شکل نامه زیست (سمپادیا ادیشن)

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع god of teasing
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

از کدوم کتاب شروع کنیم؟

  • 10

    رای‌ها: 12 50.0%
  • 11

    رای‌ها: 11 45.8%
  • 12

    رای‌ها: 1 4.2%

  • رای‌دهندگان
    24
شکل 14
اینجا هم یه پمپ هست در حالت عادی به سمت بیرون باز تره
انتقال فعال لزوما با atp نیست _میتواند_ به این روش انجام بشه
برای مولکول های کوچیکتر استفاده میشه و برخلاف شیب غلظت
میبینیم که انرژی جنبشی مولکول برخلاف این فراینده و در اخر هم بیشتر میشه (فیزیک شد)
شکل 15
درون بری از سطح غشای یاخته میکاهد و برون بری به ان می افزاید
در هر دو حالت کیسه بوجود اومده یا از بین رفته به سمت داخل کربوهیدرات دارد ( یعنی کلا غشای بیرونی یاخته اصلی میشه غشای داخلی)(برای همین اومده رنگ دو تا غشارو از هم جدا کرده)
در هر دو حالت فرورفتگی به سمت داخل در غشای یاخته ایجاد میشه
معمولا برای مولکول های بسیار بزرگتر هست ، میتونه در جهت شیب غلظت هم باشه ولی مولکول باید بزرگ باشه
انرژی فقط از atp استفاده میشه
شکل 16
مکعبی یک لایه
هسته در اینجا به سمت راس یاخته نزدیک تر است
در کل در بافت پوششی معمولا فضای بین یاخته ای خیلی کمه
خود یاخته های بافت پوششی غشای پایه رو میسازن
در اینجا سلول مکعبی مون درواقع ذوزنقه ای شکل تره
برای نفرون و تیروئید و.. بکار میره.
هسته گرد
سنگ فرشی یک لایه
بسیار نازکه معمولا جاهاییه که تبادل (گرما/اکسیژن/کربن دی اکسید/مواد مغذی) اهمیت زیادی داره
ضخامت در مرکز یاخته که محل قرارگیری هسته هم هست نسبت به باقی نواحی یاخته بیشتر است
هسته تقریبا نسبت به غشای پایه و راس یاخته فاصله یکسانی داره
مثال:یاخته نوع اول حبابک +مویرگ ها + ...
هسته کشیده
سنگفرشی چند لایه : خیلی مهمه که بدونیم چطوری باید بافت هارو نامگذاری کنیم، هر چی یاخته های راسی باشن اون ملاکه
با اینکه یاخته های قائده بافت مکعبی شکلن ولی چون به سمت راس بافت یاخته های بیشتر حالت کشیده و سنگفرشی پیدا میکنند اسم این بافت سنگفرشی چند سایه است،چون گروهی از یاخته های این بافت با غشای پایه تماس ندارن (مثلا بافت پوششی بینی چند لایه ی کاذبه ، چون با غشای پایه تماس دارن اکثرا همه)
مثال این نوع بافت میشه درون دهان مری و پوست ، بیشتر واسه جاهاییه که مقاومت اهمیت زیادی داره و اکثرا یاخته های سطحی مردن
و بافت پوششی رگ اون طوری نداره و مبادله از زیر غشای پایه که معمولا بافت پیوندی سست قرار داره با انتشار بین یاخته ها منتقل میشه.(استئنا هم هست مثلا بافت پوششی درون قلب میاد از خون که اونم یه نوع بافت پیوندی تغذیه میکنه)
هسته از گرد به کشیده (پایین به بالا)
استوانه ای یک لایه
هسته ها به سمت غشای پایه تمایل دارن
هسته ها کشیدن
مثال: بینی+روده باریک
زیر غشای پایه بافت پیوندی سست قابل دیدنه
 
شکل 17
الف
رشته های کلاژن ضخامت بیشتری نسبت به رشته های کشسان دارن
رشته های کلاژن رو میشه در یسری دسته دید
تنوع یاخته ها در بافت پیوندی سست بسیار بیشتر از بافت پیوندی متراکم است
رکگ خونی قابل مشاهده است
میشه دید در قسمتی از این بافت یکی از رشته های کشسان یه انشعاب داده ولی چون ما میدونیم که پلی پپتید بدون انشعابه پس میشه گفت که این میشه ساختار چهارم؟
هسته های اکثر یاخته های این بافت کشیده هستند
یسری یاخته های چربی هم اینجا دیده میشن ، حالا یسری میگن نادیده بگیرین ، با خودتون.
مثل خودش،صرفا فقط خودش:((
ب
یاخته های بافت پیوندی متراکم اندازه های متفاوتی دارند
کلاژن در این نوع بافت بسیار زیاد است
هسته یاخته های ان کشیده است
ماده زمینه ای ان خیلی کم است و فضای بین یاخته ان زیاد ( علت این قضیه هم اینه که کلاژن تقریبا جایی برای ماده زمینه ای نذاشته)
مثل تاندون
استحکام خیلی بیشتر(نگفتیم انعطاف،اون واسه غضروفه که کشسانش خیلی بیشتره)
پ
فضای بین یاخته ای متغیر (بستگی به این داره که چقدر چربی هست )
هسته کشیده به گوشه رانده شده ، یسری یاخته ها کاملا خالی از چربی هم دیده میشود که اونا فقط به شکل هسته دیده میشن
هسته مثل انگشتر و اینا.
محل ذخیره انرژی. و عایق گرما و ضربه و blablabla

شکل 18
الف
هسته به گوشه رانده شده (تارچه ها داخل تار اومدن گرفتن فضارو )
یاخته ها منشعب و چند هسته ای هستند
قرمز-سفیده همه جا یه رنگ نیست
دارای میوگلوبین هم هستن که علت قرمزی و اینا هستش
اکتین و میوزین و اینا هم داره که اینجا جاش نیست بحث بشه.
هسته کشیده است
ارادی-دست پا
ب
دوکی شکله شکل یاخته ها
هسته ها کشیده است
هسته در مرکزه
صورتی رنگه
تک هسته ای
غیر ارادی- معده /روده
پ
هسته کشیده
در مرکز یاخته قرار داره هسته
منشعبه
معمولا تک هسته ای گاهی چند هسته ایه
غیر ارادی
قرمز -سفید
به کمک صفحات بینابینی با هم ارتباط دارن

شکل 19
یاخته حرکتی رو نشون میده
میشه پایانه های اکسون رو دید که برامه است دوباره
اینجا قطر گره رانویه بیشتره نسبت به رشته عصبی
خیلی خوب اومده جسم یاخته ای و هسته رو جدا کرده
همین ، اصل کاریای یاخته عصبی تو فصل 1 یازده گفته شد.
 
شکل 1:لوله گوارش و اندام های مرتبط
سقف حفره دهان عمدتا استخوانی است و قسمت پایانیش از نوع ماهیچه اسکلتی هست(زبان کوچک)
زبان در پشت دندان های فک پایین توسط زرد پی به استخوان اتصال دارد
علاوه بر 4 راه دهان و بینی و مری و نای که تو حلق هست دوتا راه شیپور استاش هم داریم که به خاطر ریز بودنشون در نظر نمیگیریم
مری اوایلش وسط بدنه ولی در انتهاش به سمت چپ متمایل میشود
نصفه سمت راست دیافراگم بالا تره :هم در دم و هم در بازدم)
محل اتصال مری و معده پشت کبده
بخش کمی از معده پشت کبد (لوب کوچک کبد)قرار گرفته
انحنای بزرگتر معده در مجاورت کولون افقی هست
اندازه کولون ها:پایین رو>متوسط>بالارو
بخش چپ کولون افقی در سطح بالاتری قرار دارد
کولون بالارو به نسبت جلویی تره به نسبت پایین رو
بخش عمده غده لوزولمعده زیر معده است و موازی با معدست
نوک نازک لوزولمعده در سمت چپ (در مجاورت طحال)است و از چپ به راست پهن تر میشه:بخش باریک لوزولمعده سمت چپ بدن و بخش پهنش در سمت راست بدن قرار داره
کبد بزرگترین غده بدن هست
کیسه صفرا از سمت نازکش با مجراش مرتبطه
دوازدهه از پشت کولون افقی رد شده
بخش های کیسه ای لوله گوارش:معده+کیسه صفرا
بنداره ها:5تا
انتهایی مری:کاردیا(چپ بدن):صاف
انتهایی معده:پیلور(راست بدن):صاف
انتهایی روده باریک(راست بدن):صاف
انتهایی راست روده:داخلی:صاف و خارجی:اسکلتی (وسط بدن)
بنداره انتهایی مری پایینتر از فوقانی ترین بخش معده است

شکل 2:بنداره انتهایی مری
ماهیچه(حلقوی) در محل بنداره نسبت به قسمت های قبل و بعدش ضخیم تره
نزدیکترین بنداره به دیافراگم
مری فقط در بخش کوچکی از خودش به صفاق متصله
بخش بعد بنداره انتهایی مری دو انحنا داره که پایینی بزرگتره

شکل3:ساختار لایه های لوله گوارش/بخشی از صفاق مربوط به روده ها
الف
لایه بیرونی:پیوندی سست+عصب+سرخرگ+سیاهرگ+رگ لنفی+چربی
لایه ماهیچه ای:اکثرا 2 لایه در معده 3 لایه است:شبکه یاخته های عصبی(تحرک)+بافت پیوندی سست+رگ خونی
از بیرون به داخل طولی_حلقوی_مورب که راستای قرار گیری سلول های ماهیچه ای در هر 3 حالت ماهیچه باهم متفاوته و نقش های مختلفی دارن
زیرمخاط:بافت پیوندی سست+شبکه یاخته های عصبی(ترشح)+رگ+غده(ممکنه داشته باشه)
لایه مخاط:بافت پوششی+استر پیوندی سست+رگ/چین های حلقوی و پرز دیده میشه
ضخامت رشته های عصبی لایه ی زیرمخاط کمتر از لایه ماهیچه ای است
شبکه ها(2)ی یاخته عصبی(شامل اعصاب خودمختار) در دهان و حلق نیستن
در شکل تعداد وطول چین خوردگی در کف نسبت به سقف بیشتر است
ب
بخش های قطور تر روده بزرگ هستند و براساس وجود اپاندیس ایتدای روده بزرگ رو میتونیم تشخیص بدیم و در مقابل ساختار باریکتر روده باریکه
چربی هایی در داخل صفاق دیده میشوند
صفاق سرخرگی داره که از بالا به پایین باریک شده و به سمت راست خم میشه/شاخه هایی ازش جدا میشه که روده باریک رو خونرسانی میکنه
تعداد شاخه هایی که به سمت روده باریک میفرسته خیلی بیشتر از تعداد شاخه های سمت مقابل(کولون ها)هست:به خاطر طول بیشتر روده باریک
بخشی از روده باریک پشت کولون افقی قرار دارد

شکل 4و5:حرکات لوله گوارش
کرمی:
از حلق شروع میشه/در دهان و راست روده دیده نمیشود
حلقه انقباضی در یک سمت وپشت توده غذایی است(انقباض ماهیچه حلقوی)
در جلوی غذا انقباض ماهیچه طولی رو داریم:کوتاه کردن مسیر حرکت غذا
محل قرار گیری توده غذا نسبتا برامده تر هست
با انقباض ماهیچه اسکلتی شروع میشه و با انقباض صاف ادامه پیدا میکنه
قطعه قطعه کننده:
از روده باریک شروع میشه/انقباض ماهیچه های حلقوی و طولی یک در میانه
توده غدایی بیشتر با شیره گوارشی ترکیب شد و ریزتر شد و کمی به جلو رانده شد
بین تعداد و اندازه قطعه ها رابطه عکس هست
بنداره ای رو باز نمیکنه
 
شکل 6

بزرگترین جفت غده بزاقی غدد بناگوشی است که با عقب رفتن در ان قطرافزایش پیدا میکند

ضخامت ان در محلی که مجرای بزاقی به ان متصل است کمتر از باقی قسمت های این غدده

مجرای بزاقی غدد بناگوشی رو ی ماهچیه اسکلتی متصل کننده دو فک به هم قرار داره

مجراهای غده زیرزبانی حدود ده تا یا بیشتره

با جلو رفتن در غدد زیرزبانی ضخامت اون زیاد میشه ، برخلاف زیر آرواره ای و بناگشوی که کم میشه

میشه روی استخوانی(؟) صورت لایه ای از جربی رو دید که ضخامت این چربی تو فک پایین (نیمه پایینی دهان)بیشتره.

بافت اسفنجی استخوانی که روش لثه مستقر شده قابل دیدنه

مجرای بزاقی غدد بناگوشی با دندون هفتم از جلو تماس داره

غدد زیزبانی و زیرارواره ای با هم ارتباط دارن

جنس بافت این غدد مکعبی پوششی هست

(نکات خیلی داغون و سطح پایین و بدیهیه واقعا همینقدر درجریانم ازین شکل L()



شکل 7

الف :

درباره زبون که نکته ای نمونده برای گفتن ولی در کل وقتی بلع اتفاق می افته و زبان به کف دهان فشار وارد میکنه تار های ماهیچه ای کشیده تر بنظر میرسن

اپی گلوت از دو بخش غضروفی تشکیل شده است

داخل نای میشه یه حالت بریدگی طور دید که اون مربوط به پرده صوتیه

سطح داخلی نای یکنواخت نیست

برچاکنای خودش به کمک رشته هایی از جنس بافت پیوندی متراکم به ساختار استخاونی که زبان بهش متصله و تو عکس قابل دیده وصل شده

بخش پشتی نای تا یه قسمتی که به حنجره مربوطه غضروف دااره

داخل فضای بینی 3 چین خوردگی ا صلی وجود دارزه

اسنخوان فک پایین از پایین به بالا ضخامتش کم میشه

ب

میشه چین خوردگی های معده رو تو این شکل دید

بنداره انتهای مری داریم نه ابتدای معده

ممکنه بخش هایی از مریکه تحت تاثیر حلقه انقباضی مربوط به حرکات کرمی قرار گرفته حتی از بنداره انتهاش هم بیشتر منقبض شه

شکل 8

قطر بنداره پیلور بیشتر از بنداره انتهای مریه که خب مربوط به اختلاف ضخامت اندام های مری و روده باریک هست و میشه دید که در نیمه های مختلف بدن قرار گرفتن

بخش هایی از معده از بنداره انتهای مری بالاتره

سه جهنت مختلف بودن ماهیچه ها بیشتر مد نظر این شکله



شکل 9

الف

بیشترین یاخته های غدد یاخته ترشح کننده ماده مخاطیه و کمترین یاخته های درون ریز معده

بعضی حفره ها به دو غده راه دارن

عمقی ترین بخش هر غده میتونه شکل های مختلفی بگیره

چون یا خته های کناری یاخته های کمیابی محسوب میشن در کنار هم قرار دارن (فرهمندنیا گفت تو اکثر مواقع میشه چنین حرفی زد)

فراوان ترین یاخته در بخش عمقی غدد معده یاخته های ااصلی هستن

یاخته های اصلی تحت تاثیر گاسترین پپسینوژن بیشتری تولید میکنن

افزایش فعالیت یاخته های کناری باعث کاهش بازجذب بیکربنات و کاهش ترشح یون هیدرونیوم میشود ، چون میاد از خون این یون رو میگیره پی اچ کلی خون بالاتر از حد معمول میزه

ب:هسته یاخته کناری برخلاف یاخته اثلی گرد هست و میتوکندری های فراوانی دارد و زائده سیتوپلاسمی هم جز مشخصه های این یاخته ها هست

در یاخته های اصلی میشه ریزکیسه ها با اندازه نابرابر و نزدیک به غشا دید

هر دو (اصلی+کناری)هسته نزدیک به قائده دارن

تو شکل الف انگار هیچ یاخته اصلی بالاتر از کناری نیست ولی تو شکل ب این رد میشه
 
شکل10
دوازدهه تقعر cداره
ابتدای دوازدهه ماهیچه چین خورده داره ولی اخرش صاف هست
کبد دو لب داره(غیرعلمی)
لب کوچیکتر چپ و بزرگتر راست هست
مرز بین دو لب رو میبینیم که محل اتصال صفاق هست
لب کوچیکتر(چپ)مجرا های صفراوی کمتری داره
مجاری لب چپ و راست تو لب راست به هم متصل شدن
مجرای کبد به جایی میرسه که دو شاخه میشه و مجرای کیسه صفراو صفرا رو میسازه که مجرای کیسه صفرا نسبتا قطور تره
کیسه صفرا از سر باریکتر به مجرای کیسه صفرا متصله
ادامه مجرا از پشت دوازدهه عبور کرده و بعد وارد دوازدهه شده
مجرای صفرا به مجرای پایینی لوزولمعده متصله
طول مجرای بالایی لوزولمعده بلندتر از مجرای پایینی هست
مقدار ترشحات دو مجرارو باهم برابر میگیرم(سنجش)
کیسه صفرا که کلا پشت لب بزرگتر کبده و بخشیش از نسبت به کبد در سطح پایین تری قراره داره
مجرای لوزولمعده در مت چپ دوازدهه به دوازدهه باز میشن
بخش پهن لوزولمعده پشت تقعر cشکل لوزولمعده قرار میگیره
سرخرگ ائورت و بزرگ سیاهرگ زیرین از پشت لوزولمعده عبور میکنن
سوال ازین شکل چندین بار به این شکل طرح شده که مجراهای کبد و صفرا و کیسه صفرا رو دوران میده و شماره گذاری میکنه

شکل11
سنگ رسوبی و لایه لایه هست
قسمت های زرد کلسترول و قسمت های سفید نمک های صفراوی هستند که سهم کلسترول بیشتره
اندازش رو میشه از رو دست یارو حدس زد که تقریبا قطرش 2 بند انگشته(و مسلما خود کیسه صفرا باید بزرگتر از این باشه )و ظاهر گرد و کروی داره

شکل 12
در دی ساکارید ها بین دو مونوساکارید پل اکسیژنی دیده میشه
جرم مولکولی یک دی ساکارید بیشتر از مجموع دو مونوساکارید هست

شکل 13
چین های حلقوی منظم و دائمی و باهم موازی هستند
چین حلقوی:مخاط+زیرمخاط
چین های حلقوی باهم موازی و دارای طول ها متفاوت هستند
اون دون دون های لایه بیرونی و زیر مخاط:آبی سیاهرگ/قرمز سرخرگ/سبز رگ لنفی هست
بافت صورتی زیر مخاط:پیوندی سست+دون دون های زرد:شبکه عصبی/بنفش:غدد ترشحی
بین زیرمخاط و مخاط یه لایه نازک ماهیچه داریم
الف
دون دون های ابی رنگ استر پیوندی درون ریزپرز گره لنفی هست
پرز روده2 نوع سلول داره
غده روده 3 نوع سلول داره/یاخته های ترشح کننده سکرتین+دوتا قبلی
سیاهرگ سطحی تر از سرخرگ هست و رگ لنفی بینشون قرار گرفته
پرز روده بزرگتر از غده روده هست
بیشترین سلول پوششی روی پرز سلول های ریز پرز دار هست(بنفش)/ذوزنقه ای شکل هست که سطح راسی ریزپرز داره
هسته قاعده ای و بیضی شکل داره
ریزپرز های اول و اخر نسبت به بقیه طول کوتاه تر دارن
سلول های ترشح کننده:هسته قاعده ای/کمیاب تر/هیچوقت دوتاشو کنار هم نمیبینیم
درون هر پرز یه شبکه مویرگی داریم که فاصله مویرگ هاش یکسان نیست
مویرگ لنفی ته بستست
 
شکل 14

روده بزرگ ظاهر چین خورده ای دارد که نشان میدهد لایه ی ماهیچه ای نیز درگیر این چین خوردگی ها شده
کلا کولون پایین رو هم در بخش بالایی سطح بالاتری نسبت به کولون بالارو داره هم در بخش پایینی سطح پایین تر ( یعنی کلا بلند تره ، مثل دو تا غده پاراتیروئیدی سمت چپ)
آپاندیس نسبت به محل ورود روده باریک به روده بزرگ سطح پایین تری داره
روده کور در ابتدایی ترین بخش روده بزرگ است
منفذ ورود روده باریک به روده بزرگ کشیده تر از منفذ اپاندیس است
اپاندیس یه اندام ویستیجیاله تو انسان
تولید انزیم گوارشی داره ولی ترشح ندازه (انزیم های گوارشیش درون یاخته ایه )
بخشی از روده بزرگ روی راست روده قرار گرفته
یه چیز رگ طور وسط روه بزرگ هست
میتونیم ببینیم که نوار های عضلانی رو که حالت طولی تو روده بزرگ و حالت عرضی تو راست روده دارن
راست روده قطر کمتری داره و دو تا بنداره داره که بنداره خارجی خیلی بزرگتر و اسکلتیه
بنداره داخلی از بالا به پایین ضخامتش افزایش پیدا میکنه

شکل 15
کولون بالارو و بخش ابتدایی روده باریک از یک انشعاب خون رو به سیاهرگ باب میریزن
طحال خیلی خیلی مهمه چون غیر گوارشیه و جز این بخش باقی بخش هایی که به کبد میریزن و میبینیم از اندام های گوارشی هستند
راست روده و کولون پایین رو از یک انشعاب خون میریزن البته این انشعاب خودش میره با انشعاب اصلی معده یکی میشه بعد میریزن
البته خود اون انشعاب اصلی معده از دو بخش تشکیل شده که یک قسمت اون (بخش بالایی معده ) با طحال مشترکه و بخش دیگه ای از اون (بخش پایینی معده ) با لوزالمعده مشترکه
اینکه میبینیم با گذر سیاهرگ از کبد خون روشن تر بنظر میرسه به این معنی نیست که بتونیم اصطلاح (خون روشن) رو براش بکار ببریم چون هنوز O2کمی داره
غلظت اهن و مواد مغذی در خون فوق کبدی خیلی کمتره
خود فوق کبدی دو تا انشعاب از کبد میگیره و بعد خیلی کوتاه ادامه پیدا میکنه تا به سیاهرگ زیرین بریزه
پس کلا دو تا انشعاب اصلی داشتیم که بعضی ها اینو سه تا میگیرن و اون کولون پایین رو و راست روده رو جدا از معده و طحال و لوزالمعده میدونن

شکل 16
خب این کپ شکل 3 الف هست ولی:
ماهیچه ها ضخامت برابر دارن
هنوز زیرمخاط هم عصب دریافت کرده
برخلاف نای در مری (که احتمالا اینجا نشون داده باشه) مخاط از زیرمخاط قطر بیشتری داره
شکل 17
سر کرم کدو در نازک ترین بخش بدنش قرار گرفته
بند های بدن کرم کدو با رسیدن به انتهای اون _معمولاااا_ بزرگتر میشن ولی به ترتیب نیست لزوما
قطر بدن کرم کدو با رسبدن به بخش های انتهایی بیشتر میشه
سطح جدب از بدن هست و دستگاه گوارش واینا نداره
با همو بند های انتهایی خودش تولید مثل رو انجام میده و نیاز به تولید مثل جنسی نداره
 
شکل 18
مژک های پارامسی در همه جا به یک اندازه نیست و در نزدیکی حفره دهانی بلند تره (بلند تر ؟:(()
خود پارامسی ساختار تخم مرغی شکلی داره
دو تا واکوئول انقباضی داره معمولا یکی منقبض شده یکی پره و برعکس ، انگار زمان انقباض واکوئول انقباضیش یه فرورفتگی تو غشا ایجاد میشه؟ (فصل 5)
همه واکوئول های مربوط به گوارش در یک اندازه هستند ولی واکوئول گوارشی اینجا انگار یکمی بزرگتره؟داره لیزوزوم هارو دریافت میکنه بالاخره منطقیه یکمی سایز بزرگتر شه ،میشه غیر یکنواختی غشارو درش دید
در بخش منفذ دفعی اصلا مژک نداریم

شکل 19
هیدر بدنی غیر یکنواخت داره و در بخش انتهایی خودش یک برامدگی داره
بازو ها اندازه های یکسانی ندارند
جنس بافت پوششی بخش خارجی مکعبی تک لایه و جنس بافت پوششی لایه داخلی استوانه ای تک لایه هست
لزوما همه یاخته های بخش داخلی در گوارش درون یاخته /برون یاخته نقش دارن
لزوما (در داخلی ) هر یاخته ای که مژک نداره ، آنزیم ترشح نمیکنه
هم در لایه بیرونی هم داخلی یاخته هایی هستند که با غشای پایه/فضای بیرون تماس نداشته باشند
یاخته هایی که فرایند گوارش درون یاخته ای رو به اتمام رسوندن حالا میان با انتشار غذا را به لایه بیرونی و سایر میدن
دستگاه گردش مواد و گوارش هیدر یکیه و لوله گوارش نداره ، شبکه عصبی هم نداره،نمیتونیم بگیم که غشای پایه یاخته درونی و بیرونی مشترکه ،چون ببخشید ماهیچه صافش چی پس؟ اون لایه بین دو یاخته پس ماهیچه همم داره

شکل 20
غدد بزاقی در دو انشعاب اصلی قرار گرفته اند که بالاترین غده از سایر غدد انشعابش جداست
مری با پیشرفتن داخلش ضخامتش افزایش پیدا میکنه و اخر به چینه دان تبدیل میشه
توی ارواره اولین گوارش های مکانیکی رخ میده ولی بزاق به اونجا نمیریزه (غیر علمی ولی اخیرا تو ماز/قلمچی بوده)
حجیم ترین بخش لوله گوارش ملخ چینه دانه
در چینه دان انزیم خاصی جز انزیم های بزاقی فعالیت نمیکنند
پیش معده دندانه داره و محل اصلی گوارش مکانیکی
معده هم مثل پیش معده بخشی ازش یه شکل دندانه طوری داره که علتش وجود کیسه های معده است؟
محل جذب اصلی معده اس،همینجا مواد وارد فضای بین یاخته ای و همولنف میشن ،بعد برای دفع از لوله های مالپیگی وارد میشن پس از معده به بعد فرایند اصلی بازجذبه
سلول های روده برخلاف راست روده یکنواخت ان(هم سطح قرار گیری هسته هم ضخامت9
راست روده هم محل بازجذبه
لوله مالپیگی در مجاورت قرار گیری پای اخره
کیسه های معده و پیش معده در مجاورت پای وسط
و چینه دان پای اول
بال ها از چینه دان شروع میشن و یاخته های مستطیلی شکل دارن
 
شکل 21
مهمه که این فقط دستگاه گوارش پرندگان دانه خواره نه همه انواع پرندگان
دریچه ای رو میشه در ابتدای مری دید
چینه دان جلویی ترین بخش دستگاه گوارش پرندگان دانه خواره و با بخش تیره کبد تماس داره
معده ضخامت تقریبا یکنواخت یکمی تیره تر از چینه دان (؟) و همینطور کمی خیلی کمم چین خورده
سنگدان جنس متفاوتی داره/برای بخش متفاوتیه ، ماهیچه ای و قویهه و با بخش روشن کبد در تماسه و به روده باریک راه داره
مجرایی از روده باریک که با کبد تماس داره باریک تره
روده بریک پایینی ترین اندامه
سنگدان پشتی ترین اندامه
راست روده عقبی ترین اندامه
با جلو رفتن در بخش انتهایی روده ضخامت افزایش پیدا میکنه تا به روده بزرگ میرسه (یسری زوائد رو این بخشه)
پاها تو جنینی مرگ برنامه ریزی شده داشتن

شکل22
ضخامت سیرابی از جلو به عقب کاهش پیدا میکنه
قوی ترین ماهیچه های سیرابی جلویی و شکمی هستند
چین خوردگی های کمی تو سیرابی دیده میشه
گوارش شیمیایی از سیرابی شروع میشه ،فقط میکروبی--->سیرابی /آنزیمی-->شیردان
نگاری از بخش پایین تر خودش به بخش ضخیم تری از سیرابی متصله
نگاری هم از جلو به عقب ضخامتش کم میشه
در نگاری فضاهای خالی قابل توجهی دیده میشه
هزارلا ساختار لایه لایه داره با قطری کمتر از نگاری
شیردان پایینی ترین بخش معده است
ضخامت ان در سمت بنداره پیلور کمترین حالتشه
ضخامت ماهیچه های شیردان به اندازه سیرابی و...نیست
 
Back
بالا