شکل نامه زیست (سمپادیا ادیشن)

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع god of teasing
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

از کدوم کتاب شروع کنیم؟

  • 10

    رای‌ها: 16 55.2%
  • 11

    رای‌ها: 12 41.4%
  • 12

    رای‌ها: 1 3.4%

  • رای‌دهندگان
    29
5
نوتروفیل یه هسته چند قسمتی داره که با هر قطعه با رابط های نازکی بهم متصل شدن(قطعه هاش میتونه 3 4 یا 5 قسمتی باشه با توجه به شکلای مختلف کتاب)
نوتروفیل در زمان بیگانه خواری برآمدگی های غشایی(که همون پای کاذب هست)رو ایجاد میکنه که اخرسر بهم متصل میشن و سطح غشاش کاهش پیدا میکنه
نوتروفیل میتونه همزمان بیش از یک عامل خارجی رو بیگانه خواری کنه
هدفش ازین رنگ امیزی این بوده که میخواسته دانه های روشن ریز نوتروفیل که همون کافنده تن هاشن رو نشون بده
هم در خون و هم در بافت یافت میشه
6
لارو انگل رو میبینیم که اندازش بیشتر از 15 میکرومتره
اندازه هر ائوزینوفیل کمتر از 15 میکرومتره و تجمعشون دور لارو یکنواخت نیست
لزوما همه انگل ها انقدر بزرگ نیستن مثل انگل مالاریا که میتونن بخشی از زندگیشونو تو گویچه قرمز بگذرونن:در مبارزه با هر انگلی فقط ائوزینوفیل ها نقش ندارن
ائوزینوفیل هم انگل بالغ و هم انگل نابالغ رو میتونه بیگانه خواری کنه
7
انزیم مرگ برنامه ریزی شده شکلی کروی و پرفورین شکلی کشیده و Lشکل دارن
پروفورین ها منافذی رو رو غشا ایجاد میکنن یعنی همزمان چندین پرفورین رو یه یاخته هدف اثر میزاره
پرفورین و انزیم مرگ برنامه ریزی شده از قبل درون یاخته کشنده طبیعی تولید شدن نه اینکه در زمان اتصال تولید بشن
اولا که اتصال فیزیک دارن باهم
اگزوسیتوز انجام میدن پس ATPمصرف میکنن
در انتها یاخته هدف حالت حباب حباب میگیره و اندازش کوچیک میشه
تو این فاصله هم هیچی از یاخته هدف نشت نمیکنه
بعد اتصال و انجام عملیات اینترفرون 2 باعث میشه درشت خوار ها بیان لاشه! یاخته هدف رو جمع کنن
رفته رفته ریز کیسه کوچیکتر و سطح یاخته کشنده طبیعی بزرگتر میشه
رو سلول خودی تغییر یافته اثر میزاره
8
طول هر پروتئین مکمل به اندازه ضخامت غشاست.با هردو لایه فسفولیپیدی در تماسند
پروتئین های مکمل هم Lشکل هستن(اکثرا به خاطر همین با پرفورین مقایسه میکنن)
رو سلول مهاجم بیگانه . میکروب های غشا دار اثر میکنن
باعث نشت محتویات یاخته ای میشن که منفذ ایجاد کردن(برعکس پرفورین)
هر حلقه 10 زیرواحد داره(تو یکی از شکلای جلوتر 6 تا زیرواحد داره هردو رو درست میگیریم)
تعداد پروتئین مکمل در پی فعال شدن کاهش پیدا میکنه
روش های فعال شدن:1.برخورد با غشای باکتری/2.برخورد با پروتین مکمل دیگر/3.برخورد با انتهای پادتن(شکل های جلوتر)
 
شکل 9
اون بخشی که پروتئین مکمل و درشت خوار ها وارد عمل میشن برای التهاب بازه(بریده شدن پوست وقتی که عوامل خارجی توانایی ورود پیدا کنن) و واسه التهاب های بسته مثل نقرس و ضربه (طوریکهپوست پاره نشه ) معنی نمیده و ندارن
تو این عکس همه گویچه های قرمز کروی نیستن و اکثرا حالت کشیده ای ندارن
شکاف های موجود در مویرگ در مویرگ تحت تاثیر هیستامین(مویرگی که نزدیک تره ) نسبت به مویرگ دیگر بزرگ تر اند
دانه های ماستوسیت شباهت زیادی به دانه های بازوفیل دارن که علت هم ترشح چیزی یکسان هست
ماستوسیت در این شرایط (اولین مرحله و علت شروع التهاب ) از خودش هیستامین رو رها میکنه نه ترشح(بخاطر اسیبی که دیده )
مونوسیت در اینجا فقط تبدیل به درشت خوار میشه (با اینکه توانایی تبدیل شدن به دندریتی رو هم به طور کلی داره ، ولی چون اون اینجا کاربردی نداره کنسل هست
اندازه پروتئین مکلمل نسبت به باکتری خیلی کمتره و میشه باکتری مورد حمله و عادی رو از هم تمایز داد
زوائد غشایی درشت خوار در اینجا از همه بیشتره (با هسته ای شبیه به مونوسیت و دانه )
چرا نوتروفیل همینطوری بدون دیاپذز داره خارج میشه ؟
مقدار و تعداد گویچه های سفید بعد از ترشح پیک های شیمیایی توسط درشت خوار و یا یاخته های سازنده دیواره مویرگ افزایش پیدا میکنه )
به ترتیب از چپ به راست چیزایی که اومدن:لنفوسیت(چرا دونه دارهههههههههه) بازوفیل ائوزینوفیل مونوسیت (شک زیاد) و دوباره بازوفیل و بعد نوتروفیل(این چرا دونه ندارههه)
با خروج پروتئین های مکمل از مویرگ ها فشار اسمزی انها کمتر و در نتیجه امکان ادم بیشتر میشود
فرایند التهاب مثل میتوز و میوز در مردان پیوسته اس
شکل 10
تیموس پشت بالاترین قسمت جناغ قرار نداره و کمی از ضخیم ترین بخشش جناغ پایین تره ( ضخیم ترین بخش جناغ قلبی شکل و به ترقوه متصله )
در این شکل تیموس کشیده تره و دو بخش کوتاه تری داره و تقریبا دو طرف برابرن
تیموس تو شکل اخر فصل 4 دهم گفتار 3 دقیقا در بالای قلب قرار داره در حالیکه اینجا از قسمتی که قلب قرار میگیره فاصله نسبتا زیادی داره
مغز استخوان زرد اینجا نشون نداده شده و فقط قرمز
(جالبه که هر دو مغز در ساختن یاخته های ایمنی نقش دارن و مغز زرد تا جایی که من میدونم sandboxطور محسوب میشه و امتحانی مقداری از هر ماده ای رو نگه میداره و اگه لنفوسیتی به انسولین مثلا واکنش نشون داد همونجا میکشتش)
چین خوردگی های تیموس در این عکس بطور کاملمشخصه(تیموس محل بالغ شدن لنفوسیت های t هست هرچند لنفوسیت b هم ممکنه اونجا باشه-->ینفر مریض شه و مثلا باکتریه تیموس رو درگیر کنه )
تیموس ویستیجیال نیست چون اون اندام ها از اول کاربرد ندارن این تو بچگی اتفاقا کاربردش خیلی هم زیاد بوده
یسری گره لنفی زیر بغل و دو طرف گردن قابل مشاهده اس که انشعاب مربوط به زیر بغل بلند تره

شکل 11
در مرحله اول همزمان دو پادگن به دو بخش انتی ژنی مشابه وصل میشن و لنفوسیت متصل شده به انتی ژن به سرعت تکثیر و سپس متمایز میشه (اینطور نیست که هر لنفوسیت یه دونه گیرنده داشت باشه ، یه نوع گیرنده انتی ژنی داره فقط اینجا.)
هسته لنفوسیت اولیه مرکزی و گرده بیشتر حجم یاخته هست اس ،خود یاخته هم شکل گردی داره
لنفوسیت پادتن یاز یا پلاسموسیت یاخته کشیده شده هسته کمی کوچیک شده و در گوشه ای یاخته قرار گرفته
شبکه اندوپلاسمی بشدت گسترش پیدا کرده (چون وطیفه اش مقدار بیشتری مربوط به ترشحه)
اندازه یاخته بزرگتر میشه ، دقت کنید این الان گیرنده پادگنی نداره و نمیتونه شناسایی کنه و ... این هنوز گیرنده تیروئیدی و انسولین و اینا داره و نباید قاطیشون کرد
شکل پادگن مشابه نیست با گیرنده اش مکمله
شکل 12
چیز خاصی نداره جز این که از 3 رشته/بخش پروتئینی تشکیل شده (هر جایگاه اتصال یه رشته و کل اون بخش وای شکل هم یه رشته دیگه)
پادتن میتونه هم از طریق بخش پایین Y اش (پایین تر از دو شاخه شدنش) به درشت خوار هنگار هخورده شدن+ پروتئین مکمل در حین فعال کردنشون و خود غشای یاخته در صورت گیرنده انتی ژن بودن وصل بشه
از طرف جایگاه فعال هم میتونه به پادگن و ویروس و میکروب ها وصل شه .
 
پادتن از سه رشته پلی نوکلئوتیدی تشکیل شده و ساختار چهارمه
لزوما همیشه هردو جایگاه پادگنی پر نیست.درستش اینه حداکثر هردو جایگاه پره و به دو پادگن متصله
دو جایگاه پادگنیشونم که کاملا یکسانن و مکمل پادگنن
اگه یه تستی گفتن یاخته پادتن ساز گیرنده نداره غلطه.چون گیرنده های هورمونی و.. داره
گیرنده پادتنی و پادگنی شکل مشابه دارن و تفاوت اصلیشون تو اینه که انتهای Yشکلشون به سلول های مختلفی که سنا اشاره کرد میتونن متصل بشن
13.
در سطح یک میکروب انتی ژن های مختلفی وجود داره
ممکنه بیش از یک نوع پادتن یک پادگن رو شناسایی کنن ولی برعکسش درست نیست(هر لنفوسیت بالغ دارای گیرنده ی پادگنی فقط توانایی شناسایی یک نوع پادگن رو داره
اینم سنا گفت ولی تو این شکلم باز تکرار شده و مشخصه که هسته ی پادتن ساز نسبت به لنفوسیت Bکوچیکتر شده و شبکه اندوپلاسمی و دستگاه گلژی گسترده ای داره
14
پس پادتن هایی که به یک نوع باکتری یا ویروس متصل میشن لزوما یکسان نیستن
خنثی سازی :هردو جایگاه پادگنی پره.پادتن به میکروب یا ویروس اتصال داره.دور تا دور باکتری و ویروس رو میپوشونن تا مانع اتصالش به سلول های هدفشون بشن.هر پادتن فقط به یه باکتری یا ویروس متصله
بهم چسباندن میکروب ها:فقط برای عوامل زنده مطرح میشه.یک پادتن ممکنه به دو باکتری متصل بشه.بازم هردو جایگاه پادگنی اشغال شده.
رسوب دادن:مخصوص عوامل غیر زنده مثل سم یا ویروس هاست. یه پادگن اولی و اخری فقط یه جایگاه اتصال پادگن پر دارن.به جز اولی و اخری که فقط به یه ویروس/سم متصله بقیه همشون به دوتا ویروس/سم متفاوت متصله
فعال کردن پروتئین ها:پروتئین های مکمل غیر فعال از طریق اتصال به انتهای Yشکل پادگن فعال میشن و بقیه با اتصال به پروتئین های مکمل فعال شده فعال میشن(کلا سه حالت داشتیم برا فعال شدنشون:1.اتصال به میکروب/2.اتصال به انتهای پادتن/3.برخورد با پروتئین های مکمل فعال)
پروئین مکمل فعال در زمان قرار گیری در سطح غشا تغییر شکل میده و بخش خمیده بزرگترش به سمت بیرون غشا قرار میگیره
قبلا گفته شده.اینجا قرار گیری 6تا پروتئین مکمل منفذ ایجاد کرده در حالی علمیش 10تاست که تو شکلای قبلی بود
در نهایت بازگشت همه به سوی بیگانه خوار است و بیگانه خواری افزایش پیدا میکنه که با ایجاد پای کاذب( که لزوما تمام پاهای کاذبش اندازه برابر ندارن) بیگانه خواری رو انجام میده
15
حداقل شدت پاسخ ایمنی ثانویه بیشتر از دوبرابر حداقل شدت پایخ ایمنی اولیس
هفته اول:هنوز خبری از پاسخ ایمنی نیست.و در انتهای این هفته استارت پاسخ ایمنی میخوره.این هفته مرحله ی تمایزو تقسیم لنفوسیت هاست
هفته دوم:تقسیم و تمایزدر لنفوسیت ها با سرعت زیاد در حال انجامه و پاسخ ایمنی در حال افزایشه
هفته سوم:در ابتدای این هفته(15روز بعد اولین برخورد و 8 روز بعد از شروع پاسخ ایمنی) پاسخ ایمنی به حداکثر خودش رسیده و در ادامه شدتش کاهش پیدا میکنه چون بدن عامل بیماری زا رو از بین برده و دیگه نیازی به چاسخ ایمنی شدید نست
هفته چهارم:شدت پاسخ ایمنی همچنان در حال کاهشه و در انتهای این هفته به کمترین مقدار خودش میرسه.
هفته پنجم:ورود عامل بیماری زا برای بار دوم رو داریم که به خاطر لنفوسیت خاطره شروع پایخ ایمنی تو یک روز انجام میشه+شدیدتر و با شیب بیشتر
هفته ششم:در اواسط این هفته به بیشترین مقدار خودش میرسه وعامل بیماری زا برای بار دوم شکست میخوره
هفته هفتم:شدت پاسخ ایمنی همچنان در حال کاهشه
16
اندازه لنفوسیت اولیه و خاطره تقریبا یکسانن ولی هردو از لنفوسیت عمل کننه کوچکترن
درهر برخورد با میخوره همواره تعداد لنفوسیت های عمل کننده بیشتری نسبت به خاطره تولید میشه
در صورت برخورد چندم لنفوسیت با عامل بیماری زا نسبت به دفعه پیش لنفوسیت خاطره و عمل کننده بیشتری تولید میشه
 
شکل 17
این شکل راستش _بدون شرحه بیشتر_:(( ولی :ممکنه دو شاخه پادتن با هم ضخامت یکسانه نداشته باشن یکی یکم نازک تر از اون یکی باشه
یکی از جاهایی که نمیتونیم به این شکل از میکروب کشته و ضعیف پادتن بسازیم در بیماری هایی مثل هپاتیت بی هست که با اشتباه انسانی در فرایندش (که ممکن هم هست خیلی ) یه بیماری لاعلاج رو به فرد دادیم که مهندسی ژنی و.. میاد وسط
واکسن اکثرا برای افراد مبتلا به ایدز نتیجه عکس میده و خودش مریضشون میکنه بخاطر سیستم ایمنی خیلی ضعیفی که دارن
شکل 18
ویرویس نسبت به لنفوسیت ها اندازه خیلی کوچیک تری دارن و یسری جا تجمعش تو یسری بخش های لنفوسیت تی بیشتره (احتمالا هسته اش مثلا )
تو شمت چپ شکل یه لنفوسیت تی کمک کننده کشته شده توسط ویروس دیده میشه که داره ویروس های بیشتری ازاد میکنه

فصل 6
شکل صفر
تو گوشه سمت چپ بالا یه سلولو دیده میشه که هسته اش هم مثل خودش تخم مرغی شکله و یسری پروتئین سیتوپلاسمی ازاد داخلش داره
یه فام تن مضاعف دیده میشه که سطح همواری نداره و دو کروماتیدش اندازه یکسان دارن و ولی دو طرف محل اتصال این دو کروماتید (فامینک) همتا به کمک سانترومر به هم اندازه یکسانی ندارن ( مثلا بالا -پایینی و اینا)
دی ان ای رو بهمراه پل های اتصالی بین باز های های الی میشه دید، دقت کنیم که درسته دوتا باز الی رو همرنگ کشیده ولی به این معنی نیست از یه نوع باشن /ساختار پیچ خورده دی ان ای هم قابل دیدنه (سوال برای یاد اوری : کدوم دانشمندان ساختار پیچ خورده دی انای رو کشف کردن؟)

شکل یک
این داره 3 مرحله فشردگی فام تن یا کروموسوم رو نشون میده
شکل 1(در مراحل نیست): خود دی ان ای و پیچ خوردگی ای که داره این پیچ خوردگی دی ان ای دیگه در ادامه مقدارش کم و زیاد نمیشه ( ممکن هست که این دنای پیچ خورده دوباره خودش پیچ خورده بشه ولی پیچ خوردگی اولیش ثابته ، یعنی یه دونه ازین سیم تلفنای پیچ پیچی رو درنظر بگیرین ، حالا اگه تو دست مچالش کنید یا دور دستتون (طوری که پیچ خوردگی اولیه بهم نخوره ) بپیچید این تاخوردگی طور داره و پیچ های اولیش یکسانه
شکل 2 (مرحله اول ) همون دی ان ای میاد _حدود_ دوبار دور 8 پروتئین به نام هیستون میپیچه -->یه دورش واسه 4 تا هیستون یه دور دیگه واسه 4 هیستون دیگه ، یعتی هشت تا بصورت دو ریف 4 تایی قرار گرفته
شکل 3 (مرحله دوم ) همون هسته تن ها میان تو یسری حلقه پیچ میخورن (کتاب تست ها اکثرا 6 تا هسته تن رو تو یه حلقه میگیرن گاهی هم میگن هشت تا )
دقت بشه که شکل 2 تازه اولین مرحلبه فشردگی بیشتره
تو شکل 4 (مرحله سوم و اخر )دوباره همون رواله با پیچ خوردگی بیشتر(فنر در فنر شدن )
دیگه اون شکل اخر فقط قطعه شد و بزرگنمایی فامتن مد نظره
تو این فام تن هم میشهدید لزوما در همه بخش ها ضخامت یکسان و ینواخت نیست و مثلا در بخش پایینی فامینک ها ضخیم ترین بخش بخش نزدیک به انتهایی هست
از مرحله اول فشردگی به مرحله دوم میشه دی G2 به پروفاز
از مرحله دوم به سوم میشه پروفاز به متافاز
در کل ضخامت فام تن در مجاورت سانترومر کمتره
شکل 2
ساختار یه فام تن عادی که در مرحله متفاز یا ابتدای انافاز قرار داره و میبینیم که هر فامینک حالتی بند بند داره و تعداد بخش های پایینی معمولا بیشتر از بالایی هست
(یه جدول مربوط به فشردگی ها اگه یادم بمونه اپلود میکنم)

شکل 3
فام تن شماره یک طول دو بهش بالایی و پایینی فامینک ها با هم برابر نیست (بطور تقریبی)
فام تن یک از همه فام تن ها از جمله فم تن X بزرگتره
فام تن شماره 21 کوچیک ترین جفت فام تن هست در واقعیت (یسری دوست دارن فامت 23 رو کوچیک ترین بگیرن که دیگه بستگی به خودشون داره:(()
(فام تن Y از همه کوچیک تره ولی کوچیکترین جفت مربوط به 21 هست )
فام تن شماره 22 محل قرار گیری سانترومرش متفاوته
اندازه فام تن ها یکسانه ولی ممکنه موقعیت و حالت قرار گیریشون هم یکسان نباشه ( یکی تا خورده یکی صاف یا هر دو تاخورده و...)
فام تن x تقریبا اندازه فام تن 9 هست
تنوع ژنی مردان بیشتر زنانه ولی مقدار ماده وراثتی زنان بیشتره

شکل 4
این شکل که بخوایم فرایند توضیح بدیم یه سال میشه و اینجا _شکلنامه _هست نه _درسنامه_ (من بالاتر بی لایک)
جی صفر تقریبا در اواخر جی یک اتفاق میوفته
بلند ترین : g1>s>g2 و بعد هم تقسیم هسته و در اخر تقسیم سیتوپلاسم
تقسیم سیتوپلاسم خودش یه مرحله جداست و با تقسیم هسته نگیریم (درسته اواخرش شروع میشه ولی این به علت ذات پیوستگی این فراینده)
یاخته در مرحله جی یک بزرگ میشه و ممکنه یسری یاخته این مرحله شون خیلی کوتاه باشه (مثل یاخته های تخم )
در همه مراحل اینترفاز همانند سازی پروتئینی و امادگی برای تقسیم یه مقدار هست (حالا اونی که در g0 میمونه دیگه این ساخت پروتئین هاش متوقف میشه)
دقت کنیممم وقتی میگه چرخه یاخته ای منظورش صرفا دو مرحله تقسیم و اینترفاز هست اگه گفت مراحل اینترفاز یا مراحل تقسیم باید ریز بشیم معمولا
همه یاخته های طبیعی که تقسیمشون متوقف میشه (و اینطور نبوده که پروتئین های تنظیم کننده اونارو متوقف کنن) لزوما در جی صفر توقف نداشتن و ممکنه این اتفاق در پروفاز مثلا افتاده باشه ( اووسیت اولیه)

شکل 5
میانک از 9 دسته سه تایی(نه برعکس) ریز لوله تشکیل شده
ریز لوله ها : اسکلت یاخته ای - میانک - تاژک -دوک تقسیم
دوک تقسیم به طور کلی مجموعه ای از ریزلوله هاست ( و اینطوری نیست که هر رشته به دوک باشه ،تو شکل 5 الف میبینیم میگه _رشته های_ دوک تقسیم
رشته های دوک به این چند دسته تقسیم میشن :
1-سانتریولی(اطراف سانتریولن و یه جور داربست برای استقرار ایجاد میکنن) (اول تشکیل میشن )(جز اسکلت یاخته این و همیشه هستن )
2-سانترومری ( میرن به سانترومر کروموزوم ها متصل میشن و جابه جاشون میکنن در حین تقسیم،تخریب نمیشن حین کوتاه شدن ، زیرواحد هاشون جدا میشه )
3- میانی ( تا بخش استوایی یاخته میرن و همپوشانی دارن و باعث بلند تر شدن یاخته میشن)

شکل 6
طرح خیلی ساده از میتوز که فلش اول در اینتر فاز مرحله S انجام میشه و فلش دوم در حین تقسیم یاخته ای در مرحله انافاز ممکنه
(ما نمیتونیم فام تن های مرحله 1 و 2 رو با میکروسکوپ نوری ببینیم)
 
7
همه این 5 مرحله پشت سر هم و بدون وقفه انجام میشه و جدا از هم نیستن
همیشه و در هر حال تعداد سانترومر و کروموزوم ها برابرن
به طور کلی قسمت هایی از کروموزوم ها که تیره تر هستن نسبتا فشردگی بیشتری دارن(پس پروتئین هایی مثل هیستون در این نواحی بیشتر دیده میشن)
تو اینترفاز هنوز کروموزوم به شکل کروماتین هست و سانتریول ها نزدیک همن
پروفاز:هنوز هیچ رشته دوکی به فام تن متصل نیست/تخریب پوشش هسته استارت میخوره/سانتریول ها در حال فاصله گرفتن از هم هستن/در این مرحله به تدریج فام تن ها با میکروسکوپ نوری قابل مشاهده میشن و تو باقی مراحل هم قابل مشاهده ان
پرومتافاز:پوشش هسته کامل از بین رفته و فام تن ها در تماس کامل با سیتوپلاسم قرار میگیرن/فام تن ها در حال حرکت به سمت وسط یاخته هستن
متافاز:فام تن های همتا ممکنه در امتداد هم یا دور از هم باشن/بهترین مرحله برای تهیه کاریوتیپه/(برای اولین بار)حداکثر فشردگی و کوتاه ترین اندازه ی طول کروموزوم رو داریم/اگه بگیم رشته های دوکی که به فام تن ها متصلن حداکثر طول رو دارن غلط نیست که؟
انافاز:در ابتدای انافاز هنوز فام تن ها در استوا ردیف شدن/یاخته در مرحله ی انافاز حالت بیضی شکل میگیره/همه ی رشته های دوک در جداکردن کروماتید ها خواهری نقش ندارن./جفت سانتریول ها بیشترین فاصله رو از هم دارن.
میزان هم پوشانی رشته های دوک بلندی که از بین کروموزوم ها عبور میکنن کاهش پیدا کرده ولی طولشون بلند تر شده
در انافاز تعداد کروموزوم ها و عدد فامتنی یاخته دوبرابر شده/به هر فام تن یک رشته دوک متصله/میزان فشردگی فقط در مرحله انافاز تغییر نمیکنه
تلوفاز:شروع مرحله ی تقسیم سیتوپلاسم از تلوفازه/یاخته به طور موقت 92 کروموزومی و 4nمیشه
در انتهای پرومتافاز و متافاز به هر سانترومر دو رشته دوک متصله در حالی که در انافاز به هر سانترومر یک رشته دوک متصله

8
حین تقسیم سیتوپلاسم هسته ها به کمربند انقباضی نزدیکتر میشن
زیر میکروسکوپ هسته تیره تر از کمربند اکتین میوزین هست
لزوما شکل دوتا هسته ی تشکیل شده برابر نیست.یکیش ممکنه کشیده تر از اونیکی باشه مثلا
در فاصله ی دور از حلقه ی انقباضی لزوما سطح سلول ها کاملا صاف نیست
اینم میدونیم که لزوما تقسیم سیتوپلاسممون مساوی نیست و جاهایی مثل تقسیم مام یاخته اولیه تقسیم سیتوپلاسم نامساوی داریم
9
شروع مراحل تقسیم سیتوپلاسم در یاخته گیاهی در مرحله انافازه
مرحله1 انتهای انافاز رو نشون میده که فامتن های تک کروماتیدی در دو قطب یاخته تجمع پیدا کردن و هنوز رشته های دوک تجزیه نشدن
رشته های دوک در حرکت و استقرار این ریزکیسه ها موثرن
مرحله 2 اوایل تلوفازه که ریزکیسه هایی با اندازه های نابرابر در بخش میانی تجمع پیدا کردن
سرعت تجزیه ی رشته های دوک در تلوفاز برابر نیست
رشته های دوک تقسیم به غشای هسته متصلن چون سانتریول نداریم
دیواره یاخته ای و تیغه میانی توسط یاخته مادری و دیواره تخستین و پسین توسط یاخته های جدید ایجاد میشن
 
تو شکل هشت 4 تا حلقه دیده میشن
این پروتئین ها به غشا چسبیدن ولی هنوز سیتوپلاسمی محسوب میشن
فقط مرحله اول تقسیم سیتوپلاسم گیاهیه که هنوز غشا نداره هسته
ریز کیسه وسطی صفحه یاخته از ریزکیسه های گوشه تر بزرگ تره

فعالیت 2
از چپ به راست : متافاز- پروفاز-تلوفاز
پایین از چپ به راست : انافاز - اینترفاز
فرهمندنیا گفت یسری ممکنه مبهم باشن : اونی که الان گفتم اینترفازه ممکنه پروفاز گرفته سه و پروفازه پرومتافاز ، ولی ترجیح اولیه

شکل 10
مرحله g1تنها مرحله ایه که یکدفعه اومده از مرگ یاخته ای حرف زده در صورت بوجود نیومدن شرایط ، باقی اینطور نیست
نقطه وارسی متافازی در انتهاشه و اگه لازم باشه از انافاز جلوگیری میکنه ، اگه این وارسی درست انجام شه با هم ماندگی دیگه ممکن نیتس ( چون سلامت دوک هارو وارسی کرده)
پس لزوما یه یاخته تو G1/G0 یا حتی پروفاز متوقف نمیشه ممکنه تو هر کدوم از این مراحل وارسی متوقف شه
اینا مراحل اصلی وارسی ان جاهای دیگه ای هم هست
S تنها مرحله ای از اینترفازه که وارسی _اصلی_ نداره

شکل 11
اندازه تومور لیپوما از ملانوما بیشتره
لیپوما سرطان محسوب نمیشه در نتیجه یاخته های لنفوسیت T و کشنده رو درگیر نمیکنه ( منبع یا ای کیو هست یا نشرالگو متاسفانه شماره تست نزدم واسه این)
هر دو میتونن برای اندامی که درش هستن اختلال ایجاد کنن
فقط ملانوما یا تومور های بدخیمه که لفظ_هجوم_ رو میشه براش انتخاب کرد
ملانوما از عمقی ترین بخش اپی درم ( بخشی که رنگدانه میسازه -->قسمت عمقی) ایجاد میشه ولی قابلیت نفوذ به درم هم داره
همه یاخته های مربوط به تومور قطعا تعادل مرگ و تقسیمشون بهم خورده و چرخه شون کوتاه شده
(ولی مثلا این ملانوماست که چرخه یاخته ایش خیلی کوتاه تره و سلولاش تقریبا جاودانه ان و...)
اینم که بدیهیه که لیپوما از یاخته های چربیه و فضای بین یاخته ای متغیره و ...
لیپوما در اطراف خودش قابلیت شبکه مویرگی ایجاد کردن داره برخلاف لیپوما
لیپوما هم میتونه کشنده باشه (اگه جای بدی ایجاد شه)
تومور بدخیم برخلاف تومور خوش خیم مرز مشخصی نداره


شکل 12
مرحله اول: توده خودش اول در مخاط مری ایجاد شده و تو ین مرحله در حال تهاجم به زیرمخاطه
مرحله دوم : اینجا گسترش تهاجم به مخاط+زیرمخاط+ماهیچه ها -->درگیری همه لایه های اندام
مرحله سوم: رگ زایی+شروع پخش+احساس شدن تومور
مرحله چهارم: گسترش رگ زایی +گسترش تهاجم+گسترش پخش+سرویس شدن دهان بیمار :((
بیرونی ترین لایه ماهیچه ای حالت قرار گیری یاخته ها متفاوته با داخل تریه که اینجا بهتر میشه فهمید منظور از ماهیچه طولی و حلقوی چیه
بیشتر پخش شدن با لنفه ولی گاهی با خون هم انجام میشه

شکل 13
پای اردک سه تا به جلو و یکی به سمت عقبه(درست مثل پای جوجه مرغ)
که توی پای اردک پرده بین 3 تا انگشت جلوییه
فاصله انگشت های بین پای جوجه مرغ بیشتر از جوجه اردکه
 
14
واقعا نکته ی جالی پیدا نمیکنم همون چیزای بدیهی قبلیه
بین میوز 1و2 اینترفاز نداریم پس هرچیز مربوط به اینترفاز تو اون فاصله نداریم
بین میوز1و2همانندسازی سانتریول داریم ولی همانندسازی دنای خطی نه
در نهایت 4 یاخته تک لاد داریم که کروموزوم هاش دو به دو مشابه هستن گرچه اگه کراسینگ اور داشته باشیم هر 4 سلول حاصل میتونن باهم متفاوت باشن
15
هر تتراد 4 کروماتید و 2 سانترومر 4دنا 8 رشته پلی نوکلئوتیدی داره
تعداد تتراد ها نصف تعداد سانترومر و فام تن هاست
کروموزوم های تتراد علاوه بر محل سانترومر در نقاط دیگری هم میتونن تماس داشته باشن
کروماتید ها در یک راستا و موازی نیستن
فاصله هر دو فامینک مقدار ثابتی نیست
16 اتفاقایی که میوفته رو خلاصه مینویسم(بازم نکاتش خیلی بدیهی و تکراریه حس میکنم ولی خب)
پروفاز1:شبیه مجموع پروفاز و پرومتافاز میتوز هست/تشکیل و طویل شدن رشته های دوک/تجزیه ی پوشش هسته و شبکه اندوپلاسمی/تشکل تتراد /قابل مشاهده شدن تتراد با میکروسکوپ نوری برای اولین بار/قرار گرفتن تتراد ها در سیتوپلاسم سلول برای اولین بار/اتصال رشته های دوک به تتراد ها(یه رشته دوک به هر سانترومر_یا به عبارتی_دو رشته دوک به هر تتراد متصله)/کروموزوم XوY هم تتراد میدم گرچه همتا نیستن(لزوما همه کروموزوم هایی که تتراد دادن باهم همتا نیستن)
متافاز1:تتراد ها در استوا ردیف شدن/حداکثر فشردگی کروموزوم ها/هر کروموزوم فقط با یک رشته دوک و از یک طرفش مرتبطه/تعداد رشته های دوک تقسیم متل به سانترومر کروموزوم ها نصف تعداد رشته های دوک متصل به سانترومر ها در تقسیم میتوز همین یاخته با همین عدد کروموزومی هستن
انافاز1:کروموزوم های همتای درون تتراد از هم جدا میشن و هر کروموزوم به یکی از دو قطب میره/رشته های دوک متصل به سانترومر ها کوتاه میشن
تلوفاز1:کروموزوم ها برعکس تلوفاز میتوز باز نمیشن و همچنان فشرده و دوکروماتیدی هستن/پوشش هسته و شبکه اندوپلاسمی مجدد ساخته میشه/
در میوز 2 هم مثل میوز 1 پرومتافاز نداریم/برخلاف قبل میوز1 قبل از میوز2 همانندسازی ماده ژنتیک هسته نداریم/درشروع میوز2 کروموزوم ها نیازی به فشرده شدن ندارن چون همون فشردگیون رو از میوز1 حفظ کردن+این قسمت اصلا خبری از کروماتین هم نیست
دورشدن سانتریول ها فقط در مرحله پروفاز دیده میشه
در تلوفاز 1 دو هسته با ماده ژنتیکی متفاوت ولی در تلوفاز 2 دو هسته با ماده ژنتیکی یکسان داریم
در تلوفاز 1 غشای هسته دور کروموزوم های مضاعف شده ولی در تلوفاز2 غشای هسته دور کروموزوم های مضاعف نشده تشکیل میشه
اینم زیاد میاد که تجزیه پروتئین اتصالی فقط تو انافاز2 صورت میگیره(تو انافاز1 چنین چیزی نداریم)
17و18
در یاخته هاپلوئید نمیتونیم جهش مضاعف شدگی داشته باشیم
افراد سندرم داون:1.بینی کوچک2.چشم ها مغولی(گوشه چشم به بالا)3.فک پایین کوچک4.صورت معمولا خندان5.بینی کوچک
بین مادران 40ساله 1 درصد 45ساله 3 درصد 50ساله 8 درصد احتمال ابتلا هست
از35 سالگی به بعد شدت بروز داون شدیدا افزایش پیدا کرده
کوچکترین کروموزوم در مردان y و در زنان کروموزوم22 هست
post_img_1645307685.jpg

براساس اینا اگه باهم ماندن تو میوز2 اتفاق بیوفته 50 درصد گامت ها طبیعی و از 50 درصد غیر طبیعی 25 درصد بیشتر از حالت طبیعی و 25 درصد کمتر از حالت طبیعی کروموزوم دارن(تنوع گامت ها بیشتر)
اگر در میوز 1 باهم ماندن داشته باشیم کلا گامت طبیعی نداریم اینجا 50 درصد بیشتر از حالت طبیعی و 50درصد کمتر از حالت طبیعی گامت دارن
 
شکل صفر
سر بچه بی هیچ تناسبی از کل بدنش بزرگتره (البیته این شکل نقاشی هم هست )
اون دایره قرمز رنگ و تیره جفت جنین هست که انشعاب هایی از رگ هاش قابل دیدتنه
تو بند ناف انگار یه رگ اصلی هست (که قرمز تره ) و درواقع اون سیاهرگ اصلی جنینه که خون روشن و رگ های کمی روشن تر میشن سرخرگ های بند ناف که خون تیره رو به جفت منتقل میکنن
زه کیسه رو هم میشه دور جنین دید
مو دراورده که یعنی روز های اخر بارداری هست
(همون مرحله ایه که چرخه یاخته ای خیلی کوتاه تره و جنین سریع رشد میکنه)

شکل 1
بخش جلویی مثانه نوک تیزه برخلاف بخش پشتی که پهن تره
ازین عکس فقط میزنای ها و مثانه بخشی از دستگاه تولید مثلی نیست و میزراه و.... هست
این که پروستات و غده پیازی میزراهی با هم تماس داشته باشن بستگی به حالت قرار گیری بدن داره،در زمان نشستن این دو تا با هم تماس دارن و در حالت ایستاده فاصله دارن
بیضه بزرگترین غده از دستگاه تولید مثلی جنسیه ( این شکل درست نشونش نداره شکل صفحه 101 ولی کامل مشخصه )
لوله های زامه بر از بین دو میزنای رد میشن (یعنی اینطوریه که میزنای-لوله زامه بر-لوله زامه بر-میزنای)
فاصله بین بخش داخلی و خارجی مثانه رو ماهیچه هاش و مخاط و .... میگیره
قبلا میگفتن بیضه ها حالتی شبیه گردو دارن پروستات تخم مرغ و غده پیازی میزراهی نخودفرنگی (گفتم شمام از کنار این مواد غذایی رد نشید تا مدت ها)
برخاگ و زامه ساز لوله های پرپیخ و خم هستن و لوله طویل میتونن برخاگ و زامه بر باشن
بخش ابتدایی مجرای زامه بر داخل کیسه بیضه اس(کلا هم واسه دو تا بیضه یه کیسه داریم)
ضخیم ترین بخش مجرای زامه بر بخش های ابتداییشه (یه جایی هست که کمی نازک میشه اون مرز بین برخاگ و مجرای زامه بر هست ) و کمی با بالا رفتن در مجرای زامه اول ضخامت افزایش و بعد کاهش پیدا میکنه
این برامدگی های روی برخاگ بخاطر پرپیچ و خم بودنشه و ناهمواری های کیسه منی بخاطر حفراتش و حالت اسفنجیش
مجرای زامه بر از _کنار و پشت_ مثانه عبور میکنه نه چیز دیگه این خیلی مهمه
لوله زامه بر زامه های متحرک رو وارد محوطه شکمی(و گرم تر)میکنه
والا فلسفه این شکل چیه که بخش پایینی پروستات تخت تره، شاید چون نشسته اس ولی در حالت ایستاده راس پروستات به سمت پایینه .
برخاگ در بخش انتهایی یه زائده کوچیک داره دقت کنید میبینید
برخاگ با شیوه ای دندانه دا ربه بیضه متصله

شکل 2
بیضه جز اندام های ناف داره مثل کلیه،شش،طحال .
بیضه مثل کلیه بخش هاش از هم جدا شدن و بالایی و پایین ترین بخش ها کوچک تر از بخش ها سوسطین
اون آبی های جدا کننده یهش های بیضه از هم محل قرار گیری یاخته های بینابینی هستن که تا بخش بیرونی بیضه هم میان (دوباره اما بیرونی ترین لایه لایه بینابینی نیستا)
بطور کلی ضخامت لوله زامه بر از برخاگ ضخامت کمتری داره
توی خود لوله زامه ساز بخش وسطی روشن تر از بخش های دیگه اس
بخش بیرونی لوله زامه ساز رنگ خیلی روشنی داره که بافت پیوندی سست داره
سلول های مثلثی شکل و تیره ای که هسته های تقریبا مرکزی ای دارن بین لوله این و تستوسترون اصلی رو اینا میسازن
اون قاچه:
بیرونی ترین بخش یه غشای پایه ضخیمه که محل استقرار همه یاخته های دیگه روشه
اندازه هسته یاخته های سرتولی با کل یاخته های دیگه برابری میکنه
درکل به این شکله که اکثر حجم لوله های زامه ساز (دیوارشون )رو یاخته های سرتولی میگیرن و بین این یاخته های باقی زامه زا و زام یاخته اولیه و زام یاخته ثانویه و... قرار دارن که تماس سیتوپلاسمی هم دارن
تو زام یاختک ها برای اولین بار میشه جدایی اتصال سیتوپلاسمی رو دید
فشرده ترین هسته برای زام یاختکه نه زام یاخته اولیه چون صرفا تیره تره
یاخته های سرتولی پیک شیمیایی کوتاه برد ترشح میکنن و در همه مراحل زامه زایی نقش دارن
اولین بخش خارج شده زام یاختک ها تاژکشونه
زامه تاژک بلند تری نسبت به زام یاختک دارهخ
زام یاخته اولیه از زامه زا بزرگ تره و زامه زا با میتوزش یه زامه زا و یه اسپرماتوسیت اولیه ایجاد میکنه
اسپرم در اخر با تمیز اسپرماتید ایجاد میشه و دیگه تقسیم نقش نداره اونجا
هسته اسپرم از اسپرماتید خیلیی کوچیک تره
اول از هم جدا میشن بعد تاژک دار بعد حجم زایدی سیتوپلاسم از دست میدن،هسته شون فشرده میشه و در سرشون قرار میگیره

شکل 3
حجیم ترین بخش اسپرم سرشه و طویل ترین بخش اسپرم دمشه
اگه الان یازدهمید این خیلی مهمه که بخش انتهایی اسپرم (تاژکش) بطور کامل با غشا پوشیده شده درحالیکه اگه الان 12 هستید اینطور نیست و بخش انتهایی بیرون زده از غشا
ساختار های سلولی بدون غشا در اسپرم :
1- تاژک
2-رناتن
3-میانک
دو بخش تنه و سر به کمک میانک به هم وصل مینشنن خیلی خفن بود فرهمندنیا گفت
این راکیزه های در تنه رو اگه یک راکیزه پیچ در پیچ گرفتن هم ما باید تا حد امکان درست بگیریم
تارک ترن صخامت تقریبا یکسانی در تمام طول خودش دارهبخش راسی هسته(چون تقریبا مخروطی شکله ) به سمت تارک تن و جلوعه
اسپرم از فروکتوز استفاده میکنه درنتیجه بازدهی هر قند کافتش 4 ATPمیشه

شکل 4
بخش پشتی مثانه، ساختار های ماهیچه ایش رو میشد دید،این از پشت مثانه دیده میشه.
حفرات کیسه منی، از حفرات پروستات بزرگتره،ولی هر دو ساختار اسفنجی دارن
(اینجا فرهمندنیا گفته بود بنداره اول بالای پروستاته کمک چرا پیداش نمیکنم)
تو بیضه میشه لوله های پیچ خورده و ... دید;
فواصل بخش های برخاگ بیشتر از خود بیضه اس
بنداره اول در مجاورت پروستاته، دقیق اما دیگه از بخش بنداره ها مطمئن نیستمم

شکل 5
اینجا میشه لیمبیک و رابط های سه گوشش و پینه ای رو واضح دید،قبلا به این نکته توجه نکرده بودم که سه گوش به طور کامل به دو طرف خودش کامل متصل نیست و خیلی جالب بود(حداقل با بافتی که اکثرش رو تشکیل داده)
اینجا یاخته های بین لوله ای بازم یه حال سه گوشی دارن نمیشه انکار کرد
اسپرماتوگونی بیشترین نسبت هسته به یاخته رود داره
اینجا زامه رو هم جز دیواره گرفته :_)
از بیرون به داخل یسری یاخته نشون داده که :
زامه زا -زام یاخته اولیه - زام یاخته ثانویه ان
اون یاخته ای که خیلیی تیره تره چیه ؟ نکنه سرتولیه ؟:((

شکل 6
ضخیم ترین بخش رحم بخش بالایی اونه
فقط لوله رحم مژک داره باقی چین خوردگیه صرفا
گردن رحم بطور کلی پهن تره ولی مجرای داخلی اون خیلی نازک تر از بقیه اس
مز بین واژن و گردن رحم بیشترین فضای داخلی رو داره
تخمدان از طریق یه طناب پیوندی ماهیچه ای (که ماهیچه اش سمت رحمه) به بخش پهن رحم متصله
هر دو، هم لوله رحم و هم تخمدان به بخش پهن رحم متصلن


بازم تا اخر روز در حد نیم ساعت وقت میذارم کامل ترش میکنم
 
یاخته خیلی تیره؟به خاطر تفاوت فشردگی کروموزوم ها نیست که بعضیاشون تیره ترن؟یا یه چیز دیگه ای رو میگی که من نمیبینم؟
ازونجایی که اسپرم از فروکتوز استفاده میکنه پس قندکافتش هم از مرحله ی 2 شروع میشه.مرحله تبدیل گلوکز به فروکتوز رو نداره.
در محل انصال واژن و گردن رحم دو تا حفره عمیق داریم(همون که سنا گفته)
در محل اتصال تخمدان به دیواره رحم یه برامدگی در سطح رحم داریم
اطراف تخمدان بافت پیوندی سفیدرنگ داریم
یه جا نوشته بود تخمدان سمت راست در سطح بالاتری از تخمدان سمت چپه
سطح درونی تر لوله فالوپ کوتاهتر از سطح خارجیشه :استوانه ای تک لایه و مژک دار)
7
انبانک اولیه به دیواره تخمدان تماس نداره
رفته رفته اندازه مام یاخته اولیه هم بزرگتر میشه تو تمام مراحل
از چپ به راست شماره گذاری کردم:
در1 FSHهم روی تغذیه کننده ها و هم روی مام یاخته اولیه اثر میزاره
در مرحله 2 نسبت به 1 تعداد لایه ها ثابت (یه لایه)ولی اندازه یاخته های تغذیه کننده بزرگتر شده(تخت تاثیرFSH)
از مرحله ی 2 یه لایه ی شفاف دور مام یاخته رو احاطه کرده که باعث میشه دیگه با یاخته های تغذیه کننده تماس مستقیم نداشته باشه
از مرحله ی 3 افزایش تعداد لایه هارو داریم
تا مرحله ی 3 اووسیت اولیه در مرکز فولیکول نابالغ قرار دره و بعدش(از 4)به حاشیه رانده میشه
از مرحله 4 مرگ یه سری از یاخته های تغذیه کننده و جانشینی اونها با مایع تغذیه کننده رو داریم
از مرحله ی 4 تشکیل غشای پایه رو داریم(قرمز رنگ)+که ضخیم و واضح هست و همزمان با فولیکول اونم رشد میکنه
در مرحله 5 (روز7)این مایع های تیکه تیکه یکپارچه شدن/فولیکول برای اولین بار متصل شده به دیواره تخمدان
از مرحله 6(روز12)تشکیل انبانک بالغ/برآمدگی در سطح تخمدان ایجاد شده
انبانک بالغ 3ویژگی داره:1.فشار به تخمدان/2.تکمیل کاستمان1و تشکیل مام یاخته ثانویه/ 3.تجمع مایع فراوان
مرحله 7(روز14) تخمک گذاری انجام میشه به گونه ای که سطح تخمدان و غشای پایه ی فولیکول پاره میشه/یعنی اسیب بافتی داریم پس هم التهاب رخ داده هم گیرنده درد تخریک میشه/تعدادی از یاخته های انبانکی وارد محوطه شکمی شدن و تعدادیشون(بیشترشون) داخل تخمدان باقی موندن
مرحله8(روز15)انبانک پاره شده به محوطه شکمی راه داره/هنوز LHروش اثر میزاره
مرحله 9(روز21)جسم زرد به بزرگترین اندازه در اومده/ جسم زرد تشکیل شد که زرد رنگه و زردیش به خاطر تجمع چربی هست/به دیواره تخمدان فشار اورده و برامدش کرده
مرحله 10(روز 28)در صورت انجام لقاح HCG باعث حفظ جسم زرد میشه در غیر اینصورت جسم زرد تحلیل میره/کوچکتر میشه و رنگ زردش رو از دست میده و میشه جسم سفید که ترشح استروژن پروژسترون نداره و دفع نمیشه
جسم زرد تقریبا کروی ولی جسم سفید بیضی شکله
بزرگترین ساختار قابل مشاهده در تخمدان جسم زرده
جسم زرد و سفید هر دو در سطح خارجی و داخلی خود چینخوردگی دارن

8
اووگونی:2n و مضاعف/میتوز میده و دو نوع سلول ایجاد میکنه که همه یاخته های حاصل توانایی تقسیم دارن/تقسیمش در دوران جنینی و درون تخمدان شروع میشه
اووسیت اولیه:2n مضاعف/میوز1 رو بعد بلوغ تکمیل میکنه و اووسیت ثانویه و جسم قطبی اولیه رو میسازه/کروموزوم همتا دارن پس میتونیم جهش مضاعف شدگی داشته باشیم/عدد کروموزومی یکسانی با یاخته سازندش داره/قابلیت لقاح نداره/تقسیم میوزش درون تخمدان و در دوران جنینی اغاز شده و پس از بلوغ تکمیل میشه(ولی لزوما همشون نمیتونن تکمیل کنن)/
جسم قطبی اولیه:nمضاعف/توانایی لقاح و تشکیل توده بی شکل داره
اووسیت ثانویه:n مضاعف/قابلیت لقاح داره/در اثر برخورد با اسپرم میوز2 تکمیل میکنه و تخمک و جسم قطبی ثانویه رو میسازه
تخمک لقاح یافته:2n غیرمضاعف/توانایی میتوز داره/در فالوپ ایجاد شده/حاصل میوز2 هست
جسم قطبی ثانویه:nغیر مضاعف
9
در سطح خارجی تخمدان تعداد زیادی رگ وجود داره(که در زمان تخمک گذاری به داخل فضای تخمدان نفوذ کرده و مقداری لیپید واردش میکنن که با مصرف اون حجیم تر میشه و میشه جسم زرد)
درد و قرمزی(التهاب) در سطح تخمدان دیده میشه
در بخش مرکزی جسم زرد یه فضای خالی وجود داره

10
فکر کنم همون شکل 7 عه ولی صبح مینویسمش:
کلا صبح یه دور میخونم ببینم چی نوشتم چون الان دارم با چشمای نیمه باز تایپ میکنم
یه سری چیزاهم احتمالا اضافه کنم
 
  • لایک
امتیازات: riri
شکل 11
از روز صفر تا 6 روزهای قاعدگین (که مجموعشون 7 روز میشه)
و تا روز 6 کمترین ضخامت رو پیدا میکنیم
مقدار خون از روز 0 تا 6 کم کم شدت کمتری پیدا میکنه
تا روز حدودا 10 چین ایجاد میشه و سیاهرگ و سرخرگ هر دو زیاد میشن
سرخرگ پیچ خوردگی بیشتری نسبت به سیاهرگ پیدا میکنه به طور کلی
تا هفته دوم شروع چرخه رشد با سرعت بیشتری انجام میشه،خود روز 14 رشد یکم متوقف میشه (چون استروژن و پروژسترون با بازخورد منفی بعد از تخمک گذاری یدفعه کم شدن فکر کنم؟) و بعد یه رشد معمولی تر رو در پیش میگیره
عمق چین ها و حفرا در نیمه دوم چرخه جنسی با افزایش ترشح استروژن و پروژسترون اتفاق میوفته
تا روز 24 افزایش ضخامت رحم و طول سرخرگ/سیاهرگ ها رو داریم
از روز 24 ضخامت رحم کم میشه و از روز 28 (معمولا صفر دوباره) خون ریزی داریم
(علت اینکه میگم معمولا اینه که دوره های جنسی_معمولا_ 28 روزه ان)
لایه ماهیچه ای هیچ وقت ضخامتش کم و زیاد و اینا نمیشه
زمانی که استروژن همراه با پروژسترون ترشح میشه اندوخته خونی و فعالیت ترشحی رحم هم خیلی بیشتر میشه

شکل 12
اینجا تصویر واقع بینانه تر تخمدان هم قابل دیدنه که میبینیم از بخش بلندش به بخش انتهایی لوله رحم وصل میشه(یعنی یه بیضی طوری که قطر بزرگش افقی قرار بگیره)
هورمون های جنسی روی رحم تاثیر میذاره و محرک جنسی رو تخمدان
راستش فرایندی بگم؟:(( اخه این دیگه اصلا ربطی به شکل و اینا نداره:((
استروژن و پروژسترون میتونن هم با بازخورد مثبت و هم بازخورد منفی تنظیم بشن
در کل هورمون هایی که در فرایند های جنسی (میدونم دیره ولی مردان:(() تاثیر دارن:
پرولاکتین تستوسترون fsh lh
زنان: fsh lh پروژسترون استروژن

شکل 13
یاخته های فولیکولی بیرونی میتونن با هم از طریق سیتوپلاسمشون ارتباط داشته باشن و یسری هم خود بخش ژله ایه اووسیت ثانویه متصل میشن
ژنوم سیتوپلاسمی فقط توسط مادر به فرزند منتقل میشه (بطور کلی مادر دی ان ای بیشتری به فرزند منتقل میکنه)
هسته زامه برخلاف هسته اووسیت ثانیه مخروطی تره و نوک تیز تری هم داره
کیسه های سازنده جدار لقاحی اماده و در نزدیکی غشا هستن تا با بیرون بری وارد بخش ژله ای اووسیت بشن
اندازه یاخته های بخش بیرونی اووسیت ثانویه یکسان نیست
وقتی هسته اسپرم داخل اووسیت ثانویه اس میوز میکند

شکل 14
از مورولا به بعد تعداد جایگاه های اغاز همانندسازی زیاد تر میشه
کوچیک ترین اندازه یاخته ها مربوط به بلاستوسیت و بزرگترین مربوط به خود یاخته تخمه
تو یاخته تخم دو تا هسته دیده میشه که اونا جسم قطبی های اول و دوم هستش
نزدیک ترین یاخته ها به محل اتصال تخمدان به رحم مورولا هست
اینجا تخمدان اتفاقا برعکس چیزی که بالاتر گفتم وصل شده و به اون شکل ظاهر منظم و حاوی برامدگی و... نداره

کلی نکته داره من نمیبینم :(( هنوز کلاس جلسه اخرش رو ندیدم 3>
 
15
سه مرحله در شکل میبینیم که اولی برای جایگزینی دومی کمی پس از آن و سومی مدتی پس ان هست
سطح درونی رحم بافت پوششی مکعبی تک لایه هست
بلاستوسیت از سمت توده درونی به دیواره رحم متصل میشه
سلول های تروفوبلاست در محل اتصالش به دیواره رحم متمایز شده و انزیم گوارشی ترشح میکنه و از دیواره ی رحم مادر تغذیه میکنه (ایجاد رابطه تغذیه ای)
در مرحله دوم سلول های تروفوبلاست دولایه شده و کوریون رو ساخته و همزمان HCGو انزیم گوارشی رو ترشح میکنه
اینجا توده درونی دولایه شده که لایه بیرونی تر حالت استوانه ای و بزرگتر و لایه درونی تر حالت سنگفرشی و کوچکتر دارن که لایه ی درونی تر در ادامه امنیون رو میسازه(حتی در درون خودش داره مایعی جمع میکنه که همون مایع امنیوتیک هست)
هورمون ها اصولا با درون بری جابه جا میشن ولی HCGبا انتشار وارد مویرگ های دیواره رحم مادر میشه(؟
در مرحله ی سوم بافت دیواره رحم ترمیم شده
در مرحله سوم برخلاف مراحل قبلی مویرگ های مادر افتادن تو حفره و زمینه برای ارتباط خونی با مادر فراهم شده
در مرحله سوم دو لایه ی توده درونی سه لایه شده و لایه های سازنده رو ایجاد کرده
همه لایه های زاینده با بند ناف در تماس نیست
کوریون گسترده تر از امنیون هست
پرده های اطراف جنین بیش از 2 تاس(4 تا)
اطراف توده جنینی فضایی قهوه ای رنگ وجود داره که در حقیقت فضای درونی بدن جنینه و در اینده توده ی درونی قراره رشد کنه و اون قسمت قهوه رنگ رو بغل کنه(فضای درونی بدنش اطراف توده جنینیه 😭ودف)

16
دوقلو های بهم جسبیده از تقسیم یک تخم ایجاد شدن پس همسانن و از لحاظ صفات ظاهری شبیه
دو قلو های همسان قطعا همجنس و دوقلو های ناهمسان همجنس یا غیرهمجنس هستن
دوقلو های ناهمسان کوریون امنیون مجزا دارن
دوقلو های همسان میتونن کوریون و امینون های مجزا داشته باشن
دو قلو های ناهمسان ژنتیک متفاوت دارن برعکس همسان که کاملا یکسانن
در رابطه با این بخش میتونه بیاد درباره ی سه قلو. پنج قلو و... هم صحبت کنه(یکی از سوالای ماز اورده بود)
17
از هفته دوم ایجاد رابطه خونی بین مادر و جنین رو داریم
جنین رو در محفظه زه کیسه کشیده
پایینتر ساختار گرد و پر از رگ دیده میشه که همون جفته
جفت خارج از پرده امنیونی قرار گرفته و اطراف بند ناف هم در مسیر جفت تا جنین پرده امنیونی پوشونده
شکل راست بخش بنفش همون پرده کوریونه(در حد کتاب درسی) که داخلش یه سیاهرگ بزرگ و قطور(قرمزه) داریم که خون روشن رو از جفت به جنین میبره
دوتا سرخرگ بند ناف میبینیم که نازک و پیچ خورده هستن که خون تیره رو از جنین به جفت وارد میکنه
درون کوریون سرخرگ و سیاهرگ بند ناف مویرگ تشکیل میدن
بعضی ذوائد انگشتی شکل کوریون به دیواره رحمی وصلن و بعضیاشونم آزادن
در فضای بین انگشت ماننده های کوریون حوضچه های خونی مادر رو داریم که کوریون باعث میشه این خون با خون جنین قاطی نشه
کوریون اجازه عبور مواد بزرگ مثل برخی پروتئین هارو نمیده
درون بند ناف خون به صورت دو طرفه جریان داره

18
ماهی چینی ماندارین رو میبینیم
براساس شکل کتاب سطح بدن براق و سبز رنگ با شیار های نارنجی و حاشیه ی ابی(کلا تنوع رنگشون زیاده و هرقسمت بدنشون یه ترکیب رنگ متفاوتی داره)
باله ی دمی حالت مخطط و قرمز رنگ/باله ی سینه ای یه ساختار ریش ریش طور داره/چشم هاشون در سطح بالاتری قرار گرفته و برجستس
ساختار شیری رنگی که پشتشون میبینیم اسفنجن انگار(؟
 
شکل 19
الف بکرزایی زنبور رو میبینیم که صرفا فقط همون کاستمان رو می بینیم دیگه همانند سازی و اینا نداره برای همون نرش nهست
زنبور نر دیگه صرفا فقط میتوز داره برای ساخت گامت و میوز نداره -->خالص و ناخالص توش معنی نداره چون کلا یه مجموعه کروموزومی داره
زنبور نر با زنبور ماده گامتش لقاح میدن ماده جدید رو تشکیل میدن
ب برای بکرزایی مار اینم اول کاستمان داره ولی بعد همانند سازی از رو همون ماده وراثتی اولیه انجام میده--> تقسیم هسته و سیتوپلاسم و... نداریم فقط S
اینجا جانور فقط خالص میشه و حالت دیگه ای نداره (چون 2n هست تازه میتونیم خالص و ناخالص رو بحث کنیم)

شکل 20
تو کرم کبد رحم تیره تر از بیضه ها هست
یه تخمدان داره ولی جند تا بیضه و بیضه ها عقبی ترین بخش دستگاه تولید مثلیشن
انشعابات رحم متراکم تر و بیشتره و با جلو رفتن در رحم نوک تیز تر میشه
تخمدان از سه بخش برامده تشکیل شده که یه بخش عقبی تر از باقی بخش ها بزرگ تره
طرفین بدن کرم کبد کمی تیره و ایناست نمیدونم چرا
مغز تقریبا قلبی شکل کرم کبد قابل دیدنه (به هم جوش خورده ها)
بخشی از کرم خاکی که داره اسپرم وارد میکنه تیره تره و بخشی که اسپرم رو میگیره روشن تر
هر دو (کرم کبد+خاکی) هرمافرودیتن ولی کرم کبد تکی تولید مثل میکنه و کرم خاکی حتما نیاز به یه فرد دیگه هم داره

شکل 21
علف تک لپه اس:((:((:((:((
تخم ها اینجا لایه شفافی گرفته اونارو که اول ازش محافظت میکنن و بعد تغذیه میکنن جنین ها ازش
علت کم بودن اندوخته غذایی دوزیست و ماهی : دوره جنینی کوتاه علت کم بودن اندوخته غذایی اکثر پستانداران:مراقبت با جفت
( البته پستانداران کیسه دار :چون جفت نداره دوره جنینی ناقصه بچه ناقص رو وارد کیسه _روی شکمش میکنه_ رحم داره ولی ابتدایی )
پستاندار تخم گذار : پلاتی پوس )
خود تخم تیره اس

شکل 22
تخم لاکپشت سفید هست لاکپشت با میدان مغناطیسی زمین جهت یابی میکنه تا تخم هاشو به ساحل برسونه
لاکپشت روی تخم هاشو میپوشونه
لاکپشت مهره داره و خزنده اس و دیواره میانی قلبش کامل نیست
میتونه از میوه+کاکتوس... تغذیه
نوزاد تازه بدنیا اومده پلاتی پوس شفافه و تخمش مثل کاکایی لکه های تیره داره
ساختن لانه توسط پرنده یک رفتار غریزی است
 
f260548_images.jpeg-.jpg

شکل ۲ قسمت ب
سلول پشتیبان میلین ساز
•ظاهری پهن و تک هسته ای داره
•هسته در خارجی ترین بخش غلافه
•و همواره یک شکاف در اثر پیچش ها به وجود میاد
یه سری دونه ها هم انگار توی نورون دیده میشه یه جوره انگار ساختارش مثل تارچه ماهیچس
 
1
پایه های البالو پس از تشکیل به گیاه مادر متصل میشن
این پایه ها هرچقدر از درخت اصلی دورتر بشن جوانتر و کوتاه تر هستن
بخشی از ریشه درخت البالو افقی و بخش دیگش عمودیه
جوانه های جدید از بخش افقی درخت البالو ایجاد میشن
پایه های جدید با گیاه مادر از لحاظ ژنتیکی یکسانن
2
اینا همشون تولید مثل رویشین نه جنسی
قلمه زدن:در اب یا خاک انجام میشه/از ساقه جوانه دار استفاده میشه/ریشه زایی صورت میگیره اما برای ایجاد ریشه از یاخته های مریستمی ساقه استفاده میشه(نه نزدیک به نوک ریشه)/اینجا ساقه ی گیاه حسن یوسف استفاده شده/برای تسریع ریشه زایی از اکسین استفاده میشه
پیوند زدن:گیاه جدید ویژگی و میوه ی گیاه دهنده ی پیوندک رو داره ولی در شرایط مناسب برای گیاه پایه رشد کرده/گیاه جدیدی ایجاد نمیشه/گیاه پایه باید چوبی باشه و رشد پسین داشته باشه/ریشه تولید نمیکنه/محل قرار گیری پیوندک به شکل Tو لبه ی پیوندک رو به شکلVبرش میدیم/به وسیله ی یک نگهدارنده بخش شکافته شده ی پوست گیاه پایه رو ثابت نگه میداریم
خوابانیدن:برخلاف دو روش قبلی قطعه ای از گیاه اول جدا نمیشه/یاخته هایی که زیر خاک قرار میگیرن توانایی فتوسنتز خودشونو از دست میدن/برگ و ساقه جدید ایجاد شده/
3
ریزوم:رشد افقی در زیر خاک و نزدیکی سطح زمین/زنبق تک لپه هست و برگ های سوزنی شکلش بلافاصله بعد زمین ساقه شروع میشه_برگ های جوانتر در لایه های بیرونی تر دیده میشه_/ریشه هایی با اندازه متفاوت/در محل جوانه ها ریشه های جانبی به صورت عمودی رشد کرده/زمینه ساقه قدرت فتوسنتز نداره/زنبق نوعی گیاه علفی چند ساله هست/هرچقدر از برگ ها دورتر میشیم زمین ساقه نازک تر شده
غده:انتهای برامده شده ی نوعی ساقه زیرزمینی/معمولا به دلیل ذخیره ی نشاسته در امیلوپلاستشون متورم شدن/بخش غده ای فاقد ریشه در زیر خودش هست ولی ساقه های باریک غیر غده ای داره/ساقه غیر غده ای و غده ای جفتشون فتوسنتز ندارن /فقط به ساقه ی غیر غده ای ریشه متصله/قطر ساقه ی غده ای بیشتر از قطر ساقه ی غیر غده ای هست/گیاه سیب زمینی دولپس/ساقه ی هوایی سبزرنگ و منشعبه (ولی بلافاصله بعد از خروج از خاک سبز نشده)
شلغم هم ریشه ی زیرزمینیه نه ساقه زیرزمینی)_/قطر ساقه های غیر غده ای بیشتر از ریشه هست
پیاز:ساقه ی زیرزمینی کوتاه و تکمه مانند با برگ های خوراکی داره/منشا پیاز های جدید از پیاز های کوچک قبلی هست نه جوانه ها/برگ های پیاز چند لایه ای و گوشتی هستند که از بیرون به داخل اندازشون کوچکتر و جوانترن/ریشه ی افشان داره و تک لپس/برگ های رشد یافته ی پیاز که از خاک خارج شدن سبز رنگن
ساقه رونده:رویش افقی در سطح خاک/فقط در بخش هایی پایه جدید ایجاد میشه که گره دارن/براساس شکل پایه جدید شامل ریشه نمیشه
بین همه اینا فقط به ریزوم و پیاز ریشه متصله/یکم مسخرس این یکی ولی ممکنه اندازه ی توت فرنگی از برگ هاش بزرگتر باشه
زمین ساقه و رونده افقی ولی پیاز و غده به صورت عمودی رشد دارن
4
ساقه و ریشه از دو بخش متفاوت بیرون زدن/فقط از یاخته یا بافت مریستمی یا پارانشیمی جوان استفاده کرد که قدرت میتوز دارن/بین تکثیر های رویشی فقط تو فن کشت بافت ایجاد محیطی عاری از میکروب اهمیت داره
 
شکل 5
اینجا نهنج برآمده است در حالیکه کمی جلوتر نهنج برای البالو پهن میشه
هر گل البالو یه تخمک داره که به دیواره نهنج چسبیده اون یدونه
برچه یه فضای کنجدی شکل درون خودش داره
هر چی تو مادگی بالاتر بره اول نازک تر و بعد ضخیم تر میشه
ترتیب ضخامت مادگی : تخمدان>کلاله>خامه
یسری پرچم از کلاله بلند تر و یسری کوتاه
بخشی از میله که به بساک وصل میشه از باقی جاها ضخامت کمتری داره
کاسبرگ هم میتونیم ببینیم که از گلبرگ و کاسبرگ کوچیک تره
البالو یه گل کامل و دو لپه هست که 5 گلبرگ داره احتمالا
گل های مربوط به البالو میتونن سفید یا صورتی باشن
و شکل دوم هم داره امکان تک و چند برچه ای بودن رو نشون میده

شکل 6
همینکه یه گل نر و ماده داره میشه کفت گل کاملی نیست چون یا تخمدان و یا برچه رو نداره
همیشه گل ماده گامت نر و ماده رو تشکیل میده
تخمدان دو بخش برامده کلی داره که برامدگی بالایی از برامدگی پایینی بزرگ تره
گلبرگ های گلکدو به هم پیوسته است
کاسبرگ گل کدو به سمت پایین افتاده نیست مثل گل البالو
کلاله ماده بسیار بزرگه و تقریبا اندازه برابر خامه
کلاله نارنجی رنگ و بزرگ تر از بساکه و پررنگ تره
روی تخمدان گل ماده یسری خطوط زرد رنگ هم هست
میله در کدو خیلی کوتاه تر از بساکه برخلاف البالو
گلبرگ های کدوی ماده از گیاه کدوی نر کمی بلند

شکل7
اینجا جاییه که نهنج کمی برامده اس
برچه 4 بخشی هست و نیمه برچه رو داره بهمون نشون میده که 2 بخش داره
بساک کیسه گرده رو احاطه میکنه
کیسه گرده تعداد زیادی یاخته دو ان داره که هرکدوم از اونها کاستمان میکنن و گرده نارس رو میسازن
هسته تو گرده نارس برخلاف یاخته با کروموزوم مضاعف گوشه ای هست و این کاستمان سیتوپلاسم مساوی تقسیم شده
با میتوز هر کدوم از گرده های نارس گرده رسیده ایجاد میشه که این میتوز سیتوپلاسم نامساوی تقسیم میشه
یاخته زایشی از یاخته رویشی کوچک تره
تخمک از یه پوشش دولایه ایجاد میشه
و محل اتصال تخمک به تخمدان از منفذ مربوط به تخمک کمی فاصله داره
یه یاخته دو ان از بافت خورش میوز با سیتوپلاسم نامساوی میده که بزرگترین باقی میمونه و سه تای دیگه اپوپتوز میکنن و از بین میرن
همون یدونه سه بار کامل میتوز میده که یکی از اون یاخته ها 2 هسته میگیره
تخم زا نزدیک ترین به منفذ مربوط به تخمکه

شکل 8
دار یم پاره شدن بساک رو میبینیم(منم همینطوز بساک :(()
و عکس پایینی هم همین رو نشون میده فقط بساک بالایی طولی تر و بلند تره و پایینی شبیه برای البالوعه
منفذ رو حتما دارن گرده ولی تزئینات داشتن یا نداشتن با خودشونه
 
منم همینطور سنا منم 😭 عالی بود😭
غنچه های گل البالو پررنگ ترن
یک تخمدان میتونه یک یا بیش از یک تخمک داشته باشه
(گلبرگ های کدوی ماده از گیاه کدوی نر کمی کوتاه تره):برعکس نیست؟
فضای بین سلولی در کیسه گرده کمه
گرده های نارس در ابتدا بهم متصلن
یاخته هایی از بافت خورش که تقسیم نمیشن کیسه رویانی رو احاطه کردن
9
پرچم 4 کیسه گرده داره
یاخته رویشی بزرگتر از زایشیه
لوله ی گرده ی ایجاد شده تمام طول تخمدان رو طی میکنه و در نهایت به سمت بالا حرکت کرده و وارد کیسه رویانی میشه+در طول خود منشعب نمیشه
دیواره ی خارجی و داخلی گرده رسیده به درون بافت کلاله نفوذ نمیکنن و روی سطح ان باقی میمونن
یاخته رویشی رشد میکنه(نه تقسیم) و متمایز میشه به لوله گرده که شامل 3تا هسته هست(2تا برای اسپرم ها+یدونه هسته ی یاخته ی رویشی که جلوتر از دوتا اسپرم دیده میشه)/هسته ی سلول رویشی در نوک لوله ی گرده قرار دارد
در گل تک جنسی نر اصلا یاخته جنسی تولید نمیشه/گلی که در ان یاخته جنسی تولید میشه یا گل کامله یا ماده
تخم ضمیمه در مرکز کیسه رویانی و تخم اصلی در مجاورت منفذ(بین دو یاخته ی کمکی) تخمک قرار داره
اسپرم های ایجاد شده وسیله ی حرکتی ندارن و لوله ی گرده به خاطر همین ایجاد میشه
10
اندوسپرم جامد گوشتی و سفید(پارانشیمی) ولی اندوسپرم مایع شفاف هست
اندوسپرم مایع بیشتر حجم دانه ی نارگیل رو به خودش اختصاص میده
11.12.13
گرده افشانی هم در روز و هم در شب صورت میگیره
گرده افشانی در شب معمولا با گل های سفید رنگ دارای بوی قوی صورت میگیره
در برخی مواقع گرده افشانی با گل سفید توسط حشرات صورت میگیره(صرفا مخصوص خفاش نیست)
گل قاصد گلبرگ های زرد با پهنای کم و جدا از هم داره(دولپه هم هست)
زنبور گل قاصد رو به گونه ای میبینه که وسطش قرمز و مابقی جاها آبی رنگ هست(برگ هارو تیره تر از گلبرگ های گل قاصد میبینه)
گیاه بلوط تعداد زیادی گل بدون گلبرگ داره و ناکامله
گرده افشانی زمانی صورت میگیره ک گیاه گل تولید میکنه مثلا برای گل داوودی زمانی صورت میگیره که طول روز از یه حد خاصی کمتر باشه
14
از اولین تقسیم دو سلول نابرابر ایجاد میشه(یاخته کوچکتر میتوز های بیشتری قراره انجام بده و سرعت تقسیمش بیشتره
هردو یاخته تقسیم میشن(یاخته بزرگتر به صورت نامساوی و یاخته کوچکتر به صورت مساوی)
یاخته ی بزرگتر در ادامه رابط بین رویان و گیاه مادر رو ایجاد میکنه
لپه های در حال تشکیل به ترتیب حالت مربع<دایره<قلب<کشیده<خمیده میگیرن
 
بله درسته پرنیان ببخشید خانوم،بی دقتی کردم:((
برگ رویانی (لپه) در دولپه ها حجم برابری رو با اندوسپرم یا درون دانه( البته باقی مانده اش) گرفته تو این مرحله ای که عکس گرفته شده
ریشه رویانی از هر دوشون بزرگتره اینجا. در بخش میانی ریشه بخشی با رنگ (و احتمالا) جنس متفاوت هست که اون احتمالا محل قرار گیری اوند و ایناس که تا وسط ساقه و بخشی از برگ هم ادامه پیدا میکنه
ضخامت پوسته دانه در همه جا یکسان نیست و در بخش های پایینی ضخامت بیشتره و یه نقطه خالی انگار تو بخش پایینی داره
در شکل دیگه از لوبیا ضخامت ریشه از ساقه میتونه در یسری بخش ها کمتر باشه+بخش عظیمی از دانه رو لپه تشکیل داده (البته برگ رویانی وقتی باشه اینطور نیست اما کناب به جای دیگه ای اشاره کرده3>
تو ذرت درون دانه حجم بیشتری نشبت به لپه داره و تو تک لپه بالغ یاخت 3n تو دانه میتونیم ببینیم
بخشی که ساقه و ریشه رویانی تک لپه قرار میگیرن یسری بخش ها تیره تره
بخش پایینی دانه ذرت ضخیم تر از بخش بالاییشه
شکل نقاشی شده احتمالا برش طولی از ذرته وگرنه جور دیگه ای اون حجم 7پهن بودن منطقی نیست:((
بخش تحتانی رویان گیاه از بخش فوقانی ضخیم تره


شکل 15
بخشی از ریشه ذره روی خاک هم قرار میگیره و با هوا در ارتباطه با اینکه فتوسنتز نمیکنه
خودرویان گیاه در این بخش بیشتر رشد کرده (یا نهایتا مساوی رشد کرده) نسبت به ریشه(توشکل هم از نظر طولی همینه)
رویان+ریشه صاف از دانه میان بیرون
ریشه و برگ لپه با هم از تقریبا یک بخش دانه خارج میشن
اولین برگ هایی که تو لوبیا فتوسنتز میکنن لپه ها هستن -برگ های گیاه برخلاف لپه ها با گذر زمان بزرگ و پهن میشن نه خشک
تو این پیاز طور لپه پس از خارج شدن بعد از مدتی سیاه شده
مقدار رشد ریشه در لوبیا خیلی بیشتر از مقدار رشد لپه ها و ... هست

شکل 16
هلو یه تخمک تو تخمدان خودش داره و کمی تخمک تو هلو ضخامتش بیشتره و تخمدان خیلی بزرگتر شده نسبت به باقی
تو سیب تخمدان و تخمک خیلی خیلی باریک تر و کوچیک تره و نهنج بزرگ شده و قند تو خودش ذخیره کرده،نسبت ضخامت تخمک به تخمدان کمتره اینجا

فعالیت 7
چیزی که از کارگاه گیاهی پارسال یادمه(:(() اینه که همه اینا دیواره مشخص دارن فقط یسری قابل تمایز ترن برای ما و یسری نه
همه این گیاها تخمک ها زیادی که بعد دونه میوه میشن رو در خودشون دارن
فلفل دلمه دیوار اش دو بخشی هست و بخش داخلی نرم و.... تره
خیار یسری این دیواره های بین مشخص تره اینجا زیاد نه
(کلاس گیاهی تکمیل شه اینم اوکی میکنم)

شکل 17
قاصدک یه بخش سنگین تر و تیره تری در بخش انتهاییش داره تا خیلییی زیاددد منحرف نشه
یسری مبوه ها هم زائده هایی دارن که به بدن جانوران و... گیر میکنن در اندازه های مختلفن
یسری میوه هم علاوه بر رنگ های روشن و قابل توجه بعد از خورده شدن تاثیری نمیپذیرن(اینجا حالا یه پرنده رو جذب کرده )

فعالیت 8 از راست به چپ
باد جانورجانورباد
اینجا میشه بخش داخلی قاصدک که جدا نمیشه رو دید که فرورفتگی های متعددی داره (محل جدا شدن )
در شکل 2 هم میوه گیره طور های نامنظمی در تمام سطح خودش داره (بابا آدم؟)
این شکل(نمیدونم واقعا دارم حدس میزنم خیار وحشی؟) زائده ها منظم تر و شفاف ترن
این یکی دانه در بخش سبزشه و باقی بخش های این میوه صورتی تره

شکل 18
اینجا دیواره جدا شدن دانه ها زیاد مشخص نیست(خود دانه ها هم :(()
رنگ این دانه ها تیره بوده ولی پس از مدتی مردن و دیگه رشدی نکردن

(اقا میدونم خیلی قصه سه گاو رنگیه سعی میکنم تا اخر روز تکمیلش کنم)
 
19
هر گیاه یک ساله یا دوساله علفیه ولی هر گیاه علفی یک ساله یا دوساله نیست مثل زنبق که چند سالس
بعضی گیاهای چندساله یه بار گل میدن بعضیاشون هر سال
هیچ گیاه یک ساله ای تعداد دوره ی زایشی بیشتر از رویشی نداره
تمام گیاهای دوساله و بعضی گیاهان چندساله تعداد دوره رویشی بیشتر از زایشی داره
زنبق گلبرگ های ابی داره
ریشه شلغم بدلیل ذخیره مواد غذایی متورم شده
فصل 9
ش0
برگ مرکب داریم که دولپه هستن(مثل درخت اکاسیا)
با لمس یکی از برگ های گیاه حساس به لمس فقط همون برگ بسته میشه
ش1
پدیده نور گرایی مثبت رو نشون میده
دو برگ داره که به گونه ای قرار گرفته که با بیشترین سطح بتونه نور رو جذب کنه
بخش دور از نور بلند تر از بخش نزدیک به نور هست
ش2
مراحلش که مهمه اینکه تو کدوم مرحله پوشش مات و تو کدوم مرحله از پوشش شفاف استفاده شده و کجا(دومی و چهارمی مات و سومی شفاف)
داروین و پسرش اولین کسایی بودن که درباره نورگرایی نظر دادن نه اینکه برای اولین بار دیده باشن
اونا نتونستن ماهیت و مکانیسم ماده ای که عامل این پدیده بود رو کشف کنن
گیاه مورد استفاده داروین و پسرش چمن هست که جزو تیره ی گندمیانه و تک لپس و c4هستن
رشد ساقه و ریشه در دو سمت مخالفه
رویش زیرزمینی داره و لپه از خاک خارج نشده
محل خمیدگی دانه رست کمی پایینتر از نوکشه
دانه چمن دارای پوسته هایی با رنگ های متفاوته
از بالا به پایین انشعاب هایی که ریشه ایجاد کرده کوتاه تره
3
برخلاف ازمایش قبلی از نور همه جانبه استفاده شده
در نهایت بازم اینجا اکسین کشف نشد
بوسیله فوتوبیوراکتور میتونیم اگار تهیه کنیم
ماده از نوک ریشه با انتشار وارد اگار شده پس بدون مصرف انرژیه
قسمتی از لبه گیاه که اگار روی اون قرار گرفته رشد بیشتری داره و خم شدن گیاه به سمت مخالفش صورت میگیره
4
تو حالتی که گیاه در نور همه جانبه باشه پراکندگی اکسین در تمام قسمت های گیاه یکسانه و گیاه خم نمیشه
در صورت تابش نور تک جانبه این اکسین ها به سمت نور حرکت میکنن و تو یه ناحیه تجمع پیدا میکنن که باعث رشد بیشتر اون ناحیه میشه(طبق شکل سلول هایی که سمت نور هستن اندازه بزرگتری نسبت به سمت مقابل دارن)
اگه بگه تولید اکسین در سمت مخالف نور متوقف شده یا تجزیه اکسین رخ داده غلطه
5
در محیط فاقد اکسین ریشه ایجاد نمیشه و با افزایش اکسین محیط ریشه زایی تحریک میشه و گیاه ریشه دار میشه
میزان اکسین در حیط کشت با میزان ریشه زایی و انشعابات ریشه رابطه مستقیم داره
 
خب این فعالیت اخر فصل رو ازگرده البالو شروع میکنم
بساک الباو از 4 بخش تشکیل شده و نهنج اینجا هم برآمده است
یه یاخته دو ان رو جدا میکنه و نشون میده که میوز مساوی میده
هر کدوم از گرده های نارس میتوز نامساوی انجام میده و یاخته رویشی خیلی بزرگ تر از یاخته زایشیه و اون رو در بر میگرفت
گرده رسیده روی کلاله قرار میگیره و در صورت پذیرش لقاح انجام میشه
نحوه ساخته شدن تخمک هم دیدیم که یه یاخته دو ان دوباره میوز نامساوی میکنه و (بین دو میوز هم گذاشته و مرحله اول نسبتا مساوی انجام میشه)
حالا تو لقاح بعد از ایجاد شدن بخشی که لوله محل ورود گامت به تخمکه رو تو مرحله بعد پذیرفتن میشه دید که یه راست اول وارد تخم زا بعد دو هسته ای میشه
یاخته دوهسته ای تمام یاخته ها دیگه بافت بزرگتره و حتی از جمع حجم تمام یخاته های داخلی تخمک هم بیشتره
البالو رو در نهایت میشه دید که هر 2 البالو تو این شکل به کمک یک گره به شاخه وثله(مثل درخت گیسو) برگ پهن و دمبرگ داره
دانه رشد داده شده مثل لوبیا از یه طرف خارج میشه و مثل ذرت یه خط راست طوره
درخت البالو هم تکراریه که یسری ریشه ها میتونن بالای خاک باشن
دانه دو بخشیه

شکل6
درکل شاخه های جانبی اولیه در حضور اکسین /شاخه راسی وضعیت بالاتری دارن(چون چیزی بهشون فشار نمیاره پایین تر بیان)
و جوانه های جانبیشون رشد نمیکنن تعدادشون بیشتر نمیشه زیاد (بیشتر شدن با انشعاب جدید و وجود داشتن جوانه روی اونا صورتمیگیره )
دو لپه اس گیاه و دمبرگ داره

فعالیت
بهرحال هر دو هورمون باید باشه چه ریشه زایی چه ساقه زایی

شکل 7
گل ها خود برگ ها در گیاه تحت اثر جیبرلین شدید کوچیک تره درحالیکه شاید اگه به
اندازه دریافت میکرد موجب بزرگ شدن تخمدان گل و در نتیجه میوه میشد
درشت شدن میوه توسط جبرلین یعنی قند بیشتری ذخیره کرده مثل وضعیتی که باغبان یسری میوه رو میکنه تا باقی رشد بهتری داشته باشن
مدت بیشتری/مصرف بیشتری بعنوان محل مصرف داشته
اندازه میوه ها یکسان نیست تو انگور

شکل 8
لایه گلوتن دار مصرف نمیشه انزیم تولید میکنه این درون دانه هست که استفاده میشه(یاخته های 3 مجموعه ای هم داره )
با کوچیک شدندرون دانه حجم داخل دانه کمتر میشه درنتیجه رویان در حین رشد کمی خمیدگی به داخل پیدا میکنه
در مرحله اخر بخشی از خاک رو شکاف میده
این دانه علف قطعا نیست چون علف از دو طرف ریشه و ساقه خارج میشخ برخلاف این که حدودا شبیه البالو جوانه میزنه
لایه گلوتن دار شبکه اندوپلاسمی و... گسترده داره و اب زیاد مصرف میکنه و...
درون دانه هم اب زیادی بخاطر اب کافت مصرف میکنه
چون لایه گلوتن دار مصرف نمیشه ضخامتش تقریبا در تمام مراحل برابره

شکل 9
فقط اینکه سبزدیسه های یاخته های نگهبان رو میبینیم و دوبرابر یاخته های نگهبان توده های روشن سفید تری هست که ممکنه نحوه رنگ امیزی و اینا رو یاخت های دیگه اثر گذاشته باشه
یاخته نگهبان طولش زیاد میشه نه ضخامتش اینارو کامل تو فصل 7 دهم گفتیم

شکل 10
گوجه اول سبزدیسه اش خیلی بیشتره بعد سبزینه تجزیه میشه کم کم و سبزدیسه به رنگ دیسه تبدیل میشه
روش های دفاعی گوجه
1-قبل از رسیدن طعم خوبی نداره
2-بعد از رسیدن رنگ قرمز و قابل توجهی داره تا جانوران جذبش شن

شکل 11
تعداد لایه های لایه جداکننده از لایه محافظ بیشتره
لایه محافظ از جنس سوبرین میشه
بخاطر چند ردیفه بودن لایه محافظ +کنار یه جوانه بودن-->این منطقه گره بوده
چوب به سمت بالا هست اوندش تو دمبرگ و ابکش به پایین
عدسک هم تو شکل خارجی دیده میشه که نشون میده یه گیاه بالغه
یاخته های خارجی برگ پهن و تیره ترن
نمیدونم چرا چوبی شدن به هیچ جاش نبوده تو بیرونی ترین لایه

ش12 و فعالیت
گیاه داوودی گل های زرد رنگ داره(مشابه کدو/گوجه/گل قاصد)
شبدر گل های سفید داره که هرکدوم به صورت خوشه ای رو به بالا هستن و هرکدوم از اون سفید ها گل مجزا محسوب میشن
برگ شبدر لبه گرد داره
برگ داوودی پنجه ای شکله
ش13
گیاه حسن یوسف رو میبینیم که برگ دو رنگ داره و دولپس
در تعیین نوع زمین گرایی نحوه قرار گیری گیاه موثر نیست
گاهی ممکنه ساقه نه زمین گرایی مثبت داشته باشه و نه منفی مثل توت فرنگی
زمانی که گیاه به صورت افقی قرار بگیره بعد از گذشت زمان ساقه به خاطر زمین گرایی منفی رو به بالا رشد میکنه که محل خم شدنش کمی پایینتر از انتهاش هست و ریشه هم با زمین گرایی مثبت به سمت زمین خم میشه و محل خم شدنش کمی بالاتر از انتهاش هست
استثنا گیاه حرا رو داریم که ریشه به سمت بالا رشد کرده و زمین گرایی منفی داره
ش14
در محل تماس درخت مو با تکیه گاه رشد کمتر میشه. و به خاطر تفاوت رشد در دو سمتش حالت پیچ پیچی پیدا میکنه
از گیاه های پیچشی قبلا سس رو هم داشتیم که تکیه گاه گیاه فتوسنتز کننده بود که بوسیله اندام مکندش از شیره پروردش استفاده میکرد
برگ های گیاه حساس در اثر ضربه انقدری چمع میشن که به صورت میله طور هایی روی گیاه دیده میشن
گیاه گوشت خوار برگ تله مانند داره که قسمت های درونیش چندان فتوسنتز ندارن و به قرمزی میزنن
هر گیاه گوشت خوار دوتا برگ داره و در انتهای برگ هاش ساختار میله ای غیر هم اندازه داره که در طرفین اندازه میله هاش کوتاهتر شده
ش15
روی روزنه پوستک نداریم به خاطر همون قارچ مانعی برای ورود به درون یاخته نداره
قارچی که تو شکل هست نوعی قارچ پریاختس
یاخته های میانبرگ هسته مرکزی نداره و هسته های یاخته های مجاور در یک راستا نیستن
رشته قارچی ضخامت ثابت در تمام طول نداره و قانونی هم نداره که مثلا فلان جاها ضخیم تره و این حرفا
در اثر انسداد روزنه هوایی تبادل گاز کاهش پیدا میکنه
یاخته های روپوستی اندازه کوچکتری از میانبرگ های اسفنجی دارن
 
Back
بالا