آدم نگاهی که به ماجرای پزشکی خوندن داره نباید نگاه کاملاً سیاه و سفید مآبانه باشه؛ یعنی به هیچ عنوان شرایط مملکت رو لحاظ نکنه، اوضاع اقتصادی بیش از ۸۰٪ خانوادهها رو درنظر نگیره، و چشمانش رو به روی وضعیت موجود در دانشگاههای این کشور ببنده.
شرایط مملکت هرطوری که باشه، تصمیم آدم تابع این هاست:
یا دوستش دارید، یا پول و احترام میخواید یا بی عرضه اید.
وقتی میگی اوضاع اقتصادی ینی همون پول، من نمیتونم ترجمه ی دیگه ای برای حرفت پیدا کنم.
من رو از ریاضی که علاقهم بود به سمت کنکور تجربی هدایت کردن و قطعاً خیر و صلاحم رو میخواستن و در این تردیدی ندارم
پدر و مادر ها خیر و صلاح بچه هاشونو میخوان ولی اغلب چیزی که میخوان خیر و صلاح نیست چون مطلع نیستن.
بهم گفتن رشتههای مهندسی در این مملکت اشباع شده
همه ی اونایی که همدوره ی من بودن و ریاضی خوندن (حتی علوم پایه) الان کار و زندگی دارن، مصداق بارزش نرم افزار و علوم کامپیوتره. همونطور که بالا گفتم والدین اغلب مطلع نیستن.
آیندهی مالیت تو شاخههای پزشکی تضمینتره
آینده ی مالی ینی همون پول و احترام و ... درسته؟ یا من اشتباه متوجه میشم؟
همین حرفارو پدر و مادر منم بهم زدن، ولی من چیزی رو که خواستم خوندم و پشیمون هم نیستم.
اون زمان هنوز پزشکی به این فلاکت نیفتاده بود
اگه اون زمانی که میگی وقتی باشه که من از دبیرستان فارغ التحصیل شدم، اون موقع هم داستان همینطوری بود.
هنوز دولت انقدر نسبت به فرزندان صاحب امتیاز و چه میدونم ایثارگر و آقازاده و ... بها نمیداد که نه تنها کرسیهاشون رو افزایش بده، بلکه لابی کنه دانشگاهها رو خصوصی کنه
سهمیه که همیشه بوده. اتفاق دگرگون کننده ی جدیدی نیفتاده.
و محاسباتِ پدر و مادرم غلط از آب دراومد.
ترغیب کردن فرزند به پزشکی خوندن هیچ محاسبه ی خاصی لازم نداره، کاریه که خیلی از والدین میکنن، به آشنا و فامیل و همکار و ... نگاه میکنن و میخوان چیزایی که دوست داشتن خودشون تو جوونی بهش برسن رو تو بچه شون ببینن.
اشتباه کردن و من هم بهشون اعتماد کردم.
درست تر اینه که بگی: حق انتخاب طبیعیم و تصمیمی که کل زندگیمو تحت تاثیر قرار میده رو به دیگران واگذار کردم.
قصد ندارم بگم ۱۰۰٪ اونا مقصرن، نه، اصلاً حتی به نظرم اونا هم مقصر نیستن!
طبیعتا نیستن، مقصر در درجه ی اول خودت بودی.
خب که چی؟ همه تحت قدرت همین حکومت زندگی کردیم.
ولی این حرف که هرکس تو پزشکی به جایی نرسید بیعرضهست،
حرفات در بهترین حالت در مورد داروسازی بود، ربطش به پزشکی چیه؟
وقتی یه نفر پزشکی میخونه، میدونه مدت تحصیلش طولانیه و اگه بخواد تخصص بخونه باید دهنش سرویس بشه. اتفاق غیرمترقبه ای تو فرآیند پزشکی خوندن تو n سال اخیر نیفتاده. یهو اعلام نکردن برای تخصص قبول شدن باید یه دستتونو قطع کنید یا از بالای کوه بپرید پایین.
ندیدنِ این واقعیته که بیشترِ ماها حق انتخابی نداشتیم و نداریم؛
یعنی هر کسی رشته ای غیر از تجربی بخونه بدبخت میشه؟
نباید ایران و وضعیت زندگی و معیشت مردم بدبختش رو با کشوری مثل آلمان یکی بدونیم. بله، اونجا اگر کسی موفق نشه به احتمال قوی خودش مقصره (بازم میگم به احتمال قوی و نه ۱۰۰٪) اما اینجا شرایط از دست من و امثال من خارجه.
همه جای دنیا بدون استثنا خیلیا میرن سراغ کاری که دوستش ندارن ولی درآمد خوبی داره. و همه جای دنیا هم خیلی از آدما توی رسیدن به اهدافشون شکست میخورن.
تو کشوری مثل ایران که ۹۰ درصد ملت اندازه ی بز از کاری که میکنن سردرنمیارن، توی هر کاری که علاقه داشته باشی و جدی باشی و گشاد نباشی موفق میشی. برو از هر کاسبی که شرایط کار ایران و کشورای دیگه رو یه اپسیلون میشناسه بپرس. هیچکدوم حاضر نیستن برن خارج، وقتی ازشون بپرسی چرا بهت میگن چون هیچ جای دنیا پول درآوردن راحت تر از ایران نیست. اگه بخوای یه کسب و کار تو آمریکا راه بندازی چند سال اول باید روزی ۱۷ ۱۸ ساعت جون بکنی چون رقابت زیاده. تو ایران صرفا کافیه ضعیف نباشی، نیازی نیست خوب باشی فقط متوسط باش و درآمد خواهی داشت. توی کدوم صنفی ملت کارشونو درست انجام میدن؟ تعمیرکار ماشین رو خراب میکنه، دکتر بیمارشو میفرسته زیر خاک، معلم و استاد درسشونو بلد نیستن و... . لیترالی همه ول معطلن، و اگه یه نفر توی چنین وضعی با رقابت عملا صفر موفق نمیشه باید ببینه کجای کارش ایراد داره.
پدر و مادر ها به جای توصیه های مفیدشون در زمینه ی انتخاب رشته (که البته شامل ۹۰ درصد والدین هم میشه) ، بهتره به بچه هاشون یاد بدن از اون چیزی که بلدن استفاده کنن و پول دربیارن. وگرنه این که درس بخونی رتبه یک کنکور بشی، همه چی هم گل و بلبل باشه و بری جراح قلب بشی که نشد ترسیم نقشه ی آینده. اینطوری برنامه ریزی کردن هنری نمیخواد. این میشه تکرار تصمیمات دیگران. چیز تازه ای هم نیست، توی یه رده ی سنی خاصی از ایرانیا تعداد زیادی فارغ التحصیل رشته ی حساب داری هست. چرا؟ چون یه زمانی برای حساب دار ها کار و کاسبی خوب بوده، همه هجوم بردن سمت حساب داری، و الان ۹۰ درصدشون کاری غیر مرتبط انجام میدن.
برید کاری که دوست دارید رو انجام بدید، حتی اگه درس خوندن رو دوست ندارید خب نخونید، گشاد بازی درنیارید و تو زندگیتون به احتمال خوبی پشیمون نمیشید. اون وقت شاید بابت سرخوردگی هاتون هم به دیگران بد و بیراه نگید.
آره آدما تصمیمات اشتباه میگیرن، بیشتر تصمیماتی که آدما چه والدین چه فرزند چه پیر چه جوون میگیرن اشتباهه. ولی من ترجیح میدم با تصمیم اشتباه خودم به دردسر بیفتم تا تصمیم اشتباه بقیه. زندگی من برای منه، میتونم بریزمش تو چاه فاضلاب. ولی حق ندارم وقتی تصمیم اشتباهی گرفتم دیگران رو مقصر بدونم.