دوره آموزشی دفاعی _ میدان تیر

[پریسافت ...!]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

هرموقع اسم راهیان نورمیاد تمام بدنم میلرزه
همین امسال بودکه سال بالاییامونو بردن اتوبوسشون چپ کردو یکی از معلمام ودوتاازبچه هامون دار فانی رو وداع گفتند

 

[A.maede]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

پارسال که دوم بودیم همچین برنامه ای داشتیم,چه خاطره هایی که تو رهنمون ثبت نشد و چه فحش هایی که نخوردیم!
اول که بمون رضایت نامه دادن هرکی میخواد بیاد که خیلی از پدر مادران ازجمله مامان بابا خودم گفتن نه!
بعد دیدن اینطوری کسی نمیره گفتن هرکی نیاد ترم دو امادگی دفاعی صفر!!!
همه افتادن به راضی کردن پدرومادرها !
خلاصه هرجور شد رفتیم!
از صبح تاظهر تو بیابانها تاب خوردیم بعد هم درحالی که. داشتیم از گشنگی میمردیم. یه غذا بمون دادن. که بعضها می‌گفتند توش کافور بوده!
عصربردنمون یه اردوگاه دانش آموزی!
چهار تا مدرسه بودیم. سه تا از ناحیه چهار. و یکی از ناحیه سه ,به هر مدرسه یه آسایشگاه دادن که حدود صد تا تخت به هم چسبیده توش بود!
تا اومدیم یه ذره استراحت کنیم بردن خوندی شام دادن که اصلا از گلو پایین نفریفت و بعد هم در تاریکی شب. پیاده بردنمون وسط بیابون که عملیات نگاه کنیم!
وقتی دوباره برگشتیم اردوگاه بااینکه خسته بودیم زدیم تو کار بزن بکوب سروصدا,یه کم گذشت یه خانم برج زهرمار اومد گفت خاموشی و چراغ ها رو خاموش کرد!
ما عم رفتیم دوباره روشن کردیم وادامه برنامه!
دوباره اون اومد خاموش کرد کارشون کردین اما بار سوم دیگه داشت آتیش میگرفت!
اومد هرچی از دهنش در اومد گفت:
"شما فکر کردین کی هستین فکر کردین کیانپارسی هستین هرکاربخوانی میتونیم بکنین ؟ به چیتوز مینازین؟
شما.....
دیگه بقیه فحش بود
ما. اون که رفت تو تاریکی به حالمون ادامه دادیم البته با صور صدا کمتر!
یه کار جالب این بود که صداشون ضبط کردیم,تازه در همون حین که فحش میداد ماهم جواب میدادیم!
فرداش. پنج و نیم بیدر باش زدن!
و تا ظهر مثل روز قبلش تو بیابون بودیم!
شانس آوردیم زمستون بود!
و از اهواز رفته بودیم وگرنه باید بیشتر اونجا می موندیم!
اون روز همه می‌گفتیم میریم شکایت اما بعد که رسیدین اهواز دیدم این یارو ارزشش نداره!
الان که دارم فکر میکنم میبینم با همه بدی هاش خوش گذشت!

 

[s.pegasus]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

مارو هم برای دفاعی بردن
منم تمام مدت تو اتوبوس خواب بودم
هدفونا تو گوش و خواب (
برای غذا ها بیدار میشدم ولی
ولی غذاهاشم تعریفی نداشت
یعنی از تعریفی نداشت اونورتر بود خیلی داغون بود
کلا هرچی دمه دستشون بود میریختن یه چیزی درمیومد !
ولی یه سری تو اهواز فلافل زدیم خیلی چسبید !
شوش و دانیال نبی هم خوب بود اما ایپادم رو گم کردم اونجا :-s
اما خداروشکر پیدا شد چون الارم داشت و هر چند ساعت میزد

 

[toofanz]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

ما تو زمستون رفتیم........
خیلی خوش گذشت..........
از نظر تغذیه و بهداشت هم عالی بودن........... :P
تنها مشکلمون چادرامون بود...
ما خودمون رو نمی تونستیم جمع کنیم بعد باید چادر هم سرمون میکردیم............
عاغا ما تو اتوبوس وقتی رو صندلیمون نشستیم باید از کی رو میگرفتیم.................

 

[first amir]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

فقط بخونید: :)

بذارید اول از ناهار بگم

آخ آخ . آقا یه ظرف یه بار مصرف گذاشتن جلو ما

دیدیم توش 7-8 دونه برنجه به اضافه ی 4-5 تا لپه

یه تیکه از غضروف ببعی هم توش بود

اسم غذا رو که جویا شدیم ، فرمودن : قیمه است

== شلیک ================================

بعد بردنمون محوطه ی تیراندازی :-ss

جاتون خالی دیدیم یه تابلو کاشتن اونجا روشم آرم دزدان دریایی

زیرشم نوشته بودن : خطر مرگ :-ss

ما هم که فقط 16 سالمون بود و روحیه ها لطیف

خلاصه 8نفر-8نفر میبردنمون خط آتش به هرکدوم هم 5تا تیر جنگی می دادن
کسی که فرمان شلیک می داد خودش گوشگیر داشت
ما دیدیم انصاف نیست تا اینجا بیایم و یه خوش و بشی با جناب فرمانده نکنیم....
آقا هماهنگ کردیم وقتی خواست فرمان شلیک بده و قبل اینکه گوشگیرشو بذاره شلیک کنیم که گوشای فرمانده ....
آخ آخ آخ
انقد کیف داد ..... B-)

== موبایل =======================================

همون اول که رفتیم گفتن گوشیارو تحویل بدین
آخر که داشتیم میرفتیم به فرمانده گفتم آقا میشه یه عکس یادگاری بگیریم ازتون؟
گفت آره
طفلک 2هزاریش نیفتاد که من گوشیمو تحویل ندادم..

== کلاغ پر ==========================================

مارو جریمه کردن واسه کلاغ پر رفتن
میخواستن ازمون زهر چشم بگیرن
هرچی اینا میگفتن کلاغ پر ما با لذت بیشتری انجام می دادیم
کلافه شده بودن ناجووووووور
آخرش فرمانده خسته شد گفت : این دفعه رو میبخشمتون اما تکرار نشه
یکی از بچه ها از ته صف گفت : به افتخار فرمانده ، 10 تا کلاغ پر دیگه
در حد جنون کفری شده بود
طفلک فرمانده .....

آقا با سمپاديا در نيفتين

 

[novanda]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر


چ دوران خوبي داشتين
خدايي كاراتون ايووووووول داره

 

[nastaran17]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

خوش به حالتون
ما که امادگی دفاعیمون خلاصه شده تو کلاس و 4 تا سوال حفظی #-o
شما هم حال میکنین هم تیر اندازی هم کلاغ پر
تازه سربازی هم میرین
جدا خوش به حالتون...
خدا بین بنده هااش خیلی فرق میذاره

 

[novanda]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

خوش به حالتون
ما که امادگی دفاعیمون خلاصه شده تو کلاس و 4 تا سوال حفظی #-o
شما هم حال میکنین هم تیر اندازی هم کلاغ پر
تازه سربازی هم میرین
جدا خوش به حالتون...
خدا بین بنده هااش خیلی فرق میذاره

ما اولين سالمونه ولي يه معلم داريم فووووق العاده
جالبه ك دخترا اينقد سربازي دوس دارن منم خعلي دوس دارم برم
كاش جاي ما با پسرا عوض ميشد
هم ما راضي بوديم …هم اونا

 

[nastaran17]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

اره کاش جامون عوض میشد...
بعد چه حالی میکردیم... فقط 3 روز کافی بود... ما اصولا قانعیم

 

[الهه ن]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

.

 

[first amir]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر


هيچكس اينجا ميدون تير نرفته ؟؟؟

همه معافيت دارين ؟!!!!
هيچ خاطره اي؟؟!!!!

 

[zahra yousefi]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

دمتون گرم خیلی باحال بود
خیلی حال میده وقتی که یه نفر میخواد اذیتت کنه بعد تو حالش رو بدتر بگیری
جدی نمیدونم چرا سمپادیا بیشتر از دیگران استعداد حال گیری دارن

 

[zahra-E]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

منم خیلی دوس دارم برم سربازی ولی نه2سال
امسال میخوان ببرنمون شلمچه خدارحم کنه ولی بابچه هاخوش میگذره

 

[جنا]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

تاپیکهای "راهیان نور" و "دوره آموزشی دفاعی / میدان تیر" ترکیب شدن . بحث هر دو تاپیک رُ همینجا ادامه بدید

 

[Sevda Gholami]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

بیچاره 26 نفری که توی این اردو اتوبوسشون چپ کرد وفوت کردند.
واقعا به خانواده هاشون تسلیت میگم.
مصیبت بزرگیه.
کاش قبل ازاینکه این اردوهارو بذارن امنیت جان دانش آموزها رو درنظربگیرن نه اینکه فقط یاد بدن چهار تا تیر رو چه جوری بزنیم.

 

[zahra-E]

پاسخ : دوره آموزشی دفاعی- میدان تیر

منم تسلیت میگم خیلی بدبودمخصوصابرای ماک قراربودفرداش برگردیم :-s :-s
تازه توی راه نصف شب نمیدونم این خبرازکجااومدک ی اتوبوس دیگه هم چپ کرد

 

[arvin.a]

آخ آخ آخ میدون تیر : ))
اولش که با اتوبوس داشتیم میرفتیم معاون مدرسه میگفت بچه ها اونجا منطقه نظامیه!!! ها : ))))
حواستون باشه شوخی ندارن
نمیدونم شوخی نکنید تیکه نندازید فلان بسار
رسیدیم اونجا دو ساعت خواستن بترسونن که نمیدونم تیر جنگی کسی بپیچونه حکمش اعدامه!!!!
بعد چندتا تیر هوایی زدن بچه ها سرو و صدا نکنن
بعد هی یکی داد میزد
خمپاااااره
ما میپردیم رو زمین : )))
دهنشون سرویس
زمین پر سنگ و خار بود قشنگ تنمون زخمی شد
بعد یه سری غد بازی درآوردن بهشون گفتن کلاغ پز برن بنده خدا ها فلج شدن ، د آخه مومن مروت داشته باش اسیر نگرفتی که (حالا بماند که اون دوستان کوتاه نیومدن : ))) )
خلاصه رفتیم‌تو میدون تیر و چندتایی تیر در کردیم
آخر سرم گشتنمون چیزی رو یادگاری نبریم با خودمون : )))

 

[صال]

اول که رسیدم به میدان تیر یهو دیدم هفت هشتا از بچه ها لباس سپاه و ارتش تنشونه(کرکام ریخت)
من اون روز با یه تیپ لش عجیب غریب و پلاک و ... رفته بودم
اقا رفتیم اونجا و اینایی که لباس سپاه پوشیده بودنو هی تشویق میکردن مارو هم میگفتن تیپشو نگاه کن و ...
وارد که شدیم
صف بستن و اموزش و این مسخره بازیا
اخرش رسیدیم به اصلی ترین بخش داستان
قبل اینکه بریم اونجا یه چنتا از بچه ها بودن میگفتن
"من اینقد گنجشک زدم سیبل رو جر میدم"
"صالح جان بشین بشین میری اونجا خودتو میکشی "
منم هیچی نمیگفتم
رفتیم اونجا و
از ۸ تا تیر همه به سیبل خورد.سه تا خورد به خال
یکیش به ۹ خورد سه تاش به هفت و یکیش پنج
اونایی هم که فاز گرفته بودن همه تپه مپه هارو زده بودن
خیلی ناز و مهربون این گوشه ها پرسه میزدن
پیدا نمیشدن که
:)