مراجع به متخصص روان - گفتگو محور

  • شروع کننده موضوع
  • #21

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
483
امتیاز
23,298
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
خب در مورد رویکردها:
اول اینکه یه توضیحی بدم که بیشتر از ۵۰ تا رویکرد مختلف وجود داره در دنیا، اما طبق چیزی که من متوجه شدم و یا اسم‌هایی که به گوش و چشمم خورده از رویکردها در ایران، چنتا دسته بندی کلی میشه کرد. اینجا اون جاییه که خوبه ببینین کدوم یکی از این مدل نگاه‌ها براتون جالب تره. احتمالا اگه یه چیزی پیدا کنین که جالب باشه و مچ باشه با اون ویویی که دنیا رو اونجوری بیشتر دوست دارین ببینین، مقاومتتون هم در پیش رفتن با اون رویکرد کمتر باشه.



⚠️
این‌ نکات خیلی مهمن و قبل خوندن حتما توجه کنین:
نکته۱: در مورد مثال‌ها هرجایی رویکردی که شنیده بودین ولی توی مثال‌ها نبود دوست دارم ذکر کنین و بدونیم در موردش
نکته۲: زمان‌های ارائه شده خیلی خیلی بستگی به فرد، هدف از تراپی، رابطه درمانی شکل گرفته و عوامل دیگه دارن. مثال بزنم: هدف شما از تراپی اگه این باشه که خودم رو بیشتر بشناسم/ بفهمم چمه این یه فرایند مادام العمره احتمالا. اگه هدفتون رفع شدن مشکل افسردگی باشه میتونه این فرایند کوتاه تر بشه. مقاومتتون توی درمان اگه بیشتر باشه و اپن آپ نتونین بکنین کلی طول میکشه این دفاع‌ها بیاد پایین و بعد شروع شه روند درمان و....
نکته۳: در مورد اینکه برای چه مشکلاتی بهترن، حرف‌ها خیلی کلیه باز، به دانش اون فرد بستگی داره، ارتباط درمانی و میزان مشکل شما...
نکته۴: در مورد وضعیت در ایران دارم بر اساس مشاهدات خودم در اینستاگرام، توییتر، تایمی که دنبال تراپیست بودم و نظراتی که اینور اونور دیدم حرف میزنم. امیدوارم این بخش رو با مشارکت بیشتر منطبق بر واقعیت تر کنیم. چرا که حتما من بایاس‌های خودم رو دارم. (این بخش حضور تراپیست خوب در فضای مجازی هم خودش بحث جداییه که بعدا به اون هم میپردازیم) کامیونیتی شاید اینطور به نظر نیاد ولی مبحث مهمیه به نظرم و در پیشرفت یه حوزه میتونه مهم باشه واقعا.



۱- رویکرد روان درمانی تحلیلی (روانکاوی هم ایضا) و روان‌پویشی (Psychoanalytic and Psychodynamic): اینا اونایی ان که بیشتر به ناخوداگاه، تعارض‌های درونی و تجارب اولیه زندگی کار دارن. همونی که ملت با مسخرگی میگن بری تراپی بهت میگن حتما از بچگیته. که این به این دلیل نیست که بگه بچگی اونجوری بودی پس الان بدبختی و به گا رفتی. به این دلیله که مسائل زمان حالت رو نشات گرفته از تجارب زندگیت تا الان (و به ویژه سال‌های اولیه زندگی که بی دفاع تر بودی در برابر اتفاقات ناخوشایند و یادگیریت هم زیاد بوده) میدونه.
یه نکته خیلی مهم که اینجا هست اینه که شما میری پیش تراپیست و بهت میگه رویکرد من تحلیلیه. ولی این تحلیلی‌ها هم باز خودشون نوع دارن و تحلیل خوبه که بر اساس یه چارچوب مشخص ابداع شده توسط بزرگان روانشناسی باشه. چرا این خوبه؟ چون کم‌تر توی اون مسیر تراپی سردرگمی. چارچوب و سیستم مشخص داشتن واقعا مهمه. مثالش برای کسایی که اشنایی با کد زدن و اینا دارن میشه اینکه میخوای کد تمیز و خوانا و درست و درمون باشه و گم نشی توش مهمه بر اساس یه استانداردی بیای معماری اون پروژه رو بچینی، اسم فانکشنا و متغیرا رو یه جا نیای با یه استاندارد تعریف کنی یه جای دیگه با یه استاندارد دیگه و ...
مثال‌هایی ازین رویکردهای تحلیلی : روابط ابژه (Object Relations)، روان‌درمانی متمرکز بر انتقال (TFP)، روان‌درمانی پویشی فشرده و کوتاه‌مدت (ISTDP)، رودیکرد دلبستگی (Attachment-based therapy) [این با انسان‌گرایانم پوشش داره]، روانکاوی با رویکرد کلاینی : توی هر کدوم ازین رویکردها باز زیر مفهوم‌های مختلفی وجود دارن. مثه زبان‌های برنامه نویسی که شاید اول یه طبقه بندی کلی بشه براشون کرد ولی بعد باز هر زبون مفاهیم خودش رو داره. کلی هم اشتراک دارن که اینجا هم باز همونه خیلی اشتراک دارن.

زمانی که طول میکشن: کلا تحلیلی‌ها رو در اردر سال در نظر بگیرین. اون istdp اسمش فشرده کوتاه مدته و با اینکه ادعاش کوتاه بودنه که توی توضیحش بیشتر میگم ازش که چرا این ادعا رو داره، اما همون فاکتورایی که بالا گفتم توی اینم مهمه.

برای چه مشکلات خاصی بهترن: مشکلات روان‌تنی، اینکه مثلا یه ادمی یه دردی رو در بدنش تجربه میکنه و هی میره دکترهای مختلف و تهش بهش میگن از اعصابته که شاید شنیده باشین، اینا به ناخوداگاه خیلی میتونه مربوط باشه و این رویکردا که تمرکز ویژه دارن روی ناخوداگاه به نظر تودپوینت ترن. اختلال‌های شخصیت، مسائل هویتی و تروماهای بچگی

وضعیت در ایران: زیاده تعداد ادم‌هایی که روان درمانگر تحلیلی ان توی ایران و بیشتریا در همین حوزه کار میکنن طبق مشاهدات من واژه تراپی رو هم گاها حتی برای همین نوع درمان به کار میبرن. خیلی‌ها همینجوری کلی میگن تحلیلی و اپروچشون رو ندیدم نوشته باشن. که خب نمیدونم علتش چیه. چون روش عمیقی محسوب میشه و فهمیدن اینکه درست داره پیش میره روند درمان هم سخته + نام فروید و تحلیل رو زیاد شنیدیم خیلی‌ها با همین فروید این رو گفت فروید اون رو گف جمله‌های پیچیده میسازن و وایب خفن بودن میدن.
در مورد istdp اینجا یه نکته‌ای اضافه کنم که توی ایران طبق مشاهدات من کامیونیتی خوبی داره. شاید چون کسی که ابداعش کرده هم یه فرد ایرانی (مقیم کانادا) به اسم حبیب دوانلو بوده بی تاثیر نباشه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #22

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
483
امتیاز
23,298
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
۲- رویکردهای رفتاری و شناختی رفتاری (Behavioral therapy and Cognitive behavioral therapy): این رویکردا تمرکزشون بیشتر بر وضعیت حاله و اون اینگریدینت کارشون رفتار و یا افکار و رفتاره. شاید واژه exposure therapy رو شنیده باشید، این این مدلیه که مثلا طرف از عنکبوت میترسه، بعد میخواد بر این ترسش غلبه کنه و خب خیلی کلی روش کار اینجوریه که ذره ذره اکسپوز شه به عنکبوت (مثلا اول توی ظرف باشه و ۵ متریش باشه، بعد بیاد ۲ متری، بعد ۱ متری، بعد شیشه رو تاچ کنه، بعد یه سوراخ روی ظرف رو و همینجوری استپ استپ) این یه مدل رویکرد رفتاری میشه که اروم اروم با مشاهده و تماس و رفتار مشکل رو حل میکنن. توی شناختی-رفتاری به افکار هم در کنار این رفتار توجه میشه. حرف میزنی از فکرای توی ذهنت، بررسی میشه که کدوماش بر اساس واقعیته، کدوماش احتمالا نیست (حالا دلیل اینا میتونه هزار تا چیز باشه در احتمالا گذشته ولی این مدل رویکرد کمتر تمرکزش روی گذشتس) و با جایگزین کردن اون افکار با افکار منطبق بر واقعیت به کمک خودت بهتر میشی.
در واقع قلب cbt یه مثلثیه که میگه افکار و رفتار و احساسات با هم مرتبطن و همشون روی هم اثر میذارن و برای شروع کار میان یه جای این چرخه که قابل نفوذه رو بسته به شرایط بر میدارن و از اونجا کار رو شروع میکنن.

یه مثال ساده شده از روند کار: اضطراب داری (حس) در مورد اینکه کنکور رو اگه خوب ندی آیندت تباه میشه (فکر) و همین اضطراب باعث میشه نتونی هم خوب درس بخونی (رفتار)، بعد میری و مطرح میکنی این مشکل رو، اینجا فرض کنیم اون تراپیست تشخیص میده در این مورد از افکار شروع کنه برای شما راحت تره. صحبت میکنین و میگه واقعا فکر میکنی تباه میشی؟ بعد تو میگی حالا تباه تباه نه و شاید مثال‌ها ادم‌هایی رو بزنی که موفق شدن، ولی حس میکنی نه کلیشه‌ایه اینا و من از کجا معلوم ازونا باشم. بعد باز شخصی تر مسئله بررسی میشه و در نهایت (در طی چند جلسه) یه جای کوچیک پیدا میشه که هر دو توافق میکنین هووم اره کنکور خوب ندی تباه نمیشی، فلان ریسکا رو داری و فلان چیزا رو از راه الف نمیشه بهش رسید، ولی توی دنیا هزار راه برای حل یه مسئله یکسان وجود داره و از طریق ب و ج هنوز میتونی به اونا برسی. اینجوری فکره با یه فکر منطقی تر و منطبق بر واقعیت جایگزین میشه و احساست هم که مرتبطه با اون‌ها عوض میشه کم‌کم و این باعث میشه توی رفتارت هم تغییر ایجاد شه و بتونی بهتر درس بخونی.

مثال‌هایی ازین رویکردهای رفتاری و شناختی رفتاری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy (ACT))، درمان رفتاری دیالکتیکی (Dialectical behavioral therapy (DBT))َ

زمانی که طول میکشن: گفته میشه کوتاه (در اردر ماه و شاید یکی دو سال) ولی باز بستگی داره از تراپی چی بخوای و همون فاکتورای بالا که توی توجه گفتم.

برای چه مشکلات خاصی بهترن: cbt رو برای اضطراب خیلی زیاد شنیدم چون مشکل خودمم بوده، برای ocd یا وسواس فکری عملی، استرس مرتبط با کار و تحصیل و یه مشکل معین که میخوای اون حل شه برات سریع و بقیه زندگیت رو ترجیح میدی تا جای ممکن دست نزنی و راحتی باهاش ( به این منظور که توی تحلیلی‌ها ازون زیر میرا رو چیزا رو میکشن بیرون و مسائل دیگه احتمال ایجاد شدنشون بیشتره، اینجا هم نه اینکه نباشه و خیلی تر تمیز یه مشکل بررسی میشه و تموم، ولی چارچوب تر تمیز تر و واضح تری داره و میشه یه جا رو باهاش هدف گرفت بدون پخش و پلا کردن گند و کثافت اگه خواسته تون از تراپی بیشتر به این سمت متمایله)

وضعیت در ایران: من چیز کلی که شنیدم اینه که این رویکرد توی ایران کامیونیتی خوبی نداره. طبق چیزی که متوجه شدم توی ایران تراپیست‌ها با رفتن کارگاه‌های مختلف و رول پلی و این‌ها به طور عملی یادمیگیرن و ارزیابی میشن و اساتیدی که در این حوزه خوب باشن بر خلاف اون حوزه تحلیلی انگار زیاد نیستن توی ایران (نمیدونم حتی هستن یا نه، من به شخصه ندیدم ولی دنبال هم نبودم). حتما که دنیا پیشرفت کرده و ادم‌ها برای یادگیری فقط به ایران محدود نیستن، اما با توجه به هزینه‌ها و این‌ها همچنان اساتید داخلی خیلی مهمن.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این بخش رو بعدا تکمیل میکنم و الان یه اوتلاین کلی مینویسم:
۳- رویکردهای انسان گرایانه (Humanistic therapy):
مثال: Existential Therapy و eft
۴- رویکردهای ترکیبی:
مثال: طرحواره یا Schema Therapy و eft
 
بالا