پاسخ : سمپادی های اصفهان
به نقل از :|.Mr :
کجا اثر داشته که مدرسه شما اثر داشته باشه
تو مدرسه ما یک نفر نبود که موافق باشه آکواریوممونو بکنن سالن افتخارات

امسالم کلی افتخار آفریدیم دیگه میترکه این سالنه :-s
آقا خوب شما دغدقه (؟!) تون همینه! معلمایی مثل آقایون: اعلمی، اعلمی (2)، عزیزی،هنرمندیان، سامع، حق شناس، باطنی و خیلی های دیگه که من نمیشناسم که ممکنه خودتون مسخرشون کنین رو نمیبینین؟! یعنی دریغ از یه معلم خوب که ما داشته باشیم!!!
یه معلم فیزیک داشتیم امسال برا سوالایی که یه خط فقط جواب میخواست دوتا تخته پر میکرد! 90% کلاسو داشت اس ام اس میداد اون 10 % هم همش داشت میگفت اینجا یه موضوعی هس! یا برا تنوع میگفت ببینید بچه ها..! فقط روزای امتحاناش یه تفاوتی میکرد اونم این بود که 100% اس ام اس میداد (خدا خیرش بده!) و ما 6 تایی حل میکردیم و تازه با درس دادن این معلم که 6 تایی هم نمرمون بالا 15 نمیشد! توقعی میره جز این که سر کلاساش حرف بزنیم و بخوابیم و در کل گوش ندیم!؟!
یه معلم شیمی داشتیم که اصن مثل ماست بود! کلا هم تو کار تیکه انداختن بود!!! اصن نگم بهتره!
یه معلم زیست داشتیم صداش مثل قرقاول بود! خدا رو شکر درساش پاورپوینت بود با دیتاشو که میخاست کار کنه چراغا رو خاموش میکرد و پرده ها رو هم میکشید و فضا رو برای خواب آماده میکرد! والا من یا خواب بودم یا ریاضی حل میکردم یا اگرم گوش میدادم کل چیزی که این بلد بود این بود که بگه این کارو نکنید سرطان میگیرید! اونو نخورید سرطان میگیرید!
یه معلم دینی داشتیم که خیلی هم بهش ظلم کردیم! این همه چیش سیاه بود! کفشش سیاه بود مارک نایکش یه رنگ دیگه بوده بعد این مارک نایکو کنده بود که ریا نشه! چادرشو تو کلاس در نمی آورد آخه میدونید ما نامحرم بودیم! من خودم آدمی نیستم که معلمایی که باحجابو چادریو اینان مسخره کنم اما واقعا این معلممون افراطی بود! خوب صداش هم آروم بود اصن ما نمیفهمیدیم چی میگه! البته خیلی هم اذیتش کردیما! خدا ببخشه ما رو واقعا!
یه معلم زبان داشتیم که همش برگه های گرامرو اینا رو زیراکس میکرد می آورد تو کلاس از روش میخوند! همین! یکی نبود بگه آخه ما سواد داریم خودمون میخونیم دیگه! شما اگه خیلی فعالی خوب سوال بیار حل کن ! یا حداقل محض رضای خدا این وزارتی رو ول کن یکم کمبریج درس بده! دریغ از یه صفحه کمبریج که ایشون درس داده باشن!
یه معلم زبان فارسی داشتیم این یه مورد استثنا بود! خدا واقعا خیر دنیا و آخرت بش بده! هروقت میدید یکی سرکلاسش خوابه میگفت مولوی سرکلاساش هرکی میخوابیده میگفته اشکال نداره این نشون میده که این فرد سر کلاس من احساس آرامش میکنه که خوابیده! مولوی اجازه میداد بخوابه معلم ما هم دستش درد نکنه از مولوی تبعیت میکرد! هر چی هم دعاش کنم کمه
معاونمون هم که دیگه اصن نوبر! به این که چرا ناخنت به جای 1 میلیمتر که تو مدرسه ما مجازه بلندباشه 1.1 میلیمتره گیر میداد! مثلا میگفت چرا زنگ بجز ورزش شلوار ورزشی میپوشید! دقت کنید شلوار لی نه ها! شلوار ورزشی کردی!
یه مسئول المپیاد داریم تو مدرسه مون که همه کار میکنه جز این که به مسائل مربوط به المپیاد بپردازه! اینقدر هم وقتی حرص میخوره خوشگل میشه که نگو!
و یه سری انسان های دیگه مثل واهب و شیخ سجادیه و سروش(البته من همیشه میگم صحت!) که من طی این یه سال مسئولیتون تو مدرسه رو نتونستم متوجه بشم
مدیرمون هم که اصن عشق منو همه دانش آموزای مدرسه! اصن تا میگه خانوما تمام 700 نفر مدرسه دلشون میخاد برن بپرن بغلش! و چون اینو میدونه روزی 100234 بار این کلمه ی زیبا رو با لحن زیبای خودش ادا میکنه!
آقا این مدیر اصن میدونه ما هم هستیم تو مدرسه؟! اصلن یه دونه از دانش آموزا رو هم نمیشناسه والا! چند وقت پیش رفته بودیم پیشش بعد میگه تو چقدر قیافت آشناس! احتمالا از دوما یا سومایی که من فکر میکنم چند بار دیدمت!اینم از مدیر!
انتظار دارین سرکلاس سر و پا گوش باشیم وقتی معلمامون اینن! خوب خودمون کتابو بخونیم خیلی به صرفه تره خداییش!
می بینید!کلا مدرسه ای داریم ما! همه چی آرومه! حتی نمیخان آکواریوممونو سالن افتخارات کنن!
