مراجع به متخصص روان - گفتگو محور

  • شروع کننده موضوع
  • #1

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
460
امتیاز
23,029
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
سلام : )
خیلی خلاصه و مفید هدف این تاپیک رو بخوام بگم اینه که، من خودم با مراجعه به متخصص روان تجربه خوبی داشتم، اول راهش هم خیلی گیج و گم بودم و حس کردم خوبه که یه جایی شیر کنم چیزایی که توی این مسیر فهمیدم رو، که پول و وقت کمتری هدر بره در این راه برای ایندگان : )
+ تجربه‌ها، نظر‌ها و سوالات بقیه رو هم بشنوم که بسی اطلاعات مفید در این مدل گفتگو‌ها نهفته است.


توی ذهنم اینه که روند Q&A طوری باشه. و یا سوالات پر تکراری که قبل مراجعه به متخصص روان ادم‌ها براشون پیش میاد. مثل اینکه مشاور و روانشناس و روانپزشک و روان‌درمانگر و روانکاو و اینا فرقشون چیه، رویکردا چه اهمیتی دارن و چجوری‌ان و ...

با اولین Q&A هم بخوایم شروع کنیم:

آیا تو علمی بلدی این چیزا رو؟ منبع ارائه میدی برای حرفات؟
جوابم اینه که نه راستش، خوشحال هم میشم تصحیح بشم. بر اساس فهم خودم و چیزایی که توی این مدت خوندم و فهمیدم و تجربه کردم و شنیدم قراره پیش برم. «نه به علم» هم نیست داستان، حوصله و وقتش بود حتما چرا که نه. ولی فضای خشک و دعوا طور که این بهتره، اون بهتره... منبع بیار یالا، هدف من نیست.


+ خیلی خیلی مفیده اگه نظر دیگه‌ای برای روند دارین، انتقادی، پیشنهادی، سوالی که دوست دارین نظر افرادی که تجربه داشتن رو بدونین و .... رو مطرح کنین.

و حتی اگه تجربه داشتین و دوست دارین شیر کنین، در ابتدا لطفا اعلام کنین که با فردی با چه عنوان شغلی بوده و یا اگه روان درمانگر و یا روانکاو بوده و رویکردش رو میدونین، چی بوده‌. مرسی: )
 

Becoming

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
عضو کادر مدیریت
مدیر داخلی
ارسال‌ها
2,210
امتیاز
39,553
نام مرکز سمپاد
Frz
شهر
Sari
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
دواسازی
راجع به تعداد جلسات لازم برای تراپی هم خوبه صحبت بشه. مثلا با یک جلسه الزاما بهبودی کامل و درمان رخ میده؟
 
  • لایک
امتیازات: f@him
  • شروع کننده موضوع
  • #3

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
460
امتیاز
23,029
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
من با این روندی که توی ذهن خودمه شروع میکنم فعلا و سوال‌ها رو هم کاور میکنم. پیشنهادات/سوالات و مشارکت خیلی میتونه کمک کنه به بهتر شدن تاپیک.
خب...

من چیشد که خودم این پروسه رو شروع کردم؟
داستان واسه من اینجوری بود که یه دوستی داشتم به اسم ر، که اون اول این پروسه رو شروع کرد. بعد قبلش هم پیش یکی دو نفر دیگه رفته بود و در نهایت با یکی اوکی شده بود. بعد کم کم چنتا دیگه از همون گروه دوستی هم این پروسه رو شروع کردن (با همون متخصص:خانم ام) و خب منم یه بار در یه استیت زندگی که یه مسئله خانوادگی خیلی اذیتم میکرد و تقریبا هر شب گریه میکردم تصمیم گرفتم شروع کنم. شماره اون بنده خدا رو گرفتم. ولی چنتا فاکتور باعث شد نرم اون تایم. ولی چند ماه بعدش که یه دوستم افسردگی داشت و من دلم میخواست اون بره تراپی که بهش کمک شه، به این خانم ام پیام دادم که ببینم من چیکار میتونم بکنم برای دوستم و اونم گف تا وقتی خودش نخواد نمیشه راضیش کرد به این پروسه. تو تنها کاری که میتونی بکنی اینه که خودت اگه دوست داری بیای تراپی و شاید دوستت هم ترغیب شد. و خب اونجا من خودم شروع کردم: )

اون فاکتورهایی که بار اول باعث شد که پیام ندم به خانم ام از نظرم چیا بود؟
۱- هزینه بود که این وزنش کم بود چون هزینه‌اش سه سال پیش ۲۵۰ بود که خیلی زیاد محسوب نمیشد.
۲- اینکه تراپی دقیقا چیه و چی میخواد بگه اون ادم مگه که کمک کنه به شرایط من؟ (اسکپتیک بودن به فرایند در واقع چون حتی از دوستامم که پرسیدم که میرفتن هیچ کدوم جواب قانع کننده‌ای نداشتن برام و نمیفهمیدم چی میگن در واقع و ینی چی مثلا خودآگاه میشی کمکت میکنه؟ چجوری؟)
۳- اینکه جا و مکانی که تنهایی ویدیوکال کنم باهاش بدون اینکه خانواده بفهمن نداشتم (چون الردی شرایط تخمی بود و نمیخواستم حس کنن که اوه این دخترمون هم توی این شرایط به گا رفته انگار و تراپی لازمه و ...)

اینا همش بار دوم که رفتم رفع شده بود؟
شرایط خانوادگی اوکی تر بود، حس کردم میتونم بهشون بگم و ازشون بخوام یه تایمی که خونه نیستن بهم بدن و یا گاهی برم بالای پشت بوم. مالیه مثل قبل بود. و خب اسکپتیک بودنم هنوز بود. ولی حس سوپرمن شدن و کمک به دوستم هم اضافه شده بود که برای من وزن خوبی داشت.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
460
امتیاز
23,029
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
جلسه اول با خانم ام چه شکلی بود؟
رفتم و اول معرفی و اینا بود، یه خانم حدودا ۵۰ ساله میخورد بهش، گفت که «درمان تحلیلی به همراه cbt» کار میکنه و منم اصلا نمیدونستم اینا چین و سر تکون میدادم. بعد گفت این مدلیه که هر هفته جلسه داریم و تایم منظم خوبه ست کنیم. گف تایم ۱ ساعته. از منم در مورد خانواده و اینا پرسید که چند نفریم اعضای اصلی و فرعی (عروس و داماد اینا) و ارتباطم با هر کدوم چجوریه. پرسید قبلا تجربه داشتم یا نه. و بعد گفت یه دفتر نیازه اختصاص بدم و یه سری مفاهیمی که مطرح میشه رو بنویسم. اینم گف که با روش من در اردر سال (یکی دو سال لاقل) درمان طول می‌کشه. بعد گف که تاثیر تراپی از لحاظ فیزیکی در بدن اینجوری عمل میکنه که کانکشن یه سری نورون‌ها بیشتر میشه با هم. فک کنم یه چیزی در این باره گف (یادم نیس همین جلسه بود یا بعدی‌ها) که دوستات همه خیلی ازت تعریف میکنن.
جلسه هم حدودا ۵۰ دقیقه طول کشید و بعد گفت تایم تموم شده، جلسه بعدی رو پیام بده و اینا و ست کنیم.

فست فروارد: با این خانم ام حدودا ۹-۱۰ ماه رفتم (زیر ۱ سال شد) و در نهایت قبل سال شمسی جدید که هزینه‌‌ها رو افزایش میدن (هزینش قرار بود بشه ۱ ساعت ۴۰۰ ولی مثلا ۴۰ دقیقه با هزینه کمترم داشت)، پیام دادم و گفتم حس میکنم روند جلسه‌ها برام مبهم بوده تا الان و حس میکنم بهترین کاری که میتونم بکنم اینه که روند رو با ادم‌های دیگم تست کنم که ببینم انتظارات من معقوله از تراپی یا نه (که توی خود جلسات هم گفته بودم بهش چندین بار و خب صحبت کردیم ولی قانع کننده نبود)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
460
امتیاز
23,029
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
حالا بریم یه چنتا فریم جلو و جلسه اولم با این تراپیست فعلیم (آقای ام) رو توضیح بدم (که چهار ماه دیگه میشه ۲ سال)

جلسه اول با آقای ام چه شکلی بود؟

یه اقای جوون ماکسیمم ۳۲ ساله میخورد بهش. اینجوری بود که ازم یه سری اطلاعات بسیک مثل اسم و فامیل و سن و شهر و رشته تحصیلی و دانشگاه و شغل و اینا رو پرسید. بعد گفت رویکردش «تحلیلی» عه و هر هفته تایم مشخص نیازه بیام و این روند ممکنه در طول زمان عوض شه. پرسید تجربه قبلی تراپی داشتم یا نه. رویکردش رو پرسید و علت ترک کردن جلساتم باهاش رو. بعد پرسید الان برای چه مشکلی به من مراجعه کردی؟ که من به این سوال با توجه به دیتایی که توی تجربه قبلیم به دست اورده بودم پاسخ دادم و گفتم اضطراب. اونجا مشخص شد اضطراب داشتم. بعد همینجوری که داشتم اینا رو توضیح میدادم، یه لحظه گفت وایسا... الان چه احساسی توی بدنت داری؟ بعد اینجوری بودم که نمیدونم. بعد گفتم چشماتو ببند و از نوک پا اسکن کن بدنتو... و من خندم گرفت. بعد گفت چرا میخندی؟ بعد گفتم یاد کاری که یه معلم پرورشیمون توی مدرسه ازمون میخواست افتادم که چشماتونو ببندید، نفس عمیق بکشید و ... بعد در مورد حسم از توجه کردن خودم به بدنم پرسید. ایا مضطربم میکنه؟ به توجهم اورد که تند صحبت میکنم و گفتم همیشه تند صحبت میکنم. عادی منه این.
یه جام ازم پرسید اکسپکتیشینت از جلسه چیه؟ چیکار کنه برات؟ توی چه مدت انتظار نتیجه داری؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
460
امتیاز
23,029
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
حالا بریم یه سری نگاه از بالاتر به این روندها و بعد برگردیم در خصوص مقایسه این دو جلسه اول و روندهای بعدی که من تجربه کردم.

این اسمای مختلف چین و چیکار میکنن هر کدوم؟

روانپزشک
: تنها کسیه که دارو میده و میتونه نظر بده در مورد داروی شما. 7 سال پزشکی خونده. جلسات کوتاهی داره. روند جلسات منظم و هفتگی نیست. هر وقت بخوای بری وقت میگیری. (این گروه میتونن که دوره روان‌درمانی بگذرونن و اجازه رواندرمانی رو هم کسب کنن.)

روانشناس، روان درمانگر، مشاور، روانکاو:
اینجا تعریفا یکم میره توی هم و مرزا دقیق مشخص نیست (شاید مثل دولوپر و برنامه نویس و ووردپرس‌کار و مهندس کامپیوتر و این‌ها باشه، احتمالا توی رشته‌های دیگم مشابهش هست)
روانشناس رو به کسی که رشته روانشناسی خونده میگن شاید مثل مهندس کامپیوتر باشه این مثلا و خیلی دقیق مشخص نمیکنه کار طرف چیه.

مشاور و روان درمانگر: توی ایران نهایتا نظارت دقیقی نیست و ادم‌ها پیج میزنن و کار میکنن: )
خوبه که پیش شخصی برین که پروانه داشته باشه که شرایطش تا جایی که میدونم ایناس: دو تا مدرک روانشناسی/مشاوره داره (مثلا کارشناسی و ارشد) و یک سالم از فارغ‌التحصیلیش گذشته و مصاحبه رو قبول شده. تا جایی که میدونم هر دوی اینا فارغ از اینکه اون روانشناسیه گرایشش چی بوده (مثلا سازمانی بوده؟) میتونن پروانه بگیرن.
مشاور و روان‌درمانگر اسم‌هایی هستن که جا‌به‌جا زیاد به کار میرن (شاید هم جنبه فرهنگی داره، درمان با مریضی و مشکل دار بودن همراه تره و مشاوره نشون عاقل بودن و مشورت گرفتنه) ولی اساسا تفاوت‌هاشون ایناست:

روان‌درمانگر: جلسات منظم و معمولا هفتگیه. به این صورت که خودت دوباره برای جلسه بعدی تماس نمیگیری وقت بگیری (مگر اینکه جلسه زودتر بخوای، مشکلی باشه و ...)، از یک رویکرد مشخص استفاده میکنن و به مسائل شما و دنیای شما از دید اون رویکرد پرداخته میشه، اون شکلی فرمول بندی میشین برای اون شخص. اون شخص علاوه بر اون درس دانشگاهی، دوره‌هایی رو در خصوص اموزش اون رویکرد خاص گذرونده و خب چون زحمت بیشتری کشیده هزینش هم معمولا بیشتر میشه. تراپیست هم به همین گروه گفته میشه. دوره زمانی لازم بسته به رویکرد و شما و اون فرد متفاوته ولی از چند ماه تا چندین سال متفاوته. احتمالا با یه مشکلی میری پیشش، ولی جنبه‌های دیگه زندگانیت هم میان وسط که ربط مستقیم شاید بینشون نشه دید. ولی مثلا مثل اینه که میری دکتر و سرفه داری و یهو متوجه میشی اوو به خاطر معدته.


مشاور: خودت هر دفعه وقت میگیری و منظم نیست. هزینش معمولا کمتره به نسبت روان‌درمانی. بسته به استفاده خودت ازش داره و چارچوب مشخصی نداره. میتونی با هدف یه مشکل خاص بری تو، بهت بگه آیا این کار رو هم امتحان کردی؟ بیای بیرون و همون کارو امتحان کنی و اوکی شه و نری. ممکنم هست بیشتر طول بکشه. ولی غالبا یه مسئله رو میبری توی جلسه و در مورد اون مسئله به شکل مستقیم صحبت میشه.


روانکاو: کسی که کار روانکاوی انجام میده. این رو واقعا دقیق نمیدونم. ولی انگار نگاه‌های مختلفی بهش هست. یه نگاه بهش اینه که یه رویکرد روان‌درمانیه. پروسه طولانی ایه (۶-۷ سال اینا). با همین دیدگاه رویکرد درمانی بهش نگاه بهش، رویکرد درمانی ریشه‌ای تریه که رویکردهای موج‌های جدیدتر تحلیلی ازین و اخیرتر دولوپ شدن.


در نهایت هدف همه این‌ها کمک به سلامت روان ماست. بسته به مشکل مون، بودجه مون، تایم زمانی مون، شرایط فعلی مون خودمون باید انتخاب کنیم و جواب یکتایی نداره که این بهتره اون بدتر. در واقع بسته به یک هدف مشخص و منابع و شرایط مشخص میشه نظر داد ولی روی هوا برای همه اصلا. بخوام تشبیه کنم شاید مثلا مشاور شبیه ووردپرس کار باشه و روان‌درمانگر شبیه وب دولوپر. وقتی یه جایی کارت با وورد پرس راه می‌افته چرا وقت و پول و اعصاب اضافه به عنوان کارفرما بذاری و به وب دولوپر پول بدی. ولی احتمالا سایت کاستومایز شده بخوای مجبور باشی بدی.
 
  • لایک
امتیازات: Baya
بالا