پاسخ : نامردی هاتون
تو راهنمایی دوستان منو فروختن! جدا چقدر بچه بودیم اون موقع!
اول راهنمایی ، سر تحقیق زیست بود. من سرگروه بودم. موضوعمون هم آبزیان بود ( موضوع مزخرف تر از اون پیدا نمیشد! ) تا آخرای ترم اول کسی زیاد کاری نکرد اون آخرا که دیگه مهلتش داشت تموم میشد پدرمون دراومد. من کتاب میبردم تو مدرسه همگروهی ها از رو کتاب کپ میزدن که من بعدا برم بخونم مطلبا رو ترتیبشو درست کنم... از اینترنت زیاد استفاده نمیکردیم
قبل از اونم چند مورد درگیری با دوستان پیش اومده بود ، درگیری در این حد که من تحته پاکن رو میزدم به فرد مقابل اون با گچ میکشید به تمام زندگیم. من جفت پا پربدم رو جامدادی فلزیش و جامدادیش رو لوله کردم و .... خودمون مشکلی نداشتیم. میخندیدم یه کارامون ولی خب مادران گرام اعصابشون خورد میشد
خلاصه تقریبا تو امتحانای ترم اول بود که دوستان و همگروهی ها بسیج شدن رفتن پهلو ناظم هر چی تونستن گفتن! که فلانی تو کار گروهی هی میگه شما کاری نمیکنید و هی من، من میکنه ( خدایی خیلی کار میکردم خودم! دوستان غلو کرده بودن! ) و فلانی کیفامونو خاکی میکنه و ....!!!
ناظم هم انظباط منو داده بود 19.5 ! منم ناراحت ( گریه
) مامانم اومد به ناظم گفت دقیقا سر چی بوده؟ ناظم گفت بچه ها شکایت کردن.
منم دعوا و داد وبیداد که وقتی مانتو منو با گچ یکی میکردن طوری نبود ، من که میکنم اشکال داره؟!
الان با همون دوستان همکلاسم! با یه سریشون 4 ساله با همیم یه نفر استثتا هم از بین همونا هست که الان 5 ساله باهاشم! تمام سالایی که تو سمپاد بودم...
" بهترین" خاطره هامو با اون دارم!
وقتی به این کارامون فکر میکنیم میبینیم چدا چقدر فنچ و جلبک بودیم اون موقع ها! یادش بخیر