- شروع کننده موضوع
- #21
- ارسالها
- 514
- امتیاز
- 24,138
- نام مرکز سمپاد
- فاتح
- شهر
- مشهد
- سال فارغ التحصیلی
- 94
- دانشگاه
- شریف
- رشته دانشگاه
- IT
خب در مورد رویکردها:
اول اینکه یه توضیحی بدم که بیشتر از ۵۰ تا رویکرد مختلف وجود داره در دنیا، اما طبق چیزی که من متوجه شدم و یا اسمهایی که به گوش و چشمم خورده از رویکردها در ایران، چنتا دسته بندی کلی میشه کرد. اینجا اون جاییه که خوبه ببینین کدوم یکی از این مدل نگاهها براتون جالب تره. احتمالا اگه یه چیزی پیدا کنین که جالب باشه و مچ باشه با اون ویویی که دنیا رو اونجوری بیشتر دوست دارین ببینین، مقاومتتون هم در پیش رفتن با اون رویکرد کمتر باشه.
این نکات خیلی مهمن و قبل خوندن حتما توجه کنین:
نکته۱: در مورد مثالها هرجایی رویکردی که شنیده بودین ولی توی مثالها نبود دوست دارم ذکر کنین و بدونیم در موردش
نکته۲: زمانهای ارائه شده خیلی خیلی بستگی به فرد، هدف از تراپی، رابطه درمانی شکل گرفته و عوامل دیگه دارن. مثال بزنم: هدف شما از تراپی اگه این باشه که خودم رو بیشتر بشناسم/ بفهمم چمه این یه فرایند مادام العمره احتمالا. اگه هدفتون رفع شدن مشکل افسردگی باشه میتونه این فرایند کوتاه تر بشه. مقاومتتون توی درمان اگه بیشتر باشه و اپن آپ نتونین بکنین کلی طول میکشه این دفاعها بیاد پایین و بعد شروع شه روند درمان و....
نکته۳: در مورد اینکه برای چه مشکلاتی بهترن، حرفها خیلی کلیه باز، به دانش اون فرد بستگی داره، ارتباط درمانی و میزان مشکل شما...
نکته۴: در مورد وضعیت در ایران دارم بر اساس مشاهدات خودم در اینستاگرام، توییتر، تایمی که دنبال تراپیست بودم و نظراتی که اینور اونور دیدم حرف میزنم. امیدوارم این بخش رو با مشارکت بیشتر منطبق بر واقعیت تر کنیم. چرا که حتما من بایاسهای خودم رو دارم. (این بخش حضور تراپیست خوب در فضای مجازی هم خودش بحث جداییه که بعدا به اون هم میپردازیم) کامیونیتی شاید اینطور به نظر نیاد ولی مبحث مهمیه به نظرم و در پیشرفت یه حوزه میتونه مهم باشه واقعا.
۱- رویکرد روان درمانی تحلیلی (روانکاوی هم ایضا) و روانپویشی (Psychoanalytic and Psychodynamic): اینا اونایی ان که بیشتر به ناخوداگاه، تعارضهای درونی و تجارب اولیه زندگی کار دارن. همونی که ملت با مسخرگی میگن بری تراپی بهت میگن حتما از بچگیته. که این به این دلیل نیست که بگه بچگی اونجوری بودی پس الان بدبختی و به گا رفتی. به این دلیله که مسائل زمان حالت رو نشات گرفته از تجارب زندگیت تا الان (و به ویژه سالهای اولیه زندگی که بی دفاع تر بودی در برابر اتفاقات ناخوشایند و یادگیریت هم زیاد بوده) میدونه.
یه نکته خیلی مهم که اینجا هست اینه که شما میری پیش تراپیست و بهت میگه رویکرد من تحلیلیه. ولی این تحلیلیها هم باز خودشون نوع دارن و تحلیل خوبه که بر اساس یه چارچوب مشخص ابداع شده توسط بزرگان روانشناسی باشه. چرا این خوبه؟ چون کمتر توی اون مسیر تراپی سردرگمی. چارچوب و سیستم مشخص داشتن واقعا مهمه. مثالش برای کسایی که اشنایی با کد زدن و اینا دارن میشه اینکه میخوای کد تمیز و خوانا و درست و درمون باشه و گم نشی توش مهمه بر اساس یه استانداردی بیای معماری اون پروژه رو بچینی، اسم فانکشنا و متغیرا رو یه جا نیای با یه استاندارد تعریف کنی یه جای دیگه با یه استاندارد دیگه و ...
مثالهایی ازین رویکردهای تحلیلی : روابط ابژه (Object Relations)، رواندرمانی متمرکز بر انتقال (TFP)، رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP)، رودیکرد دلبستگی (Attachment-based therapy) [این با انسانگرایانم پوشش داره]، روانکاوی با رویکرد کلاینی : توی هر کدوم ازین رویکردها باز زیر مفهومهای مختلفی وجود دارن. مثه زبانهای برنامه نویسی که شاید اول یه طبقه بندی کلی بشه براشون کرد ولی بعد باز هر زبون مفاهیم خودش رو داره. کلی هم اشتراک دارن که اینجا هم باز همونه خیلی اشتراک دارن.
زمانی که طول میکشن: کلا تحلیلیها رو در اردر سال در نظر بگیرین. اون istdp اسمش فشرده کوتاه مدته و با اینکه ادعاش کوتاه بودنه که توی توضیحش بیشتر میگم ازش که چرا این ادعا رو داره، اما همون فاکتورایی که بالا گفتم توی اینم مهمه.
برای چه مشکلات خاصی بهترن: مشکلات روانتنی، اینکه مثلا یه ادمی یه دردی رو در بدنش تجربه میکنه و هی میره دکترهای مختلف و تهش بهش میگن از اعصابته که شاید شنیده باشین، اینا به ناخوداگاه خیلی میتونه مربوط باشه و این رویکردا که تمرکز ویژه دارن روی ناخوداگاه به نظر تودپوینت ترن. اختلالهای شخصیت، مسائل هویتی و تروماهای بچگی
وضعیت در ایران: زیاده تعداد ادمهایی که روان درمانگر تحلیلی ان توی ایران و بیشتریا در همین حوزه کار میکنن طبق مشاهدات من واژه تراپی رو هم گاها حتی برای همین نوع درمان به کار میبرن. خیلیها همینجوری کلی میگن تحلیلی و اپروچشون رو ندیدم نوشته باشن. که خب نمیدونم علتش چیه. چون روش عمیقی محسوب میشه و فهمیدن اینکه درست داره پیش میره روند درمان هم سخته + نام فروید و تحلیل رو زیاد شنیدیم خیلیها با همین فروید این رو گفت فروید اون رو گف جملههای پیچیده میسازن و وایب خفن بودن میدن.
در مورد istdp اینجا یه نکتهای اضافه کنم که توی ایران طبق مشاهدات من کامیونیتی خوبی داره. شاید چون کسی که ابداعش کرده هم یه فرد ایرانی (مقیم کانادا) به اسم حبیب دوانلو بوده بی تاثیر نباشه.
اول اینکه یه توضیحی بدم که بیشتر از ۵۰ تا رویکرد مختلف وجود داره در دنیا، اما طبق چیزی که من متوجه شدم و یا اسمهایی که به گوش و چشمم خورده از رویکردها در ایران، چنتا دسته بندی کلی میشه کرد. اینجا اون جاییه که خوبه ببینین کدوم یکی از این مدل نگاهها براتون جالب تره. احتمالا اگه یه چیزی پیدا کنین که جالب باشه و مچ باشه با اون ویویی که دنیا رو اونجوری بیشتر دوست دارین ببینین، مقاومتتون هم در پیش رفتن با اون رویکرد کمتر باشه.
نکته۱: در مورد مثالها هرجایی رویکردی که شنیده بودین ولی توی مثالها نبود دوست دارم ذکر کنین و بدونیم در موردش
نکته۲: زمانهای ارائه شده خیلی خیلی بستگی به فرد، هدف از تراپی، رابطه درمانی شکل گرفته و عوامل دیگه دارن. مثال بزنم: هدف شما از تراپی اگه این باشه که خودم رو بیشتر بشناسم/ بفهمم چمه این یه فرایند مادام العمره احتمالا. اگه هدفتون رفع شدن مشکل افسردگی باشه میتونه این فرایند کوتاه تر بشه. مقاومتتون توی درمان اگه بیشتر باشه و اپن آپ نتونین بکنین کلی طول میکشه این دفاعها بیاد پایین و بعد شروع شه روند درمان و....
نکته۳: در مورد اینکه برای چه مشکلاتی بهترن، حرفها خیلی کلیه باز، به دانش اون فرد بستگی داره، ارتباط درمانی و میزان مشکل شما...
نکته۴: در مورد وضعیت در ایران دارم بر اساس مشاهدات خودم در اینستاگرام، توییتر، تایمی که دنبال تراپیست بودم و نظراتی که اینور اونور دیدم حرف میزنم. امیدوارم این بخش رو با مشارکت بیشتر منطبق بر واقعیت تر کنیم. چرا که حتما من بایاسهای خودم رو دارم. (این بخش حضور تراپیست خوب در فضای مجازی هم خودش بحث جداییه که بعدا به اون هم میپردازیم) کامیونیتی شاید اینطور به نظر نیاد ولی مبحث مهمیه به نظرم و در پیشرفت یه حوزه میتونه مهم باشه واقعا.
۱- رویکرد روان درمانی تحلیلی (روانکاوی هم ایضا) و روانپویشی (Psychoanalytic and Psychodynamic): اینا اونایی ان که بیشتر به ناخوداگاه، تعارضهای درونی و تجارب اولیه زندگی کار دارن. همونی که ملت با مسخرگی میگن بری تراپی بهت میگن حتما از بچگیته. که این به این دلیل نیست که بگه بچگی اونجوری بودی پس الان بدبختی و به گا رفتی. به این دلیله که مسائل زمان حالت رو نشات گرفته از تجارب زندگیت تا الان (و به ویژه سالهای اولیه زندگی که بی دفاع تر بودی در برابر اتفاقات ناخوشایند و یادگیریت هم زیاد بوده) میدونه.
یه نکته خیلی مهم که اینجا هست اینه که شما میری پیش تراپیست و بهت میگه رویکرد من تحلیلیه. ولی این تحلیلیها هم باز خودشون نوع دارن و تحلیل خوبه که بر اساس یه چارچوب مشخص ابداع شده توسط بزرگان روانشناسی باشه. چرا این خوبه؟ چون کمتر توی اون مسیر تراپی سردرگمی. چارچوب و سیستم مشخص داشتن واقعا مهمه. مثالش برای کسایی که اشنایی با کد زدن و اینا دارن میشه اینکه میخوای کد تمیز و خوانا و درست و درمون باشه و گم نشی توش مهمه بر اساس یه استانداردی بیای معماری اون پروژه رو بچینی، اسم فانکشنا و متغیرا رو یه جا نیای با یه استاندارد تعریف کنی یه جای دیگه با یه استاندارد دیگه و ...
مثالهایی ازین رویکردهای تحلیلی : روابط ابژه (Object Relations)، رواندرمانی متمرکز بر انتقال (TFP)، رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP)، رودیکرد دلبستگی (Attachment-based therapy) [این با انسانگرایانم پوشش داره]، روانکاوی با رویکرد کلاینی : توی هر کدوم ازین رویکردها باز زیر مفهومهای مختلفی وجود دارن. مثه زبانهای برنامه نویسی که شاید اول یه طبقه بندی کلی بشه براشون کرد ولی بعد باز هر زبون مفاهیم خودش رو داره. کلی هم اشتراک دارن که اینجا هم باز همونه خیلی اشتراک دارن.
زمانی که طول میکشن: کلا تحلیلیها رو در اردر سال در نظر بگیرین. اون istdp اسمش فشرده کوتاه مدته و با اینکه ادعاش کوتاه بودنه که توی توضیحش بیشتر میگم ازش که چرا این ادعا رو داره، اما همون فاکتورایی که بالا گفتم توی اینم مهمه.
برای چه مشکلات خاصی بهترن: مشکلات روانتنی، اینکه مثلا یه ادمی یه دردی رو در بدنش تجربه میکنه و هی میره دکترهای مختلف و تهش بهش میگن از اعصابته که شاید شنیده باشین، اینا به ناخوداگاه خیلی میتونه مربوط باشه و این رویکردا که تمرکز ویژه دارن روی ناخوداگاه به نظر تودپوینت ترن. اختلالهای شخصیت، مسائل هویتی و تروماهای بچگی
وضعیت در ایران: زیاده تعداد ادمهایی که روان درمانگر تحلیلی ان توی ایران و بیشتریا در همین حوزه کار میکنن طبق مشاهدات من واژه تراپی رو هم گاها حتی برای همین نوع درمان به کار میبرن. خیلیها همینجوری کلی میگن تحلیلی و اپروچشون رو ندیدم نوشته باشن. که خب نمیدونم علتش چیه. چون روش عمیقی محسوب میشه و فهمیدن اینکه درست داره پیش میره روند درمان هم سخته + نام فروید و تحلیل رو زیاد شنیدیم خیلیها با همین فروید این رو گفت فروید اون رو گف جملههای پیچیده میسازن و وایب خفن بودن میدن.
در مورد istdp اینجا یه نکتهای اضافه کنم که توی ایران طبق مشاهدات من کامیونیتی خوبی داره. شاید چون کسی که ابداعش کرده هم یه فرد ایرانی (مقیم کانادا) به اسم حبیب دوانلو بوده بی تاثیر نباشه.