August McJoseph
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 733
- امتیاز
- 3,919
- نام مرکز سمپاد
- هاش II
- شهر
- مشهد
پاسخ : به دنبال میراث نداشته
در رابطه با تار ترکی و بحثی که درجریان هست علاوه بر اون لینکی که دادید خب گفته های دیگری هم هست که میشه دید مثل این که برا کامل شدن اطلاعات بحث میذارم:
و:
پرمون[nb]دکتر یدالله پرمون دبیرکل دفتر حفظ و احیا میراث معنوی و طبیعی ایران و رییس مرکز مطالعات منطقهیی میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی[/nb] بیان کرد: آنچه اکنون جمهوری آذربایجان ثبت کرده، بدون تردید تار آذربایجان است که برخی به آن «تار ترکی» هم میگویند. این تار از نظر ابعاد، شیوهی ساخت، تعداد سیمها، پردهبندی، شیوهی اجرا و الحانی که با آن نواخته میشود، با تار ایرانی تفاوت چشمگیری دارد. بنابراین هرگاه کشوری یک پرونده را در مقولهی میراث ناملموس ثبت جهانی میکند، به معنای این نیست که کشوری دیگر حق ندارد، برای ثبت جهانی همان میراث یا شبیه آن اقدام کند.
+مقایسه این دوتار با هم در شکل ظاهری :
بنظر من هم فرهنگ مشترک محسوب میشه و ما هم حق مصادره ی کامل اینجور موارد چند ملیتی (کاملا ممکنه باقیمانده های یه کشور تجزیه شده در بخش هایی از فرهنگشون با هم سهیم باشن) رو برای خودمون نداریم؛ مثل این میمونه اگه ایران به استاناش تقسیم بشه تهران نام ایران رو برداره چون مرکز بوده بخواد که کل فرهنگ ایران قبل تجزیه رو صرفا به خودش متعلق بدونه
×منبع برای متن کامل
#من صرفا در این موضوع خاص اظهار نظر کردم با کل بحث کاری ندارم و وقتش نیست تو بحث شرکت کنم خودتون ادامه بدید:د
در رابطه با تار ترکی و بحثی که درجریان هست علاوه بر اون لینکی که دادید خب گفته های دیگری هم هست که میشه دید مثل این که برا کامل شدن اطلاعات بحث میذارم:
تصویر اصلی تار ترکی
اما:جمهوری آذربایجان که البته اولین بار نیست ما رو مورد دستبرد تاریخی قرار میده قبل از این هم سابقه ثبت «تار»که یکی از آلات موسیقی اصیل ایرانیه رو به نام خودش داره.
ایران در سال 2009 پروندهای را با عنوان ردیفهای موسیقی ایرانی در یونسکو ثبت کرد. در آنجا دربارهی ردیف سازی توضیحهای کاملی ارائه و مشخص شده است که در ردیف سازی، موسیقی ایرانی با سازهای تار، کمانچه، نی، سنتور و دیگر سازها نواخته میشود. بنابراین سال 2009 در یک سند بینالمللی در یونسکو، نام تار بهعنوان سازی که موسیقی ایرانی با آن نواخته میشود، ثبت شده است.
و:
پرمون[nb]دکتر یدالله پرمون دبیرکل دفتر حفظ و احیا میراث معنوی و طبیعی ایران و رییس مرکز مطالعات منطقهیی میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی[/nb] بیان کرد: آنچه اکنون جمهوری آذربایجان ثبت کرده، بدون تردید تار آذربایجان است که برخی به آن «تار ترکی» هم میگویند. این تار از نظر ابعاد، شیوهی ساخت، تعداد سیمها، پردهبندی، شیوهی اجرا و الحانی که با آن نواخته میشود، با تار ایرانی تفاوت چشمگیری دارد. بنابراین هرگاه کشوری یک پرونده را در مقولهی میراث ناملموس ثبت جهانی میکند، به معنای این نیست که کشوری دیگر حق ندارد، برای ثبت جهانی همان میراث یا شبیه آن اقدام کند.
+مقایسه این دوتار با هم در شکل ظاهری :
هر دو نوع تار، از دو دهلیز (کاسه) تشکیل می شود. به دهلیز(کاسه) بزرگتر شکم و به دهلیز کوچکتر نقاره گفته می شود.
۱. در تار ترکی دهلیز (کاسه) بزرگتر، بیضی تخم مرغی شکل است و دهلیز کوچکتر، مقطع دایره ای شکل دارد. در تار فارسی هر دو دهلیز بشکل قلب (دل) می باشند که رو در روی هم قرار می گیرند.)
۲. دیواره بین دو دهلیز در تار ترکی، بصورت قائمه و در تار فارسی بصورت مورب ساخته می شود.
۳ .دسته تار ترکی اندکی عریض تر از تار فارسی ساخته می شود
۴. تار ترکی ۱۱ تا سیم و تار فارسی ۶ سیم دارد.
۵. تار ترکی را در موقع نواختن بر روی سینه، و تار فارسی را بر روی زانوی پا قرار میدهند.
کاسهٔ تار ایرانی بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته میشود که هرچه این چوب کهنه تر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پرده ها از جنس روده گوسفند تهیه میشود. دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشستهای است. تار آذربایجانی شکل کمی متفاوتی دارد و سیمهای آن بیشتر است. جنس خرک از شاخ بز کوهی است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده میشود
او با بیان اینکه ایران اکنون دو راه پیش رو دارد، توضیح داد: ایران میتواند پروندهی مستقل خود را بهعنوان «تار ایرانی» به یونسکو ارائه کند و هم میتواند در قالب یک پروندهی چندملیتی با جمهوری آذربایجان و کشورهای دیگری که چنین سازی دارند شریک شود. در واقع، تصمیمگیری دربارهی این دو راه برعهدهی شورای سیاستگذاری ثبت جمهوری اسلامی ایران است که مشخص کند کدامیک از این دو راه به صلاح است.
بنظر من هم فرهنگ مشترک محسوب میشه و ما هم حق مصادره ی کامل اینجور موارد چند ملیتی (کاملا ممکنه باقیمانده های یه کشور تجزیه شده در بخش هایی از فرهنگشون با هم سهیم باشن) رو برای خودمون نداریم؛ مثل این میمونه اگه ایران به استاناش تقسیم بشه تهران نام ایران رو برداره چون مرکز بوده بخواد که کل فرهنگ ایران قبل تجزیه رو صرفا به خودش متعلق بدونه
رییس مرکز مطالعات منطقهیی میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی در پاسخ به اینکه چرا ایران واکنشی نسبت به ثبت این پرونده نداشت تا دست کم این اثر با عنوان مشخص «تار آذربایجان» در فهرست میراث ناملموس یونسکو ثبت شود، گفت: این کار را نمیتوانستیم انجام دهیم؛ اول به این دلیل که ایران جزو کمیتهی ناظران است و نمیتوانست دربارهی پروندهها اظهار نظر کند. دیگر اینکه از نظر من بهعنوان یک متخصص، وقتی جمهوری آذربایجان یک ساز را ثبت و در پروندهی خود قید کرده که تار در ایران هم یکی از سازهای اصلی است، نشاندهندهی گسترهی جغرافیایی ایران است و اینکه فرهنگ ایرانی به ورای مرزهای کشور نفوذ کرده است.آذربایجانیها با آوردن نام تار و ایران در پروندهی خود، معترف هستند که فرهنگ ما در کشور آنها وجود داشته است.حالا سوال من اینه که چرا در این وضعیت کشور ما موضع سکوت اختیار کرده و از میراث معنوی خودش حفاظت نمیکنه؟
×منبع برای متن کامل
#من صرفا در این موضوع خاص اظهار نظر کردم با کل بحث کاری ندارم و وقتش نیست تو بحث شرکت کنم خودتون ادامه بدید:د