قشنگ‌ترین بیت‌هایی که شنیدید

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع radiowavefm
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

در این وادی غربت یار می طلبم در این کهنه خرابات یار می طلبم


یاری نتوان جست ولیک من می جویم شاید هل من ناصر از دیار یار می رسدم


آمد آن پیک سبز پوش مرا مژده دهید آمد ان رهرو معشوق مرا مژده دهید

آمد آن شسته ز جان از خاک دون آمد ان صاحب گنج مجنون

امد ان عشق ازل،عشق اله امد ان لطف خدا،لطف اله

امد ان مامور حق و الهی کرد مرا امد ان رحمت حق و خدایی کرد مرا

امد و از خاک به افلاکم کشاند امد و به جنت خدا کشاند

رفتم به دیار خدا باز نمی گردم دگر

رفتم و فانی شدم در کوی یار باز نمی گردم دگر

رفتم و دل سپردم به کردگار باز نمی گردم دگر


"آزاد شده ی الهی از محبس دنیا"

شاعرش: مرحوم راضیه فروزیان ، بعد از فوتش به خواب یه نفر اومد و تو خواب بهش گفت.. و این شعر زمینی نیست.....از یه عالم دیگه اومده.

حتی به جای اسمش: ازاد شده الهی عنوان شده در خواب.

وزنشو نمیدونم که کاملا درسته یا نه،ولی چون شعرش اسمانیه خیلی دوسش دارم

روحش شاد
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

تا بودم سوزن دست تو بودم
میون پنجه و شست تو بودم
اجل اومد که جون از من بگیره
ندادم چون که پابست تو بودم
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز از روی حقیقتیم نه از روی مجاز

یک چند در این بساط بازی کردیم رفتیم به صندوق عدم یک یک باز
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

آسمون کاشکی که میشد بپرم
تو دل آبی تو خونه کنم
کاشکی میشد مثال ابرای تو
زار زار گریه ی مستونه کنم
[/quote]
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

سیزده را همه عالم به در از شهر امروز
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

کارم چو زلف یار، پریشان و در هم ست

پشتم به سان ابروی دلدار پُر خم ست



.....


بس که رنج از دوستان باشد دلِ آزرده را

جای بیم دشمنی، دارد هراسِ دوستی !



.....

و اینم به فراخور حالی که پس از اعتکاف! عید و درسیدن بود و هست ..



از قیل و قال مدرسه ام حاصلی نـشد

جز حرف دلخراش، پس از آنهمه خروش!



8-^

.
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

مشو ز واسطه غافل که در طریقت عشق
شفای دیده ی یعقوب بوی پیرهن است
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست

نشان می جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا

"استاد فاضل نظری"
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

خیال روی کسی در سر است هر کس را
مرا خیال کسی کز خیال بیرون است
[/quote]
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

شاید محال باشد بی پر پریدن ، اما
اوج شکوه دریا پرواز یک نهنگ است
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشم های من است
به چشمهایم نگاه کن
پلک اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت
حسین پناهی

*هم حیفم اومد کامل ننویسم هم نمی شد کامل ننویسم!
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

ww6a9ybiw95m3jh8b0sr.jpg


:>
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی

که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

محمل بدار ای ساوران تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...



مردمِ بیگانه را خاطر نگه دارند، خلق .. دوستانِ ما بیازردند، یــارِ خویش را !
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

مرا تبي است که اگر از درون برون افتد
به نبض من نتواند طبيب دست نهاد

گر چه تب ، استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت
همچو تبم نمي رود آتش مهر از استخوان

تب فراق توام سوخت استخوان و هنوز
برون نمي رود از مغز استخوان چه کنم

گر سوزد استخوان جوانان شگفت نيست
تب موم سازد آهن و پولاد تفته را 8-^
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق ؟
**
گفتم ای خواجه ی عاقل ، هنری بهتر از این ؟

:)
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

شیشه ی دل راشکستن احتیاجش سنگ نیست

این شقایق با نگاهی سرد پرپر میشود...
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...

آخر ای دوست نخواهی پرسید

که دل از دوری رویت چه کشید؟

سوخت در آتش و خاکستر شد

وعده های تو به دادش نرسید

داغ ماتم شد و بر سینه نشست

اشک حسرت شد و بر خاک چکید!!!!!
 
پاسخ : قشنگ ترین بیت‌هایی که شنیدید ...



يادم مي آيد يکبار از خدا پرسيدم :
خداي من , تو که سينه اي به اين بزرگي دادي به آدم
تو که از هر چيز خوب دو تا دادي براي تنش
چرا توي سينه يک دل کاشتي
و آنطرفش را گذاشتي خالي و سوت کور؟
خدا تاملي کرد و توي گوشم زمزمه کرد :
اگر جايي خالي باشد از چيزي , حکمتي دارد
اين خلاء , سينه جا دارد براي دو تا دل قبول
آفريدمت براي جستجو !!!!
همه چيز را سر جاي خودش گذاشتم دانه به دانه
يک جاي خالي اش را هم تو پر کن
از هر چه خواستي , خواستي يک دل ديگر , خواستي چيزهاي ديگر همه مال دنيا را داده ام تا روياي ترا داشته باشم
مادرم که مرد ؟معصوميتم را با خود برد
آيا باران امشب خواهد باريد ؟
ترا به خدا ! محض رضاي خدا !
به من بگوئيد کودکي ام کجاست ؟
آخر در کجا بود که جا گذاشتمش ؟
فکر کنم آخرين ايستگاه ترن که پياده شدم
در شلوغي مترو گمش کردم
شايد هم از جيب ام زدند
نمي دانم گناه کسي را نمي توانم بشورم
ملحفه سپيد معصوميتم چرکين شده
هیچ دستي سپيدش نمي کند .
مادرم!!! من خواستم که يار تو باشم ، خدا نخواست
هر لحظه در کنار تو باشم ، خدا نخواست
مي خواستم بهانه ي آرامشت شوم
هر روز بي قرار تو باشم ، خدا نخواست
خورشيد دستهاي مرا خوب حس کني
يک عمر نو بهار تو باشم ، خدا نخواست
حتي مرا اگر که نخواهي کنار خود
آواره ي ديار تو باشم ، خدا نخواست
هر شب براي بوسه زدن بر مسير تو
شبگرد کوچه سار تو باشم ، خدا نخواست
گفتم کنار جاده بمانم که بعد تو
تنديس انتظار تو باشم ، خدا نخواست.
 
Back
بالا