• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

وجود

  • شروع کننده موضوع
  • #1

bhelli

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
204
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
فرزانگان تهران
من هستم؟ کی می دونه؟ واقعیت چیه که اونو از غیر واقعی جدا می کنیم؟
 

trustme

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,810
امتیاز
899
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کاشان
سال فارغ التحصیلی
1387
دانشگاه
دانشگاه خواجه نصیر طوسی
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : وجود

یه تعریف از بودن .... ؟ یه تعریف از واقعیت ..... ؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

bhelli

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
204
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
فرزانگان تهران
پاسخ : وجود

به نقل از مـ‌‍‌‌همّد بذرکار :
یه تعریف از بودن .... ؟ یه تعریف از واقعیت ..... ؟
یعنی کسی می تونه تعریفش کنه؟؟؟
 

trustme

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,810
امتیاز
899
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کاشان
سال فارغ التحصیلی
1387
دانشگاه
دانشگاه خواجه نصیر طوسی
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : وجود

ما می خوایم در این مورد توی این تاپیک بحث کنیم که : "من هستم؟ کی می دونه؟ واقعیت چیه که اونو از غیر واقعی جدا می کنیم؟"
برای بحث کردن در مورد این موضوع باید یه تعریفی از بودن و واقعیت داشته باشیم ... !؟ شما یه تعریفی از این موارد بدین تا در مورد سوالاتتون بتونین حرف بزنیم...
 

sunshine

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
156
امتیاز
9
پاسخ : وجود

نوشته هاتون ذهن منو منحرف كرد به سمت ايده آليسم!
تو ويكيپديا يه چيزايي دربارش نوشته!
اين عكسم خيلي باحاله!

300px-Barin_in_a_vat_(fa).png
 

taraneh

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
260
امتیاز
94
شهر
ارومیه
مدال المپیاد
مطالعه برای المپیاد نجوم (فعلا مرحله 2!)
پاسخ : وجود

واقعیت چیزیه که تو دنیای حقیقی وجود داره و ما سعی میکنیم بگیم که وجود نداره و غیر واقعی چیزیه که تو دنیای مجازی وجود داره یعنی حقیقی نیست و ما سعی میکنیم بگیم که حقیقت داره.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

bhelli

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
204
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
فرزانگان تهران
پاسخ : وجود

به نقل از ماجده :
واقعیت چیزیه که تو دنیای حقیقی وجود داره و ما سعی میکنیم بگیم که وجود نداره و غیر واقعی چیزیه که تو دنیای مجازی وجود داره یعنی حقیقی نیست و ما سعی میکنیم بگیم که حقیقت داره.
خب دنیای حقیقی چیه؟ فرقش با دنیای مجازی چیه؟
 

neda.m

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,720
امتیاز
2,678
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
دانشگاه
شهید رجائی تهران
رشته دانشگاه
مهندسی عمران - ژئوتکنیک
پاسخ : وجود

ما همچنان تعریفی از هیچ کدوم از این چیزایی که گفته شده نداریم و تا موقعی که یه تعریفی برای چیزایی که می گیم در نظر نگیریم، نمی تونیم درباره شون بحث کنیم. تا وقتی نگیم معیارمون برای بودن و یا واقعیت و دنیای واقعی و مجازی چیه، نمی تونیم درباره شون چیزی بگیم و فقط همین جوری بحث و سوالات و شبهه ادامه پیدا می کنه!
البته اگه مشکل اینه که نمی دونین اینا رو چی تعریف کنین، یه بحث دیگه ست!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #9

bhelli

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
204
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
فرزانگان تهران
پاسخ : وجود

به نقل از ندا مکرم :
ما همچنان تعریفی از هیچ کدوم از این چیزایی که گفته شده نداریم و تا موقعی که یه تعریفی برای چیزایی که می گیم در نظر نگیریم، نمی تونیم درباره شون بحث کنیم. تا وقتی نگیم معیارمون برای بودن و یا واقعیت و دنیای واقعی و مجازی چیه، نمی تونیم درباره شون چیزی بگیم و فقط همین جوری بحث و سوالات و شبهه ادامه پیدا می کنه!
البته اگه مشکل اینه که نمی دونین اینا رو چی تعریف کنین، یه بحث دیگه ست!

خب الان مشکل من هم اینه که نمی تونم تعریفی رو قبول کنم ! می خواستم با هم بحث کنیم!
خب اگه شما یا هر کس دیگه ای تعریفی رو به عنوان پایه قبول داره بگین تا بر اساس اون حرف بزنیم!
 

neda.m

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,720
امتیاز
2,678
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
دانشگاه
شهید رجائی تهران
رشته دانشگاه
مهندسی عمران - ژئوتکنیک
پاسخ : وجود

من که یه شخصه تعریف خاصی ندارم! ولی اگه نظر دو تا فیلسوف رو بگیم که جای بحث داره:
دکارت می گه: "من فکر می کنم، پس هستم"
کامو هم میگه: "من طغیان می کنم، پس هستم"
گفته های جالبین، من خودم با اولی بیشتر موافقم!

بودن فقط خوردن و خوابیدن نیست، فکر کردن هم هست!
 

persiannovel

کاربر فعال
ارسال‌ها
70
امتیاز
10
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی اهواز
شهر
اهواز
پاسخ : وجود

این یکی از مسائل قدیمی فلسفس اگه جواب می خوای می تونی بری نظریه های سقراط و افلاطون و ارسطو و... رو بخونی البته بعضی از حرفاشون چرتن مثلا بر نظریه های سوفسطاییان و بخون بخند. ثابت کردند که روز شبه :))
 

silence

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
507
امتیاز
348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی - شهید قدوسی
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : وجود

من یه بار نظرمو این جا گفتم که به دلیل اختلالات سایت از بین رفت بنابراین دوباره می گم!

من فکر کنم موجودیت ( بخش مادی انسان ) یا عدم موجودیت کاملا قابل فهمه و می شه در مورد زمان شروع و پایانش صحبت کرد اما وجود چون مستقیما با بخش معنوی و غیر مادی وجود انسان مرتبطه لازمه نظر دادن در موردش اطلاع از اتفاقات بعد از مرگه چون در اون زمان بخش های مادی و معنوی انسان کاملا از هم مجزا می شن... ( البته مادی گراها تفاوتی بین موجودیت و وجود قائل نیستن ) اما نظری که دین و عرفان در مورد وجود می دن اینه که یه مفهوم ابدیه!

بنابراین می شه گفت که وجود در سطح دنیای مادی فقط یک حسه که از نظر منطقی قابل توجیه نیست ( از این جهت می تونه مشابه عشق باشه ) ما نمی دونیم که هستیم ولی بودنمونو احساس می کنیم!
 

Shiva.M

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
25
نام مرکز سمپاد
فرزانگان كاشان
شهر
كاشان
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : وجود

حقیقت، وجود توست.
واقعیت، باور تو در بودن.
 

saboteur

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
683
امتیاز
20
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کاشان
سال فارغ التحصیلی
1387
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر / نرم افزار
پاسخ : وجود

به نقل از شيوا مشتاقي :
حقیقت، وجود توست.
واقعیت، باور تو در بودن.
اگر به بودنش باور نداشته باشه یعنی واقعیت نداره دیگه؟!
یکم در مورد جملت توضیح بیشتر بده!
 

Shiva.M

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
25
نام مرکز سمپاد
فرزانگان كاشان
شهر
كاشان
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : وجود

حقيقت اون چیزیه که باید باشه و واقعیت اون چیزیه که فعلا هست.
باور یک فرد و عملکردش واقعیت وجودیه اونه.
حالا اگه خودشو باور نداشته باشه و کمرنگ بشه، بی تاثیر می شه. انگار که وجود نداره و این واقعیت وجودیه اون فرده.
اما حقیقت، اصلیه که از اول ثابت بوده، هست و خواهد بود.
 

saboteur

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
683
امتیاز
20
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کاشان
سال فارغ التحصیلی
1387
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر / نرم افزار
پاسخ : وجود

به نقل از شيوا مشتاقي :
حقيقت اون چیزیه که باید باشه و واقعیت اون چیزیه که فعلا هست.
باور یک فرد و عملکردش واقعیت وجودیه اونه.
حالا اگه خودشو باور نداشته باشه و کمرنگ بشه، بی تاثیر می شه. انگار که وجود نداره و این واقعیت وجودیه اون فرده.
اما حقیقت، اصلیه که از اول ثابت بوده، هست و خواهد بود.
مرسی از توضیحت! توضیحاتت همیشه کامل باشه مثل الان خیلی بهتره!(کاربران کم IQ مثل بنده هم در اینجا موجود است:D)
 

Shiva.M

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
25
نام مرکز سمپاد
فرزانگان كاشان
شهر
كاشان
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : وجود

خواهش می کنم.
اصولا سعي مي كنم كامل توضيح بدم ولی گاهی هم لازمه از جزئی گویی پرهیز کنیم تا ذهن خواننده بیکار نباشه! :D
 

Navid Noorani [karaj ]

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
0
نام مرکز سمپاد
shahid soltani
پاسخ : وجود

خوب این موضوع کلی‌ [ کلی‌ کلی‌ هم که نه ، مثلا ۱۰ ماه پیش ] ذهنمنو مشغول کرده بود .
بعد رفتم ۱ کتاب خندم راجع به این موضوع که ویتگنشتین [ میدونم املاش غلط ] نوشته بود ، توش جوابی بعدی نداده بود ، مثلا دربارهٔ اینکه ما وجود داریم یا فقط خیالیم ، به تعریف کلمه برگشت بود ، و در آخر هم با استفاده از معنی کلمات که خودمون با توجه به شناخته خودمون تعریف کردم توجیه می‌کنه که ما وجود داریم چون وجود یعنی‌ این که ما داریم !!![توضیحم افتضاح بووود ]

بخونید اون مقاله رو بد نیس ، همون طور که میدونید شاگرد مور (mor) بوده و حرفای اون یه جورایی کامل کرده و اینارو گفته

البته شاید به نظر دور زدن موضوع بیاد ، ولی‌ خوب کمی‌ فکر راجبش بد نیس

بـعـلـــــــــــه



من نمی‌تونم فارسی تایپ کنم



*به فارسی برگردانده شد. می تونید از http://www.behnevis.com/ استفاده کنید*
 

adel

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
7
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
پاسخ : وجود

"من هستم؟ کی می دونه؟ واقعیت چیه که اونو از غیر واقعی جدا می کنیم؟"شما هستید چون بودنتون نیازه.چون واقعیت بودن یک جریان و غیر واقعی بودن نقص و عیب هست.چون با نبودن یک جریان نقص معنایی نداره.از اون جا که این جریان می تونه بمونه پس این نقص فناپذیره.مثل انسان که جسمش رفتنیه ولی روحش ماندنی.دلیلش هم رویای صادقه هست.این جا فقط یه شبهه بوجود میاد:ایا ما می تونیم عدم رو بخوایم؟ایا خواستن عدم با صفاتمان تعارض ندارد؟ احساس می کنم لزوم اثبات خداو احد بودنش وجود داره پس:
اگر واسه هر یک از جملات زیر دلیل نیاوردم بگید تا بگم هم چنین در صورتیکه ابهامی وجود داره بگید تا با کمک همدیگه رفعش کنیم.
فرض می گیریم موجودی به نام q وجود دارد.اگر این پدیده به هر کدام از گزاره های به ترتیب p یا x محدود کنیم-این موجود برای این که به q تبدیل شود نیاز مند به ترتیب x یا p هست.پس اگر p انگاه q.
اگر فرض کنیم p وX نتایجی را با همراهی هم بوجود می اورند تا گزاره ی کامل تری به نام q پدید اورندq=p+X.(1
در واقع p دو نقش را ایفا می کند که اثبات یک مورد ان در شروع امده است.1:بودن یک موجود2:نبود یک پدیده.برای نقش 1 می توان به این مثال رجوع کرد:اگر بخواهیم یک انسان خلق شود می شود این را به زنبوری تشبیه کرد که دارای شعور و فهم تا حد انسان و روحیه ی کمال طلب و انسانی باشد که دارای تمام انتظارات است و از نظر انسانی هم دارای همه ی نیاز ها و دارایی های جسمی باشد که می توان انرا برا اساس قانون علت و معلول این طور بیان کرد:نتایج P:تمام نیاز هایی که برای تبدیل زنبور به انسان وجود دارد.نتایجX:همه ی دارایی های یک زنبور.بر اساس قانون 1) موجودی به نام انسان بوجود می اید.حال سراغ دومین نقش P یعنی نبود یک پدیده ی دیگر می رویم:برای مثال شما کیکی را تصور کنید که یک سوم ان را بریده اید.وقتی ان قسمت را بر می دارید بدین معناست که بقیه ی کیک را برش نداده اید.حال اگر جسم انسان را نقصی برای محدودیت مکان و زمان(فقط از طریق جسمی نه از راه روحانی!)بدانیم.ما دارای جسم و در نتیجه فاقد جاودانگی در این دنیا می باشیم.پس تثبیت یک گزاره یعنی نفی به هر انچه ضد موجودیت گزاره است.(لا اله الله!)حال اگر انسان را X و جسم انسان راp بنامیم p یعنی نبود احاطه بر مکان و در نتیجه زمان و با العکس.از ان جا که بدون وجود x هستی گزاره ی p غیر ممکن است و بدلبل وجود انسان حتما x وجود دارد پس اول x بوده است و بعد p.اما چرا؟چون اگر x باشد یعنی روح انسان و از ان جایی که رویای صادقه وجود دارد پس روح بر مکان و بنابرین زمان و با العکس تسلط دارد باعث وجود محددیت جسمانیش می شود.با توجه به تعریف هایی که در مورد x بیان شد x تنها قدرتی است که می تواند نقص را بوجود اورد و از هر نظر دارای صفات خوب نا محدود است پس هیچ وقت فنا و محدودیت را نمی پذیرد.دلیل دیگر ان این است:از ان جا که روح ما دارای تسلط بر مکان و زمان هست و جاودانگی را می خواهد پس x هم همیشگی بودن را خواهان است.ازا این فرایند این نتیجه را می گیریم که برای هست شدن هر موجود نیاز به بعدی غیر جسمانیست و چون بر مکان و زمان احاطه دارداگر ما دو بازه ی زمانی t و s را داشته باشیم دجار تحلیل و تغییر نمی شود پس نقض نمی شود به همین دلیل x هم نقض نمی شود.پس تا ابد وجود دارد و جاودانه هست.به این گزاره خدا می گوییم.چون خدا بی نیاز است پس هدفی ندارد و همیشه همه جا وجود دارد قدرتش نا محدود است و دچار تغییر نمی شود.از ان جا که وجود روح یعنی هستی نا محدود پس اگرp+x=q گزاره ی اول هیچ چیز نمی تواند باشد مگر نقص موقتی برای q در نتیجه این موجود بی نهایت نیاز مند نیست در صورتی که وجود چند خدا نشان از این دارد که چند خدا به هم نیازمندند.پس ما خدایی داریم که احد است و بسیط.یعنی یک پارچه است و هیچ خدایی غیر از او وجود ندارد.همیشه برای انجام اعمال صالح یک اصل ثابت وجود دارد و ان هم این است:خواستن توانستن است.لا حول و لا قوه الا با الله العلی العزیم. الحمد لله رب العالمین...
 

amir poorya

کاربر فعال
ارسال‌ها
65
امتیاز
4
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
کرج
پاسخ : وجود

"من" در زبان فارسی یعنی "اندیشه" برای همین شما وقتی می گید "من هستم"آن وقت هستی تان را در گرو اندیشه تان می گذارید.آیا این گونه است واقعا؟ یعنی هستی شما وابسته به اندیشه تان است و اگر آن را از شما بگیرند دیگر موجودیت حقیقی نخواهید داشت؟
دکارت وقتی به همه چیز شک کرد به ذهنش رسید دیگر به اندیشه اش که به همه چیز شک می کند نمی تواند تردیدی کند.بنا بر این گفت"می اندیشم پس هستم" حالا با دکارت موافقید؟الان که فیلسوفان حرف دیگری می زنند.و می گویند چارچوب هستی ما بالاتر از اندیشه ی ماست.
این بحث طولانی است باید بحث شود تا ادامه دهیم . اما این خودتون هستید که باید اثبات کنید وجود دارید و به آن نتوان تردیدی وارد کرد در آن صورت شما وارد جمع فلاسفه خواهید شد.
برای اثبات این موضوع پایه ی نردبان علم زبان شناسی است.
در ضمن دوستان دقت کنند که در فلسفه تا یه چیزی ثابت نشه واقعیتی براش قایل نیستند و حرفهایی چون باور داشتن خود و از این موارد هیچ ارزشی علمی ندارند.
من تعریف گذاشتم حالا بحثو شروع کنید...
یه نکته : حقیقت فقط شامل ملموسات و محسوسات نمی شود!
فقط از دریچه زندگی روزمره هم به قضیه نگاه نکنید در نظر بگیرید تو عالم خواب که نسبت به حال بیداری مجازیه (دقت کنید نسبیتی مجازیه ها!) ( و می گن که عالم زندگی هم از دریچه ی عالم مرگ یه مجاز حس می شه.) چجوری خودتونو اثبات می کنید؟
 
بالا