه بیفتم برم خونه،وای کاش نمی‌نوشتم اینجا اینو، بیشتر دارم ترغیب میشم،اون تنفس هوای سرد و مرطوب بیرون رو میخواد، انگار اینجا نمیشه نفس کشید.برم برنامم اجرای کنم، بدو هوا.
 
از نظر روحی نیاز دارم یه پرش به آینده داشته باشم حوصله جبران ندارم
 
از نظر روحی نیاز دارم سوالای فیزیو رو خوب بزنم... ک حس نکنم گایتونی ک تموم کردم الکی بوده...
 
از نظر روحی نیاز دارم بالشمو بغل کنم، پتو روم باشه، و برای یه قرن بگیرم بخوابم
 
از نظر روحی امروز روزیه که احتیاج دارم با لگد برم تو دیوار
 
از نظر روحی نیاز دارم سال دیگه این موقع در حال قالی‌بافی باشم.
 
از نظر روحی نیاز دارم یه روز همه بفهمن که...
احترام گذاشتن به یه نفر فارغ از جنسیت بخاطر نیاز نیست...
فقط یه احترامه نه بیشتر...
اینکه درک کنیم اگه یه روز نباشیم آسمون به زمین نمیاد...
اینقد خودخواه نباشیم...
 
Back
بالا