اشعار "NegAr Am"

  • شروع کننده موضوع
  • #1

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
می نالد___
دل از آن گاه که گفتی تو به من :
ای سراسر همه دل خوشی ام
ای نگاه تو همه زند گی ام
وتو گفتی آنگاه:
"که همیشه عشق در قلب من وتو می ماند"
و از آن روز به بعد ...
رفتی آنجا که نبودست کسی
و از آن پس... کشت من را غم بی هم نفسی
دگر حتی خبری از تو نبود
نه سلا می ؛نه درودی ونه یک شاخه گلی ...
که بگوید تو هنوز می گویی ....
"که همیشه عشق در قلب من و تو می ماند"
و هم اکنون امروز...
به خودم می گویم
پس کجاست آن که همیشه می گفت
"عشق در قلب تو و او تا ابد خواهد ماند"
و به این می اندیشم...
که چرا
به جز از عشق خدا
هیچ عشق دگری
"تا ابد نیست درون قلب ها"
و هنوز در عجبم
که چرا عشق دگر را به خدا
همه ترجیح دادیم و هم اکنون امروز
همه در حسرت آن عشق الهی هستیم....
 

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : اولین شعری که گفتم....(نظر بدید و انتقاد و ... خوشحال

شعرت خوب بود
خیلی قشنگ و حرفه ای
انگار از ته ته ته دلت گفته بودی
ولی وقتی خوندمش
یه حس عجیبی داشتم
ناراحت شدم انگار


دردی سنگین بر گلوگاه سینه ام نشست
فریاد برآوردم
فریادی پر از سکوت
راه بر حنجره ام می بندد
آن غریب احساسی
که دم و هر دم
در درون سخنت
موج میزد انگار
انگار زخم دلی می جوید
تا غمش تازه کند
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : هر کی اولی رو خونده بیاد دومین شعرم رو هم بخونه.....

اینم دومین شعرم..............امید وارم با نظر هاتون راهنمایی کنید.........

روز روزی دگر است.
نه شبیه رویاست،نه بسان دیروز
هرچه باشد خوب است
چون که عطر گل عشق ، در سراسر لحظاتش پیداست
عشق هم می داند ،
که دلم دست خودم نیست خدا می داند!
عشق من عشق هوس نیست خدا می داند !
عشق من پاک ترین است که بر گونه ی گل
می نشیند
و به آرامی آب دست در دست نسیم
از میان دل من می گذرد
دوست دارم که بدانند همه
هرچه باشد عشق را،
مرحمی بر دل خود می دانم
نه برای دل خود ، بلکه از بهر دل پاک نسیم.

و به تکرار مکرر بازهم
از دلم پرسیدم
"علتش چیست که تا دیروز ها
هیچ حسی به درون دل من راه نیافت؟"
و بدان گاه دلم پاسخ داد:
"خوب شد راه نیافت "
چون که امروز نسیمی آمد .
وبه همراه خودش ،دل عاشق آورد .
و دلت برد به رویای دگر
تا پس از آن
دگر حتی نوری
از همین کوچه ی باریک دلت رد نشود
و فقط
کوچه برای قذم پاک نسیمت باشد...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
اینم یه شعر جدید از خودم..واسه این که خیلی دلم گرفته بود نوشتم ...

ثانیه هام پر شده از حس تلخ نبودنت
حس تو غربت بودنم
حس شکیب بودنت
نمی دونم آخه چرا،موقعی که تو رو دیدم
دست و دلم لرزید و گفت
هیچکی و مثلت ندیدم
نمی دونم چرا همش
آسمونم مشکی میشه
تا تو باشی آبی و
نباشی مهتابی میشه
خلاصه بعد از دو سه روز
دلم گرفته بود از
تنهاییم و نبودنت
از حس تلخ غربت و
دلهره ی گذشتنت
نمی دونم چرا دلم
تو این شبای بارونی
همش بهونه می گیره
انگاری یه حس غریب
داره دل سرد منو
واسه ی یه دلواپسی
نشونه ی غم می گیره!!!!!

_____________________________________________

امید وارم اونی که باید بخونه و درک کنه...فقط همین>>! :(( :( :((
 

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : اولین شعری که گفتم....(نظر بدید و انتقاد و ... خوشحال

تو شاعر فوق العاده ای هستی یعنی می تونی شعرای مدرن رو با توانایی خاصی بگی
در این صورت میتونی شعراتو به خواننده ها بفروشی :D
 

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : حس تلخ نبودنت......

بعدا میگم :D
اشکالات جزئیه
به کار بردن یه کلمه ی تقریبا نا مناسب
یه مشکل وزنی هم داره
وگرنه با شعرها مریم حیدرزاده فرقی نمیکنه :D :D :D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : حس تلخ نبودنت......

به نقل از Arman.Z :
بعدا میگم :D
اشکالات جزئیه
به کار بردن یه کلمه ی تقریبا نا مناسب
یه مشکل وزنی هم داره
وگرنه با شعرها مریم حیدرزاده فرقی نمیکنه :D :D :D

ممنون ازز راهنماییت...اتفاقا خودم هم فهمیدم مثل شعرای مریم شده....ولی بازم مرسی از نظر همتون
 

sina mt

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
143
امتیاز
46
نام مرکز سمپاد
(مستقیم بری میرسی به آقا)
شهر
لا فیلتر
پاسخ : حس تلخ نبودنت......

خیلی خیلی قشنگ بود منو کاملا یاد مریم حیدر زاده انداختی وزن شعرت خیلی شبیه وزن "میخوام یه قصری بسازم"مریم بود
 
  • شروع کننده موضوع
  • #9

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : اولین شعری که گفتم....(نظر بدید و انتقاد و ... خوشحال

اینم شعر حس تلخ نبودنت.....گذاشتم این جا که همه شعرام تو یه تاپیک باشه....



ثانیه هام پر شده از حس تلخ نبودنت
حس تو غربت بودنم
حس شکیب بودنت
نمی دونم آخه چرا،موقعی که تو رو دیدم
دست و دلم لرزید و گفت
هیچکی و مثلت ندیدم
نمی دونم چرا همش
آسمونم مشکی میشه
تا تو باشی آبی و
نباشی مهتابی میشه
خلاصه بعد از دو سه روز
دلم گرفته بود از
تنهاییم و نبودنت
از حس تلخ غربت و
دلهره ی گذشتنت
نمی دونم چرا دلم
تو این شبای بارونی
همش بهونه می گیره
انگاری یه حس غریب
داره دل سرد منو
واسه ی یه دلواپسی
نشونه ی غم می گیره!!!!!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : شعر های من...از اولی تا....؟

اینم آخرین شعرم.....امیدوارم با نظراتون راهنمایی کنید....فقط میدونم که یکم طولانیه!


بی تو رویای شبای خیس بارونی من
تردید از نداشتن گرمی دستای تو بود
ترس از ثانیه هایی که شاید
حرفشون حس نبودن تو بود
بی تو اون ثانیه ها یی که گذشت
همشون ابر های چشمام می شدن
واسه ی همین بودش که اون روزا
گریه هام پیش نگام خم می شدن

دیگه طاقت نیاورد این دل من
انگاری یه چیزی از دست داده بود
حسی که با رفتن و نبودنش
عشق رو از زندگی من برده بود

حالا دیگه تنهایی نیست واسه من
قلب من دستای گرمت رو داره
دستایی که گرمای وجودتو
واسه ی چشای خیسم میاره
حالا دیگه دل من دست تو
سرنوشت زندگیم هم با تو
ولی باز می گم که یادت بمونه
عمر من بسته به حالات تو
اگه باز صدای گریه هات بیاد
یا صدای بغض لحظه هات بیاد
اون روز آخر دنیای منه
لحظه ی سخت نفس های منه

اما کالا گل های اطلسی هم
قصه ی عشق ماها رو می دونن
پس می خوام داد بزنم که ای خدا
گل من، هستی من رو نبرن
خدایا خودت میدونی که چه قدر
دل من به یاد و چشم به راهشه
چه قدر این چشای خیس و گریه هام
عمری نشسته در فراقشه

حالا من فقط ازت یه چیز می خوام
این که احساس منو باور کنی
این که باورت بشه توی غروب
توی لحظه ی شکستن سکوت
بین این همه دورنگی و دروغ
فقط این حسه منه که تا ابد
حتی تو لحظه ی فریاد سکوت
توی لحظه ی شکستن غرور
مثل یک گرگ صبور
کنار بغض نفسهات می مونه !!!
 

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : اولین شعری که گفتم....(نظر بدید و انتقاد و ... خوشحال

آفرین ...
وزن توی بعضی جاهاش مشکل داشت
ولی در کل هم معنیش خوب بود
هم احساسش قشنگ بود
ادامه بده
 

MOTAHARE-G

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
304
امتیاز
2,293
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : حس تلخ نبودنت......

می دونی قشنگ بود(حد اقل معنی اش)ولی خب به جورایی ریتمش کوک نبود.زده بودی تو خط ترانه.به نظرم بزن تو خط شعر.جالب تر می شه.
می دونی من خودم یه جورایی از این نوع و وزن خوشم نمی یاد.به نظرم از ارزش کار کم می کنه.البته این نظر منه.خب هر کی یه نظری داره دیگه.ولی در کل خوب بود.
 

Analia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
2,520
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد/تهران
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : اولین شعری که گفتم....(نظر بدید و انتقاد و ... خوشحال

در فرا سوی افق ،نور خورشید پیداست ... اما همه جا تاریک است ،
همه در زمزمه با خاموشی .
گل خوشرنگ باغچه با شب به سیاهی برود.
در سکوت ظلمات غوغایی بر پاست .
چنگ زنند به آسمان این اختران پر نور ...
اما ... همه جا تاریک است ...
(این شعرو همین جا گفتم ، شاید خیلی جالب نباشه)
 

farshidGCD

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,747
امتیاز
7,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
MMU
رشته دانشگاه
IBM - ID
پاسخ : حس تلخ نبودنت......

خوند...

به نظر من که خیلی خوب بود!
مهم این بود که حسو میرسونه
و تمام زنده بودن شعر؛ به گیرایی
و رسوندن حسشه، وزن فقط برای
زیبایی ظاهری شعره، البته به نظر من
 

Natanaiel

کاربر فعال
ارسال‌ها
31
امتیاز
6
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
مدال المپیاد
از بچه های المپیاد ادبیات بودم ولی...
پاسخ : حس تلخ نبودنت......

حسش قشنگ بود...
خیلی هم قشنگ
ولی بیشتر شبیه یه دلنوشته بود تا یه شعر...
به هر حال موفق باشی!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #16

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
بگو من هم دوست دارم..

خیلی وقت بود شعر نگفته بودم.نمی دونم چرا؟؟!
یه سوال از همه.به نظر شما از مدیر انجمن بخوام خودشون یه تاپیک جدا واسه شعرام بذارن ؟

و این هم شعری که دیروز گفتم....

نظر یادتون نشه...(نره):-D

پس از یک عمر دلتنــــــــگی
پس از شب های بی رنـــگی
میان کوچه ی غــــربـــــــــت
من و قلبی چنین سنــــــگی

پس از شــــب های بارانـــی
پس از فریـــــاد پــنــهانـــــی
میان گریـــــه های اشــــــک
دلم را نیســـــت یــارانــــــی

در این خلوت گه خورشـــــید
در این یـاس پـر از امـــــیــــد
نگاهـــم را ببیــــن ای یــــار
که همچو ساقه ای خشکید

نگاهی که به یاد تـــوســــت
و چشمانی که سوی توست
ببـین قـــلب مـــرا هــــــردم
تپش هایش برای تـــوســـت

مـــرا در یـــــاب ای یــــــارم
که جز تو نیست غمخـــوارم
فقط در لحظه ای کــوتـــــاه
بگو من هـم دوســــت دارم.
 

closeman

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,078
امتیاز
6,752
شهر
مشهد
دانشگاه
ازاد:-""
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
پاسخ : بگو من هم دوست دارم..

این اخرشه که خوندم می دونی یاد کدوم شعره افتادم نگار؟خب به ذهنت فشار نیار خودم می گم: یاد شعره بلک کت بود! اره منم دوست دارم محاله تنهات بذارم.... :D ولی جدا خوشم امدا!
 

دلداده ی وطن

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
106
امتیاز
59
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
زنجان
دانشگاه
بهارستان
رشته دانشگاه
ا
پاسخ : بگو من هم دوست دارم..

مصراع آخر اینطوری بشه بهتره
بگو من دوستت دارم
 
  • شروع کننده موضوع
  • #19

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
و دوباره ....!

دوباره یه شعر گفتم مامان... :D
خطاب بر مدیر انجمن ادبی:
((اگر زحمتی نیست ،تمامی اشعر مرا در تاپیکی جداگانه جمع آوری کنید!))

اینم از شعر آخرم:

به نام عشق می گویم سخن را
به یاد یار می بویــــــــــم سمن را

همان یاری که در یادم بمـــاند
نسیم وعطر شب هایم بمـاند

عزیزی که دلم را برده باشــد
دلم را بر دلش بسپرده باشــد

کسی که عشق را معنا بداند
بسان عشق من برنا بمـــاند

بگردد قیص و مجنون نگاهی
نلرزد از خم و ابروی و آهی

نگردد مست گیسوی سیاهی
بداند عشق را به سر پناهی

خمار چشم های ماه گردد
غلام حضرت تک شاه گردد

بداند معنی معبود هر جاست
میان گریه های شب هویداست

میان گریه های چشم سنگی
در آغوش درخت و شهر رنگی

همان رنگی که هر رنگش هزار است
هزارش را هزاران و هزار است

بداند بین هر رنگ و تباری
میان مردم و هر کارزاری

حکیمی بر دلش دارد نظارت
بدین سان لیلی اش نآرد شکایت
.
.
.
.
"این شعر ادامه دارد!"

نظر یادتون نره ها! *-:
 

farshidGCD

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,747
امتیاز
7,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
MMU
رشته دانشگاه
IBM - ID
پاسخ : و دوباره ....!

تا اینجاش که خوب بود، ولی شعر ادامه دار ندیده بودیم تا حالا!
ولی کلا شعرای تو که توپ تشریف دارن <D=
 
بالا