سرچشمه فکر... قلب یا مغز؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tanin*
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

tanin*

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
153
امتیاز
914
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
....
سال فارغ التحصیلی
1407
گایز از دیدگاه شما سرچشمه فکر قلبه یا مغز؟ و چرا؟
 
دوستان این سوال یک بحث مهمی بین فیلسوف ها از جمله ارسطو بقراط و.. بوده همچنین بحثی در کتاب اسمانی
در کل میخواستم ببینم افراد ذهنیتشون چجوریه
 
به نظر من بیشتر به شخصیت افراد و محل و نوع زندگی فرد برمیگرده
ولی علمی بخوای فکر کنی مغز از قلب پیشی میگیره
چون اگه مغزی وجود نداشت، قلبی هم وجود نداشت و اگرکه بگیم کسی با قلبش تصمیم میگیره، درواقعیت این مغز هست که درک کرد که وقت تصمیم گیریه و با قلب تو اینجور ادما همکاری میکنه
به نظرم من میتونم تشبیه کنیم به دونفر که یکی خودخواه هست و یکی اهل مشورت و هردو خودشون تو کارهای صورت گرفته دخیل هستند حالا یکیشون به تنهایی و یکی دیگه با همکاری با کس دیگه
 
هورمون.
 
به نظر من بیشتر به شخصیت افراد و محل و نوع زندگی فرد برمیگرده
ولی علمی بخوای فکر کنی مغز از قلب پیشی میگیره
چون اگه مغزی وجود نداشت، قلبی هم وجود نداشت و اگرکه بگیم کسی با قلبش تصمیم میگیره، درواقعیت این مغز هست که درک کرد که وقت تصمیم گیریه و با قلب تو اینجور ادما همکاری میکنه
به نظرم من میتونم تشبیه کنیم به دونفر که یکی خودخواه هست و یکی اهل مشورت و هردو خودشون تو کارهای صورت گرفته دخیل هستند حالا یکیشون به تنهایی و یکی دیگه با همکاری با کس دیگه
ب جوابم هنوز نرسیدم ولی قشنگ بود
 
قلب که نمیتونه تصمیم بگیره ولی اگه منظورت از تصمیم گیری با قلب، تصمیم گیری احساسیه، به نظر من کار ها و تصمیمات روزانه و نرمال رو مغز مدیریت میکنه. بعضی مواقع که عقل به دوراهی میرسه یا قلب به شدت مقابله میکنه با تصمیم عقل، اون وقته که وابسته به روحیات، تجربه های قبلی شخص، نوع تعلیم و تربیت و دیگر تاثیراتی که از محیط گرفته، انتخاب میشه که کدوم مسیر انتخاب بشه.
 
بستگی ب نوع شخصیت فرد داره.
ولی بیش از 60 درصد ملت قلبی هستن. چراکه منطقی نیستن و احساسی عمل میکنن.
20 درصد میانرو یعنی از مغز و احساس استفاده میکنن و اون 20 درصد منطقی هست.
خودم جزو اون 20 درصد میانرو هستم.
 
دیوید هیوم معتقد بود که احساسات و عواطف ما منبع اصلی انگیزه برای عمل هستند. او عقل را خادم احساسات می‌دانست و بیان می‌کرد که تصمیم‌گیری بدون عاطفه بی‌معناست.

فلسفه‌ای مانند خردگرایی (Rationalism) که توسط فیلسوفانی چون رنه دکارت مطرح شد، بر اهمیت استفاده از عقل برای شناخت حقیقت و تصمیم‌گیری تأکید دارد.

کانت معتقد بود که عقل باید در مرکز تصمیم‌گیری اخلاقی باشد، اما منتقدانی چون هیوم هشدار دادند که این رویکرد می‌تواند بیش از حد خشک و غیرانسانی شود.

بسیاری از فلاسفه مدرن، از جمله اسپینوزا و حتی در روانشناسی فیلسوفانی چون کارل یونگ، به این باور رسیده‌اند که یک تصمیم‌گیری ایده‌آل ترکیبی از احساسات و عقل است. احساسات می‌توانند هدف‌ها و ارزش‌ها را تعریف کنند، درحالی‌که عقل ابزار رسیدن به آن هدف‌هاست.

در عمل، اکثر انسان‌ها گرایش دارند که تصمیم‌گیری را به‌طور ناخودآگاه بر اساس احساسات (قلب) انجام دهند و سپس از عقل (منطق) برای توجیه آن استفاده کنند. این نتیجه تحقیقات روانشناختی نیز هست.
بااین‌حال، تعادل بین این دو بستگی به فرد، فرهنگ، و موقعیت دارد:
- جوامع فردگرا (غربی): بیشتر به تصمیم‌گیری منطقی بها می‌دهند.
- جوامع جمع‌گرا (شرقی): بر تصمیم‌گیری احساسی و ارزش‌های انسانی تمرکز می‌کنند.

"بهترین تصمیم‌ها، هم از قلب و هم از عقل سرچشمه می‌گیرند."
فیلسوفانی مانند آریستوتل نیز به این هماهنگی باور داشتند و معتقد بودند فضیلت در تعادل است. اگر تنها از قلب یا تنها از عقل پیروی کنیم، ممکن است از حقیقت انسانی دور شویم.
 
دیوید هیوم معتقد بود که احساسات و عواطف ما منبع اصلی انگیزه برای عمل هستند. او عقل را خادم احساسات می‌دانست و بیان می‌کرد که تصمیم‌گیری بدون عاطفه بی‌معناست.

فلسفه‌ای مانند خردگرایی (Rationalism) که توسط فیلسوفانی چون رنه دکارت مطرح شد، بر اهمیت استفاده از عقل برای شناخت حقیقت و تصمیم‌گیری تأکید دارد.

کانت معتقد بود که عقل باید در مرکز تصمیم‌گیری اخلاقی باشد، اما منتقدانی چون هیوم هشدار دادند که این رویکرد می‌تواند بیش از حد خشک و غیرانسانی شود.

بسیاری از فلاسفه مدرن، از جمله اسپینوزا و حتی در روانشناسی فیلسوفانی چون کارل یونگ، به این باور رسیده‌اند که یک تصمیم‌گیری ایده‌آل ترکیبی از احساسات و عقل است. احساسات می‌توانند هدف‌ها و ارزش‌ها را تعریف کنند، درحالی‌که عقل ابزار رسیدن به آن هدف‌هاست.

در عمل، اکثر انسان‌ها گرایش دارند که تصمیم‌گیری را به‌طور ناخودآگاه بر اساس احساسات (قلب) انجام دهند و سپس از عقل (منطق) برای توجیه آن استفاده کنند. این نتیجه تحقیقات روانشناختی نیز هست.
بااین‌حال، تعادل بین این دو بستگی به فرد، فرهنگ، و موقعیت دارد:
- جوامع فردگرا (غربی): بیشتر به تصمیم‌گیری منطقی بها می‌دهند.
- جوامع جمع‌گرا (شرقی): بر تصمیم‌گیری احساسی و ارزش‌های انسانی تمرکز می‌کنند.

"بهترین تصمیم‌ها، هم از قلب و هم از عقل سرچشمه می‌گیرند."
فیلسوفانی مانند آریستوتل نیز به این هماهنگی باور داشتند و معتقد بودند فضیلت در تعادل است. اگر تنها از قلب یا تنها از عقل پیروی کنیم، ممکن است از حقیقت انسانی دور شویم.
خیلییییی خوب بودددددددد(❁´◡`❁)
 
گایز از دیدگاه شما سرچشمه فکر قلبه یا مغز؟ و چرا؟
مغز


دلایل اینکه مغز سرچشمه فکر است:​

  1. عملکرد نورونی:مغز شامل میلیاردها نورون (سلول عصبی) است که از طریق سیناپس‌ها با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. این شبکه پیچیده نورونی مسئول پردازش اطلاعات، تصمیم‌گیری و ایجاد افکار است.
  2. سیستم عصبی مرکزی:مغز به عنوان مرکز سیستم عصبی مرکزی عمل می‌کند و تمام ورودی‌ها و خروجی‌های حسی را مدیریت می‌کند. این فعالیت‌ها شامل تفکر، حافظه، خلاقیت و حل مسئله است.
  3. تحقیقات علمی:مطالعات علمی نشان داده‌اند که قسمت‌های خاصی از مغز مانند قشر پیشانی (frontal cortex) و ناحیه هیپوکامپ نقش کلیدی در تفکر و حافظه دارند. وقتی به چیزی فکر می‌کنید یا ایده‌ای به ذهن‌تان خطور می‌کند، فعالیت الکتریکی در این بخش‌ها افزایش می‌یابد.
 
Back
بالا