شب های روشن
فئودور داستایوسکی
نشر ماهی
"شب های روشن دو فریاد اشتیاق است که طی چند شب در هم بافته شده است.پژواک ناله ی دو جان عشق جوست که در کنار هم روی نیمکتی به زمزمه در آمده اند و راهی به سوی هم می جویندو احساس می کنند که خدا در بهشتش را به روی آنها گشوده است.داستان شرح اشتیاق جوانی رویا پرور است که تنهاست و تشنه ی گفت و گو با هم نفسی.به قدری سرگشته است و با حرمان دست به گریبان که بینوا در دیوار ها و در و پنجره ی خانه های شهر دوست می جوید و با آنها راز دل می گوید.او در پترزبورگ به دنبال گمشده ای که با او همزبانی کندبه هر سو پرسه می زندتا عاقبت در کنار کانال با دختری گریان که او نیز عاشقی شیدا و تنهاست آشنا می شود و خیال می کند که روز هجران و شب فرقت یار آخر شد.اما عاقبت می بیند دیغ!ستاره ی بختش خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود."
این توضیح راجع به داستان رو متجرم یعنی آقای سروش حبیبی گفتند.