برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

پریا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
382
امتیاز
27
نام مرکز سمپاد
جهنم فرزانگان
شهر
اهواز,اهواز,اهواز,اهواز... حال میکنم بنویسمش...!
مدال المپیاد
همه چی , زیست ,شیمی ,فیزیک ,ادبی, آزمایشگاه......!
دانشگاه
بهشتی
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

ای پرستوی خسته که غبار هر سفر به بالهايت نشسته
آيا هنوزهم می گذری ز شهری که زمونه به رویت درهاشو بسته ؟!
آهای کبوتره غمگين که نيرنگ آسمون کرده بالهاتو سنگين
آيا هنوز هم می نشيني به بامی که زمونه سرنگون کرده به پايين ؟!

((با یکم دخل و تصرف :D ))
 

homa_M

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
126
امتیاز
20
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
BND
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

من اگه 100 صفحه ی دیگه هم بنویسی میخونم. چون حرف دل خودمه . اگه میشه بازم بنویس . با اینکه من خیلی به ظاهرم اهمیت میدمو سعی میکنم فقط شیک باشم نه جلف و سبک اما باز هم کسانی هستن که به من میگن امل . از جمله خواهرم . منم کمتر کسی رو دارم که وهقعا دوستم دارن. شاید 6 یا 7 نفر :( اما ازش راضیم . چون بدم میاد از آدهای دورو و دورنگ روزگار
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #23

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

به نقل از homa_M :
من اگه 100 صفحه ی دیگه هم بنویسی میخونم. چون حرف دل خودمه . اگه میشه بازم بنویس . با اینکه من خیلی به ظاهرم اهمیت میدمو سعی میکنم فقط شیک باشم نه جلف و سبک اما باز هم کسانی هستن که به من میگن امل . از جمله خواهرم . منم کمتر کسی رو دارم که وهقعا دوستم دارن. شاید 6 یا 7 نفر :( اما ازش راضیم . چون بدم میاد از آدهای دورو و دورنگ روزگار

یه شعر هست که میگه من از محبت نادان خوشم نمی آید
همینه !!!
 

p.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
32
شهر
كرمان
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

در مدتی که نبودم به تعداد افراد کنجکاو اضافه شده .باعث خوشحالیه!!!
چه اهمیتی داره که بدونیم ایشون از دست کی وچرا ناراحت شدن؟
موضوعات مهمتری هم هست که ما بخوایم در موردشون کنجکاو شیم و سوال بپرسیم.نیست؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #25

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

نشسته بودم و مثل همیشه در عجب از معجوباتی که آیینه ی فکر در هم می شکند و در هر کدام از هزاران تکه اش یک تصویر نشان می دهد
همه اش هم را نقض می کند
چه کودکانه پیروی می کنند و چه بیشمار ارتشی دل بر هیچ می بندند
لحظه های دنج عاشقی با سایه های کثیف پوشیده می شود
جنس لطیف زیر پا فکنده
گویی گلی له می کنند
گل یا گل
هر کدام بخوانی درست است
گل را همچون گل لگد مال می کنند و گل ها را...
دردناک است دنباله روی بعضی بی چشم ها که گویی بسته اند که بسته بماند
باز هم نمی شود
مانند دکمه ی یقه ی کثیفشان که گردنی همسان چون شمایل خوک که حمایل خود می خورد می مانند همه شان
چقدر از این کثیف تر ها هستند...
حیف که نمی توان بعضی ها را بیدار کرد
نه آن آسوده خفتگان کوته مغز که عقلشان زیر پتویشان مانده است بر جا خواب!!!!
آنان که خیکی حمل می کنند با خود و بر زیر پارچه ها می پوشانند
کاش آنان بیدار می شدند که به امید ما
فرزندانشان خوابیده اند
تا دمی بیاسایند
کداممان دانستیم؟
کداممان خواستیم که بدانیم؟
در بعیدترها کداممان کردیم؟
آنچه خفتگان از خستگی می دانستند
هم قطار اگر خسته ای بخواب
که به این آینده امیدی نیست
روش عرب بر سر ما میگمارند و واجبمان می کنند بر انجام آن و بر سخن گفتن به آن لحجهی کثیف تر از نام عرب
چه خوب که مردند ایرانی ها و ندیدند که چه کردند این بی با همه هیچان
چه بخوانیمشان؟
که گوشهاشان کر است و چشمشان کور
دل بر رشته ی ذلف باد بسته اند
ای دوست
نه
صد شرممان باد
تاریخ 7000 ساله شد 1388
قوم 500 ساله شد 2010
که چش
که هجرت یک بی بنیه ی عرب بر کشور من چه ها و چه ها کرد و نکرد؟
شاهنامه ی من عوض شد
کلمه ی عربی به آن وارد شد
ای دو صد شرمتان باد

کاش عده ای هم با من بودند
کاش قدری هم من مانند بودند
من که نه بفهمم
بل که من بترسم
یا همان

>>>> می تر سم <<<<
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #26

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

ناقابل
به جای برگ سبز
سیب سرخیست تحفهی آرمان
 

p.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
32
شهر
كرمان
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

نا قابل چرا؟
اثری بسیار تا بی نهایت ارزشمند بود :D
باور کن
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #28

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

به نقل از Dr.Eniac :
آرمان من پايتم تا صبح دمت گرم تو واقعا عالي مينويسي

تو قشنگتر تعریف می کنی

به نقل از p.sh :
نا قابل چرا؟
اثری بسیار تا بی نهایت ارزشمند بود :D
باور کن

تو هم بی متال تعریف میکنی



حس نابی دارم وقتی حرف دلمو میزنم و شما ارزش قائل میشید و می خونید

تا که کووووووووووووووووووووووووووووووووووووووور شه دشمن
 

p.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
32
شهر
كرمان
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

حرف دل تو رو نخونیم .چی کار کنیم ؟
باور کن اینا از عوارض بیکاریه
 
  • شروع کننده موضوع
  • توقیف شده
  • #30

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

به نقل از p.sh :
حرف دل تو رو نخونیم .چی کار کنیم ؟
باور کن اینا از عوارض بیکاریه

ممنونم که این همه ارزش قائلید و وقت میزارید واسه اینا
حتی از بیکاریتون


به نقل از parasto jooon :
چقدر تعارف میکنین.......اما واقعا عالی بود....فوق العاده...
 

patak

کاربر فعال
ارسال‌ها
32
امتیاز
5
نام مرکز سمپاد
شهيد فرزانگان
شهر
تهران
مدال المپیاد
بلي ادبي ميخوانم و امتحاني شركت كردم...
هنوز نوبتم نشده كه جدي شركت كنم....
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
_
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

من يه سوال دارم پس شور زندگي چي ميشه ؟
ميدونم سخته اما آدما فقط روزايي زندگي ميكنن كه اميدوارن حتي بعضي وقتا دليلي نداره اميدوار باشي اما اگر اميدوار نباشي پس چرا بايد زندگي كني! خلاصش عاشق مضمونت نبودم اما در ادبياتت كه حرفي نبود تاثير گذار بود!
 

آبجي مرضيه

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
690
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
دانشگاه
سمنان ---&gt; بهشتی
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

من شرمندم ولي موضورو خوندم
ياد مبادله ي كالا با كالا افتادم
 

miss.M

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
99
امتیاز
175
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

خيلي راحت مي شه باور كرد كه واقعيت داره...
كه گاهي به اندازه ي واقعي بودنش دردناكه

+"...و در نهايت مي بيني كه هر آنچه هست ميان «تو و خداوند» است نه ميان تو و مردم."
 

دختر باران

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
173
امتیاز
643
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 اهواز
شهر
اهواز
مدال المپیاد
ادبی-زیست
پاسخ : برگی از درخت خوردم و سیب را هدیه کردم ...

واقعیت رو مینویسی آرمان بازم بنویس نوشته هات همه قابل لمسن.شیرینی هارو هم بنویس همش تلخی...
 
بالا