قاتلان هم‌خون!

^N^

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
272
امتیاز
3,302
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
زابل
سال فارغ التحصیلی
1401
مادر رومینا چی؟!
این ک میگن مادر نداشته درسته؟!
یا مادرش هم بوده و پدرش این کار رو کرده؟!
آیا ممکنه مادرش هم همدست پدرش بوده باشه؟!
اون لحظه بجز رومینا و پدرش ، چ کسانی توو خونه بودن؟!
همسایه‌ها سر و صدا شنیدن، بجز رومینا، دیگه صدای کی بوده؟!

(از فکر کردن بهش حالم بد میشه واقعاً، ی آدم چطور میتونه پاره‌ی تنشو سر ببره؟! بعدش چطور میخواد زندگی کنه؟!)
اونطور که من خوندم مامانش حموم بوده و رومینا توی خواب کشته شده
 

armin_att

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
516
امتیاز
12,843
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهر ری
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
تقریبا برق
من زیاد از فرهنگ روستایی خبر ندارم
ولی به نظرتون این اقدامی که پدر کرده ، در بین مرد های اون روستا کاری تایید شده ای بوده؟
(با توجه اینکه احتمال زیاد این خبر رو کل روستا شنیدن) یعنی اگه این قتل صورت نمیگرفت از طرف روستا طرد میشد یا حالا اونور قضیه
پدر با این قتل اعتبار بیشتری پیدا کرده؟

فکر کنم منظورم رو بد رسوندم...
 

maleck :)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,442
امتیاز
31,698
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه گیلان
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
میدونید یک خرداد فوت کردند؟بنظرشما علت این دیرپخش شدن خبر چیه؟
دغدغه ت قابل درکه، اما واقعی بودن یا نبودن داستان رومینا، پخش این اخبار به هر بهانه ای و هرچیزی که الان ذهنتو درگیر کرده تغییری در مساله اصلی ایجاد نمیکنه.
چرا یه پدر باید سر بچه شو ببره؟ چرا یه دختر باید به دست خانواده خودش بمیره؟
 
ارسال‌ها
376
امتیاز
4,992
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فــرزانگان ۳
شهر
طــهـران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
رشته دانشگاه
پزشکی
من دوباره این سوال رو می پرسم چکار میشه کرد، که این مسائل کم شه؟
___

من فکر میکنم یک قسمت مهم تو این قضیه قوانین هست که خب اونا باید عوض بشن؟(چگونه؟)
یک قسمت مهم تر دوباره اصلاح فرهنگ غلط هست که نیاز به آموزش همگانی داره.
در کل اینکه افراد یک اجتماع چطور میتونن کمک کنن که این قضیه بوجود نیاد؟
هر کدوم از ما حداقل سه نقش داریم و یا میتونیم داشته باشيم. با توجه به اینکه مشکلات به گستردگی که نورا بهش اشاره کرد و حتی بيشتر هست، بهتره اینجا فقط درباره موضوع زن و کودک حرف بزنم.
1-من در نقش یک فعال اجتماعى چه کاری میتونم انجام بدم؟
برای اینکه نام یک فعال و حامی رو بتونید حمل کنید، باید واقعا فعال و حامی باشید. برای این که واقعا چنین چیزی باشید، نمیتونید ارتش تک نفره راه بندازید. شما اولین کسی نیستید که این دغدغه رو دارید، در طی تاریخ و در عرض جغرافیا، میلیون ها آدم دیگه هستند که با این دغدغه سمن ها، سازمان ها و گروه هایی شکل دادند. کتاب درباره اش نوشتند. تولید محتوا و عمل کردند. پس اولین قدم اینه که خودتون رو بخشی از این ماجرا بدونید، و واردش بشید. یکی میخواد و میتونه، پس عضو NGO ها میشه و به صورت فیزیکی و میدانی هم فعالیت میکنه. یکی میخواد ولی نمیتونه، از طریق همین دنيای به اصطلاح مجازی وارد عرصه میشه. کار سختی نیست. شما اگر دغدغه چنین موضوعی رو داشته باشید، دنبالش میرید، و جذب می کنید. همونطور که اگر موضوع "شکم" براتون مهم باشه، بهترین رستوران ها رو میشناسید. بگردید، سرچ کنید، سازمان ها رو پیدا کنید، تماس بگیرید، سری بهشون بزنید و از نزدیک مشاهده کنید. پیج ها و کانال های موسسات و گروه ها رو پیدا کنید، یا حتی مواردی که برای یک شخص حقیقی صاحب نظر و فعال تو این حوزه هست. وقتی اول کار هستید، به یکی اکتفا نکنید. ببینید، فکر کنید و مقایسه کنید. دستتون میاد که کدوم جاده خاکیه، و کدوم راه مستقیم، هرچند سربالایی. مهم ترین قسمت اینجا مطالعه و مشاهده است. کتاب ها و گزارش ها بسیار زيادى وجود دارند. بهره بگیرید. اینطور متوجه میشید کجا ایستادید، و چه مسیری پیش روتونه. اينطور نحوه قضاوت کردنتون درباره هر حرف و جریان مربوطه هم منطقی تر و قوی تر میشه. اصلا بنای آگاهی تا بوده، سندهای مکتوب رسمی بوده. با خوندن چهار تا پست یک پیج، فکر نکنیم عالم والا شدیم.
تو این زمینه، من شخصا میتونم تا حدی کمکتون کنم، برای شناساسوندن و هُل دادن تو مسیر. اما قطعا بهتر هست که این روش رو انتخاب نکنید، به هزار دلیل. اینکه من یک فردم، و ممکنه جهت گیری اشتباهی پیش روتون بذارم. اینکه با پرسش صاف و ساده از من، نیروی جست و جو و کنجکاویتون دفن میشه. و ده تا "اینکه" دیگه.
با فعال شدن، شما میدونید چی در اطرافتون گذشته، و میگذره. شما متوجه میشید چه نقشی دارید، چه کاری از دستتون برمیاد، و الان کجای کارید. با فعالیت هرچه بیشتر، کسی میشید که "میتونه کاری کنه" و بود و نبودش برای این جریان، قطعا فرق داره.

2-من در نقش یک شهروند چه کاری میتونم انجام بدم؟
این مورد شاید ظاهرا شبیه به فعال بودنه، اما دقیقا این نیست. ما میتونیم فعال اجتماعی باشیم یا نباشیم، اما در هر حالتی شهروندیم. من به عنوان یک شهروند شاید حوزه فعالیتم سطحی تر باشه، اما گسترده تر، و پایه ای تره. شاید حتی گاهی اوقات نقش های شما تو این دو مورد یکم تفاوت داشته باشه. با یه مثال بگم : من وقتی در حال فعالیت تو سمن مربوط به کودکان کار هستم، میدونم که تو اون بستر و محیط نباید به هر کودک و یا خانواده اش که مشکل مالی داره، بلافاصله کمک -پولی- کنم. هرچقدر هم که دارا باشم. چرا؟ چون به عنوان بخشی از نهاد، با این کار من سازمان از فعالیت خودش که در اصل فشار به حکومت برای اصلاح ساختار هست دور، و تبدیل به خیریه میشه. یعنی وظيفه از رو دوش دولت برداشته میشه، و میگه خب، اینا که هستن بهشون برسن! پس فقرزدایی و کارکودک زدایی معناش رو از دست میده. توی سمن اولویت فعاليت، از ریشه کندن ماجرا با روش های مختلف از اعتراض تا آموزش و ... هست، و در کنارش پخش عمومی بسته هاي حمایتی و یا حتی کمک مالی شخصی جایی که بررسی کنیم و درست باشه.
اما همین من شهروند هم هستم. روزهایی که با مترو تردد میکنم، در برابر کودکی که داره دستفروشی میکنه شهروندم. جدای از لبخند و رفتار اجتماعی مناسب، معمولا بخاطر همین موضوع همیشه خوراکی های مفید همراهم هست، که بهشون میدم. بارها دعوتشون کردم، از مترو پیاده شدیم و نیم ساعتی باهم به هزينه من غذا خوردیم. اینجا دیگه من عضو سمن نیستم که پالس خیریه شدن بفرستم! اینجا فقط من هستم که شهروندم، و کودکی که اون هم شهرونده. نه فعال و مددجوی سمن.
در زمینه شهروند بودن بسیار بسيار کار میتونیم انجام بدیم، از آگاهى بخشیدن به اطرافیان، چه با حرف چه با معرفی فیلم و کتاب و غیره. میتونیم با رفتار اجتماعی مثل همین موردی که گفتم، بار موضوع در جامعه رو کمتر کنیم. و صدها هدف و عمل دیگه، که با مطالعه و دید باز، پیدا میکنید. چیزهایی که اینجا فرصت برای نوشتنش نیست.

3-من در نقش قربانی چه کاری میتونم انجام بدم؟
این شاید سخت ترین بخش ماجراست. در موضوع کودک کار، کودک آزاری، زن و مسائلش، تقریبا با توجه یه جامعه ای که درش زندگی میکنیم، به نوعی همه درجاتی از قربانی بودن و شدن رو تجربه کردیم و می کنیم. خصوصا اگر زن باشید. تمام قربانی شدن ها، مرگ فیزیکی نیست. بسیاری از ما ممکنه سایر آزار های جسمی رو چه از سمت خانواده، چه نزدیکان و یا غریبه ها تجربه کرده باشیم. یا در معرض انواع خشونت های زبانی-کلامی و نگاهی قرار گرفته باشیم.
اگر جزو دسته ای هستیم که در معرض خطرهای جسمی و فیزیکی شدیدتر قرار داریم، لازمه که اولا بازهم با همون مطالعه و اگاهی بخشی دید بازتری از حقوقمون، نهاد ها و افراد حمایتگر پیدا کنیم. تا حد امکان دسترسی هامون رو بررسی کنیم، کسانی رو که میتونن حامی و کمک رسان باشن پیدا کنیم و راه هایی به تناسب موقعیتی که داریم، برای رها شدن از مشکل پیدا کنیم.
اگر جزو این دسته نیستیم ولی همچنان در معرض سایر خشونت ها هستیم، بازهم همین روش ها کاربرد داره. پیدا کردن دوست و افراد قابل اعتماد و آگاهی که بتونیم باهاشون صحبت کنیم و مشاوره بگیریم. مطالعه به همون شکلی که گفتم، برای آگاه شدن خودمون و آگاه کردن اطرافیانمون. اینکه چطور اطرافیان رو آگاه کنید، کاملا بستگی به سیستم خودتون و اون افراد، و بستر محیط داره. اگر بخوام از خودم مثال بزنم، من با ارسال پست ها و معرفی پیج های مفید، بدون اینکه مستقیما به کسی راه و چاهی نشون بدم، اون رو درگیر ماجرا میکنم. یا مثلا با توجه به اطلاعاتی که دارم، از فرصت های مختلف برای شروع یه صحبت و انتقال اون اطلاعات استفاده میکنم. نزدیک ترینش، همین ماجرایی که رخ داد. خب خانواده من شاید به اصطلاح روشن فکر تر از خانواده هایی که دیدم و میبینم باشن، اما هنوز ضعف هایی دارند. اون ها این رفتار صورت گرفته رو سرزنش میکنن، دوست پسر داشتن رو ننگ نمیدونن، معتقدن اگر دختر من هم فرار میکرد اول به خودم رجوع میکردم. ولی شاید هنوز واژه هایی مثل غیرت و ناموس با این تفاسیری که ما ازشون داریم، از ذهنشون حذف نشده باشه. خب من استفاده کردم، و همین هایی که شاید باور بهشون توسط خانواده باعث آزار من هم می شده، از بین بردم. صحبت کردیم، اول چیزهایی رو نقد و سرزنش کردیم که هممون سرش یک نظر بودیم، و بعد با بستر ایجاد شده غیرت و ناموس رو نقد کردیم.

در نهایت هر کدوم از ما اگر خودش رو آگاه، اصلاح و تربیت کنه، بزرگترین قدم رو برداشته. و هر وقت به سطح مطلوبی از این تربیت و آگاهى رسیدیم، خوبه که در بدترین حالت بدون هیچ فعالیتی حداقل هم صحبت کسی باشیم که شاید با داشتن یک هم درک و همدل، روزنه نوری تو زندگيش پیدا بشه.

خلاصه این هایی که گفتم، فقط درصد کمی از راهکار ها بود. دقيق تر بگم راهکار هم نبود، بخش خیلی کوچیکی از جريان ذهنی همین الانم رو گفتم، که فقط جرقه باشه. اگر دغدغه و طلبش باشه، هرکس مسیر جلوی پای خودش رو به بهترین شکل میتونه ترسیم کنه.

+بابت طولانی شدن، عذر.
 

JASima

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
143
امتیاز
734
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
اینک تواون سن عاشق شده ک طبیعی بوده چون اون سن انسان تحت تاثیر عواطفه ولی باید کنترل بشه
 

lamiaaa

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
179
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر عشق
سال فارغ التحصیلی
1399
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
تمام اخباری که شنیدم
حتی پستای همین تاپیک
خیلی جاها با هم متفاوت بود و یجورایی شایعه بودن
چیزی ک مهمه اینه که یه دخترِ ۱۳ ساله که به بلوغ عقلی هم نرسیده به دستِ
پدرش کشته شده!

و مهم تر از اون اینه ک بخاطرِ قوانین کشورمون قاتل قصاص نمیشه و فقط سه تا
ده سال حبس داره(که ممکنه در ادامه تخفیف داده بشه) و پرداخت دیه!

این یعنی چی؟!
یعنی من! به عنوان یک دختر دارم توی سرزمینی زندگی میکنم
که هر لحظه دختران سرزمینم از جانب پدر یا پدر بزرگ بستگان یا هر آدم دیگ ای مورد آزار قرار میگیرن
ولی کسی نمیفهمه!
چون صدایی شنیده نمیشه!
چون گاهی اوقات با تکرار جمله ی تو زندگیِ بقیه دخالت نکنیم
یه جورایی داریم توجیه میکنیم!
ما کودکان کار رُ میبینیم ولی چیزی نمیگیم!
فقط وقتی نزدیکمون میشن شیشه‌ی ماشین رو میدیم بالا
و حواسمون رُ به چیز دیگه ای پرت میکنیم(البته در خوشبینانه ترین حالت)
ولی ایراد کار از کجاست؟!
آموزش و پرورش؟!
فرهنگمون؟!
چی؟!
یا قوانین کشور؟!
خب صددرصد که فرهنگ اینجا ایراد داره
با شناخت هایی که از فرهنگ مناطق روستایی و شهر های کوچیک دارم
حدس میزنم ک اگ رومینا زنده بود اطرافیانش با نگاه ها و حرف هاشون
کاری میکردن که اون آرزوی مرگ بکنه!(البته حدسِ)
و قوانین کشور!
این قانون یعنی اینک تو برده ای! مثِ عقاید دوران جاهلیتِ اعراب!
پدرت میتونه تو رو بکشه
چون پدرِ( :
چون قانون این کشور بهش این اجازه رو میده..
چون خودمون راضی هستیم..
وگرنه واکنش نشون میدادیم..!
و به هزاران دلیل دیگ که باعث شده این خبرا رُ ببینیم! بشنویم!
ولی دم نزنیم..( :
اون دختر به وحشیانه ترین شکل کشته شد! فقط به دلیل تفاوت در گرایش
به دین و مذهب!
چون بهمنِ ماجرا اهل سنت بود!!
فیلمِ خانه‌ی دختر سانسور شد تا صحنه‌هایی ک شاید هزاران دختر
هرروز باهاشون مواجه میشن پخش نشه!
به چ دلیل؟!
چرا همش سعی داریم شرایط رُ جوری فراهم کنیم که بچه‌ها چشم و گوششون بسته باشه؟!
در حالی ک یکم بزرگتر بشن بخاطر حس کنجکاوی بدترین چیزهارُ میتونن ببینن
و اونموقع اوضاع بدتر میشه!
رومینا به بدترین و ظالمانه ترین شکل ممکن کشته شد
تا چیزی به اسم غیرت خدشه دار نشه!
غیرت ینی چی؟!
ینی به خاطر یه اشتباه و تحت تاثیر تحریکات بقیه دخترت رُ بکشی!؟
چرا غیرت ر‌ُ حمایتِ عاطفی و مالی و جسمی و روانیِ فرزندان و همسر و بقیه ی وابستگان
معنی نمیکنیم؟!
غیرت به این معنی نیست زنت،بچه ت،خاهرت،مادرت و هر کس دیگ ای رو توی خونه
حبس کنیم و از همه چیز منعشون کنیم بعد خوشحال باشیم که
من یک مردِ باغیرتم!!
چون دخترم فلان کار رو نکرد فلان جا نرفت
ولی اینها همه توی ذهنش میمونه و به محض داشتن فرصت و غافل شدنت
تمام عقده هاش رو خالی میکنه!
میدونم ک این اتفاق مثل همه ی اتفاقاتِ گذشته
مث کودک آزاری ها فراموش میشه!
رومینا فراموش میشه مث اهورا..آتنا ‌و همه ی بچه های دیگ!!
درسته موضوعات باهم مرتبط نیست البته در ظاهرِ ماجرا
ولی جنایت جنایته!!
قاتلِ جسم..روح..
اوضاع آروم میشه ولی وجدان ما چی؟!
قربانیِ بعدی کیه وقتی دخترای زیادی بخاطر مسائل ناموسی کشته میشن؟!
فک کنم خیلیاتون رسم و رسومی توی روستاها و مناطق دورافتاده به نام خون بس رو شنیده باشید
گاهی کشتن فقط با چاقو سر بریدن طرف نیست
اینک یه دختر باید قربانیِ جنگ و جدل های خانوادگی و فامیلی باشه
بدترین ظلم و بدترین نوع کشتنِ!!
شاید بگی ک خب ما ک کاری نمیتونیم بکنیم
ولی تو خودت اگ جنسِ مخالف من هستی لااقل مرد باش نه نر!!
اسم مرد بودن رو یدک نکش!
اگ جایی موقعیت مشابه پیش اومد سعی نکن غیرتِ! خودت رو به این شکل نشون بدی!
پیش نیومد هم لااقل حامیِ زن ها(ک عملا بصورت برده هستند) باش
نمیتونی حامی باشی لااقل آسیب نرسون!!
چرا باید یه بچه قربانیِ هوس های یه آدم!(کلمه سنگینِ واسش بهترِ بگیم حیوون) باشه؟!
چون تو کشور ما پسرا رُ جوری پرورش دادن ک حس برتری وجود داشته باشه
میگی ن؟!
توی فرهنگمون دختر باید به مادر کمک بده
ک اون به روی چشم و وظیفه ی هر دختری هست!
ولی مثلا دیدین توی خانواده ها نهار تموم میشه پدرِ خونواده و پسر میکشن کنار
مادر و دختر سفره رو جمع میکنن؟!
تفاوت چیه؟!
هیچی! فقط مردسالاری!
و نتیجه اش میشه مرگ روزانه‌ی هزاران دختر بر اثر خودکشی و قتل که مقصر اصلی
منشا اون از همین رفتارای ساده ست!
همین( :
خیلی عقبیم!
خیلی کار داریم!
ولی نزاریم بیشتر از این در حد دخترای سرزمینمون ظلم بشه
و در آخر باید بگم ک
سکوتی میکنم بالاتر از فریاد( :
 
آخرین ویرایش:

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,082
امتیاز
33,028
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
یه سوال: در چنین شرایطی دیه به کی‌ پرداخت میشه؟
وراث مقتول؛ اگه داشت: شوهرش، فرزندانش. (حتا مادر و برادرش! / البته این بخش رو نمی‌دونم ولی جزو وارث محسوب می‌شن.)
 

هولدن

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
886
امتیاز
12,249
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
نگاه من اینه ک میلیون ها پدر دختراشون رو سر نمیبرن و توی ی جامعه 80میلیونی ی مریض پیدا میشه،و اینو نمیشه ب کل فرهنگ ایران و ی ملت نسبت داد،اگ میگم تحلیل بیش از حد نکنید چون بازیچه سیاست و سواستفاده داره میشه
شاید به قول شما میلیون ها دختر فرار میکنند و سرشون بریده نمیشه.
امااین مورد اخرین درجه از خشونته برای ملموس شدن قضیه باید عمیق تر فکر کرد
اگر تنبیه هایی مثل تیکه های کلامی برخورد های فیزیکی محدود کردن در خانه هم زیر درنظر بگیرید که کاملا برای سلامت روانی ادم مضره
میفهمید وضعیت بقیه دخترا انچنان هم بهتر نیست
 

Acwmw:'

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
370
امتیاز
6,599
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
سیبری
سال فارغ التحصیلی
2020
دانشگاه
Kmu
رشته دانشگاه
پزشکی
بنظرم ما مقصریم که دربرابر قانون های اینچنینی سکوت میکنیم
برای مثال آرمان رو ک یادتونه
قصاص نشد جون سن زیر ۱۸سال بود
اما پدر رومینا در سلامت عقلی کامل قتل کرده...
و...
 

froq

فارغِ مُطلق
ارسال‌ها
304
امتیاز
5,002
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سبزوار
سال فارغ التحصیلی
1401
فقط لطفا بعد از تمامی بحث ها درباره ی ناقص بودن قوانین و مراکز مشاوره ای و اموزش صحیح و خشونت و غیرت و ناموس و حرمت و فرار و کودک ازاری و ازارجسمی و خانواده و بلوغ و عواطف و هزار مورد دیگه که ذره ای به این قضیه مرتبط میشه و محکوم کردن هر بنی بشری که به ذهنتون میرسه یک لحظه مکث کنید

مکث کنید و برگردید ب خودتون و نهایت تلاشتون رو بکنید که از این به بعد کلماتتون، حرف هاتون، نگاه هاتون، حرکاتتون و حتی افکارتون در تاریک ترین قسمت مغزتون باعث ایجاد ازار روحی و جسمی در فرد دیگه ای نشه چه دختر و چه پسر

و وقتی از خودمون مطمئن شدیم بریم به دنبال اصلاح اجتماع ، قوانین ، نظام و ...
 

MmmSampadi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
630
امتیاز
2,280
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1405
حرفای زیبایی زدی ولی متاسفانه به این توجه نداری که حمایت ما از کودکان کار در پست گذاشتن و لایک کردنه و شعار دادنه
 
  • شروع کننده موضوع
  • #53

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
گفتیم نباید قضاوت کنیم
گفتیم پدره تحت عصبانیت آنی بوده و یهو سر بچشو بریده
ولی امروز وویسی شنیدم ک میگن صدای مادر رومیناست
اگه درست باشه اون مرد یک جانی روانیه
کسی ک بارها دختر بیچاره رو تهدید ب قتل کرده
کسی ک مرگ موش خریده
کسی ک بهش میگفته خودتو بکش قبل این ک من بکشمت
کسی ک ب همسرش گفته یاد بده خودشو حلق‌آویز کنه
واقعاً حالم ب هم خورد از این‌همه پست‌فطرت بودن این مرد
بعضیا لیاقتِ داشتن فرزند، اونم دختر ک رحمت پروردگاره رو ندارن
مادرش میگفت برادر ۶ سالشم کنار رومینا خواب بوده
اگه اون بچه‌ این صحنه رو دیده آیا امیدی ب ادامه‌ی نرمال زندگیش هست؟!
یا میگید بچه‌ست بابا فراموش میکنه؟!
این فرهنگ باید درست شه
این جامعه باید اصلاح شه
خانواده باید مملو از عشق و‌صمیمیت باشه
باید پناهگاه امن باشه
پدرا قهرمان زندگی دختراشونن، ن قاتلش...
ای خدا!
ی خبر دیگه هم شنیدم ک انگار ی نابرادری خواهرشو بازهم بخاطر مسائل ناموسی آتش زده و کشته
بابا، مگه دخترا و زنا اسباب‌بازی‌ان؟!
مگه جنس مؤنث آدم نیست؟!
ناموس؟!
کثافت بزنن ب واژه‌ی ناموس ک این بی‌شرفا اینجوری خون هم‌خونشونو میریزن
نمیگم همه اینجوری‌ان، چون نیستن
ولی آقایونی ک میبینید جامعه نسبت ب ما چ نگاهی داره
لطفاً شما هم کمک کنید تموم شه این مزخرفات پوسیده
ب خدا ب نفع خودتونم هست
البته ک من برابری رو در این چرت و پرتایی ک ی سری ب ظاهر فمنیست غربگرا توی آزادی روابط نامشروع و مسائل جنسی میبینن نمیبینم و منظورم اون میست
منظورم اینه باهم خوب باشیم
ی لحظه فکر‌کن، همین شمای آقا، فردا پس فردا عاشق دختری میشی و کیخوای باخاش ازدواج کنی، دختره هم شرایط نرمال داره (مثلاً بحث سن و اینا مطرح نیست)
ولی خانوادش مخالفن و برای این ک جلوشو بگیرن و ب بهانه‌ی حفظ آبرو میکشنش، آیا خودت نمیسوزی؟!
بسه دیگه، خسته شدیم...
 

froq

فارغِ مُطلق
ارسال‌ها
304
امتیاز
5,002
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سبزوار
سال فارغ التحصیلی
1401
حرفای زیبایی زدی ولی متاسفانه به این توجه نداری که حمایت ما از کودکان کار در پست گذاشتن و لایک کردنه و شعار دادنه
من نگفتم حمایت کردن و شعار و دادن اشتراک گذاشتن در فضای مجازی کار عبثیه اتفاقا خیلی خوبه ولی حمایت واقعی (هرچند کوچک) و شروع کردن این قضیه از خودمون رو هم باید در کنارش پیش ببریم

اینکه من به عنوان یک کاربر فضای مجازی روزی صد تا پست و تاپیک درباره ی کودکان کار بزارم ولی وقتی با یکی از این بچه ها رو به رو شدم اونارو از خودم برونم یا حتی یک لبخند رو ازشون دریغ کنم برمیگرده به نواقص درونی من

حرف من اینه که از اصلاح و خودنگری هم غافل نشین
 

MmmSampadi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
630
امتیاز
2,280
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1405
ببینید در سرتاسر دنیا دخترا حامیهای زیادی دارن مثل فمنیست ها . باور کنید وضع ما از شما بهتر نیست ما پسرا توی جامعه به شکل بدی مورد قضاوت قرار میگیریم به ما میگن لات نمیدونم چرا. من ی که با ظاهر نچندان عجیب بیرون و با لباسای عادی باز مردم به شکل بدی مارو قضاوت میکنن متاسفانه مردم رعایت روحیه جوونای کشورشونو نمی کنن حالا خوبه ما میگیم تو تیزهوشانیمو معدلمون بالای 19 وگرنه دیگه مارو دار میزنن برای حمایت از دخترا هم فقط باید خودمونو اصلاح کنیم نه جامعه چون اصلاح جامعه مثل اینه یه قطره اب شیرینو بندازی تو دریایی شور
 
  • شروع کننده موضوع
  • #57

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
ببینید در سرتاسر دنیا دخترا حامیهای زیادی دارن مثل فمنیست ها . باور کنید وضع ما از شما بهتر نیست ما پسرا توی جامعه به شکل بدی مورد قضاوت قرار میگیریم به ما میگن لات نمیدونم چرا. من ی که با ظاهر نچندان عجیب بیرون و با لباسای عادی باز مردم به شکل بدی مارو قضاوت میکنن متاسفانه مردم رعایت روحیه جوونای کشورشونو نمی کنن حالا خوبه ما میگیم تو تیزهوشانیمو معدلمون بالای 19 وگرنه دیگه مارو دار میزنن برای حمایت از دخترا هم فقط باید خودمونو اصلاح کنیم نه جامعه چون اصلاح جامعه مثل اینه یه قطره اب شیرینو بندازی تو دریایی شور
در این ک شرایط برای پسرا هم سخته ک شکی نیست
اما ی لحظه فکر کن ب جای رومینا، ی پسر ۱۴_۱۳ ساله فرار میکرد، آیا بازهم پدرش گردنشو میزد؟! خیر، شاید حتی بهش افتخارم میکرد!!!!
بحث ما نگاه مردسالارانه‌ی جامعه‌س ک شاید نمودش توو روستاهامون بیشتر باشه
جامعه چیه؟!
غیر اینه من و شما و بقیه هرکدوم بعنوان یک من واحد جمع میشیم و تبدیل ب ما و جامعه میشیم؟!
قطره‌قطره جمع گردد...
 

behnaz81

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
642
امتیاز
9,024
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
شهید رجایی
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
در هر صورت که مردم حرف میزدن چون در مورد همه چی حرف میزنن بالاخره
ولی دختره هرکاری کنه بازم مجازاتش سر بریدن نیس مگه دوران جاهلیته؟:|
ببین دختره چقد کمبود محبت از پدرش داشته که با مرد 30 ساله دوست شده... این یعنی رومینا اون مرد رو به جای پدرش قرار میداده
روزی که این خبرو شنیدم دلم سوخت ولی رومینا هم کار اشتباهی کرد فرار اصلا راهکار مناسب نیسX_X
حالا هم که فوت شده زیاد درباره اش حرف نزنیم خدا رحمتش کنه:(:-s
مشکل همینه حرف نزدیم و سکوت کردیم در قبال این جور اتفاقات که به این حد رسیدیم که وقتی به یه مدعی مسلمونی میگی میگه حقش بود سکوت همیشه خوب نیست بعضی وقتا باید نقد کرد داد زد که جامعه این اشتباهه بیاین درستش کنیم
 

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,082
امتیاز
33,028
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
هیچ وقت این مسائل تک عاملی نیستند و خیلی ریشه‌ای‌ترند.

پدر رومینا تو محیط روستایی و احتمالاً با فقر بزرگ شده، در فرهنگ بسته‌ی روستا اندیشه‌اش شکل گرفته؛
در فرهنگ روستا فرار دختر با پسر یعنی اوج بی‌شرفی و بی‌اخلاقی و اصلاً زناکار بودن یک دختر و یعنی دهن‌کج کردن به پدر؛
پدر رومینا تو این فرهنگ انتظار مطیع بودن زن و پاکدامنی داره،
رومینا زیر دست یه پدری بزرگ شده که احتمالاً دختر رو دارای ارزش نمی‌دونسته و معتقد بوده به پدرسالاری؛ قطعاً زنش هم معتقده زن باید گوش به حرف مرد باشه و وظیفه‌اش ازدواج سنتی و شستن و رُفتن و خدمت به مرد. یه بافت خیلی سنتی. طبیعتاً ابراز محبت به دختر و تأمین نیاز عاطفی و توجه به مسائل روانی نه در بافت فرهنگی که پدر و مادر بزرگ شده‌اند، و طبیعتاً نه در ذهن پدر و مادر وجود نداشته.
رومینا در ارتباط با بقیه بوده، از تلویزیون نقش متفاوت پدر و مادر رو می‌دید، احتمالاً نیاز مادی تأمین نشده هم داشت به غیر نیاز عاطفی و روانی.
از طرفی در همون بافتی که زندگی می‌کنه دختر بزرگ میشه برای شوهر کردن. دخترها از ۱۰-۱۱ سالگی یاد می‌گیرن لباسهای جالب بپوشن و آرایش کنند تو مهمونیا تا مادرهای پسردار اونا رو پسند کنند. رومینا هم ذهنش قبول کرده که باید شوهر کنه، یه پسری می‌بینه، می‌گه خب، اینم شوهر من و همونی که من لیلی و اون مجنون.
پسر میشه پناهش برای فرار از بی‌مهری خونه، امید آینده‌اش.
پسر خودش هم قطعاً در چنین محیطی بزرگ شده. محیطی که دختر برای خدمت جنسی و رسیدگی به امور خانه و نظافت ه. اما باز تأثیر رسانه و محیط احتمالاً بزرگتری که دیده بهش جواز ارتباط دوستی با دختر رو داده. ضمن اینکه چون پسره اجاره داره هرکاری بکنه و کسی نه نیاره تو کارش. حالتی که نه سنت کامل اجرا میشه نه مدرنیته.
پدر رومینا به هر علتی مخالف ازدواجشون بوده.
رومینا نمی‌خواسته پناه عاطفیش رو از دست بده. باهاش فرار می‌کنه. پسر هم احتمالاً دوستش داشته.
دستگیرشون می‌کنند، قانون و فرهنگی که قاضی توش بزرگ شده می‌گه پدر صاحب برده‌ای به اسم بچه هست؛ برده رو به صاحبش بر می‌گردونند.
مادر (زن) هم که در اختیار پدر.
رومینا با اینکارش اعتبار همایونی و سلطنت پدرسالارانه‌ی پدرش رو کم کرده؛ از طرفی با پسر غریبه در ارتباط -حتا تنها تلفنی و دوستی- بوده؛ یعنی انگار زنا کرده! (بافت فرهنگی و اندیشه‌ی پدر)؛ پس مایه‌ی «ننگ» شده، فردا همه در روستا به پدرش خواهند گفت که تو عرضه نداشتی که دخترت با پسر رفت. درواقع پدر رو به ناتوانی متهم می‌کنند؛ در بافت سنتیِ جنسیت‌زده چی بدتر از اینکه یه مرد به ناتوانی و عدم سلطه و کنترل متهم بشه؟ یعنی مردانگی پدر زیر سوال رفته. پس باید به طریقی این حیثیت رفته رو برگردوند... با کشتنش نشون می‌دم رئیس کیه!
× این وسط حتماً چند نفر هم به پدر تیکه انداختند؛ تا انتقام اختلافات قبلی‌اشون سر زمین کشاورزی بگیرند.
و ... .

در کل؛
فرهنگ سنتی جنسیت‌زده به خاطر:
مردسالاری
مرد توانمند
ولایت و ریاست بر زنان
گوش به حرفی فرزند
قضیه‌ی ناموس و غیرت
ولایت پدر صرفاً به معنی تأمین نیاز به غذا و مسکن و ایجاد محدودیت
تکلیف پدر مبنی بر تنبیه زن و فرزندانش و اینکه مشکل داشتن زن و دختر به خاطر بی‌غیرتی مرده
امکان ازدواج دختر در سنین کم

نفوذ ناقص فرهنگ مدرنیته به خاطر:
ارتباط قبل ازدواج دختر و پسر
امکان انتخاب شوهر توسط خود دختر

قانون:
به خاطر عدم آموزش حقوق شهروندی
به خاطر ولایت پدر بر دختر و زن
به خاطر غیرقانونی بودن ارتباط دختر و پسر نامحرم
به خاطر جواز ازدواج کودک‌همسرانه

جامعه:
حق قضاوت دیگران
سرک کشیدن در زندگی دیگران
برچسب زدن
اشتباه در یک مسئله رو به مسئله‌ای هویتی تبدیل کردن

در این مسئله مقصرند.

و در کل هم پدر و هم دختر هر دو قربانی هستند؛
پدر به خاطر:
اندیشه‌ی بدون مهر و بسته‌ای که تربیت خانواده و محیطش براش درست کردند

دختر به خاطر:
عدم تأمین نیاز عاطفی و روانی‌اش
فرهنگ سنتی ابزار جنسی بودن دختر و بزرگ شدن دختر برای شوهر کردن که باعث شده در ۱۳ سالگی خودش رو آماده ازدواج بدونه (در حالی که حتا ممکن ه کسی با این سن مسائل مرتبط با ازدواج رو هنوز ندونه)
آموزش ناقص رسانه و فرهنگی که در مدرسه و ... باهاشون مواجه بوده

و خیلی مسائل دیگه که یادم نیافتاد بگم ...

http://shahrvand-newspaper.ir/News:...B3%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%87گزارش میدانی از روستای محل زندگی رومینا:
محرومیت و محدودیت شدید زنان
کم‌ارزش شمرده شدن دختران و ترجیح فرزند پسر به دختر
فقر
نگاه جنسیت‌زده و پررنگی مفاهیمی مثل غیرت
ازدواج دختران در سنین دبستان
نگاه بد نسبت به فرار دختران و طرد شدن آنان از طرف خانواده
تحریک نسبت به اعمال خشونت و یا طعنه توسط نزدیکان و دیگران
اطمینان پدر از قصاص نشدن
و ...
 

froq

فارغِ مُطلق
ارسال‌ها
304
امتیاز
5,002
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سبزوار
سال فارغ التحصیلی
1401
اینکه مشخص شده "پدر رومینا اشرفی قبل از سربریدن دخترش با یک وکیل مشورت کرده تا مطمئن شود مجازات سنگینی در انتظارش نیست" را بکوبید توی صورت آن عده که موضوع را جنون آنی ناشی از غیرت میدانستند نه قوانین عقب مانده.
و البته جنون ناشی از مواد و اعتیاد و قرص های روانگردان و عکس های فرستاده شده از طرف بهمن خاوری نیز هم
 
بالا