سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

[pegah.nodet]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

خب، همگی خیلی خیلی خسته نباشین!
یه عالمه احساس غرور و افتخار و چیزای دیگه!
درسته کلاسامو پیچوندمو غیبتامم پر شد ولی جدا ارزششو داشت!

همینکه من الان صدام چند درجه کلفت شده بخاطر جیغایی ک واسه ابراز هیجانم درحین برنامه زدم، کیفیت کارتونو نشون میده!
دوس داشتم راجع ب بعضی بخشا نظر بدم ک میذاریم فردا

×آخرین حلقه ای ک زده بودیم با دوستام، کارگاه پارسال بود
چقد خوبه ک این مناسبتا هست...این دلخوشیا هست..
امشب من برگشتم به 4سال قبل. کارگاه هنر88 سرود ملیون لبریز ینی وقتی آهنگمون پخش شد جدا حس میکردم دارم متلاشی میشم!
خودمونو میدیدم درحال بدوبدو واسه کارگاه از6ماه جلوتر،خودمونو میدیدم درحال رای گیریها، خودمونو میدیدم درحال اجرای وطنم و پیک سحری با اون لباسا دوستامو میدیدم درحال اجرای تئاترشون، خودمونو میدیدم که ریخته بودیم رو سن و واسه اولین بار لبریزو با جیغ و ی دنیا حسی ک هیچوقت فراموشش نمیکنم میخوندیم، خودمونو میدیدم...
خیلی خوب بود...
طوری ک آمادگی کَنده شدن ازاون خاطرات و برگشتن ب دنیای واقعیو باز فردا دانشگاهو سروکله زدن بابچه هایی ک وقتی امروز باذوق بهشون میگفتم میرم مدرسه، میگفتن تو چقد علافیو ما اسم مدرسمون یادمون نیستو...ندارم. اصلا آمادگی ندارم.

خیلی قدر بدونید!
×شبیه پستای حرف بزن شد!

 

[Zr74]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

فقط من یه چیزی یادم رفت بگم. اون نرده ها رو کی کشیدن جلوی بالکن؟ :/ نصف جذابیت آمفی تئاتر به پاهای از اون بالا آویزونش بود! """"

 

[Sahar.Z]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

فقط من یه چیزی یادم رفت بگم. اون نرده ها رو کی کشیدن جلوی بالکن؟ :/ نصف جذابیت آمفی تئاتر به پاهای از اون بالا آویزونش بود! """"

قفس شیرو میگی؟ ما کاره ای نبودیم خودشون تصمیم گرفتن. :/

 

[F@hime]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

بچه ها خیلی خوب بود. من که بار اولم بود کارگاه هنری می دیدم کلی کلی ذوق کردم. خیلی خوب بود. همه تون خسته نباشین.

 

[farz]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

الان فهیم اومده ینی مام رو هم را میدن؟

 

[Zr74]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

قفس شیرو میگی؟ ما کاره ای نبودیم خودشون تصمیم گرفتن. :/

نه خب میدونم قطعا کار شما نبوده! میخواستم ببینم من خیلی عقبم یا تازه زدن.

 

[settareh]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

آه آه بچه ها کارگاهتون
من نظر و تحلیل و فلان و اینا ندارم، فقط آآه خیلی خوب و اینا :-اون اموجی که چشماش قلبه
چقدرم نوازنده داره پایه تون عاه عاه :-حسودی
نمیدونم نظر مثبت حساب میشه یا نه، ولی به نظر من خیلی خیلی کارگاهتون کیوت بود! کیوت بود دیگه خب
خستهَ م نباشین همه تون و...
و این که به نظرم اصلا دقیقه نودی نبودین! ینی من تا امروز هیچ اثری از تمرینا و اینا ندیده بودم! البته فکر کنم برای این بود که پارسال ارغوان از آخرای آذر هرروز این مهم که کارگاه هنری دارن به زودی رو در حلق ما میکرد #-o
من خیلی خیلی از مدرسه مون بدم میاد، ولی کارگاه هنری واقعا پدیده دوست داشتنی و عالی ایه، به عنوان تنها نکته مثب مدرسه مون حسابش میکنم.
همین دیگه! خیلی خوب و کیوت و دوست داشتنی و هیجان انگیز و کافی و مفید و ایده های خوب (کاپ سانگ! مهاجرت! اون ایگودسمن & هیونگ کی جو!) و اینا دیگه 3>

 

[Arghavan S]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

× خیلی هم کارِ خوبی می‌کردم ستاره. :‌))) فقط م در حلقِ تو و پرستو می‌کردم البته "

کل‍اً خوب بود کلّی؛ راضی م ؛؛)
در جریانید که چه‌قـــدر موسیقی‌هاتون خوب بود؟ 8) از آکاپل‍ا گرفته تا اون ضرب‌طور ه که پرستو و مانا و پژند توش بودن :‌)) تا آواز سنّتی و لبریز [اونی که آکاردئون می‌زد :ط] و کل‍اسیک و هر چیزی که شنیداری بود خیلی خوب بود. خــیــلی. ؛؛)
سرودملّی‌تون هم که هیــچ. ؛؛؛) با تشکر از کل‍اس دینی امروز که باعث شد حفظ‌ش کنم :‌)) فقط اون تیکه‌ی تندش رو هنوز نفهمیده‌م چه‌جوری باید خوندش. ولی کل‍اً سرودملی‌تون خیـلی خوب بود. 8)
ولی البته یکی از ایرادهای معدودی که می‌تونم به‌ش بگیرم، تایمِ زیادِ برنامه بود؛ نمی‌دونم تونستین تا قبل از این که راننده‌سرویس‌ها با خشم و با چوب و چماق به مدرسه حمله‌ور بشن و درِ آمفی‌تیاتر رو بشکنن و فریادهای خشم‌آگین بزنن جمع‌ش کنین یا نه :‌)) ولی تایمِ برنامه زیاد بود یه مقدار. انیمیشنِ گلشن‌ایناعم یه مقدار گنگ بود.
و این که جسارتِ این رو داشتین که واردِ موضوعاتی بشین که خیلی‌ها ممکن ه مقابل‌ش جبهه بگیرن، جای تحسین داره. اشاره به تیاترِ «وطن»تون -طراحی صحنه‌ش خیـلی خوب بود!- و اون مستندطورِ مهرسا.
دیگه‌ این که.. همینا فکر کنم خسته نباشین خیلی >><<

 

[meme.rrr2]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

خب نظر ِ یه سال اولی ِ چلاغ (که خوشحاله و مفتخر که تونسته خودشو به یه همچین رویدادی برسونه) چیزی جز "عالی بود" نمی‌تونه باشه.
2تا علت می‌تونه داشته باشه این نظر. یکی اینکه واقعا عالی بوده باشه و دیگری هم اینکه من کارگاه هنری ندیدم و اولین تجربه بوده و جای مقایسه نیس پس.
ولی واقعا ارزش درد کشیدن رو داشت که من بیام.
البته که من یه سری مفهوماش رو نفهمیدم (طبیعیه. نیس؟)
و اینکه این دعوتنامه رو به همه می دین؟؟
سرودملیتون هم دوست داشتم. هرچند که نمی تونم بخونمش ( هی هرسال پیچیده تر می‌شن.. نه؟)
و البته مسئله مهاجرت .. اصن شاخ دراوردم که تو فرزانگان این جوری مطرح شه.. (البته به پایه شما می خورد)


@شهبازی: دیدی پشیمون نشدم!!

 

[farz]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

خیلی ممنون که جواب من رو دادین؛ گویا اصن تموم شده کارگاه دیگه. ;;‌) :‌|

 

[ریـحـانـه]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

من سرود ملی‌مون رو اینجائم بذارم ذوق کنیم دور هم؟ میذارم

سرودملّی کارگاه هنری ۹۲
«میراث»

["۰۰:۱۴] سیمرغی خاموش، در نگاه اوست

["۰۰:۲۹] گام‌‎های لرزان / نگاه بی‌جان
خسته‌ی کابوس / دل‌زده‌ی رویا
دورْسوی نوری / می‌سوزد امّا
بی‌راهی راه‌ها / هیاهوی بادها
["۰۰:۵۰] می‌افتد، می‌خیزد، می‌افتد، برمی‌خیزد
سنگینی، پایش را، می‌آزارد
می‌کاهد، جانش را، اندوهی طاقت‌فرسا
در یادش، شعله‌ای جـان مـی‌گیـرد
می‌روید، در چَشمش، نور اعجازی دیگر
تسکینی، بر زجرِ، آن سکون ویران‌گر
می‌یابد، دست‌آویز رهایی، از درد
میراثِ، دیرینش، آخرین پر سیمرغ
نگاه و، گامش را، سرگردان می‌دارد
گر آن را، سوزاند، امّیدی نمی‌ماند
نهانش، می‌دارد، تا فردایی دیگر ...

["۲:۱۱] فردایی دیگر، تکرار دیروز
سیمرغی خاموش، در نگاه اوست ...

ترجیحاً خواستید لینک رو جایی بذارید یا به کسی بدید همین لینک رو بذارید که ببینیم آمار دانلود آهنگمون تقریباً چقدره :د

 

[Baharan]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

ما هم نظر بدیم؟
اول اینکه کلی با ستاره موافقم!به نظر میومد همه چی طبق برنامه و در نهایت آرامش و اینا آماده شده
بعدم اینکه اون تاتر اَبسترکت طورتون خیلی خوب بود[موهه]+اون وطنه!غیر از مفهوم کلیش که خیلی خوب بود یه سری جزئیات جالب توجه داشت توش که خیلی خوبش میکرد
ما اولش این حسو داشتیم که چقد سرودملیتون حس ناامیدی القا میکنه،به خصوص واسه اون جاش که"فردایی دیگر،تکرار دیروز"،ولی بعدا متوجه شدیم اینش اشاره داره به پرسیمرغ داشتن و امید داشتنه که مثه دیروزه!بعد کلی خوشحال و راضی بودیم
موسیقیاتون هم خوب بودن
همین دیگه،کلی خسته نباشین و خیلی خوب بود

 

[meme.rrr2]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

ترجیحاً خواستید لینک رو جایی بذارید یا به کسی بدید همین لینک رو بذارید که ببینیم آمار دانلود آهنگمون تقریباً چقدره :د

تو تاپیک ِ سرودملی لینک ِ متفاوتی هس. #اطلاع‌رسانی

 

[ریـحـانـه]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

تو تاپیک ِ سرودملی لینک ِ متفاوتی هس. #اطلاع‌رسانی

آره، اشتباه گذاشته شده؛ درست میشه. :د

× منتظرم همه بیاین نظر بدین که بعد من اظهار شرمندگی کنم از اجرای امروز

 

[meme.rrr2]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

× منتظرم همه بیاین نظر بدین که بعد من اظهار شرمندگی کنم از اجرای امروز

چه طور مگه؟ اون سایه ها و پرده سفید که حذف شد یا چی؟؟

 

[Sahar.Z]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

در بدایت کار مچکرم از ریحانه ی عزیزم که این همه اذیتش کردیم و صبوری کرد. ساینای عزیزم کارگردان مسئولیت پذیرمون همچنین.

اعتراف میکنم اجرای اول بهنر از آب دراومد و واقعاً یکسری چیزهاش مثل خراب شدن نو نه دست ما بود و نه دست مسئول نورمون.جدا از این قضایا حقیقتاً امسال به ما در مورد کنار اومدن با مسئولین جدید مدرسه و بعضاً کادر قدیم که در جریان هستین خیلی سخت گذشت.مواقعی بود که ما میخواستیم جلسه تشکیل بدیم و به دلیل نبود جا جلسه لغو میشد.یا حتی زمانی که میخواستیم آهنگ های نهایی رو انتخاب کنیم و آمفی تئاتر اجاره داده شده بود.و بچگانه ترینش هم امروز که خانوم ساویز در کمد رُ قفل کرده بودن و ما نتونستیم سرود بذاریم. :د که البته برام جالب بود که خانوم وظیفه چن دقیقه بعد یک چیزی رو پیج کردن. : )) بگذریم. :د

آها من یه چیزی رو خیلی دوست دارم بدونم.اونم اینکه برداشت شما از تئاتر مو چی بود واقعا؟

صرفاً چون میخواستم زودتر عازم رختخواب بشم اول صحبت کردم.

خیلی ممنون که جواب من رو دادین؛ گویا اصن تموم شده کارگاه دیگه. ;;‌) :‌|

بله میتونستین وانمود کنین فارغ التحصیلین و روز شنبه میومدین.

 

[Arghavan S]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

فردا صبح حلقه هست دیگه؟ اون تیکه‌ی تندِ اوّل‌ش رو یکی‌تون بیاد به من یاد بده لطفاً. مچکر می‌شم.

 

[giti]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

فردا صبح حلقه هست دیگه؟ اون تیکه‌ی تندِ اوّل‌ش رو یکی‌تون بیاد به من یاد بده لطفاً. مچکر می‌شم.

هست ..... باید باشه ...... به عشق اون حلقس که الان اصلا زنده ایم ....... ضرب داره ها دقیقا باید رو ضرباش بخونی ...... بذار ببینم اگه ثانیه بذاریم راحت تر می شه؟

 

[y.a]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

من متاسفانه نتوستم دیروز بیام کارگاه رو ببینم. امروز سرود ملی رو گوش دادم!
خیلی متنش رو دوست داشتم. سال پیش، شور آهنگ زیاد بود امسال بار معناییش بیشتر بود به نظرم
قسمت آخرش خیلی عالیه که باز هم یه روز دیگه میاد و باز هم پر سیمرغ رو آتش نمیزنه که مبادا آخرین امید هم از دست بره...
قدر این روزا رو بدونید... (مثه این مامان بزرگا گفتم )

 

[pegah.nodet]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

آقا ریحانه هشدار داده بود انتظار چزای خوشگل نداشته باشینو مفهومیو ایناست ، من اوله فک میکردم اون قرآنی ک خوندن و اون متنی ک اجرا شد افتتاحیست مخصوصا چون شنیده بودم مدرسه امسال سخت گرفته
بعدا شدیدا دچار استرس شده بودم
افتتاحیه رو دوست داشتم، اون تئاتر مرزبندیه خیلی خوب بود، اون موها! هم خییلی عالی
موسیقیتونم عالی مخصوصا ااون لبریزی ک زدین، اصلا ماها داشتیم منفجر میشدیم جدا! فوق العاده بود.فوق العاده
پیام بازرگانی هم خوب بود مهاجرت هم جالب بود.هم فکرش هم کلیپ
آهان اون آخرشم ک ب اون حالت سرودملی قبلیا رو پخش کردینو همشو جمع کردین ب نظرم خیلی حرکت باحالی بود.مخصوصا اونی که درمیان طوفان از تو صفه پخش شد.. لبریز ما هم ک عالی اصلا

ولی ب نظرم این پشت سر هم بودن برنامه ها و مدت زمان زیادش یذره اذیت کرد.مثلا میشد یذره آنتراکت داد ک متاسفانه بخاطر جمعیت عملی نبود
بین اجراها هم ک سرودملی قدیمیا رو مخوندیم، من حس کردم ی جمعیت زیادی از بچه ها کلاانگار قدیمیا رو اصلا حفظ نیستن! مثلا اون ترس/خشم/ ... رو عملا کسی نمیخوند! ک این البته ربطی ب کارگاه نداشت صرفا واسه خودم ناراحت کننده بود
آهان رهبرتونم خیلی بی شورو حال بود.ینی اون آهنگی ک ی ریتم کوبنده داره رو مثلا خیلی با ظرافت اجرا میکرد
من یادمه ما اول بودیم، سر کارگاه سوما رهبرشون سرِ اجراها کم مونده بود از سن پرت شه پایین انقد ک هیجان داشت و اینا.خیلی خفن بود
من اون نمایشه ک کوتاه کوتاه پخش میشد رو زیاد درک نکردم اونیم ک سرخپوست سیاهپوستا بودن ی سری اصوات تولید میکردن هم من خیلی باهاش ارتباط برقرار نکردم
اما درکل همه چی خیلی خوب
واقعا خسته نباشین