م.مودب پور

نظر شما درباره کتابهای م.مودب پور چیست؟


  • رای‌دهندگان
    219

N.KH

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
269
امتیاز
883
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
دانشگاه
دانشگاه کردستان
رشته دانشگاه
مهندسی برق - الکترونیک
پاسخ : م.مودب پور

داستاناش همش شبیه هم ان درست
پایان همشون شبیه همه درست
خیلی تکراری شدن درست
اما چیزی که واقعا منو در مورد این نویسنده شگفت زده میکنه تواناییشه توی نوشتن سرگذشت آدم های توی داستان ها. توی هر داستان 2،3 تا سرگذشت هست که همشونم با هم متفاوته خیلی خلاقیت و توانایی میخواد خدایی !
 

eng.um.mahdie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
204
امتیاز
2,802
نام مرکز سمپاد
Farzanegan3
شهر
Mashhad
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : م.مودب پور

من فک کنم راهنمایی بودم "گندم" رو خوندم به نظرم قشنگ بود بعد چند روز پیش بخاطر نوستالژی و اینا اومدم دوباره بخونمش اصن ناراحت شدم از شعور خودم در دوران راهنمایی :))
 

Shiva.Sh

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
7
امتیاز
13
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان سبزوار
شهر
سبزوار
مدال المپیاد
ریاضی خوان
پاسخ : م.مودب پور

این درسته که بعضیا از خوندن کتاباش ورفتن توی جو پر تلاطمش لذت میبرند.خب نظرشونم محترمه...هر کی یه سلیقه ای داره دیگه. :>
ولی تا حالا وقتی کتاب تموم میشه از خودتون میپرسین که من این همه وقت صرف خوندن این کتاب کردم حالا چی بهم یاد داد؟ :-?
اگه از خودتون این سوالو بپرسین میبینید که علاوه به این که وقت تلف کردین ذهنتون به یه سری مسائل مشغول شده که خیلی آزار دهنده است. اون موقعه ست که میبینید کتاب های جالب تر و آموزنده تری وجود داره که واسشون وقت بزارین!!!
 

نگار

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
381
امتیاز
2,756
نام مرکز سمپاد
فرزانگان جامع(سه)
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژِی
پاسخ : م.مودب پور

كتاباي م.مودب پور :
خب تا يه مدت يه سوالي كه داشتم اين بود كه اين زنه يا مرده .راهنمايي يه عالمه ازش خوندم ولي واقعا حيف وقتي كه گذاشتم
خب اون موقع برام تو مايه هاي شكسپير بود ولي واقعا فقط وقتتو خوب پر مي كنه ولي هيچي بهت نميده
يه سري داستان عاشقانه با يه روال نسبتا يكسان كه اخرش كلي گريه مي كني
خب من اونارو كتاب زرد ميدونم
ارزش وقت گذاشتن نداره
ولي اگر از علافي دارين مي ميرين امتحانش كنين چون بسي تو رو پاي داستان نگه ميداره
با وجود چرت بودن
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,486
امتیاز
70,715
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : م.مودب پور

به نظر من مخاطب رمانای م.مودب پور قشر نوجوانن، همون طور که مخاطب باقی رمان عاشقانه ها :)
نوجوون به اقتضای سن و سلیقش شروع به خوندن رمان میکنه ، خنده دار بودن و تم عاشقونه و رویاییش جذبش میکنن... هربار با همون روند تکراری چیزایی رو نشون میده و بیان میکنه که کاملا با جو رمانتیک و شاد و لاکچری زندکی کاراکترا فرق داره . زمیییین تا آسمون
اون بچه (تاکید میکنم بچه) شاید درکی از ایدز،فاحشگی اجباری،ازدواج اجباری دخترا،تجاوز،تبعیض عقیدتی، اعتیاد،فروش نوزاد و..... نداشته باشه
وسط اون همه گل و بلبل تمام این فاجعه هارو می بینه .
اصن خیلی خوبه من میگم. برای مثلا رنج زیر ۱۵سال .
 

hanita.ard

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,843
امتیاز
26,252
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
....
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
قزوین
رشته دانشگاه
شیمی محض
پاسخ : م.مودب پور

به نقل از Iranian girl :
همه شون رو خوندم ولی همشون عین همن دوتا پسر خوشگل پولدار...
حالا بعضیاشون کمی فرق دارن
از لحاظ ادبی که صفره
خیلی هم بی ادبه :D
آخرشم همیشه دختره میمیره :(( :(( :((




نه تو رمان گندم پسره میره خارج دخترم زنده میمونه
 

Kimiamd

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
13
امتیاز
10
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهریار
پاسخ : م.مودب پور


نه اوونجوری که من یادمه فقط توو یلدا دختره مرد و توو شیرینم که خیالی بود... تو یاسمینم دیگه دختره مجبور شد!
ولی نه توو گندم نه توو رکسانا و نه تودریا و نه توو آن تابستان دختره نمیمیره!
فکر کنم تنها کتابیش که پایانش خووب بود دریا بوود؟!
آره؟!
تو رکسانا!!! رکسانا مردا خخخ
 

هولدن

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
886
امتیاز
12,249
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
یاسمینش ارزش خوندن داره....
شب پره ها هم اخرین اثرشه که بد نبود
 

پرنیان.ک

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,300
امتیاز
48,922
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
همه عین همن... یه شخصیت جدی که معمولن راویه و یه شخصیت طنز کنارش...
واسه سرگرمی خوبه... به نظرم رماناش مودیه یه کم... مثن واسه وقتای که دلت میخواد یه رمان ساده ی عاشقانه بخونی که خیلی نیاز نباشه عمیق فکر کنی بد نیس... واسه وقتایی که بخوای به مغزت استراحت بدی.
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,486
امتیاز
70,715
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
بدبختیای جامعه رو هم میگه تازه :-"
 

میـنا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,223
امتیاز
4,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
bnb
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
پزشکی سمنان
هیچ وقت از اخرای رماناش خوشم نمیومد:/
 

Luna H.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
2,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبدکاووس
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
داروسازی
نظر كلي ام در مورد رمانهاش اينه كه دو سه تاشُ بخونيد تا بفهميد بيشتر ازون خوندن به معناي واقعي كلمه وقت تلف كردنه :D
من اصن نميشناختمش ولي سوم راهنمايي ك بودم بعضي از دوستام كشته مرده ي كتاباش بودن و منم كنجكاو شدم ببينم كتاباش چ
جوريه ... خلاصه وقتي اول دبيرستان بودم ياسمينو خوندم و تا چن روز دپرس بودم!! :D اعتراف ميكنم گريه هم كردم حتي ...:D آخه اصن به خوندن اينجور رمانها عادت نداشتم و روحياتم خيلي لطيف و شكننده بود:D:))
بعدشم رفتم شيرين و خواستگاري يا انتخابو خوندم ك اين يكي نسبتا كوتاه بود ... ب چن تا از رمانهاي ديگش مث ركسانا، گندم، و ... هم نگاهي انداختم و همونطور ك بقيه هم گفتن فقط كافيه ٢-٣ تا از كتاباشو بخونيد تا قالب كلي همه ي كتاباشو بفهمين... ي دختر و پسر عاشق هم ميشن ك يكيش خيلي پولداره و اون يكي خيلي فقير! هر دو هم خوشگل :/ ي شخصيت بامزه هم هس كه از اول تا آخر فقد مزه پروني ميكنه :| ي نفرم هس بين اينا ك وسط مسطاي داستان، ماجراي تلخ زندگي خودشو تعريف ميكنه!! آخرشم ك دختره و پسره به هم نميرسن و ... شخصيتاي اصلي داستان به دليل پررويي، خودشيريني و غرور بيش ازحدشون كلا رو نِرو منن:D
اما خب حق بديد بهش ك هي بشينه اين داستاناي كليشه ايُ بنويسه!! :د نوشتن ي رمان بالاي ٤٠٠ صفحه ك بار ادبي داشته باشه كار هركسي نيست و البته تو كشور ما هم چنين كتابايي طرفدار زيادي ندارن! پس ميره ميشينه ي رمان عشقولانه لوس مينويسه ك هم كَت و كلفت باشه و قيمتش بره بالا هم طرفداران زيادي اعم از تينيجرها رو به سمت خودش جذب ميكنه! و اونا هم براشون مهم نيس ك داستاناش تكراريه! كلا با جو عشقولانه رمان حال ميكنن:-"
درمورد اينكه واقعيت هاي جامعه رو هم بيان ميكنه بايد بگم ك به هيچ وجه واقعيت هاي جامعه نيس، بيشتر داستاناش تو فضاي ايران ٢٠-٣٠ سال قبله! تازه از لحاظ رئال بودن هم عاخه تو دنياي الان مثن كدوم دختر فوق العاده پولداري عاشق ي پسر فوق العاده فقير ميشه؟؟ اونم فقط با يه نگاه و تو يه روز؟؟! همين قسمت اصلي داستان از هري پاترم فانتزي تره:D
اما خب هركس ي نظري داره ديگه ... بعضي ها ميخونن رمانهاشو و دوست دارن ... اما به نظر من ك حيفه ... دو حالت داره : ١- بري رمانو بخري و كلي پول بابتش بدي ( پولتو تو جوب بريزي بهتره:D) ٢- بري دانلود كني و چشمتو با خوندن ايبوك هاش به فنا بدي... عايا هردوتاش ظلم به خودتون نيس؟ :D
و درآخر هم بگم ك اگه م.مودب پور نويسنده ي خوبي باشه اينايي ك ميان تو اينترنت مثل سايت ٩٨يا و غيره رمان ميزارن اونا هم نويسنده هاي خوبي هستن ديگه!! :د

من معمولا انقد سخنوري نميكردم :))
 
بالا