وای ، ناظم ما متولد شده واسه گیر دادن!! فقط گیر میده !! هر کی هر کاری بکنه ایشون فقط من و دوستمو مقصر می دونه! درسته که ما مراکز زلزله ی کلاسیم ولی این که دلیل نمیشه!!
همه دارن دست می زنن و میرقصن میگه پگاه خدا بگم چی کارت نکنه!!
باش میام 2کلمه درست و حسابی حرف بزنم می گه برو! (البته او شو کشیده میگه) باید خودتون بشنوید!
کلا با من مشکل داره! ولی من خیلی دوستش دارم ! خیلی گوگولیه! دلم می خواد فقط حرسش بدم!
پاسال یه معاون داشتیم خیلی ستم بود یعنی واقعا" و اساسا" ستم بود به طوری که چند بار باش دعوای لفظی کردم الانم هر وقت از کنارش رد میشم بش فش میدم ( ابراز علاقه س ) بش می گفتین سرباز امام زمان ! قیافه که ولش کن فقط در این حد بدونین که با کت شلوار کلاه پت و مت و میزاشت و پلیور قرمز می پوشید تو مدرسه ! اخلاق که ... نمی دونم از کجاش بگم ! تو کلاس یه کاری می کردیم بعد یهو میومد فقطم منو میدی سری میگفت تو بیا بیرون هی همه بچه ها می خندیدن می گفتن بابا این بنده خدا نبود فلانی بود می گفت باشه تو بیا فلانی هم بیاد بیرون ! سیریش به طرز سرسام آوری ! دو نفر دعواشون شده بود یکی می گفت آقا ما یه دی وی دی آوردیم حالا این از ما گرفته داده به یکی دیگه می گفت خوب امیر این وسط چی کا کرده ؟! اصلا" کاری به هیچی نداشت جز من ! ولی یه بار اساسا" جلو همه بچه ها انقد بم گیر داد زدم به سیم آخر هرچی از دهنم در اومد بش گفتم یه بارم جلو یه معاونه دیگمون باش دعوا کردم به حدی که معاونمون بهش گفت راس میگه دیگه چرا اینجوری می کنی ؟! انقد دوس دارم یه جا گیرش بیارم بزنمش ! بی شعور سر دعا میرسیدی یا وسط قرآن خوندن گیر میداد 2 زنگ نگرت می داشت ریاضی داشتیم نمی زاشت بری ....... ! ولش کن حوصله ندارم دیگه دربارش بنویسم .
معاون امسال : یه پارچه آقا ! یه دسته گل ! به به به این میگن معاون ! به هیچ چیز به هیچ وجه گیر نمی ده همه چی آزاده فقط تو کاره تذکره به همه 500 بار تذکر میده همه میگن باشه یاز کارشونو می کنن مثلا" یه سری علنا" کلاس رو دو دره کردیم رفتیم نماز خونه برا زنگ بعد که برنامه داشتیم یکم استراحت کنیم و سوالای خوب و درس حسابی طرح کنیم و از اونیکه می خواد بیاد بپرسیم ( که کاش نمی کردیم !! ) قشنگ دید گفت نرید گفتیم باشه کفشامونو در آوردیم رفتیم !! جلو روش موبایل در میاریم عکس میگیریم میگه مگه نگفتم غیر مجاز بده من ؟ میگیم باشه می زاریم تو جیب می ریم ! جالبه که همه رو جدی و با خشم میگه , ما هم همه رو جدی و با خنده میگیم خلاصه خیلی گله I LOVE THIS MOAVEN !!
من كه هر معلمي بهم گير بده قهر مي كنم و از اونجايي كه جاي قهرم خيلي معلومه همه آخر ساعت چكمه در گردن(عبارتيست رايج در مدرسه ما به معناي پشيماني) ميان معذرت خواهي!
ما راهنمایی بودیم یه دبیر شیمی داشتیم کتاب ،دفتر کلا هر چی نمی یاوردی منفی میداد
بعد یه بار من دفتر نیاوردم منفی گرفتم
بعد هفته ی بعد با دقت تمام دفترمو گذاشتم تو کیفم سر کلاس رفتم گفت بچه ها شیمی زیبا بیارین بعد...
دوباره هفته ی بعد دفتر و شیمی زیبا برداشتم گفت بچه ها کتاب علوم بیارید
هفته ی بعد این سه تا رو گذاشتم تو کیفم گفت بچه ها مبانی شیمیا رو میز
کلا فکر کنم تو کل دوره راهنمایی یکی دو بار مبانی شیمی بچه ها آوردن
اون یه بار من نیاوردم منفی خوردم
عضاب وجدانچيه؟حقه شونه
من دوتا ديگه از دوستام كاري سر نظام جديدمون در اورديم كه همين زمستوني يه روز اومد سره صف صبگاه:
گفت:ديگه خسته شدم،استفا دادم خداحافظ!واقعا لحظه قشنگي بود
همه دعوا ها هم از سال قبلش كه تازه اومده بود شروع شد به خاطر ريش!
توي يه يكسال و چند ماهي كه بود همه مطيعش شدن جز ما سه تا اخرش اومد سر صف گفت من به اين افراد نمره انظباط امسال نميدم،اخي بدبخت تا نمره انظباط ترمه اول هم نموند
اخرين كاري كه كرديم اين بود كه سره كلاس كپسوله اتش نشاني خالي كرديم حالا جالب اينجا بود كه تو شوراي دبيران همه معلما طرفه ما رو گرفتن!
بدبخت حتي همكاراشم ازاش خوششون نميومد,از بس كه مزخرف بود
پوزه هركي تو مدرسه بود رو زديم!ما عدايي نداشتيم اما اونايي كه داشتن و به ذلته اون ناظم تن دادن دهنشون ديگه بسته شد
ما سه تا شديم نماده مدرسه
جرقه اخر هم كه بعدش ماجرايه كپسول اتفاق افتاد هم هدفن من بود،هدفن خالي رفتم جلوش جرخوندم گير داد،بعد بحث بالا گرفتو صداي من و اون رفت هوا (خودش شروع كردا)ما هم همينو گرفتيم ول نكرديم