- شروع کننده موضوع
- #1
- ارسالها
- 636
- امتیاز
- 7,399
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- اشباح
- سال فارغ التحصیلی
- 1405
پیروی صحبتای ح.ب، اینجا در مورد شهرهایی که تجربه کردین توضیح بدید که چجوری ان (مزایا و معایب) تا برای انتخاب رشته این عامل رو هم بررسی کنیم
در همین حد از دستم بر میومدمن تجربه خودمو بگم، من با این دید رفتم تبریز که این حرفا چیه و مگه فرقی دارن با بقیه و اینا همش حرفه و ...!
ولی بعد از سه ماه که برگشتم خونه همین که تو فرودگاه شیراز همه فارسی حرف میزدند داشتم بال در میاوردم. دفعه بعدی که میخواستم برم نسبت بهشون خشم داشتم.
اولین تفاوتی که دیدم، آدم های سرد و اخمو تو دانشگاه بود. راستش من تو دوره لیسانس جو خیلی بهتری دیده بودم ولی وارد دانشگاه ارشدم که شدم دیدم خیلی همه بیش از حد جدی هستند. تعامل با این ادما برام یکم سخت بود شاید بگید خب مهم نیس ولی وقتی ادم مضطربه حتی لبخند یه همکلاسی یا سلام و احوال پرسی گرم کارشناس آموزش میتونه یکم اضطرابتو کمتر کنه یا حداقل احساس غربتت رو کمتر کنه
۲. زبانشون رو بلد نبودم! گاهی وقتا نه که عمدی باشه، بعضیاشون مخصوصا تو سنای بالا واقعا براشون سخته فارسی حرف بزنن و گاهی هم بقول استادم میگفت ما نمیتونیم همزمان هم فکر کنیم رو مسئله هم ترکی رو به فارسی تو ذهنمون ترجمه کنیم بعد بگیمش.
همین باعث میشد تو جمعشون یوقتایی یادشون بره منم هستم و همه ترکی درمورد یه مسئله حرف بزنن.
یا راننده تاکسی به ترکی غر میزد هر چی ازش میخواستم فارسی بگه اون دوباره ترکی تکرارش میکرد!
۳. بعضی (اکثر) مغازه دارا باهاشون فارسی حرف بزنی کلاه سرت میذارن! این تجربه بین خیلی از بچه های فارس و کُرد اونجا مشترک بود. من خودم هارد لپتاپم قبل دفاع سوخت بردم برام درست کنن، طرف از دیجی کالا ۶۰۰ گرون تر قیمت میداد! استادم زنگ زد گفت بیار لپتاپتو خودمون میبریم درست کنن فارسی حرف میزنی کلاه میذارن سرت! (خودشونم میدونن)
۴. از نظر رفتاری یکم متفاوتن با همشهریای من. مثلا یه مقدار زیادی کنجکاوی میشد و ته و توی کارت رو میخواستن در بیارن. یا پشت سرت که هیچ حتی جلوت هم زیرابتو میزدن. اصولا یه مقدار حسادت و زیرآب زنی رو بیشتر دیدم اونجا که اجازه پیشرفت بهت ندن.
۵. اساتید تبریز اغلب دانشجو رو جزء اموالشون حساب میکنن! بدرفتاری میشه خودخواهن با اساتید دیگه دعوا و دشمنی دارن به همین دلیل یا دانشجوی اون هم پدرکشتگی دارن! ولی بدترینش احساس مالکیت خود استاده است. من میخواستم برم مصاحبه دکترا استادم گفت نرو! رفتم، دکترا قبول شدم استادم داد و هوار راه انداخت که موضوع و روشمو بهت یاد دادم عادتت دادم به شب بیداری برای مقاله نوشتن بعد میخوای بری با یه استاد دیگه برای دکترا کار کنی و اجازه نداد به موقع دفاع کنم.
کلا اساتید خیلی عادت دارند زندگی دانشجوهاشون رو کنترل کنن! حرف حرف خودشونه فقط و مهم نیس تو چه شرایطی هستی
بگذریم که جلسات دفاع هم جنگ تمام عیار بود
۶. مغازه داراشون خیلی بی اعصابن اگر لباس نگاه کردین که هیچی ولی اگر پرو کردین باید بخریدش وگرنه منتظر یه برخورد بد باشید
۷. همه چی رو دور تنده! من اولین بار که رفتم بازار تبریز، ملت میزدن بهم رد میشدن! خیلی همه سریع راه میرفتن گیج شده بودم
۸. ممکنه وقتی با دوستاتون (جمع مختلط) یا حتی با یکی از دوستان جنس مخالفتون بیرونید، یکم نگاه ها اذیتتون کنه اگر مثل من حساسید رو نگاه دیگران. بعضی از قسمتای شهر یکم بیشتره این مورد.
۹. من شخصا با کم بودن مسیری که مترو کاور میکرد مشکل داشتم. البته بی آر تی بود.
۱۰. با مسیریابی مشکل داشتم چون خیلی جاهاش شبیه هم بودند.
۱۱. رک هستند! البته مزیته از نظر من. ینی اصن مراعات و تعارف اینا ندارن! نظرشونو خیلی رک و گاها تند بیان میکنن پس اگر حساسین و زود بهتون برمیخوره به مشکل میخورید.
۱۲. خیابونای یک طرفه زیاد دارن من همیشه سر اسنپ گرفتن مشکل داشتم بخاطر همین
۱۳. مرتب باید یاداوری کنید که من ترکی بلد نیستم. بعد من گوشم عادت کرده بود که دیگه حرفی نیس که متوجه شه مگر اینکه تذکر بدم. یوقتایی فارسی هم باهام حرف میزدن گوش نمیکردم نمیفهمیدم
۱۴. یه نامسلمونی رو نقشه اسنپ اومده مجتمع اطلس رو زده رو یه میدون پرتی تو مرزداران! حواستون باشه دستی باید مشخص کنید کجا میخواید برید وگرنه وسط بیابون پیاده میشید!
و اینکه اره ادرس اشتباه ممکنه بدن بهتون. یبار یکیشون بهم گفت از کسی ادرس پرسیدی، ببین اگر داشت حین ادرس دادن اطرافشو نگاه میکرد، برو سراغ یکی دیگه چون خودشم بلد نیس
(پسرا جهت حفظ عفت خود از باغ فجر دوری کنید)
۱۵. خوابگاه دانشگاه تبریز کولر و اسانسور نداره! سهند هم همینه.
۱۶. فصلای گرم دیر هوا تاریک و طبعا خنک میشه! تا ۹ شب من خودمو به در و دیوار میزدم خنک شه هوا
۱۷. جنگ و دعواهای تو خوابگاه یه لِوِل دیگه است! واقعا دعوا فیزیکی و بد ممکنه بشه! گردن یکی از بچه ها رو چنگ زده بودن موهاشو کنده بودن صورتش زخم شده بود! من ۴ سال لیسانس همچین چیزی ندیده بودم نهایت دعوا لفظی بود! اونم اینقد با صدای بلند نبود البته این تو خوابگاه بود و کاری به تبریز نداره
و پیش اومده بود یکی از دوستامو روز اول از اتاق بیرونش کنن چون ترکی بلد نبود حرف بزنه
بعد من انتظار یه شهر سرسبز و پر از باغ و جاهای دیدنی داشتم ولی اینطوری نبود. از این نظر خیلی خورد تو ذوقم راستش. ینی تو خود تبریز نیاز به تفریح داشتیم، کلا فقط ائل گولی میرفتیم
اینایی که گفتم لطفا به کسی برنخوره من تعمیم نمیدم به همه و صرفا تجربه ی شخص خودمو گفتم.
از نظر نمره دادن نظری نمیدم چون فرق داره نمیدونم برای بعضی از اساتید فقط ممکنه مهم باشه ولی در کل من به مشکل نخوردم.
خونه دانشجویی هم میشه تقریبا راحت پیدا کرد ولی با وساطت خونواده است بهرحال
اتفاقا اردبیل خیلی مذهبیهاردبیل:
شهر سرسبزیه و جا واسه گشتن و پیک نیک زیاده.دختران زیبا رو زیاد داره.شهربازی و امکانات مدرنش زیاد تعریفی نداره ولی رستورانها و کافه های خوبی داره.خیلیم ارزونه به نسبت تبریز و البته تهران.اگه حوصله تون سر رفت میتونین برین نیر یا سرعین ک نهایت ۴۵ دیقه فاصله داره با خود شهر و با اسنپم میتونین برین.دانشگاه ها کنار دریاچه شورابیل و خود شهربازیه ک داخل شهره.انچنان به مشگل نمیخورین از لحاظ زبانی چون همه رنج سنی ۳ تا ۴۵ ساله فارسی رو روون حرف میزنن ولی خی افراد مسن تر سختشونه.اب و هوای خیلی خوبی داره.ارزونیه.دانشگاشم تیپ ۲ عه و علوم پزشکیش عالیه.دختر پسرای سکسیم زیاد داره.ولی پسراشو واسه رل زدن توصیه نمیکنم
۳. بعضی (اکثر) مغازه دارا باهاشون فارسی حرف بزنی کلاه سرت میذارن! این تجربه بین خیلی از بچه های فارس و کُرد اونجا مشترک بود. من خودم هارد لپتاپم قبل دفاع سوخت بردم برام درست کنن، طرف از دیجی کالا ۶۰۰ گرون تر قیمت میداد! استادم زنگ زد گفت بیار لپتاپتو خودمون میبریم درست کنن فارسی حرف میزنی کلاه میذارن سرت! (خودشونم میدونن)
بله نژادپرستی وجود داره! واقعیته و انکارش نمیشه کرد متاسفانه. من فقط واقعیت هایی که تجربش کردم رو گفتم که کمکی بشه به بقیه که شاید ندونن شرایط چطوریه. بالاخره ما هم تو یه شهر دیگه داریم زندگی میکنیم، مسافرت میریم به بقیه شهرها، برخورد داریم با مردمشون و رفتارها رو میبینیم و مقایسه میکنیم. حقیقتا با نژاد هم کاری نداشتم صرفا تبریز برای من تجربه خوبی نبود وگرنه دوستای ترک زیادی دارم.من یه بارم گفتم و لازمه دوباره بگم. ترکی جواب دادن به شمای غیر ترک زبان نه توهینه، نه کسی قصد اذیت شمارو داره نه چیزی. صرفا ترکی حرف زدن راحته و اگه کسی با زبان خودتون با شما حرف زد بهتون لطف کرده.
الان همه فوج فوج ایتالیا اپلای میکنند با اینکه کلمهای ایتالیایی بلد نیستن. چرا ایتالیا مهاجرت میکنید؟ چون همه چی نسبت به ایران شرایط بهتری داره. حالا چرا از تبریز مینالند؟ چون هیچ امکانات و شرایط بهتری در تبریز نسبت به تهران وجود نداره! حالا بیا یه جامعه با زبان و فرهنگ بیگانه با خودتون رو هم تحمل کنید یا با اون وفق پیدا کنید. خب مشخصه براتون سخته. اگه این انتظار کصشعر رو نداشته باشید که همه چی به کام شما باشه، راحتترید.
با عرض معذرت ولی این دیگه خیلی غلطه که همچین چیزی رو به یک شهر و یا اتنیسیتی خاصی نسبت بدی. یعنی شما داری یک جامعه رو به نژادپرستی متهم میکنی ( شاید منظور شما این نباشه ولی حرفی که میزنی دقیقن همینو میگه. همینجا بگم که معتقدم جامعه ایران در کل نژاد پرسته! و نژادپرستی در همه اتنیکهای ایران وجود داره.) کلن جامعه ایران بخاطر شرایط بد اقتصادی و اجتماعی دچار بی اخلاقی شدیدی شده و این ربطی به تبریز، تهران، مشهد، ترک، کرد و... نداره. فرو کردن جزیی عادت قشر بازاری و سایر اقشار در جامعه ایران شده و همه در حال فرو کردن همه چی در ماتحت هم هستن(بخاطر شرایط بد اقتصادی و اجتماعی).
برای انتخاب رشتههای مهندسی بجز تهران، بقیه شهرها هیچ مزیتی نسبت به اونیکی ندارن و همه به یک نسبت کصشعرن! پس شهری رو انتخاب کنید به لحاظ فرهنگی و مسافت به شما نزدیک باشه.
بله نژادپرستی وجود داره! واقعیته و انکارش نمیشه کرد متاسفانه. من فقط واقعیت هایی که تجربش کردم رو گفتم که کمکی بشه به بقیه که شاید ندونن شرایط چطوریه. بالاخره ما هم تو یه شهر دیگه داریم زندگی میکنیم، مسافرت میریم به بقیه شهرها، برخورد داریم با مردمشون و رفتارها رو میبینیم و مقایسه میکنیم. حقیقتا با نژاد هم کاری نداشتم صرفا تبریز برای من تجربه خوبی نبود وگرنه دوستای ترک زیادی دارم.
از نظر من اینکه کسی فرضا با توریست، انگلیسی حرف بزنه یا تو جمعی که نصفشون ترک نیستند همه فارسی حرف بزنن لطف نیست، بلکه ادب رو نشون میده شما همینجا داری تعصب خودت رو نشون میدی. من وارد این موضوع نمیشم بیشتر از این چون میدونم برای اذیت کردن نبوده هر موردی که دیدم ولی خب پیش اومده که به ترکی جلوی خودم درموردم حرف بزنن بخندن با خیال راحت که نمیفهمم چی میگن! که خب مهم نیس. تو همون ایتالیا هم تو محیط اکادمیک انگلیسی حرف زده میشه
به نظرم به این قضیه باید بدون تعصب نگاه کرد چون بحث ۴ سال زندگی یه جوون ۱۸ ساله است که تازه میخواد از خونواده جدا شه.
ارومیه رو اگر درست خوندید از نظر مردمشون گفتم که فوق العاده اجتماعی هستند نه از نظر شهرشون! چون نبودم اصن اونجا ولی با مردمش خیلی برخورد داشتم و همینطور تجربه دوستام هم مثبت بوده ولی موقعیت دانشگاه ارومیه رو نمیدونستم و نکته مهمی بود که گفتید
مخالفم.من یه بارم گفتم و لازمه دوباره بگم. ترکی جواب دادن به شمای غیر ترک زبان نه توهینه، نه کسی قصد اذیت شمارو داره نه چیزی. صرفا ترکی حرف زدن راحته و اگه کسی با زبان خودتون با شما حرف زد بهتون لطف کرده.
الان همه فوج فوج ایتالیا اپلای میکنند با اینکه کلمهای ایتالیایی بلد نیستن. چرا ایتالیا مهاجرت میکنید؟ چون همه چی نسبت به ایران شرایط بهتری داره. حالا چرا از تبریز مینالند؟ چون هیچ امکانات و شرایط بهتری در تبریز نسبت به تهران وجود نداره! حالا بیا یه جامعه با زبان و فرهنگ بیگانه با خودتون رو هم تحمل کنید یا با اون وفق پیدا کنید. خب مشخصه براتون سخته. اگه این انتظار کصشعر رو نداشته باشید که همه چی به کام شما باشه، راحتترید.
با عرض معذرت ولی این دیگه خیلی غلطه که همچین چیزی رو به یک شهر و یا اتنیسیتی خاصی نسبت بدی. یعنی شما داری یک جامعه رو به نژادپرستی متهم میکنی ( شاید منظور شما این نباشه ولی حرفی که میزنی دقیقن همینو میگه. همینجا بگم که معتقدم جامعه ایران در کل نژاد پرسته! و نژادپرستی در همه اتنیکهای ایران وجود داره.) کلن جامعه ایران بخاطر شرایط بد اقتصادی و اجتماعی دچار بی اخلاقی شدیدی شده و این ربطی به تبریز، تهران، مشهد، ترک، کرد و... نداره. فرو کردن جزیی عادت قشر بازاری و سایر اقشار در جامعه ایران شده و همه در حال فرو کردن همه چی در ماتحت هم هستن(بخاطر شرایط بد اقتصادی و اجتماعی).
برای انتخاب رشتههای مهندسی بجز تهران، بقیه شهرها هیچ مزیتی نسبت به اونیکی ندارن و همه به یک نسبت کصشعرن! پس شهری رو انتخاب کنید به لحاظ فرهنگی و مسافت به شما نزدیک باشه.