سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع donya
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

بچه های اول ! هنوز هیچ کاری واسه روز سمپاد انجام نشده ! می دونید ؟ و این خیلی بده ! امروز قراره ساعت 4 کنفرانس بزاریم توی یاهو برنامه بریزیم ، لطفا لطفا بیاین ! خب ؟ :دی


( بزارید بعد ِ یه کارگاه هنر خوب ، یه کارگاه ِ خوب ، این یه کارم ما خوب انجام بدیم ! )
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

آقا می شه از کارگاتون عکس بذارید؟
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

اختتامیه عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــالی بود :))
رسما بنده به شخصه مرگ ُ با چشای خودم دیدم!
خیلی شانس آوردیم جدن!
ولی همه از من به خاطر ِ هیجانش تشکر کردن ;D
به نظرم خوب بود اختتامیه 8-^
فکر کنم غزل خیلی ناراحت شد ..

دقت کردین تکلیف ِ عید چقد کمه؟
فقط 65 صفحه :| فقط :|
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

به نقل از کیــمیا シ :
اختتامیه عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــالی بود :))
رسما بنده به شخصه مرگ ُ با چشای خودم دیدم!
خیلی شانس آوردیم جدن!
ولی همه از من به خاطر ِ هیجانش تشکر کردن ;D
به نظرم خوب بود اختتامیه 8-^
فکر کنم غزل خیلی ناراحت شد ..

دقت کردین تکلیف ِ عید چقد کمه؟
فقط 65 صفحه :| فقط :|

آره خانوم قنبری میگفت برین با غزل حرف بزنین خیلی ناراحت شد فکر کرد تقصیر ِ اونه :| قرار شد بریم بش بگیم که خیلی عالی بود و اینا :)


فقط :-"

+پوری، 5 صفه دیگه ش چیه؟ :دی تازه زیستم نداریم که :-"
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

خیــلــی خــوب بــود همــه چـــی... ممــنون بچــه ـا! >:D< همــگـــی خســته نبــاشیــن ! :)
اختتــامیــه ـم خیــلــی خــوب بــود. فقــط مثــکــه در حیــن ـی کــه مــا هیجــان زده مـیشــدیــم ، والدیــن اون پشــت سکــته زدن ! :))
حلقــه ـم خــوب بــود.... بـا ایـن کــه نسـبــت بـه همیـشه شلــوغ تـر بـود ، امـا خــوب بســته شـد...! 8-^

در کــل از همـــه کمــالِ تشکــر را داریــم و دیگــه ایــن کــه دســتتــون درد نکنـه ! >:D<

+ چــرا مــن بـاز حــس مـی کنــم بـازدیـد کــم بــود...!؟ :-s
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

بچه ها من تا حالا تو زندگیم به جز این کارگاه، سه تای دیگه کارگاه دیدم،
ولی به نظرم واقعا هیچ هیجان خاصی وجود نداشت نسبت به اونا!
من هر سه روزم بودم، ولی بچه ها کلا ول بودن، حتی دوما همینجوری هی میومدن تو نمازخونه میخوابیدن و بیکار بودن
اولا خیـــلی کم بود فعالیتشون، ما که اول بودیم، مجبور بودیم پروژه داشته باشیم، ولی امسال ...
× ولی روز ِ آخر خیـــلی بهتر بود، چون بازدیدکننده ها زیاد بودن
زمانشم که خیلی خیلی بد بود و هیشکی نمیومد کلا، تقصیر شما نبود خیلی :دی

بالونتون خیلی خوب بود :x

هدتون خوشگل بود، ولی خیلی رنگش شبیه مانتوهامونه، در نتیجه خیلی مشخص نبود :دی

پروژه ی انسانی، عاااااااااااالی بود :x :x فقط باید وقتشو بیشتر میکردین :دی

افتتاحیه، خیلی قشنگ بود، معلوم بود که خیلی خیلی زحمت کشیده بودن،
هماهنگیشون خوب بود واقعا،
ولی یه کم شبیه کارگاه هنری ها نشده بود؟! :-" :-" :دی

اختتامیه ام که افتضاح بود، خودمون گند زدیم بش :دی

نتیجه گیری ِ کلی اینکه وختی کارگاهو میندازن آخر ِ سال، بازدیدکننده که نمیاد، هیچی،
بارون و باد هم گند میزنه به همه چی :دی

حلقه ی آخر خیلی باشکوه برگزار شد :دی

آهان راستی، واقعا تبریک میگم به بچه های شیمی :) آفرین!
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

من یه نکته بگم راجع به افتتاحیه؟
سر ایده ی نمایشمون، خیلی بحث شد و ایده های مختلف رو اجرا کردیم و آخرش اونی که دیدید از آب دراومد.
سرش خیلی زحمت کشیده شد، حرکات هماهنگش رو هم یکی از بچه ها طراحی کرده بود.
به نظرم زیاد به کارگاه هنری ربطی نداشت، به هرحال ما نهایت تلاشمون رو کردیم. اگه کمی و کاستی بوده، پوزش.
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

عزیزان جَو ندید ؛ شصت صفحه . یه خروار هم تست بود برای ِ تجربیا . ده صفحه اولشم که برنامه آموزشی ُ این چیزا بود . از هر صفحه هم کلی خالی بود ! کلا ً حدود ِ سی و پنج شیش صفحه میشد ؛ شایدم کمتر ! جَو ندین خب :/
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

کلا تکلیفای عید زیادن ...
انشا چرا باید دو تا کار که هرکودومش یه مصیبته رو بندن ؟ :|
مثلا عربی میشد به جای 7 تا آزمون 4 تا بده ! ( مثلا ! ) چی میشد خب ؟ :-<

هر سال همینجوره ؟
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

به نقل از ریــحــانــه :
کلا تکلیفای عید زیادن ...
انشا چرا باید دو تا کار که هرکودومش یه مصیبته رو بندن ؟ :|
مثلا عربی میشد به جای 7 تا آزمون 4 تا بده ! ( مثلا ! ) چی میشد خب ؟ :-<

هر سال همینجوره ؟
حالا ازینا و مقدارش بگذریم...

ینی رسما خیلی برای اینا زحمت کشیدن!
حتی زحمت لاک غلط گیرم به خودشون ندادن!
یه سری برگه ی دس نویسو اسکن کردن ریختن تو سی دی!
که تکلیف عیده مثلا! :|
ینی جدا نمی شه یه سریشو خوند حتی!
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

اول یه چیزی راجعبه اختتامیه بگم، اولا! سال دیگه اختتامیتون رو باید بدین به ما! >)

مشق عید هم به ما کلی تست دادن(فقط 182 تاش تست زیسته!) بعد این مشاوره هم برنامه داده 10 روز حدود روزی 3-4 ساعت!
من واقعاً نمی‌دونم اینا چی فکر کردن راجعبه ما؟ :-?

بعد اینکه امسال اولین سالی بود که کار عید رو تو سی دی دادن بهمون!
من بیکار بودم حساب کردم، با یه حساب سر انگشتی (!) میفهمیم که مدرسه چند میلیونی از خرجش کم کرده! :-"
به ما 60 صفحه واسه عید دادن، به ریاضیا 40 صفحه. میانگین بگیریم 50 صفحه.
بعد پرینت هر صفحه (سیاه و سفید :-" ) 100 تومنه، یعنی هر نفر 5 تومن. حدود 200 تا(که تازه ما از 200 تا بیشتریم!) 5 تومن می‌شه 1 میلیون! 3 × 1 میلیون می‌شه 3 میلیون! >)
(حالا پول سی دی رو هر دونه ای 500 حساب کنیم بازم جمعاً می‌شه 300 هزار تومن)
چه مدرسه ای داریم ما 8-^

البته نمی‌دونم به اولا و سوما هم سی دی دادن؟‌
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

آره به مائم سی دی دادن ! چه حسابی ! :))
بنده خداها فک کردن ما فک میکنیم این کار از رو باکلاسیشونُ ایناس ، نشناختنمون ! :-"
حالا باز میگیم شما دومینُ اینا ، باید درس بخونین ما چی آخه ! :-<

بعد این گزینه ی دوی بعدشم مصیبته ! ینی فکرش چیزه بدیه ! #-o
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

به نقل از کیــمیا シ :
خير!
تئاتر ما دوم شده!
تئاتر ِ فرزانگان ٦ اول شده !
اشتباه می کنی...! من خودم بخشنامه اش رو دیدم... ما اول شدیم...
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

کیمیا.ه گفت دوم ;D
بخشنامه مطمئنی مال ِ 1 بود؟
پس اشتباهی شده ببخشید X_X
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

بعد یه سوال !
الان تئاتری که مدرسه ی ما برنده شده ام به اسم اون یکی مدرسه میره دیگه درسته ؟ :-"

@ کیمیا : ببین اون درفش کاویان بوده احتمالا ! مدرسه ی ما دو تا تئاتر داشت یکی واسه دوما یکی سوما !
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

به نقل از ریــحــانــه :
بعد یه سوال !
الان تئاتری که مدرسه ی ما برنده شده ام به اسم اون یکی مدرسه میره دیگه درسته ؟ :-"

@ کیمیا : ببین اون درفش کاویان بوده احتمالا ! مدرسه ی ما دو تا تئاتر داشت یکی واسه دوما یکی سوما !

نچ ریحانه. تئاتر ِ سوما کلا گویا مقامی نیاورده... :| و تئاتر ِ دوما دوم شده.
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

به نقل از ســتــایــش :
نچ ریحانه. تئاتر ِ سوما کلا گویا مقامی نیاورده... :| و تئاتر ِ دوما دوم شده.
جدا ؟! :o
اصن درستش اینه که کلا مدرسه ی ما منطقه رو در نظر نگیره ...
چیزی به اسم هنر از قرار معلوم سرشون نیست ... :|
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

اوهوم. من خیلی ناراحت شدم... ببین متن نمایشنامه سوم ها رو خودشون نوشته بودن! شاید فقط قسمت در انتظار گودو ـش اقتباس بود :‏|‏

بعد تـازه، اصولا هر سال فقط تئاتر کارگاه هنری رو میفرستادن منطقه. سومای الان، اول که بودن یه تئاتر خوب منطقه پسند داشتن گويـا. ولی مدرسه... نمیذاره برن. کلا فرهنـگی واقعا واحد اذیت کننده ایه. تو کارگاه هم کلی اذیت کرد.

اصن یه وعضی:(
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

من خودم بخشنامه رو دیدم... تئاتر دوما به اسم تئاتر مدرسه فرزانگان 1 رفته و اول شده... تئاتر سوما به اسم مدرسه ی اتفاق که فک کنم یهودی ه رفته و تا اونجایی که من می دونم مقام نیاورده...
 
  • لایک
امتیازات: N.M
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

ببین آخه می دونی مشکل چیه
موضوعی که سوما می خواستن پوشش بدن درمورد انتظار برای ظهور بوده و یه همچین چیزایی
خوب حالا فرض کن این برنامه بره به عنوان کاری از مدرسه ی اتفاق که اتفاقا یه مدرسه ی یهودیه اجرا بشه
خوب معلومه داورا گیج می شن
بعد فک می کنن همه چی الکی نوشته شده و هیچ هدف و هسته ای داستان نداشته
منظورمو می فهمید
مشکل اینه
 
Back
بالا