- شروع کننده موضوع
- #1
- ارسالها
- 1,551
- امتیاز
- 27,018
- نام مرکز سمپاد
- ضروری
- شهر
- ضروری
- سال فارغ التحصیلی
- 0
با الگوبرداری از «بازیهای مورد علاقهی شما» که @Leo اونو در انجمن بازیهای کامپیوتری مطرح کرد و به رسم چیزی که در سایر انجمنها هم مشابهش وجود داشت، تصمیم گرفتم برای شخصیتهای فیکشنال سریال و تلویزیون و انیمیشن هم چنین چیزی رو ایجاد کنم.
فکر کنم قبلاً چیزی تحت عنوان «شخصیت محبوب شما» یا همچین چیزی وجود داشت اما اون صرفاً محدود به یک کاراکتر میشد و میدونین که انتخاب یک نفر کار دشواریه. در اینجا ۱۰ شخصیت رو که باهاشون حال کردین و دوستشون دارین رو همراه با مختصری توضیح نام ببرین.
اول از همه هم خودم شروع میکنم (اینو بگم که اینها به ترتیب نیستن) :
در خصوص سیندروم همینقد بهتون بگم که یکی از بهترین ویلنهای دنیای انیمیشنه و نه تنها یه تنه نسل کل ابرقهرمانان دنیای خودش رو منقرض کرد، بلکه خودش برخلاف اونا هیچ قدرت ماوراییای نداشت و فقط با استفاده از زیرکی و البته فریبکاری و تجهیزاتی که میساخت از عهدهی این کار براومد :))
زمانی که «آقای شگفتانگیز» حاضر نشد باهاش همکاری کنه و اونو پسش زد، دچار عقده شد و تصمیم گرفت کلاً بساطشون رو جمع کنه و شهر رو با فرستادن اومنیدروید دچار آشوب کنه و خودش بره و اونو متوقف کنه و نقش قهرمان [البته قلابی] رو بازی کنه و عقدههای کودکیش رو سیراب کنه؛ ولی خب همه دیدیم که چه سرانجامی در انتظارش بود.
کتنیس اوردین... از معدود کراشهای منه :))
داستان هانگر گیمز رو چندان یادم نمیاد چون خیلی وقته از دیدنش برام میگذره، ولی فکر کنم از این قرار بود که بچههایی رو از یک روستا انتخاب و وارد یک به اصطلاح «بتل رویال» میکردن و کسی که در نهایت زنده میموند به عنوان برنده انتخاب میشد و این یه نوع ریچوال بود که به عنوان یه شو برای مردم یه شهر خاص و پیشرفته نمایش داده میشد. این کتنیس هم قابلیتهای بصری و بدنی و همهجورهی بالایی داشت :-” و خب در نهایت انگار بازی رو شکست داد و همراه با یه پسر دونفری از اون محوطه خارج شدن یعنی اون مسئولای برگزاری بازی رو مجبور کردن که اونها رو بیارن بیرون :))
مرووینجیان یک برنامهی تبعیدی از ماتریکسه و قدرتهای زیادی در اختیار داره؛ از جمله برنامهی «کلیدساز» که تنها راه باز کردن درب اصلی ورود به منبعه. نوچههای زیادی هم براش کار میکنن مثل قطارچی و دوقلوها و بیشتر وقتش رو هم به امور جنسی میپردازه :))) همسرش پرسیفون که مونیکا بلوچی هم نقشش رو بازی میکنه از دست کارهاش شاکیه و واسه همینم کلیدساز رو در اختیار نئو قرار میده و آغازگر کل ماجرا میشه.
کاپیتان لوای اکرمن (یا لوی چون من قبلاً لوی صداش میکردم) از اوناس که دختر و پسر نداره و همه شیفتهش هستن :))
محبوبترین کاراکتر AoT و جزو ۵ تا محبوبترین کاراکترای کل تاریخ انیمه. کسی که علیرغم قد کوتاهی که داره، کابوس تایتانهای ۱۶ متریه :))) با دو شمشیر مبارزه میکنه و در کنار میکاسا اکرمن که اونم از خون و طایفهی لوایه، بهترین شمشیرزنای دنیای خودشون هستن و رقیب ندارن.
یادمه اولین صحنههایی که لوای اومد و تو دادگاه ارن رو به باد کتک و مشت و لگد گرفت، ازش متنفر شدم و آرزو میکردم زودتر ارن آزاد شه اونو به سزای عملش برسونه یا میکاسا انتقام ارنو ازش بگیره :))) ولی کمکم که داستان جلوتر رفت فهمیدم بهترین کار رو کرد :)))))
نوآه یا نوح، یکی از کاراکترای سریال دارکه.
سریال دارک شاید پیچیدهترین و مختیلیتکنترین سریالی باشه که یک نفر میتونه تجربهش کنه و اینکه به زبان آلمانیه حتی سختیش رو دوچندان میکنه.
اگه بگم هیچ توضیح به خصوصی راجع به نوآ ندارم شاید باورتون نشه :))) ولی خب باید خود سریالش رو ببینین تا متوجه شین چرا از شخصیتش خوشم میاد.
در وصف لورن مالوو چه توانم گفت؟ فقط میتونم به گُرگ اشاره کنم. تنها در لونهی خودش در فضای برفی و یخزده زندگی میکنه، بسیار مرموز، باهوش، Coldblooded ، فیلسوف :))) یه چیزی در حد آنتون چیگور ولی آپگریدشده ش. شاید شماره ۱ لیستم باشه.
کازمو کریمر از عجیبترین و باحالترین کاراکترای دنیای سیتکامه و شبیه اون رو هیچ کجا ندیدید و نخواهید دید :)) یه بامزگی خیلی ساده در عین حال weird ای داره که من خیلی میپسندم :))))
پیتر بیلیش کسیه که کل داستان بازی تاج و تخت رو اون آغاز کرده. شاید برای خیلیا منفور باشه ولی برای من جزو فیورتهاست. کسی بود که خاندانها رو با نیرنگ و دروغ و خیانت به جون هم مینداخت تا از موقعیت ایجاد شده بتونه به نفع خودش بهره ببره. جملهی معروفش هم Chaos is a ladder عه و باید با شنیدنش متوجه شین که با کی طرف هستین. و جای جالب ماجرا هم اینجاست که کسی بو نمیبرد که زیر سر اینه :)) فقط و فقط یه پسر معلول با چشمهای چندبُعدی که قابلیت دیدن حقایق و گذشته رو داشت میتونست دست بیلیش رو رو کنه که خیلی غیرمنصفانه و **** بود عاقبتِ این مرد :)) همگی خوشحال بودن ولی من حرص خوردم :))))
ریچارد کستنر پزشک و دانشمند بود و کسی بود که معتقد بود نوعِ بشر بدون خونریزی نمیتونه به بقا ادامه بده و دلیلش رو ناهمسانیهای فکری و قلبی میدونست؛ بنابراین اومد سیستمی رو به راه انداخت که توسط اون مردم دنیا همگی مانند زامبی میشدن و تصمیم داشت جهان رو از ناخالصیها پاک کنه و شعارش هم «همگی یکی خواهیم شد» بود. دوران کودکیم خیلی کاراکترش رو ستایش میکردم :)) :-”
فکر کنم قبلاً چیزی تحت عنوان «شخصیت محبوب شما» یا همچین چیزی وجود داشت اما اون صرفاً محدود به یک کاراکتر میشد و میدونین که انتخاب یک نفر کار دشواریه. در اینجا ۱۰ شخصیت رو که باهاشون حال کردین و دوستشون دارین رو همراه با مختصری توضیح نام ببرین.
اول از همه هم خودم شروع میکنم (اینو بگم که اینها به ترتیب نیستن) :
Syndrome | The Incredibles
در خصوص سیندروم همینقد بهتون بگم که یکی از بهترین ویلنهای دنیای انیمیشنه و نه تنها یه تنه نسل کل ابرقهرمانان دنیای خودش رو منقرض کرد، بلکه خودش برخلاف اونا هیچ قدرت ماوراییای نداشت و فقط با استفاده از زیرکی و البته فریبکاری و تجهیزاتی که میساخت از عهدهی این کار براومد :))
زمانی که «آقای شگفتانگیز» حاضر نشد باهاش همکاری کنه و اونو پسش زد، دچار عقده شد و تصمیم گرفت کلاً بساطشون رو جمع کنه و شهر رو با فرستادن اومنیدروید دچار آشوب کنه و خودش بره و اونو متوقف کنه و نقش قهرمان [البته قلابی] رو بازی کنه و عقدههای کودکیش رو سیراب کنه؛ ولی خب همه دیدیم که چه سرانجامی در انتظارش بود.
Katniss Everdeen | The Hunger Games
کتنیس اوردین... از معدود کراشهای منه :))
داستان هانگر گیمز رو چندان یادم نمیاد چون خیلی وقته از دیدنش برام میگذره، ولی فکر کنم از این قرار بود که بچههایی رو از یک روستا انتخاب و وارد یک به اصطلاح «بتل رویال» میکردن و کسی که در نهایت زنده میموند به عنوان برنده انتخاب میشد و این یه نوع ریچوال بود که به عنوان یه شو برای مردم یه شهر خاص و پیشرفته نمایش داده میشد. این کتنیس هم قابلیتهای بصری و بدنی و همهجورهی بالایی داشت :-” و خب در نهایت انگار بازی رو شکست داد و همراه با یه پسر دونفری از اون محوطه خارج شدن یعنی اون مسئولای برگزاری بازی رو مجبور کردن که اونها رو بیارن بیرون :))
Merovingian | The Matrix Trilogy
مرووینجیان یک برنامهی تبعیدی از ماتریکسه و قدرتهای زیادی در اختیار داره؛ از جمله برنامهی «کلیدساز» که تنها راه باز کردن درب اصلی ورود به منبعه. نوچههای زیادی هم براش کار میکنن مثل قطارچی و دوقلوها و بیشتر وقتش رو هم به امور جنسی میپردازه :))) همسرش پرسیفون که مونیکا بلوچی هم نقشش رو بازی میکنه از دست کارهاش شاکیه و واسه همینم کلیدساز رو در اختیار نئو قرار میده و آغازگر کل ماجرا میشه.
Levi Ackerman | Attack On Titan
کاپیتان لوای اکرمن (یا لوی چون من قبلاً لوی صداش میکردم) از اوناس که دختر و پسر نداره و همه شیفتهش هستن :))
محبوبترین کاراکتر AoT و جزو ۵ تا محبوبترین کاراکترای کل تاریخ انیمه. کسی که علیرغم قد کوتاهی که داره، کابوس تایتانهای ۱۶ متریه :))) با دو شمشیر مبارزه میکنه و در کنار میکاسا اکرمن که اونم از خون و طایفهی لوایه، بهترین شمشیرزنای دنیای خودشون هستن و رقیب ندارن.
یادمه اولین صحنههایی که لوای اومد و تو دادگاه ارن رو به باد کتک و مشت و لگد گرفت، ازش متنفر شدم و آرزو میکردم زودتر ارن آزاد شه اونو به سزای عملش برسونه یا میکاسا انتقام ارنو ازش بگیره :))) ولی کمکم که داستان جلوتر رفت فهمیدم بهترین کار رو کرد :)))))
Mike Ehrmantraut | Breaking Bad & Better Call Saul
یکی از خونسردترین و خفنترین کاراکترایی که تو دنیای درام و اکشن میشه پیدا کرد مایک ارمنتراوته. بک استوری مایک خیلی زیاد و غنیه به خصوص با دیدن بتر کال سال بیشتر به جنبههای شخصیتش پی میبرین. برعکسِ والتر وایت که سرشار از تکبر و Ego بود، مایک میدونست هرچیزی سرجاش کجاست و متناسب با موقعیت رفتار میکرد و اتفاقاً برخلاف ظاهر سنگیش، باطن خوب و مهربونی داشت.
Noah | Dark
نوآه یا نوح، یکی از کاراکترای سریال دارکه.
سریال دارک شاید پیچیدهترین و مختیلیتکنترین سریالی باشه که یک نفر میتونه تجربهش کنه و اینکه به زبان آلمانیه حتی سختیش رو دوچندان میکنه.
اگه بگم هیچ توضیح به خصوصی راجع به نوآ ندارم شاید باورتون نشه :))) ولی خب باید خود سریالش رو ببینین تا متوجه شین چرا از شخصیتش خوشم میاد.
Lorne Malvo | Fargo
در وصف لورن مالوو چه توانم گفت؟ فقط میتونم به گُرگ اشاره کنم. تنها در لونهی خودش در فضای برفی و یخزده زندگی میکنه، بسیار مرموز، باهوش، Coldblooded ، فیلسوف :))) یه چیزی در حد آنتون چیگور ولی آپگریدشده ش. شاید شماره ۱ لیستم باشه.
Cosmo Kramer | Seinfeld
کازمو کریمر از عجیبترین و باحالترین کاراکترای دنیای سیتکامه و شبیه اون رو هیچ کجا ندیدید و نخواهید دید :)) یه بامزگی خیلی ساده در عین حال weird ای داره که من خیلی میپسندم :))))
Petyr Baelish | Game Of Thrones
پیتر بیلیش کسیه که کل داستان بازی تاج و تخت رو اون آغاز کرده. شاید برای خیلیا منفور باشه ولی برای من جزو فیورتهاست. کسی بود که خاندانها رو با نیرنگ و دروغ و خیانت به جون هم مینداخت تا از موقعیت ایجاد شده بتونه به نفع خودش بهره ببره. جملهی معروفش هم Chaos is a ladder عه و باید با شنیدنش متوجه شین که با کی طرف هستین. و جای جالب ماجرا هم اینجاست که کسی بو نمیبرد که زیر سر اینه :)) فقط و فقط یه پسر معلول با چشمهای چندبُعدی که قابلیت دیدن حقایق و گذشته رو داشت میتونست دست بیلیش رو رو کنه که خیلی غیرمنصفانه و **** بود عاقبتِ این مرد :)) همگی خوشحال بودن ولی من حرص خوردم :))))
Richard Kestner | Appleseed
ریچارد کستنر پزشک و دانشمند بود و کسی بود که معتقد بود نوعِ بشر بدون خونریزی نمیتونه به بقا ادامه بده و دلیلش رو ناهمسانیهای فکری و قلبی میدونست؛ بنابراین اومد سیستمی رو به راه انداخت که توسط اون مردم دنیا همگی مانند زامبی میشدن و تصمیم داشت جهان رو از ناخالصیها پاک کنه و شعارش هم «همگی یکی خواهیم شد» بود. دوران کودکیم خیلی کاراکترش رو ستایش میکردم :)) :-”