mh.mostafavi
کاربر فوقفعال
- ارسالها
- 115
- امتیاز
- 460
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی1
- شهر
- کرمان
- مدال المپیاد
- چقدر اسمش برام آشناست
- دانشگاه
- باهنر
- رشته دانشگاه
- مهندسی مکانیک
پاسخ : جایگاه بالا از آن سنتی هاست
موسیقی یک هنر طبیعی است که از آغاز خلقت بشر در کشورهای گوناگون مطبوع و مورد توجه بوده است. در سر زمینهای فرهنگی این هنر نسبت به مزایای دیگر انسانی بیشتر پیشرفت کرده و موسیقی دانان بزرگ در گوشه و کنار دنیا در این عرصه به خلق آثار زیبایی پرداختند. اما از آنجاییکه این هنر بیشتر شفاهی است, بعضی از آثار بصورت ارث بما رسیده و یا نامهای آنان بصورت اساطیری باقی مانده است. درصورتیکه بیشترشان در دخمه فراموشی مانده اند. برای مثال باربد یکی از بزرگترین نغمه پردازان, خوانندگان و نوازندگان جهان است که فقط اسم وی زنده و جاوید مانده, ولی آثار وی از بین رفته است.
اما مشکل دیگر که مانع بزرگی بر سر راه رشد و تعای موسیقی، خصوصا موسیقی سنتی می باشد توجه روز افزون به موسیقی پاپ و اخیرا پاپ سنتی، بدون در نظر گرفتن تلفیق مناسب شعر و موسیقی و هویت آن می باشد. زیرا در این نوع موسیقی آن قدری که بر کمیت و جذابیت اثر تاکید می شود بر ارزش هنری و کیفیت آن تاکید صورت نمی گیرد، به صورتی که این شیوه در خلق آثار موسیقی سنتی نیز تاثیر گذارده است تا آنجا که در برخی از آثار مشخص نیست که موسیقی سنتی است یا پاپ. لذا شالوده و بن مایه اثر بدون در نظر گرفتن هویتی مشخص که بر مبنای تئوری موسیقی و یا موسیقی دستگاهی می باشد مبهم و مورد سوال است.
با نگاهی کوتاه بر تاریخ شعر و موسیقی در می یابیم ، همانطور که در شعرسرایی، توسط نیما و شاگردان و پیروانش تغییرات اساسی پدید آمد. در موسیقی نیز این تغییرات و اصلاحات به تدریج وبه تناسب شرایط جامعه با سرعتی کندتر صورت گرفته است در عرصه آواز نیز شجریان را می توان در این سیر تاریخی پیشرو و پرچمدار دانست .
اما زمانی که توجه به کارهای هنرمندان اصیل کشورمان به صورت فراگیر و توسط رسانه ها ضعیف باشد موسیقی پاپ مسلما جای موسیقی سنتی را خواهد گرفت آنهم زمانی که با ملودی به راحتی می توان شنونده را به طور لحظه ای تحت تاثیر قرار دارد .
همه روزه شاهد پخش بسیاری از قطعات موسیقی در سیمای جمهوری اسلامی به عنوان پرطرفدارترین رسانه هستیم اما کارهای موسیقی اصیل ایرانی را که از غنا و کیفیت بالایی برخوردار هستند را صرفا باید در بازار یافت. شاید ارزشمندترین برنامه تلویزیونی در این رابطه آوای ایرانی می باشد که در مدت کوتاهی مخاطبان بسیاری را جذب کرده بود ولی برنامه دیگری را نمی توان یافت که باهدف ترویج موسیقی اصیل ایرانی در سیما پخش شده باشد. حال آنکه توجه خاص مردم به موسیقی ای که نمایانگر هویت فرهنگی و تاریخی آنان می باشد منوط به سرمایه گذاری معنوی رسانه هایی مانند صدا و سیما می باشد.
در نهایت پرسش اساسی این است که چرا در عرصه موسیقی سنتی و ملی کشور عزیزمان ایران، هیچگاه به طور جدی و بنیادین به نقد و بررسی ارزشی آثار بزرگانی چون شجریان، بنان، شهنازی، کسایی، لطفی، پایور، عبادی، مشکاتیان و… پرداخته نشده است؟ وجایگاه موسیقی سنتی که نماد هویت ایرانی و بازتاب ادبیات کلاسیک و غنای فرهنگ ما است در جامعه کنونی کجاست؟
موسیقی یک هنر طبیعی است که از آغاز خلقت بشر در کشورهای گوناگون مطبوع و مورد توجه بوده است. در سر زمینهای فرهنگی این هنر نسبت به مزایای دیگر انسانی بیشتر پیشرفت کرده و موسیقی دانان بزرگ در گوشه و کنار دنیا در این عرصه به خلق آثار زیبایی پرداختند. اما از آنجاییکه این هنر بیشتر شفاهی است, بعضی از آثار بصورت ارث بما رسیده و یا نامهای آنان بصورت اساطیری باقی مانده است. درصورتیکه بیشترشان در دخمه فراموشی مانده اند. برای مثال باربد یکی از بزرگترین نغمه پردازان, خوانندگان و نوازندگان جهان است که فقط اسم وی زنده و جاوید مانده, ولی آثار وی از بین رفته است.
اما مشکل دیگر که مانع بزرگی بر سر راه رشد و تعای موسیقی، خصوصا موسیقی سنتی می باشد توجه روز افزون به موسیقی پاپ و اخیرا پاپ سنتی، بدون در نظر گرفتن تلفیق مناسب شعر و موسیقی و هویت آن می باشد. زیرا در این نوع موسیقی آن قدری که بر کمیت و جذابیت اثر تاکید می شود بر ارزش هنری و کیفیت آن تاکید صورت نمی گیرد، به صورتی که این شیوه در خلق آثار موسیقی سنتی نیز تاثیر گذارده است تا آنجا که در برخی از آثار مشخص نیست که موسیقی سنتی است یا پاپ. لذا شالوده و بن مایه اثر بدون در نظر گرفتن هویتی مشخص که بر مبنای تئوری موسیقی و یا موسیقی دستگاهی می باشد مبهم و مورد سوال است.
با نگاهی کوتاه بر تاریخ شعر و موسیقی در می یابیم ، همانطور که در شعرسرایی، توسط نیما و شاگردان و پیروانش تغییرات اساسی پدید آمد. در موسیقی نیز این تغییرات و اصلاحات به تدریج وبه تناسب شرایط جامعه با سرعتی کندتر صورت گرفته است در عرصه آواز نیز شجریان را می توان در این سیر تاریخی پیشرو و پرچمدار دانست .
اما زمانی که توجه به کارهای هنرمندان اصیل کشورمان به صورت فراگیر و توسط رسانه ها ضعیف باشد موسیقی پاپ مسلما جای موسیقی سنتی را خواهد گرفت آنهم زمانی که با ملودی به راحتی می توان شنونده را به طور لحظه ای تحت تاثیر قرار دارد .
همه روزه شاهد پخش بسیاری از قطعات موسیقی در سیمای جمهوری اسلامی به عنوان پرطرفدارترین رسانه هستیم اما کارهای موسیقی اصیل ایرانی را که از غنا و کیفیت بالایی برخوردار هستند را صرفا باید در بازار یافت. شاید ارزشمندترین برنامه تلویزیونی در این رابطه آوای ایرانی می باشد که در مدت کوتاهی مخاطبان بسیاری را جذب کرده بود ولی برنامه دیگری را نمی توان یافت که باهدف ترویج موسیقی اصیل ایرانی در سیما پخش شده باشد. حال آنکه توجه خاص مردم به موسیقی ای که نمایانگر هویت فرهنگی و تاریخی آنان می باشد منوط به سرمایه گذاری معنوی رسانه هایی مانند صدا و سیما می باشد.
در نهایت پرسش اساسی این است که چرا در عرصه موسیقی سنتی و ملی کشور عزیزمان ایران، هیچگاه به طور جدی و بنیادین به نقد و بررسی ارزشی آثار بزرگانی چون شجریان، بنان، شهنازی، کسایی، لطفی، پایور، عبادی، مشکاتیان و… پرداخته نشده است؟ وجایگاه موسیقی سنتی که نماد هویت ایرانی و بازتاب ادبیات کلاسیک و غنای فرهنگ ما است در جامعه کنونی کجاست؟