- ارسالها
- 2,126
- امتیاز
- 23,690
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- قم
- سال فارغ التحصیلی
- 97
پاسخ : سمپادی های قم
نخبگان و فرزانگانمان را دریابیم
حادثه دیروز برای سرویس دانشآموزان دختر مدرسه راهنمایی فرزانگان (تیزهوشان) قم به سرعت انعکاس استانی و سراسری یافت و این بار سریال حوادث دانشآموزی بعد از مدرسه شینآباد با کمال تاسف نگاهش به این سو معطوف شد. ضمن همدردی با خانواده عزیز از دست رفته این ماجرا و آرزوی شفا و سلامتی برای مصدومان این حادثه در این فرصت توجه مردم و مسوولان را به این نکات جلب میکنم.
1. تاسیس مدارس تیزهوشان توسط کسانی انجام شد که در این اندیشه بودند ضمن گردآوردن جمعی از نخبگان دانش آموز در زیر یک سقف و مدیریت متمرکز آنها، با کمترین هزینه نسبت به ارتقای علمی این عزیزان و سرمایه های عظیم کشور بکوشند و لذا مجموعه ای مستقل و با مدیریتی فراتر از آموزش و پرورش تشکیل شد. این مجموعه طی سالهای مختلف موفق شد با برنامه ریزی و آموزشهای ویژه، نتایج خوبی از اقدامات خود بگیرد که موفقیت در المپیادهای داخلی و خارجی و کنکور سراسری از جمله آنهاست. از این بابت باید این اقدام خیرخواهانه و نیک اندیشی آنان را آفرین گفت. متاسفانه ظرف هفت هشت سال اخیر یکی از مجموعه هایی که بشدت آسیب دید، مجموعهای است که به مدیریت این دانشآموزان میپردازد. عزل و نصبها و ادغامها و سپردن امور به آموزش و پرورش و محول نمودن مدارس به افرادی که دلبخواه مدیران آموزش پرورش بودند و در کنار آن بیتوجهی و غفلت از وضعیت مدارس کار را امروزه به جایی رسانده است که باید گفت این مدارس هم اکنون هیچ کارکرد متمایز و دستاورد سازمانی قابل قبولی ندارد. انتخاب مدیران و کادر آموزشی به جای این که توسط شورایی کاردان، از افراد موفق و امتحان داده باشد، معمولا به میل مسوولان اداره و مدیر مدرسه صورت میگیرد و در نتیجه شاهدیم که ضعیفترین مدیران و دبیران و معلمان نیز شرف حضور در این مدارس را یافتهاند و در یک کلام باید گفت که یادش بخیر تیزهوشان سابق و امروز تنها باید فاتحهای برای آن خواند. راقم این سطور سال قبل با توجه به سالها ارتباط با این مدارس و به دنبال حوادث تلخی در یکی از این مدارس، نامه ای به رییس سابق سمپاد و رییس آموزش و پرورش استان نوشت و موارد و شواهد عینی را خاطر نشان کرد اما نه اقدامی صورت گرفت و نه حتی تماسی با نویسنده نامه یا اعلام وصول آن و در به همان پاشنه چرخید و چرخید تا امروز که با تلخی تمام و در سوز عزیزی از دست رفته و عزیزانی بر تخت بیمارستان و از سر درد این مطالب را مینگارد.
بروز حادث تلخ دیروز شاید سبب شود که مسوولان محترم آموزش و پرورش و سمپاد به بازبینی وضعیت مدارس و اصلاح آن به عنوان یک امر اولویت دار و فوری بپرداند و ضمن نظارت دقیق بر این مدارس، به وضعیت نابسامان و تلخ امروزی پایان دهند. در تحولات لازم و خانه تکانی این اتفاقات باید مورد نظر باشد: همه مدیران مدارس از مدیران خلاق و موفقی باشند که سوابقشان برای همگان قابل قبول باشد و هیچ ضرورتی ندارد که از مدیران آموزش و پرورش باشد. چه عیبی دارد که اساتید موفق، خلاق، کاردان و دلسوز دانشگاهها و غیره به این کار گمارده شوند؟ مگر نه این است که توفیق در نظام آموزشی را باید از پایه های اول جستجو گرفت نه آخر؟ معلمان و مربیان نیز باید از افراد خبره آموزش و پرورش و نیز اساتید دانشگاهها باشند نه آشنایان و دوستان مدیر مدرسه. فضای مدارس نباید این قدر خسته و کسل کننده باشد و موجب بیانگیزه شدن دانش آموزان. متاسفانه در این مدارس دانش آموزان دست کم از ساعت شش و نیم صبح تا سه بعد از ظهر از خانه به دورند. کاش مدارس مثل قدیم همان هشت تا دوازده ظهر دانش آموزان را اسیر برنامه های خود میکرد. کافی است کارشناسان محترم آموزشی سری به این مدارس بزنند و ببییند که دانش آموزان، سحرگاه خوابآلود و معمولا بدون صرف صبحانه درست به مدرسه میروند و برنامه مناسبی نیز برای تغذیه در مدرسه وجود ندارد و ظهر نیز در بی کیفیت ترین ساعات مجبورند در مدرسه بمانند، آنهم برای کلاسهایی که اصلش یا کیفیت و کمیت آن نمیتواند توجیه نگه داشتن دانش آموزان در این ساعات متمادی باشد. خسته کردن شدید دانشاموزان در مدرسه تا عصر و انبوهی از تکالیف برای خانه در شب واقعا از این امیدهای آینده جز موجودی پر از دلهره و ترس و نگرانی و استرس چه خواهد ساخت؟ کافی است یک تست از وضعیت و سلامت روحی این دانش آموزان گرفته شد. این مساله باز زمانی تشدید میشود که دانش آموزان بجای سخنان امیدوار کننده تهدیدات از قبیل اخراج از مدرسه در صورت کم بودن نمره یا رفتار تحقیر آمیز بعضی از معلمان از این قبیل که شما اصلا تیزهوش نیستید و اصلا با بقیه فرقی نمیکنید و اشتباهی گذرتان به این مدرسه افتاده روبرو میشوند.
2. در حادثه تلخ مدرسه تیزهوشان قم باز مثل همه موارد مشابه همه گناه را به گردن هم انداختند. پلیس میگوید قانون سرنشین اتومبیل استثنایی ندارد و کوچک و بزرگ فرقی نمیکند که حرف درست و متینی است و بند هیجده کارگروه سرویسها مبنی بر اجازه اضافه یک نفر به سرویس ابتدایی ها غیرقانونی و غیرمجاز است. اما این عزیزان پاسخ دهند که چرا طی مدتی طولانی اجازه داده اند که کسانی به طور علنی بر خلاف قانون پلیس قانونگذاری داخلی کنند؟ قانون من دراوردی میگوید یک نفر اما چرا باید در همین مدرسه طی ماه گذشته شش نفر در ماشین معلوم الحالی چون پراید در مسیرهایی که ماشینهای سنگین باسرعت حرکت میکنند - جابجا شوند، آنهم دانش آموزانی در مقاطع آخر راهنمایی که از نظر جسمی با افراد بزرگسال فرقی ندارند. این موضوع خاص این مدرسه و این استان متاسفانه نبوده و نیست. چرا یک بار پلیس به جای جادهها و خیابانها، هنگام آمد و شد سرویسها سری به ورودی مدارس نمیزند و همانجا تعدادی از خودروها را به پارکینگ نمیفرستد و تعدادی را حداقل جریمه نمیکند؟ تاکسیرانی و آموزش و پرورش هم به نحوی از زیر بار مسوولیت خود در این مساله شانه خالی کرده اند (مراجعه با مصاحبه های تلویزیون استان در شب حادثه شود). امروز بسیاری از سرویسها به اطفال خرد، مثل کالا نگاه میکنند. گاهی سه کودک پیش دبستانی در صندلی جلو نشانده شده اند. آیا یک بار از خود نپرسیده اند که مسئله و مشکل فقط جثه و حجم سرنشین است؟ آیا فلسفه بستن کمربند برای جلوگیری از وارد شدن ضربات احتمالی در اینجا کاملا منتقی است؟ کسانی که مصوبه غیرقانونی فوق را گذرانده اند لااقل آن را مخصوص تردد در خیابانها معمولی میکردند نه خودروهایی که در اتوبانها و بزرگراها یا جادههای بین شهری تردد میکنند که در این مورد اخیر مسئله تعداد شرنشین و بستن کمربند باید بیشتر از مواقع عادی تاکید و نظارت شود. دقت کنید که حادثه فوق در اتوبانی رخ داده است با ماشینی که آن روز خوشبختانه یکی از سرنشینان روزهای گذشته شانس داشته که سوار این ارابه مرگ نشده بود، با سرعت باورنکردنی 140و قاعدتا هیچ یک امکان بستن کمربند را -حتی اگر بخواهند- ندارند.
3. سهل انگاری و بی مبالاتی در این حوادث تقریبا از همه سر زده است. به این سخن دانشآموز مصدوم روی تخت بیمارستان توجه کنید: «دویست بار به راننده گفتیم اینقدر با سرعت رانندگی نکند، گفت عیبی ندارد ماشین بیمه است!» این دو جمله تکان دهنده، بسیاری از مطالب را برملا میکند: رانندگانی که به محض بیمه کردن خودرو و انداختن هزینهها و خسارات احتمالی به گردن شرکتهای بیمه به هیچ چیز حتی به جان سرنشینان و عابران پیاده و سایر وسایل در حال حرکت فکر نمیکنند و با دادن مبلغی پول به شرکتهای بیمه با خاطری آسوده هر خلاف و یا جنایتی را مرتکب میشوند. جدی نگرفتن موضوع توسط مدرسه و صرف بیان این که ما بارها گفتیم. خوب اگر خطری را پیش بینی میکردید چرا اصلا سرویس را لغو نکردید؟ چرا راننده و شرکت و مدرسه به نگرانیهای دانشآموزان بی توجهی کرده و میکند؟ مسولان اداره چرا اینقدر سهل انگاری کردند؟
4. یکی از مشکلات سرویسهای مدارس امروزه این است که به هر دلیل که مسایل مالی نیز در آن سهم مهمی دارد، رانندگان چند سرویس همزمان را میپذیرند و به همین دلیل هم ناچارند بعضی از سرویسها را بسیار زود انجام دهند و به علاوه سرعت زیاد و خلاف رفتنها را نیز چانشنی آن کنند تا به مقصود برسند. پذیرش سرویس هم زمان باید به طور کلی ممنوع شود.
5. بسیاری ازخانوادهها متاسفانه گمان میکنند که همین که فرزندانشان در این مدارس پذیرفته شدند، کار و مسوولیت آنها خاتمه یافته است و اکنون این مسولان آموزشی هستند که باید به بهترین برنامهها به تربیت عزیزانشان بپردازند. در نتیجه این تصور اشتباه، تقریبا انجمنهای اولیا و مربیان به شکل جدی و نه صوری شکل نمیگیرد و در نبود برنامه ریزی سازمانی درست، هر کس به دلخواه خودش کاری میکند و کسانی نیز در این میان به سود بردن بیشتر تنها میاندیشند. اگر خانوادهها در روند تصمیم گیریهای مدرسه شرکت کنند، در آن صورت اجازه نخواهند داد که کادر علمی مدرسه ضعیف بسته شود، برنامههای بیخاصیت و بیفایده وقت دانشاموزان را بگیرد و سوء مدیریت قاتل جان دانشاموزان شود. در این صورت و با مشارکت و همدلی اولیا و مربیان مدرسه به محیطی سازنده، دوست داشتنی و مطبوع تبدیل خواهد شد.
6. به همه خانواده های عزیز خاطرنشان میکنم که امروزه مدارس تیزهوشان جز جمع کردن تیزهوشان از نقاط دور و نزدیک و خسته کردن آنها از سحرگاه تا غروب هیچ کار خاصی نمیکند. بهتر است عزیزانشان در همان نزدیکی محل سکونت با امنیت و آرامش به مدرسه بروند و هرگز جان فرزندان دلبندشان را به خصوص با فرستادن آنها از نقاط دوردست مانند روستاها و حواشی شهر به خطر نیندازند.
7. نظر به این که حل این مشکلات نیازمند تصمیم گیریهای اساسی در سطوح بالای آموزشی است به نظر میرسد که سامان دادن به مدارس تیزهوشان باید یکی از اولویتها و فوریتهای وزیر محترم و رییس محترم سازمان استعدادهای درخشان باشد. در غیر این صورت، متاسفانه باید بگویم انحلال این مدارس بهترین کاری است که میتوانند بکنند.
نخبگان و فرزانگانمان را دریابیم
حادثه دیروز برای سرویس دانشآموزان دختر مدرسه راهنمایی فرزانگان (تیزهوشان) قم به سرعت انعکاس استانی و سراسری یافت و این بار سریال حوادث دانشآموزی بعد از مدرسه شینآباد با کمال تاسف نگاهش به این سو معطوف شد. ضمن همدردی با خانواده عزیز از دست رفته این ماجرا و آرزوی شفا و سلامتی برای مصدومان این حادثه در این فرصت توجه مردم و مسوولان را به این نکات جلب میکنم.
1. تاسیس مدارس تیزهوشان توسط کسانی انجام شد که در این اندیشه بودند ضمن گردآوردن جمعی از نخبگان دانش آموز در زیر یک سقف و مدیریت متمرکز آنها، با کمترین هزینه نسبت به ارتقای علمی این عزیزان و سرمایه های عظیم کشور بکوشند و لذا مجموعه ای مستقل و با مدیریتی فراتر از آموزش و پرورش تشکیل شد. این مجموعه طی سالهای مختلف موفق شد با برنامه ریزی و آموزشهای ویژه، نتایج خوبی از اقدامات خود بگیرد که موفقیت در المپیادهای داخلی و خارجی و کنکور سراسری از جمله آنهاست. از این بابت باید این اقدام خیرخواهانه و نیک اندیشی آنان را آفرین گفت. متاسفانه ظرف هفت هشت سال اخیر یکی از مجموعه هایی که بشدت آسیب دید، مجموعهای است که به مدیریت این دانشآموزان میپردازد. عزل و نصبها و ادغامها و سپردن امور به آموزش و پرورش و محول نمودن مدارس به افرادی که دلبخواه مدیران آموزش پرورش بودند و در کنار آن بیتوجهی و غفلت از وضعیت مدارس کار را امروزه به جایی رسانده است که باید گفت این مدارس هم اکنون هیچ کارکرد متمایز و دستاورد سازمانی قابل قبولی ندارد. انتخاب مدیران و کادر آموزشی به جای این که توسط شورایی کاردان، از افراد موفق و امتحان داده باشد، معمولا به میل مسوولان اداره و مدیر مدرسه صورت میگیرد و در نتیجه شاهدیم که ضعیفترین مدیران و دبیران و معلمان نیز شرف حضور در این مدارس را یافتهاند و در یک کلام باید گفت که یادش بخیر تیزهوشان سابق و امروز تنها باید فاتحهای برای آن خواند. راقم این سطور سال قبل با توجه به سالها ارتباط با این مدارس و به دنبال حوادث تلخی در یکی از این مدارس، نامه ای به رییس سابق سمپاد و رییس آموزش و پرورش استان نوشت و موارد و شواهد عینی را خاطر نشان کرد اما نه اقدامی صورت گرفت و نه حتی تماسی با نویسنده نامه یا اعلام وصول آن و در به همان پاشنه چرخید و چرخید تا امروز که با تلخی تمام و در سوز عزیزی از دست رفته و عزیزانی بر تخت بیمارستان و از سر درد این مطالب را مینگارد.
بروز حادث تلخ دیروز شاید سبب شود که مسوولان محترم آموزش و پرورش و سمپاد به بازبینی وضعیت مدارس و اصلاح آن به عنوان یک امر اولویت دار و فوری بپرداند و ضمن نظارت دقیق بر این مدارس، به وضعیت نابسامان و تلخ امروزی پایان دهند. در تحولات لازم و خانه تکانی این اتفاقات باید مورد نظر باشد: همه مدیران مدارس از مدیران خلاق و موفقی باشند که سوابقشان برای همگان قابل قبول باشد و هیچ ضرورتی ندارد که از مدیران آموزش و پرورش باشد. چه عیبی دارد که اساتید موفق، خلاق، کاردان و دلسوز دانشگاهها و غیره به این کار گمارده شوند؟ مگر نه این است که توفیق در نظام آموزشی را باید از پایه های اول جستجو گرفت نه آخر؟ معلمان و مربیان نیز باید از افراد خبره آموزش و پرورش و نیز اساتید دانشگاهها باشند نه آشنایان و دوستان مدیر مدرسه. فضای مدارس نباید این قدر خسته و کسل کننده باشد و موجب بیانگیزه شدن دانش آموزان. متاسفانه در این مدارس دانش آموزان دست کم از ساعت شش و نیم صبح تا سه بعد از ظهر از خانه به دورند. کاش مدارس مثل قدیم همان هشت تا دوازده ظهر دانش آموزان را اسیر برنامه های خود میکرد. کافی است کارشناسان محترم آموزشی سری به این مدارس بزنند و ببییند که دانش آموزان، سحرگاه خوابآلود و معمولا بدون صرف صبحانه درست به مدرسه میروند و برنامه مناسبی نیز برای تغذیه در مدرسه وجود ندارد و ظهر نیز در بی کیفیت ترین ساعات مجبورند در مدرسه بمانند، آنهم برای کلاسهایی که اصلش یا کیفیت و کمیت آن نمیتواند توجیه نگه داشتن دانش آموزان در این ساعات متمادی باشد. خسته کردن شدید دانشاموزان در مدرسه تا عصر و انبوهی از تکالیف برای خانه در شب واقعا از این امیدهای آینده جز موجودی پر از دلهره و ترس و نگرانی و استرس چه خواهد ساخت؟ کافی است یک تست از وضعیت و سلامت روحی این دانش آموزان گرفته شد. این مساله باز زمانی تشدید میشود که دانش آموزان بجای سخنان امیدوار کننده تهدیدات از قبیل اخراج از مدرسه در صورت کم بودن نمره یا رفتار تحقیر آمیز بعضی از معلمان از این قبیل که شما اصلا تیزهوش نیستید و اصلا با بقیه فرقی نمیکنید و اشتباهی گذرتان به این مدرسه افتاده روبرو میشوند.
2. در حادثه تلخ مدرسه تیزهوشان قم باز مثل همه موارد مشابه همه گناه را به گردن هم انداختند. پلیس میگوید قانون سرنشین اتومبیل استثنایی ندارد و کوچک و بزرگ فرقی نمیکند که حرف درست و متینی است و بند هیجده کارگروه سرویسها مبنی بر اجازه اضافه یک نفر به سرویس ابتدایی ها غیرقانونی و غیرمجاز است. اما این عزیزان پاسخ دهند که چرا طی مدتی طولانی اجازه داده اند که کسانی به طور علنی بر خلاف قانون پلیس قانونگذاری داخلی کنند؟ قانون من دراوردی میگوید یک نفر اما چرا باید در همین مدرسه طی ماه گذشته شش نفر در ماشین معلوم الحالی چون پراید در مسیرهایی که ماشینهای سنگین باسرعت حرکت میکنند - جابجا شوند، آنهم دانش آموزانی در مقاطع آخر راهنمایی که از نظر جسمی با افراد بزرگسال فرقی ندارند. این موضوع خاص این مدرسه و این استان متاسفانه نبوده و نیست. چرا یک بار پلیس به جای جادهها و خیابانها، هنگام آمد و شد سرویسها سری به ورودی مدارس نمیزند و همانجا تعدادی از خودروها را به پارکینگ نمیفرستد و تعدادی را حداقل جریمه نمیکند؟ تاکسیرانی و آموزش و پرورش هم به نحوی از زیر بار مسوولیت خود در این مساله شانه خالی کرده اند (مراجعه با مصاحبه های تلویزیون استان در شب حادثه شود). امروز بسیاری از سرویسها به اطفال خرد، مثل کالا نگاه میکنند. گاهی سه کودک پیش دبستانی در صندلی جلو نشانده شده اند. آیا یک بار از خود نپرسیده اند که مسئله و مشکل فقط جثه و حجم سرنشین است؟ آیا فلسفه بستن کمربند برای جلوگیری از وارد شدن ضربات احتمالی در اینجا کاملا منتقی است؟ کسانی که مصوبه غیرقانونی فوق را گذرانده اند لااقل آن را مخصوص تردد در خیابانها معمولی میکردند نه خودروهایی که در اتوبانها و بزرگراها یا جادههای بین شهری تردد میکنند که در این مورد اخیر مسئله تعداد شرنشین و بستن کمربند باید بیشتر از مواقع عادی تاکید و نظارت شود. دقت کنید که حادثه فوق در اتوبانی رخ داده است با ماشینی که آن روز خوشبختانه یکی از سرنشینان روزهای گذشته شانس داشته که سوار این ارابه مرگ نشده بود، با سرعت باورنکردنی 140و قاعدتا هیچ یک امکان بستن کمربند را -حتی اگر بخواهند- ندارند.
3. سهل انگاری و بی مبالاتی در این حوادث تقریبا از همه سر زده است. به این سخن دانشآموز مصدوم روی تخت بیمارستان توجه کنید: «دویست بار به راننده گفتیم اینقدر با سرعت رانندگی نکند، گفت عیبی ندارد ماشین بیمه است!» این دو جمله تکان دهنده، بسیاری از مطالب را برملا میکند: رانندگانی که به محض بیمه کردن خودرو و انداختن هزینهها و خسارات احتمالی به گردن شرکتهای بیمه به هیچ چیز حتی به جان سرنشینان و عابران پیاده و سایر وسایل در حال حرکت فکر نمیکنند و با دادن مبلغی پول به شرکتهای بیمه با خاطری آسوده هر خلاف و یا جنایتی را مرتکب میشوند. جدی نگرفتن موضوع توسط مدرسه و صرف بیان این که ما بارها گفتیم. خوب اگر خطری را پیش بینی میکردید چرا اصلا سرویس را لغو نکردید؟ چرا راننده و شرکت و مدرسه به نگرانیهای دانشآموزان بی توجهی کرده و میکند؟ مسولان اداره چرا اینقدر سهل انگاری کردند؟
4. یکی از مشکلات سرویسهای مدارس امروزه این است که به هر دلیل که مسایل مالی نیز در آن سهم مهمی دارد، رانندگان چند سرویس همزمان را میپذیرند و به همین دلیل هم ناچارند بعضی از سرویسها را بسیار زود انجام دهند و به علاوه سرعت زیاد و خلاف رفتنها را نیز چانشنی آن کنند تا به مقصود برسند. پذیرش سرویس هم زمان باید به طور کلی ممنوع شود.
5. بسیاری ازخانوادهها متاسفانه گمان میکنند که همین که فرزندانشان در این مدارس پذیرفته شدند، کار و مسوولیت آنها خاتمه یافته است و اکنون این مسولان آموزشی هستند که باید به بهترین برنامهها به تربیت عزیزانشان بپردازند. در نتیجه این تصور اشتباه، تقریبا انجمنهای اولیا و مربیان به شکل جدی و نه صوری شکل نمیگیرد و در نبود برنامه ریزی سازمانی درست، هر کس به دلخواه خودش کاری میکند و کسانی نیز در این میان به سود بردن بیشتر تنها میاندیشند. اگر خانوادهها در روند تصمیم گیریهای مدرسه شرکت کنند، در آن صورت اجازه نخواهند داد که کادر علمی مدرسه ضعیف بسته شود، برنامههای بیخاصیت و بیفایده وقت دانشاموزان را بگیرد و سوء مدیریت قاتل جان دانشاموزان شود. در این صورت و با مشارکت و همدلی اولیا و مربیان مدرسه به محیطی سازنده، دوست داشتنی و مطبوع تبدیل خواهد شد.
6. به همه خانواده های عزیز خاطرنشان میکنم که امروزه مدارس تیزهوشان جز جمع کردن تیزهوشان از نقاط دور و نزدیک و خسته کردن آنها از سحرگاه تا غروب هیچ کار خاصی نمیکند. بهتر است عزیزانشان در همان نزدیکی محل سکونت با امنیت و آرامش به مدرسه بروند و هرگز جان فرزندان دلبندشان را به خصوص با فرستادن آنها از نقاط دوردست مانند روستاها و حواشی شهر به خطر نیندازند.
7. نظر به این که حل این مشکلات نیازمند تصمیم گیریهای اساسی در سطوح بالای آموزشی است به نظر میرسد که سامان دادن به مدارس تیزهوشان باید یکی از اولویتها و فوریتهای وزیر محترم و رییس محترم سازمان استعدادهای درخشان باشد. در غیر این صورت، متاسفانه باید بگویم انحلال این مدارس بهترین کاری است که میتوانند بکنند.
نخبگان و فرزانگانمان را دریابیم
حادثه دیروز برای سرویس دانشآموزان دختر مدرسه راهنمایی فرزانگان (تیزهوشان) قم به سرعت انعکاس استانی و سراسری یافت و این بار سریال حوادث دانشآموزی بعد از مدرسه شینآباد با کمال تاسف نگاهش به این سو معطوف شد. ضمن همدردی با خانواده عزیز از دست رفته این ماجرا و آرزوی شفا و سلامتی برای مصدومان این حادثه در این فرصت توجه مردم و مسوولان را به این نکات جلب میکنم.
1. تاسیس مدارس تیزهوشان توسط کسانی انجام شد که در این اندیشه بودند ضمن گردآوردن جمعی از نخبگان دانش آموز در زیر یک سقف و مدیریت متمرکز آنها، با کمترین هزینه نسبت به ارتقای علمی این عزیزان و سرمایه های عظیم کشور بکوشند و لذا مجموعه ای مستقل و با مدیریتی فراتر از آموزش و پرورش تشکیل شد. این مجموعه طی سالهای مختلف موفق شد با برنامه ریزی و آموزشهای ویژه، نتایج خوبی از اقدامات خود بگیرد که موفقیت در المپیادهای داخلی و خارجی و کنکور سراسری از جمله آنهاست. از این بابت باید این اقدام خیرخواهانه و نیک اندیشی آنان را آفرین گفت. متاسفانه ظرف هفت هشت سال اخیر یکی از مجموعه هایی که بشدت آسیب دید، مجموعهای است که به مدیریت این دانشآموزان میپردازد. عزل و نصبها و ادغامها و سپردن امور به آموزش و پرورش و محول نمودن مدارس به افرادی که دلبخواه مدیران آموزش پرورش بودند و در کنار آن بیتوجهی و غفلت از وضعیت مدارس کار را امروزه به جایی رسانده است که باید گفت این مدارس هم اکنون هیچ کارکرد متمایز و دستاورد سازمانی قابل قبولی ندارد. انتخاب مدیران و کادر آموزشی به جای این که توسط شورایی کاردان، از افراد موفق و امتحان داده باشد، معمولا به میل مسوولان اداره و مدیر مدرسه صورت میگیرد و در نتیجه شاهدیم که ضعیفترین مدیران و دبیران و معلمان نیز شرف حضور در این مدارس را یافتهاند و در یک کلام باید گفت که یادش بخیر تیزهوشان سابق و امروز تنها باید فاتحهای برای آن خواند. راقم این سطور سال قبل با توجه به سالها ارتباط با این مدارس و به دنبال حوادث تلخی در یکی از این مدارس، نامه ای به رییس سابق سمپاد و رییس آموزش و پرورش استان نوشت و موارد و شواهد عینی را خاطر نشان کرد اما نه اقدامی صورت گرفت و نه حتی تماسی با نویسنده نامه یا اعلام وصول آن و در به همان پاشنه چرخید و چرخید تا امروز که با تلخی تمام و در سوز عزیزی از دست رفته و عزیزانی بر تخت بیمارستان و از سر درد این مطالب را مینگارد.
بروز حادث تلخ دیروز شاید سبب شود که مسوولان محترم آموزش و پرورش و سمپاد به بازبینی وضعیت مدارس و اصلاح آن به عنوان یک امر اولویت دار و فوری بپرداند و ضمن نظارت دقیق بر این مدارس، به وضعیت نابسامان و تلخ امروزی پایان دهند. در تحولات لازم و خانه تکانی این اتفاقات باید مورد نظر باشد: همه مدیران مدارس از مدیران خلاق و موفقی باشند که سوابقشان برای همگان قابل قبول باشد و هیچ ضرورتی ندارد که از مدیران آموزش و پرورش باشد. چه عیبی دارد که اساتید موفق، خلاق، کاردان و دلسوز دانشگاهها و غیره به این کار گمارده شوند؟ مگر نه این است که توفیق در نظام آموزشی را باید از پایه های اول جستجو گرفت نه آخر؟ معلمان و مربیان نیز باید از افراد خبره آموزش و پرورش و نیز اساتید دانشگاهها باشند نه آشنایان و دوستان مدیر مدرسه. فضای مدارس نباید این قدر خسته و کسل کننده باشد و موجب بیانگیزه شدن دانش آموزان. متاسفانه در این مدارس دانش آموزان دست کم از ساعت شش و نیم صبح تا سه بعد از ظهر از خانه به دورند. کاش مدارس مثل قدیم همان هشت تا دوازده ظهر دانش آموزان را اسیر برنامه های خود میکرد. کافی است کارشناسان محترم آموزشی سری به این مدارس بزنند و ببییند که دانش آموزان، سحرگاه خوابآلود و معمولا بدون صرف صبحانه درست به مدرسه میروند و برنامه مناسبی نیز برای تغذیه در مدرسه وجود ندارد و ظهر نیز در بی کیفیت ترین ساعات مجبورند در مدرسه بمانند، آنهم برای کلاسهایی که اصلش یا کیفیت و کمیت آن نمیتواند توجیه نگه داشتن دانش آموزان در این ساعات متمادی باشد. خسته کردن شدید دانشاموزان در مدرسه تا عصر و انبوهی از تکالیف برای خانه در شب واقعا از این امیدهای آینده جز موجودی پر از دلهره و ترس و نگرانی و استرس چه خواهد ساخت؟ کافی است یک تست از وضعیت و سلامت روحی این دانش آموزان گرفته شد. این مساله باز زمانی تشدید میشود که دانش آموزان بجای سخنان امیدوار کننده تهدیدات از قبیل اخراج از مدرسه در صورت کم بودن نمره یا رفتار تحقیر آمیز بعضی از معلمان از این قبیل که شما اصلا تیزهوش نیستید و اصلا با بقیه فرقی نمیکنید و اشتباهی گذرتان به این مدرسه افتاده روبرو میشوند.
2. در حادثه تلخ مدرسه تیزهوشان قم باز مثل همه موارد مشابه همه گناه را به گردن هم انداختند. پلیس میگوید قانون سرنشین اتومبیل استثنایی ندارد و کوچک و بزرگ فرقی نمیکند که حرف درست و متینی است و بند هیجده کارگروه سرویسها مبنی بر اجازه اضافه یک نفر به سرویس ابتدایی ها غیرقانونی و غیرمجاز است. اما این عزیزان پاسخ دهند که چرا طی مدتی طولانی اجازه داده اند که کسانی به طور علنی بر خلاف قانون پلیس قانونگذاری داخلی کنند؟ قانون من دراوردی میگوید یک نفر اما چرا باید در همین مدرسه طی ماه گذشته شش نفر در ماشین معلوم الحالی چون پراید در مسیرهایی که ماشینهای سنگین باسرعت حرکت میکنند - جابجا شوند، آنهم دانش آموزانی در مقاطع آخر راهنمایی که از نظر جسمی با افراد بزرگسال فرقی ندارند. این موضوع خاص این مدرسه و این استان متاسفانه نبوده و نیست. چرا یک بار پلیس به جای جادهها و خیابانها، هنگام آمد و شد سرویسها سری به ورودی مدارس نمیزند و همانجا تعدادی از خودروها را به پارکینگ نمیفرستد و تعدادی را حداقل جریمه نمیکند؟ تاکسیرانی و آموزش و پرورش هم به نحوی از زیر بار مسوولیت خود در این مساله شانه خالی کرده اند (مراجعه با مصاحبه های تلویزیون استان در شب حادثه شود). امروز بسیاری از سرویسها به اطفال خرد، مثل کالا نگاه میکنند. گاهی سه کودک پیش دبستانی در صندلی جلو نشانده شده اند. آیا یک بار از خود نپرسیده اند که مسئله و مشکل فقط جثه و حجم سرنشین است؟ آیا فلسفه بستن کمربند برای جلوگیری از وارد شدن ضربات احتمالی در اینجا کاملا منتقی است؟ کسانی که مصوبه غیرقانونی فوق را گذرانده اند لااقل آن را مخصوص تردد در خیابانها معمولی میکردند نه خودروهایی که در اتوبانها و بزرگراها یا جادههای بین شهری تردد میکنند که در این مورد اخیر مسئله تعداد شرنشین و بستن کمربند باید بیشتر از مواقع عادی تاکید و نظارت شود. دقت کنید که حادثه فوق در اتوبانی رخ داده است با ماشینی که آن روز خوشبختانه یکی از سرنشینان روزهای گذشته شانس داشته که سوار این ارابه مرگ نشده بود، با سرعت باورنکردنی 140و قاعدتا هیچ یک امکان بستن کمربند را -حتی اگر بخواهند- ندارند.
3. سهل انگاری و بی مبالاتی در این حوادث تقریبا از همه سر زده است. به این سخن دانشآموز مصدوم روی تخت بیمارستان توجه کنید: «دویست بار به راننده گفتیم اینقدر با سرعت رانندگی نکند، گفت عیبی ندارد ماشین بیمه است!» این دو جمله تکان دهنده، بسیاری از مطالب را برملا میکند: رانندگانی که به محض بیمه کردن خودرو و انداختن هزینهها و خسارات احتمالی به گردن شرکتهای بیمه به هیچ چیز حتی به جان سرنشینان و عابران پیاده و سایر وسایل در حال حرکت فکر نمیکنند و با دادن مبلغی پول به شرکتهای بیمه با خاطری آسوده هر خلاف و یا جنایتی را مرتکب میشوند. جدی نگرفتن موضوع توسط مدرسه و صرف بیان این که ما بارها گفتیم. خوب اگر خطری را پیش بینی میکردید چرا اصلا سرویس را لغو نکردید؟ چرا راننده و شرکت و مدرسه به نگرانیهای دانشآموزان بی توجهی کرده و میکند؟ مسولان اداره چرا اینقدر سهل انگاری کردند؟
4. یکی از مشکلات سرویسهای مدارس امروزه این است که به هر دلیل که مسایل مالی نیز در آن سهم مهمی دارد، رانندگان چند سرویس همزمان را میپذیرند و به همین دلیل هم ناچارند بعضی از سرویسها را بسیار زود انجام دهند و به علاوه سرعت زیاد و خلاف رفتنها را نیز چانشنی آن کنند تا به مقصود برسند. پذیرش سرویس هم زمان باید به طور کلی ممنوع شود.
5. بسیاری ازخانوادهها متاسفانه گمان میکنند که همین که فرزندانشان در این مدارس پذیرفته شدند، کار و مسوولیت آنها خاتمه یافته است و اکنون این مسولان آموزشی هستند که باید به بهترین برنامهها به تربیت عزیزانشان بپردازند. در نتیجه این تصور اشتباه، تقریبا انجمنهای اولیا و مربیان به شکل جدی و نه صوری شکل نمیگیرد و در نبود برنامه ریزی سازمانی درست، هر کس به دلخواه خودش کاری میکند و کسانی نیز در این میان به سود بردن بیشتر تنها میاندیشند. اگر خانوادهها در روند تصمیم گیریهای مدرسه شرکت کنند، در آن صورت اجازه نخواهند داد که کادر علمی مدرسه ضعیف بسته شود، برنامههای بیخاصیت و بیفایده وقت دانشاموزان را بگیرد و سوء مدیریت قاتل جان دانشاموزان شود. در این صورت و با مشارکت و همدلی اولیا و مربیان مدرسه به محیطی سازنده، دوست داشتنی و مطبوع تبدیل خواهد شد.
6. به همه خانواده های عزیز خاطرنشان میکنم که امروزه مدارس تیزهوشان جز جمع کردن تیزهوشان از نقاط دور و نزدیک و خسته کردن آنها از سحرگاه تا غروب هیچ کار خاصی نمیکند. بهتر است عزیزانشان در همان نزدیکی محل سکونت با امنیت و آرامش به مدرسه بروند و هرگز جان فرزندان دلبندشان را به خصوص با فرستادن آنها از نقاط دوردست مانند روستاها و حواشی شهر به خطر نیندازند.
7. نظر به این که حل این مشکلات نیازمند تصمیم گیریهای اساسی در سطوح بالای آموزشی است به نظر میرسد که سامان دادن به مدارس تیزهوشان باید یکی از اولویتها و فوریتهای وزیر محترم و رییس محترم سازمان استعدادهای درخشان باشد. در غیر این صورت، متاسفانه باید بگویم انحلال این مدارس بهترین کاری است که میتوانند بکنند.
نخبگان و فرزانگانمان را دریابیم
حادثه دیروز برای سرویس دانشآموزان دختر مدرسه راهنمایی فرزانگان (تیزهوشان) قم به سرعت انعکاس استانی و سراسری یافت و این بار سریال حوادث دانشآموزی بعد از مدرسه شینآباد با کمال تاسف نگاهش به این سو معطوف شد. ضمن همدردی با خانواده عزیز از دست رفته این ماجرا و آرزوی شفا و سلامتی برای مصدومان این حادثه در این فرصت توجه مردم و مسوولان را به این نکات جلب میکنم.
1. تاسیس مدارس تیزهوشان توسط کسانی انجام شد که در این اندیشه بودند ضمن گردآوردن جمعی از نخبگان دانش آموز در زیر یک سقف و مدیریت متمرکز آنها، با کمترین هزینه نسبت به ارتقای علمی این عزیزان و سرمایه های عظیم کشور بکوشند و لذا مجموعه ای مستقل و با مدیریتی فراتر از آموزش و پرورش تشکیل شد. این مجموعه طی سالهای مختلف موفق شد با برنامه ریزی و آموزشهای ویژه، نتایج خوبی از اقدامات خود بگیرد که موفقیت در المپیادهای داخلی و خارجی و کنکور سراسری از جمله آنهاست. از این بابت باید این اقدام خیرخواهانه و نیک اندیشی آنان را آفرین گفت. متاسفانه ظرف هفت هشت سال اخیر یکی از مجموعه هایی که بشدت آسیب دید، مجموعهای است که به مدیریت این دانشآموزان میپردازد. عزل و نصبها و ادغامها و سپردن امور به آموزش و پرورش و محول نمودن مدارس به افرادی که دلبخواه مدیران آموزش پرورش بودند و در کنار آن بیتوجهی و غفلت از وضعیت مدارس کار را امروزه به جایی رسانده است که باید گفت این مدارس هم اکنون هیچ کارکرد متمایز و دستاورد سازمانی قابل قبولی ندارد. انتخاب مدیران و کادر آموزشی به جای این که توسط شورایی کاردان، از افراد موفق و امتحان داده باشد، معمولا به میل مسوولان اداره و مدیر مدرسه صورت میگیرد و در نتیجه شاهدیم که ضعیفترین مدیران و دبیران و معلمان نیز شرف حضور در این مدارس را یافتهاند و در یک کلام باید گفت که یادش بخیر تیزهوشان سابق و امروز تنها باید فاتحهای برای آن خواند. راقم این سطور سال قبل با توجه به سالها ارتباط با این مدارس و به دنبال حوادث تلخی در یکی از این مدارس، نامه ای به رییس سابق سمپاد و رییس آموزش و پرورش استان نوشت و موارد و شواهد عینی را خاطر نشان کرد اما نه اقدامی صورت گرفت و نه حتی تماسی با نویسنده نامه یا اعلام وصول آن و در به همان پاشنه چرخید و چرخید تا امروز که با تلخی تمام و در سوز عزیزی از دست رفته و عزیزانی بر تخت بیمارستان و از سر درد این مطالب را مینگارد.
بروز حادث تلخ دیروز شاید سبب شود که مسوولان محترم آموزش و پرورش و سمپاد به بازبینی وضعیت مدارس و اصلاح آن به عنوان یک امر اولویت دار و فوری بپرداند و ضمن نظارت دقیق بر این مدارس، به وضعیت نابسامان و تلخ امروزی پایان دهند. در تحولات لازم و خانه تکانی این اتفاقات باید مورد نظر باشد: همه مدیران مدارس از مدیران خلاق و موفقی باشند که سوابقشان برای همگان قابل قبول باشد و هیچ ضرورتی ندارد که از مدیران آموزش و پرورش باشد. چه عیبی دارد که اساتید موفق، خلاق، کاردان و دلسوز دانشگاهها و غیره به این کار گمارده شوند؟ مگر نه این است که توفیق در نظام آموزشی را باید از پایه های اول جستجو گرفت نه آخر؟ معلمان و مربیان نیز باید از افراد خبره آموزش و پرورش و نیز اساتید دانشگاهها باشند نه آشنایان و دوستان مدیر مدرسه. فضای مدارس نباید این قدر خسته و کسل کننده باشد و موجب بیانگیزه شدن دانش آموزان. متاسفانه در این مدارس دانش آموزان دست کم از ساعت شش و نیم صبح تا سه بعد از ظهر از خانه به دورند. کاش مدارس مثل قدیم همان هشت تا دوازده ظهر دانش آموزان را اسیر برنامه های خود میکرد. کافی است کارشناسان محترم آموزشی سری به این مدارس بزنند و ببییند که دانش آموزان، سحرگاه خوابآلود و معمولا بدون صرف صبحانه درست به مدرسه میروند و برنامه مناسبی نیز برای تغذیه در مدرسه وجود ندارد و ظهر نیز در بی کیفیت ترین ساعات مجبورند در مدرسه بمانند، آنهم برای کلاسهایی که اصلش یا کیفیت و کمیت آن نمیتواند توجیه نگه داشتن دانش آموزان در این ساعات متمادی باشد. خسته کردن شدید دانشاموزان در مدرسه تا عصر و انبوهی از تکالیف برای خانه در شب واقعا از این امیدهای آینده جز موجودی پر از دلهره و ترس و نگرانی و استرس چه خواهد ساخت؟ کافی است یک تست از وضعیت و سلامت روحی این دانش آموزان گرفته شد. این مساله باز زمانی تشدید میشود که دانش آموزان بجای سخنان امیدوار کننده تهدیدات از قبیل اخراج از مدرسه در صورت کم بودن نمره یا رفتار تحقیر آمیز بعضی از معلمان از این قبیل که شما اصلا تیزهوش نیستید و اصلا با بقیه فرقی نمیکنید و اشتباهی گذرتان به این مدرسه افتاده روبرو میشوند.
2. در حادثه تلخ مدرسه تیزهوشان قم باز مثل همه موارد مشابه همه گناه را به گردن هم انداختند. پلیس میگوید قانون سرنشین اتومبیل استثنایی ندارد و کوچک و بزرگ فرقی نمیکند که حرف درست و متینی است و بند هیجده کارگروه سرویسها مبنی بر اجازه اضافه یک نفر به سرویس ابتدایی ها غیرقانونی و غیرمجاز است. اما این عزیزان پاسخ دهند که چرا طی مدتی طولانی اجازه داده اند که کسانی به طور علنی بر خلاف قانون پلیس قانونگذاری داخلی کنند؟ قانون من دراوردی میگوید یک نفر اما چرا باید در همین مدرسه طی ماه گذشته شش نفر در ماشین معلوم الحالی چون پراید در مسیرهایی که ماشینهای سنگین باسرعت حرکت میکنند - جابجا شوند، آنهم دانش آموزانی در مقاطع آخر راهنمایی که از نظر جسمی با افراد بزرگسال فرقی ندارند. این موضوع خاص این مدرسه و این استان متاسفانه نبوده و نیست. چرا یک بار پلیس به جای جادهها و خیابانها، هنگام آمد و شد سرویسها سری به ورودی مدارس نمیزند و همانجا تعدادی از خودروها را به پارکینگ نمیفرستد و تعدادی را حداقل جریمه نمیکند؟ تاکسیرانی و آموزش و پرورش هم به نحوی از زیر بار مسوولیت خود در این مساله شانه خالی کرده اند (مراجعه با مصاحبه های تلویزیون استان در شب حادثه شود). امروز بسیاری از سرویسها به اطفال خرد، مثل کالا نگاه میکنند. گاهی سه کودک پیش دبستانی در صندلی جلو نشانده شده اند. آیا یک بار از خود نپرسیده اند که مسئله و مشکل فقط جثه و حجم سرنشین است؟ آیا فلسفه بستن کمربند برای جلوگیری از وارد شدن ضربات احتمالی در اینجا کاملا منتقی است؟ کسانی که مصوبه غیرقانونی فوق را گذرانده اند لااقل آن را مخصوص تردد در خیابانها معمولی میکردند نه خودروهایی که در اتوبانها و بزرگراها یا جادههای بین شهری تردد میکنند که در این مورد اخیر مسئله تعداد شرنشین و بستن کمربند باید بیشتر از مواقع عادی تاکید و نظارت شود. دقت کنید که حادثه فوق در اتوبانی رخ داده است با ماشینی که آن روز خوشبختانه یکی از سرنشینان روزهای گذشته شانس داشته که سوار این ارابه مرگ نشده بود، با سرعت باورنکردنی 140و قاعدتا هیچ یک امکان بستن کمربند را -حتی اگر بخواهند- ندارند.
3. سهل انگاری و بی مبالاتی در این حوادث تقریبا از همه سر زده است. به این سخن دانشآموز مصدوم روی تخت بیمارستان توجه کنید: «دویست بار به راننده گفتیم اینقدر با سرعت رانندگی نکند، گفت عیبی ندارد ماشین بیمه است!» این دو جمله تکان دهنده، بسیاری از مطالب را برملا میکند: رانندگانی که به محض بیمه کردن خودرو و انداختن هزینهها و خسارات احتمالی به گردن شرکتهای بیمه به هیچ چیز حتی به جان سرنشینان و عابران پیاده و سایر وسایل در حال حرکت فکر نمیکنند و با دادن مبلغی پول به شرکتهای بیمه با خاطری آسوده هر خلاف و یا جنایتی را مرتکب میشوند. جدی نگرفتن موضوع توسط مدرسه و صرف بیان این که ما بارها گفتیم. خوب اگر خطری را پیش بینی میکردید چرا اصلا سرویس را لغو نکردید؟ چرا راننده و شرکت و مدرسه به نگرانیهای دانشآموزان بی توجهی کرده و میکند؟ مسولان اداره چرا اینقدر سهل انگاری کردند؟
4. یکی از مشکلات سرویسهای مدارس امروزه این است که به هر دلیل که مسایل مالی نیز در آن سهم مهمی دارد، رانندگان چند سرویس همزمان را میپذیرند و به همین دلیل هم ناچارند بعضی از سرویسها را بسیار زود انجام دهند و به علاوه سرعت زیاد و خلاف رفتنها را نیز چانشنی آن کنند تا به مقصود برسند. پذیرش سرویس هم زمان باید به طور کلی ممنوع شود.
5. بسیاری ازخانوادهها متاسفانه گمان میکنند که همین که فرزندانشان در این مدارس پذیرفته شدند، کار و مسوولیت آنها خاتمه یافته است و اکنون این مسولان آموزشی هستند که باید به بهترین برنامهها به تربیت عزیزانشان بپردازند. در نتیجه این تصور اشتباه، تقریبا انجمنهای اولیا و مربیان به شکل جدی و نه صوری شکل نمیگیرد و در نبود برنامه ریزی سازمانی درست، هر کس به دلخواه خودش کاری میکند و کسانی نیز در این میان به سود بردن بیشتر تنها میاندیشند. اگر خانوادهها در روند تصمیم گیریهای مدرسه شرکت کنند، در آن صورت اجازه نخواهند داد که کادر علمی مدرسه ضعیف بسته شود، برنامههای بیخاصیت و بیفایده وقت دانشاموزان را بگیرد و سوء مدیریت قاتل جان دانشاموزان شود. در این صورت و با مشارکت و همدلی اولیا و مربیان مدرسه به محیطی سازنده، دوست داشتنی و مطبوع تبدیل خواهد شد.
6. به همه خانواده های عزیز خاطرنشان میکنم که امروزه مدارس تیزهوشان جز جمع کردن تیزهوشان از نقاط دور و نزدیک و خسته کردن آنها از سحرگاه تا غروب هیچ کار خاصی نمیکند. بهتر است عزیزانشان در همان نزدیکی محل سکونت با امنیت و آرامش به مدرسه بروند و هرگز جان فرزندان دلبندشان را به خصوص با فرستادن آنها از نقاط دوردست مانند روستاها و حواشی شهر به خطر نیندازند.
7. نظر به این که حل این مشکلات نیازمند تصمیم گیریهای اساسی در سطوح بالای آموزشی است به نظر میرسد که سامان دادن به مدارس تیزهوشان باید یکی از اولویتها و فوریتهای وزیر محترم و رییس محترم سازمان استعدادهای درخشان باشد. در غیر این صورت، متاسفانه باید بگویم انحلال این مدارس بهترین کاری است که میتوانند بکنند.
این مطلب برگرفته از روزنامه اعتماد بود.بد ندیدم بقیه ی دوستان هم ببیند شاید تلنگری باشه و از این وضعیت به سوی آینده ای بهتر محتاطانه تر گام برداریم
نخبگان و فرزانگانمان را دریابیم
حادثه دیروز برای سرویس دانشآموزان دختر مدرسه راهنمایی فرزانگان (تیزهوشان) قم به سرعت انعکاس استانی و سراسری یافت و این بار سریال حوادث دانشآموزی بعد از مدرسه شینآباد با کمال تاسف نگاهش به این سو معطوف شد. ضمن همدردی با خانواده عزیز از دست رفته این ماجرا و آرزوی شفا و سلامتی برای مصدومان این حادثه در این فرصت توجه مردم و مسوولان را به این نکات جلب میکنم.
1. تاسیس مدارس تیزهوشان توسط کسانی انجام شد که در این اندیشه بودند ضمن گردآوردن جمعی از نخبگان دانش آموز در زیر یک سقف و مدیریت متمرکز آنها، با کمترین هزینه نسبت به ارتقای علمی این عزیزان و سرمایه های عظیم کشور بکوشند و لذا مجموعه ای مستقل و با مدیریتی فراتر از آموزش و پرورش تشکیل شد. این مجموعه طی سالهای مختلف موفق شد با برنامه ریزی و آموزشهای ویژه، نتایج خوبی از اقدامات خود بگیرد که موفقیت در المپیادهای داخلی و خارجی و کنکور سراسری از جمله آنهاست. از این بابت باید این اقدام خیرخواهانه و نیک اندیشی آنان را آفرین گفت. متاسفانه ظرف هفت هشت سال اخیر یکی از مجموعه هایی که بشدت آسیب دید، مجموعهای است که به مدیریت این دانشآموزان میپردازد. عزل و نصبها و ادغامها و سپردن امور به آموزش و پرورش و محول نمودن مدارس به افرادی که دلبخواه مدیران آموزش پرورش بودند و در کنار آن بیتوجهی و غفلت از وضعیت مدارس کار را امروزه به جایی رسانده است که باید گفت این مدارس هم اکنون هیچ کارکرد متمایز و دستاورد سازمانی قابل قبولی ندارد. انتخاب مدیران و کادر آموزشی به جای این که توسط شورایی کاردان، از افراد موفق و امتحان داده باشد، معمولا به میل مسوولان اداره و مدیر مدرسه صورت میگیرد و در نتیجه شاهدیم که ضعیفترین مدیران و دبیران و معلمان نیز شرف حضور در این مدارس را یافتهاند و در یک کلام باید گفت که یادش بخیر تیزهوشان سابق و امروز تنها باید فاتحهای برای آن خواند. راقم این سطور سال قبل با توجه به سالها ارتباط با این مدارس و به دنبال حوادث تلخی در یکی از این مدارس، نامه ای به رییس سابق سمپاد و رییس آموزش و پرورش استان نوشت و موارد و شواهد عینی را خاطر نشان کرد اما نه اقدامی صورت گرفت و نه حتی تماسی با نویسنده نامه یا اعلام وصول آن و در به همان پاشنه چرخید و چرخید تا امروز که با تلخی تمام و در سوز عزیزی از دست رفته و عزیزانی بر تخت بیمارستان و از سر درد این مطالب را مینگارد.
بروز حادث تلخ دیروز شاید سبب شود که مسوولان محترم آموزش و پرورش و سمپاد به بازبینی وضعیت مدارس و اصلاح آن به عنوان یک امر اولویت دار و فوری بپرداند و ضمن نظارت دقیق بر این مدارس، به وضعیت نابسامان و تلخ امروزی پایان دهند. در تحولات لازم و خانه تکانی این اتفاقات باید مورد نظر باشد: همه مدیران مدارس از مدیران خلاق و موفقی باشند که سوابقشان برای همگان قابل قبول باشد و هیچ ضرورتی ندارد که از مدیران آموزش و پرورش باشد. چه عیبی دارد که اساتید موفق، خلاق، کاردان و دلسوز دانشگاهها و غیره به این کار گمارده شوند؟ مگر نه این است که توفیق در نظام آموزشی را باید از پایه های اول جستجو گرفت نه آخر؟ معلمان و مربیان نیز باید از افراد خبره آموزش و پرورش و نیز اساتید دانشگاهها باشند نه آشنایان و دوستان مدیر مدرسه. فضای مدارس نباید این قدر خسته و کسل کننده باشد و موجب بیانگیزه شدن دانش آموزان. متاسفانه در این مدارس دانش آموزان دست کم از ساعت شش و نیم صبح تا سه بعد از ظهر از خانه به دورند. کاش مدارس مثل قدیم همان هشت تا دوازده ظهر دانش آموزان را اسیر برنامه های خود میکرد. کافی است کارشناسان محترم آموزشی سری به این مدارس بزنند و ببییند که دانش آموزان، سحرگاه خوابآلود و معمولا بدون صرف صبحانه درست به مدرسه میروند و برنامه مناسبی نیز برای تغذیه در مدرسه وجود ندارد و ظهر نیز در بی کیفیت ترین ساعات مجبورند در مدرسه بمانند، آنهم برای کلاسهایی که اصلش یا کیفیت و کمیت آن نمیتواند توجیه نگه داشتن دانش آموزان در این ساعات متمادی باشد. خسته کردن شدید دانشاموزان در مدرسه تا عصر و انبوهی از تکالیف برای خانه در شب واقعا از این امیدهای آینده جز موجودی پر از دلهره و ترس و نگرانی و استرس چه خواهد ساخت؟ کافی است یک تست از وضعیت و سلامت روحی این دانش آموزان گرفته شد. این مساله باز زمانی تشدید میشود که دانش آموزان بجای سخنان امیدوار کننده تهدیدات از قبیل اخراج از مدرسه در صورت کم بودن نمره یا رفتار تحقیر آمیز بعضی از معلمان از این قبیل که شما اصلا تیزهوش نیستید و اصلا با بقیه فرقی نمیکنید و اشتباهی گذرتان به این مدرسه افتاده روبرو میشوند.
2. در حادثه تلخ مدرسه تیزهوشان قم باز مثل همه موارد مشابه همه گناه را به گردن هم انداختند. پلیس میگوید قانون سرنشین اتومبیل استثنایی ندارد و کوچک و بزرگ فرقی نمیکند که حرف درست و متینی است و بند هیجده کارگروه سرویسها مبنی بر اجازه اضافه یک نفر به سرویس ابتدایی ها غیرقانونی و غیرمجاز است. اما این عزیزان پاسخ دهند که چرا طی مدتی طولانی اجازه داده اند که کسانی به طور علنی بر خلاف قانون پلیس قانونگذاری داخلی کنند؟ قانون من دراوردی میگوید یک نفر اما چرا باید در همین مدرسه طی ماه گذشته شش نفر در ماشین معلوم الحالی چون پراید در مسیرهایی که ماشینهای سنگین باسرعت حرکت میکنند - جابجا شوند، آنهم دانش آموزانی در مقاطع آخر راهنمایی که از نظر جسمی با افراد بزرگسال فرقی ندارند. این موضوع خاص این مدرسه و این استان متاسفانه نبوده و نیست. چرا یک بار پلیس به جای جادهها و خیابانها، هنگام آمد و شد سرویسها سری به ورودی مدارس نمیزند و همانجا تعدادی از خودروها را به پارکینگ نمیفرستد و تعدادی را حداقل جریمه نمیکند؟ تاکسیرانی و آموزش و پرورش هم به نحوی از زیر بار مسوولیت خود در این مساله شانه خالی کرده اند (مراجعه با مصاحبه های تلویزیون استان در شب حادثه شود). امروز بسیاری از سرویسها به اطفال خرد، مثل کالا نگاه میکنند. گاهی سه کودک پیش دبستانی در صندلی جلو نشانده شده اند. آیا یک بار از خود نپرسیده اند که مسئله و مشکل فقط جثه و حجم سرنشین است؟ آیا فلسفه بستن کمربند برای جلوگیری از وارد شدن ضربات احتمالی در اینجا کاملا منتقی است؟ کسانی که مصوبه غیرقانونی فوق را گذرانده اند لااقل آن را مخصوص تردد در خیابانها معمولی میکردند نه خودروهایی که در اتوبانها و بزرگراها یا جادههای بین شهری تردد میکنند که در این مورد اخیر مسئله تعداد شرنشین و بستن کمربند باید بیشتر از مواقع عادی تاکید و نظارت شود. دقت کنید که حادثه فوق در اتوبانی رخ داده است با ماشینی که آن روز خوشبختانه یکی از سرنشینان روزهای گذشته شانس داشته که سوار این ارابه مرگ نشده بود، با سرعت باورنکردنی 140و قاعدتا هیچ یک امکان بستن کمربند را -حتی اگر بخواهند- ندارند.
3. سهل انگاری و بی مبالاتی در این حوادث تقریبا از همه سر زده است. به این سخن دانشآموز مصدوم روی تخت بیمارستان توجه کنید: «دویست بار به راننده گفتیم اینقدر با سرعت رانندگی نکند، گفت عیبی ندارد ماشین بیمه است!» این دو جمله تکان دهنده، بسیاری از مطالب را برملا میکند: رانندگانی که به محض بیمه کردن خودرو و انداختن هزینهها و خسارات احتمالی به گردن شرکتهای بیمه به هیچ چیز حتی به جان سرنشینان و عابران پیاده و سایر وسایل در حال حرکت فکر نمیکنند و با دادن مبلغی پول به شرکتهای بیمه با خاطری آسوده هر خلاف و یا جنایتی را مرتکب میشوند. جدی نگرفتن موضوع توسط مدرسه و صرف بیان این که ما بارها گفتیم. خوب اگر خطری را پیش بینی میکردید چرا اصلا سرویس را لغو نکردید؟ چرا راننده و شرکت و مدرسه به نگرانیهای دانشآموزان بی توجهی کرده و میکند؟ مسولان اداره چرا اینقدر سهل انگاری کردند؟
4. یکی از مشکلات سرویسهای مدارس امروزه این است که به هر دلیل که مسایل مالی نیز در آن سهم مهمی دارد، رانندگان چند سرویس همزمان را میپذیرند و به همین دلیل هم ناچارند بعضی از سرویسها را بسیار زود انجام دهند و به علاوه سرعت زیاد و خلاف رفتنها را نیز چانشنی آن کنند تا به مقصود برسند. پذیرش سرویس هم زمان باید به طور کلی ممنوع شود.
5. بسیاری ازخانوادهها متاسفانه گمان میکنند که همین که فرزندانشان در این مدارس پذیرفته شدند، کار و مسوولیت آنها خاتمه یافته است و اکنون این مسولان آموزشی هستند که باید به بهترین برنامهها به تربیت عزیزانشان بپردازند. در نتیجه این تصور اشتباه، تقریبا انجمنهای اولیا و مربیان به شکل جدی و نه صوری شکل نمیگیرد و در نبود برنامه ریزی سازمانی درست، هر کس به دلخواه خودش کاری میکند و کسانی نیز در این میان به سود بردن بیشتر تنها میاندیشند. اگر خانوادهها در روند تصمیم گیریهای مدرسه شرکت کنند، در آن صورت اجازه نخواهند داد که کادر علمی مدرسه ضعیف بسته شود، برنامههای بیخاصیت و بیفایده وقت دانشاموزان را بگیرد و سوء مدیریت قاتل جان دانشاموزان شود. در این صورت و با مشارکت و همدلی اولیا و مربیان مدرسه به محیطی سازنده، دوست داشتنی و مطبوع تبدیل خواهد شد.
6. به همه خانواده های عزیز خاطرنشان میکنم که امروزه مدارس تیزهوشان جز جمع کردن تیزهوشان از نقاط دور و نزدیک و خسته کردن آنها از سحرگاه تا غروب هیچ کار خاصی نمیکند. بهتر است عزیزانشان در همان نزدیکی محل سکونت با امنیت و آرامش به مدرسه بروند و هرگز جان فرزندان دلبندشان را به خصوص با فرستادن آنها از نقاط دوردست مانند روستاها و حواشی شهر به خطر نیندازند.
7. نظر به این که حل این مشکلات نیازمند تصمیم گیریهای اساسی در سطوح بالای آموزشی است به نظر میرسد که سامان دادن به مدارس تیزهوشان باید یکی از اولویتها و فوریتهای وزیر محترم و رییس محترم سازمان استعدادهای درخشان باشد. در غیر این صورت، متاسفانه باید بگویم انحلال این مدارس بهترین کاری است که میتوانند بکنند.
نخبگان و فرزانگانمان را دریابیم
حادثه دیروز برای سرویس دانشآموزان دختر مدرسه راهنمایی فرزانگان (تیزهوشان) قم به سرعت انعکاس استانی و سراسری یافت و این بار سریال حوادث دانشآموزی بعد از مدرسه شینآباد با کمال تاسف نگاهش به این سو معطوف شد. ضمن همدردی با خانواده عزیز از دست رفته این ماجرا و آرزوی شفا و سلامتی برای مصدومان این حادثه در این فرصت توجه مردم و مسوولان را به این نکات جلب میکنم.
1. تاسیس مدارس تیزهوشان توسط کسانی انجام شد که در این اندیشه بودند ضمن گردآوردن جمعی از نخبگان دانش آموز در زیر یک سقف و مدیریت متمرکز آنها، با کمترین هزینه نسبت به ارتقای علمی این عزیزان و سرمایه های عظیم کشور بکوشند و لذا مجموعه ای مستقل و با مدیریتی فراتر از آموزش و پرورش تشکیل شد. این مجموعه طی سالهای مختلف موفق شد با برنامه ریزی و آموزشهای ویژه، نتایج خوبی از اقدامات خود بگیرد که موفقیت در المپیادهای داخلی و خارجی و کنکور سراسری از جمله آنهاست. از این بابت باید این اقدام خیرخواهانه و نیک اندیشی آنان را آفرین گفت. متاسفانه ظرف هفت هشت سال اخیر یکی از مجموعه هایی که بشدت آسیب دید، مجموعهای است که به مدیریت این دانشآموزان میپردازد. عزل و نصبها و ادغامها و سپردن امور به آموزش و پرورش و محول نمودن مدارس به افرادی که دلبخواه مدیران آموزش پرورش بودند و در کنار آن بیتوجهی و غفلت از وضعیت مدارس کار را امروزه به جایی رسانده است که باید گفت این مدارس هم اکنون هیچ کارکرد متمایز و دستاورد سازمانی قابل قبولی ندارد. انتخاب مدیران و کادر آموزشی به جای این که توسط شورایی کاردان، از افراد موفق و امتحان داده باشد، معمولا به میل مسوولان اداره و مدیر مدرسه صورت میگیرد و در نتیجه شاهدیم که ضعیفترین مدیران و دبیران و معلمان نیز شرف حضور در این مدارس را یافتهاند و در یک کلام باید گفت که یادش بخیر تیزهوشان سابق و امروز تنها باید فاتحهای برای آن خواند. راقم این سطور سال قبل با توجه به سالها ارتباط با این مدارس و به دنبال حوادث تلخی در یکی از این مدارس، نامه ای به رییس سابق سمپاد و رییس آموزش و پرورش استان نوشت و موارد و شواهد عینی را خاطر نشان کرد اما نه اقدامی صورت گرفت و نه حتی تماسی با نویسنده نامه یا اعلام وصول آن و در به همان پاشنه چرخید و چرخید تا امروز که با تلخی تمام و در سوز عزیزی از دست رفته و عزیزانی بر تخت بیمارستان و از سر درد این مطالب را مینگارد.
بروز حادث تلخ دیروز شاید سبب شود که مسوولان محترم آموزش و پرورش و سمپاد به بازبینی وضعیت مدارس و اصلاح آن به عنوان یک امر اولویت دار و فوری بپرداند و ضمن نظارت دقیق بر این مدارس، به وضعیت نابسامان و تلخ امروزی پایان دهند. در تحولات لازم و خانه تکانی این اتفاقات باید مورد نظر باشد: همه مدیران مدارس از مدیران خلاق و موفقی باشند که سوابقشان برای همگان قابل قبول باشد و هیچ ضرورتی ندارد که از مدیران آموزش و پرورش باشد. چه عیبی دارد که اساتید موفق، خلاق، کاردان و دلسوز دانشگاهها و غیره به این کار گمارده شوند؟ مگر نه این است که توفیق در نظام آموزشی را باید از پایه های اول جستجو گرفت نه آخر؟ معلمان و مربیان نیز باید از افراد خبره آموزش و پرورش و نیز اساتید دانشگاهها باشند نه آشنایان و دوستان مدیر مدرسه. فضای مدارس نباید این قدر خسته و کسل کننده باشد و موجب بیانگیزه شدن دانش آموزان. متاسفانه در این مدارس دانش آموزان دست کم از ساعت شش و نیم صبح تا سه بعد از ظهر از خانه به دورند. کاش مدارس مثل قدیم همان هشت تا دوازده ظهر دانش آموزان را اسیر برنامه های خود میکرد. کافی است کارشناسان محترم آموزشی سری به این مدارس بزنند و ببییند که دانش آموزان، سحرگاه خوابآلود و معمولا بدون صرف صبحانه درست به مدرسه میروند و برنامه مناسبی نیز برای تغذیه در مدرسه وجود ندارد و ظهر نیز در بی کیفیت ترین ساعات مجبورند در مدرسه بمانند، آنهم برای کلاسهایی که اصلش یا کیفیت و کمیت آن نمیتواند توجیه نگه داشتن دانش آموزان در این ساعات متمادی باشد. خسته کردن شدید دانشاموزان در مدرسه تا عصر و انبوهی از تکالیف برای خانه در شب واقعا از این امیدهای آینده جز موجودی پر از دلهره و ترس و نگرانی و استرس چه خواهد ساخت؟ کافی است یک تست از وضعیت و سلامت روحی این دانش آموزان گرفته شد. این مساله باز زمانی تشدید میشود که دانش آموزان بجای سخنان امیدوار کننده تهدیدات از قبیل اخراج از مدرسه در صورت کم بودن نمره یا رفتار تحقیر آمیز بعضی از معلمان از این قبیل که شما اصلا تیزهوش نیستید و اصلا با بقیه فرقی نمیکنید و اشتباهی گذرتان به این مدرسه افتاده روبرو میشوند.
2. در حادثه تلخ مدرسه تیزهوشان قم باز مثل همه موارد مشابه همه گناه را به گردن هم انداختند. پلیس میگوید قانون سرنشین اتومبیل استثنایی ندارد و کوچک و بزرگ فرقی نمیکند که حرف درست و متینی است و بند هیجده کارگروه سرویسها مبنی بر اجازه اضافه یک نفر به سرویس ابتدایی ها غیرقانونی و غیرمجاز است. اما این عزیزان پاسخ دهند که چرا طی مدتی طولانی اجازه داده اند که کسانی به طور علنی بر خلاف قانون پلیس قانونگذاری داخلی کنند؟ قانون من دراوردی میگوید یک نفر اما چرا باید در همین مدرسه طی ماه گذشته شش نفر در ماشین معلوم الحالی چون پراید در مسیرهایی که ماشینهای سنگین باسرعت حرکت میکنند - جابجا شوند، آنهم دانش آموزانی در مقاطع آخر راهنمایی که از نظر جسمی با افراد بزرگسال فرقی ندارند. این موضوع خاص این مدرسه و این استان متاسفانه نبوده و نیست. چرا یک بار پلیس به جای جادهها و خیابانها، هنگام آمد و شد سرویسها سری به ورودی مدارس نمیزند و همانجا تعدادی از خودروها را به پارکینگ نمیفرستد و تعدادی را حداقل جریمه نمیکند؟ تاکسیرانی و آموزش و پرورش هم به نحوی از زیر بار مسوولیت خود در این مساله شانه خالی کرده اند (مراجعه با مصاحبه های تلویزیون استان در شب حادثه شود). امروز بسیاری از سرویسها به اطفال خرد، مثل کالا نگاه میکنند. گاهی سه کودک پیش دبستانی در صندلی جلو نشانده شده اند. آیا یک بار از خود نپرسیده اند که مسئله و مشکل فقط جثه و حجم سرنشین است؟ آیا فلسفه بستن کمربند برای جلوگیری از وارد شدن ضربات احتمالی در اینجا کاملا منتقی است؟ کسانی که مصوبه غیرقانونی فوق را گذرانده اند لااقل آن را مخصوص تردد در خیابانها معمولی میکردند نه خودروهایی که در اتوبانها و بزرگراها یا جادههای بین شهری تردد میکنند که در این مورد اخیر مسئله تعداد شرنشین و بستن کمربند باید بیشتر از مواقع عادی تاکید و نظارت شود. دقت کنید که حادثه فوق در اتوبانی رخ داده است با ماشینی که آن روز خوشبختانه یکی از سرنشینان روزهای گذشته شانس داشته که سوار این ارابه مرگ نشده بود، با سرعت باورنکردنی 140و قاعدتا هیچ یک امکان بستن کمربند را -حتی اگر بخواهند- ندارند.
3. سهل انگاری و بی مبالاتی در این حوادث تقریبا از همه سر زده است. به این سخن دانشآموز مصدوم روی تخت بیمارستان توجه کنید: «دویست بار به راننده گفتیم اینقدر با سرعت رانندگی نکند، گفت عیبی ندارد ماشین بیمه است!» این دو جمله تکان دهنده، بسیاری از مطالب را برملا میکند: رانندگانی که به محض بیمه کردن خودرو و انداختن هزینهها و خسارات احتمالی به گردن شرکتهای بیمه به هیچ چیز حتی به جان سرنشینان و عابران پیاده و سایر وسایل در حال حرکت فکر نمیکنند و با دادن مبلغی پول به شرکتهای بیمه با خاطری آسوده هر خلاف و یا جنایتی را مرتکب میشوند. جدی نگرفتن موضوع توسط مدرسه و صرف بیان این که ما بارها گفتیم. خوب اگر خطری را پیش بینی میکردید چرا اصلا سرویس را لغو نکردید؟ چرا راننده و شرکت و مدرسه به نگرانیهای دانشآموزان بی توجهی کرده و میکند؟ مسولان اداره چرا اینقدر سهل انگاری کردند؟
4. یکی از مشکلات سرویسهای مدارس امروزه این است که به هر دلیل که مسایل مالی نیز در آن سهم مهمی دارد، رانندگان چند سرویس همزمان را میپذیرند و به همین دلیل هم ناچارند بعضی از سرویسها را بسیار زود انجام دهند و به علاوه سرعت زیاد و خلاف رفتنها را نیز چانشنی آن کنند تا به مقصود برسند. پذیرش سرویس هم زمان باید به طور کلی ممنوع شود.
5. بسیاری ازخانوادهها متاسفانه گمان میکنند که همین که فرزندانشان در این مدارس پذیرفته شدند، کار و مسوولیت آنها خاتمه یافته است و اکنون این مسولان آموزشی هستند که باید به بهترین برنامهها به تربیت عزیزانشان بپردازند. در نتیجه این تصور اشتباه، تقریبا انجمنهای اولیا و مربیان به شکل جدی و نه صوری شکل نمیگیرد و در نبود برنامه ریزی سازمانی درست، هر کس به دلخواه خودش کاری میکند و کسانی نیز در این میان به سود بردن بیشتر تنها میاندیشند. اگر خانوادهها در روند تصمیم گیریهای مدرسه شرکت کنند، در آن صورت اجازه نخواهند داد که کادر علمی مدرسه ضعیف بسته شود، برنامههای بیخاصیت و بیفایده وقت دانشاموزان را بگیرد و سوء مدیریت قاتل جان دانشاموزان شود. در این صورت و با مشارکت و همدلی اولیا و مربیان مدرسه به محیطی سازنده، دوست داشتنی و مطبوع تبدیل خواهد شد.
6. به همه خانواده های عزیز خاطرنشان میکنم که امروزه مدارس تیزهوشان جز جمع کردن تیزهوشان از نقاط دور و نزدیک و خسته کردن آنها از سحرگاه تا غروب هیچ کار خاصی نمیکند. بهتر است عزیزانشان در همان نزدیکی محل سکونت با امنیت و آرامش به مدرسه بروند و هرگز جان فرزندان دلبندشان را به خصوص با فرستادن آنها از نقاط دوردست مانند روستاها و حواشی شهر به خطر نیندازند.
7. نظر به این که حل این مشکلات نیازمند تصمیم گیریهای اساسی در سطوح بالای آموزشی است به نظر میرسد که سامان دادن به مدارس تیزهوشان باید یکی از اولویتها و فوریتهای وزیر محترم و رییس محترم سازمان استعدادهای درخشان باشد. در غیر این صورت، متاسفانه باید بگویم انحلال این مدارس بهترین کاری است که میتوانند بکنند.
نخبگان و فرزانگانمان را دریابیم
حادثه دیروز برای سرویس دانشآموزان دختر مدرسه راهنمایی فرزانگان (تیزهوشان) قم به سرعت انعکاس استانی و سراسری یافت و این بار سریال حوادث دانشآموزی بعد از مدرسه شینآباد با کمال تاسف نگاهش به این سو معطوف شد. ضمن همدردی با خانواده عزیز از دست رفته این ماجرا و آرزوی شفا و سلامتی برای مصدومان این حادثه در این فرصت توجه مردم و مسوولان را به این نکات جلب میکنم.
1. تاسیس مدارس تیزهوشان توسط کسانی انجام شد که در این اندیشه بودند ضمن گردآوردن جمعی از نخبگان دانش آموز در زیر یک سقف و مدیریت متمرکز آنها، با کمترین هزینه نسبت به ارتقای علمی این عزیزان و سرمایه های عظیم کشور بکوشند و لذا مجموعه ای مستقل و با مدیریتی فراتر از آموزش و پرورش تشکیل شد. این مجموعه طی سالهای مختلف موفق شد با برنامه ریزی و آموزشهای ویژه، نتایج خوبی از اقدامات خود بگیرد که موفقیت در المپیادهای داخلی و خارجی و کنکور سراسری از جمله آنهاست. از این بابت باید این اقدام خیرخواهانه و نیک اندیشی آنان را آفرین گفت. متاسفانه ظرف هفت هشت سال اخیر یکی از مجموعه هایی که بشدت آسیب دید، مجموعهای است که به مدیریت این دانشآموزان میپردازد. عزل و نصبها و ادغامها و سپردن امور به آموزش و پرورش و محول نمودن مدارس به افرادی که دلبخواه مدیران آموزش پرورش بودند و در کنار آن بیتوجهی و غفلت از وضعیت مدارس کار را امروزه به جایی رسانده است که باید گفت این مدارس هم اکنون هیچ کارکرد متمایز و دستاورد سازمانی قابل قبولی ندارد. انتخاب مدیران و کادر آموزشی به جای این که توسط شورایی کاردان، از افراد موفق و امتحان داده باشد، معمولا به میل مسوولان اداره و مدیر مدرسه صورت میگیرد و در نتیجه شاهدیم که ضعیفترین مدیران و دبیران و معلمان نیز شرف حضور در این مدارس را یافتهاند و در یک کلام باید گفت که یادش بخیر تیزهوشان سابق و امروز تنها باید فاتحهای برای آن خواند. راقم این سطور سال قبل با توجه به سالها ارتباط با این مدارس و به دنبال حوادث تلخی در یکی از این مدارس، نامه ای به رییس سابق سمپاد و رییس آموزش و پرورش استان نوشت و موارد و شواهد عینی را خاطر نشان کرد اما نه اقدامی صورت گرفت و نه حتی تماسی با نویسنده نامه یا اعلام وصول آن و در به همان پاشنه چرخید و چرخید تا امروز که با تلخی تمام و در سوز عزیزی از دست رفته و عزیزانی بر تخت بیمارستان و از سر درد این مطالب را مینگارد.
بروز حادث تلخ دیروز شاید سبب شود که مسوولان محترم آموزش و پرورش و سمپاد به بازبینی وضعیت مدارس و اصلاح آن به عنوان یک امر اولویت دار و فوری بپرداند و ضمن نظارت دقیق بر این مدارس، به وضعیت نابسامان و تلخ امروزی پایان دهند. در تحولات لازم و خانه تکانی این اتفاقات باید مورد نظر باشد: همه مدیران مدارس از مدیران خلاق و موفقی باشند که سوابقشان برای همگان قابل قبول باشد و هیچ ضرورتی ندارد که از مدیران آموزش و پرورش باشد. چه عیبی دارد که اساتید موفق، خلاق، کاردان و دلسوز دانشگاهها و غیره به این کار گمارده شوند؟ مگر نه این است که توفیق در نظام آموزشی را باید از پایه های اول جستجو گرفت نه آخر؟ معلمان و مربیان نیز باید از افراد خبره آموزش و پرورش و نیز اساتید دانشگاهها باشند نه آشنایان و دوستان مدیر مدرسه. فضای مدارس نباید این قدر خسته و کسل کننده باشد و موجب بیانگیزه شدن دانش آموزان. متاسفانه در این مدارس دانش آموزان دست کم از ساعت شش و نیم صبح تا سه بعد از ظهر از خانه به دورند. کاش مدارس مثل قدیم همان هشت تا دوازده ظهر دانش آموزان را اسیر برنامه های خود میکرد. کافی است کارشناسان محترم آموزشی سری به این مدارس بزنند و ببییند که دانش آموزان، سحرگاه خوابآلود و معمولا بدون صرف صبحانه درست به مدرسه میروند و برنامه مناسبی نیز برای تغذیه در مدرسه وجود ندارد و ظهر نیز در بی کیفیت ترین ساعات مجبورند در مدرسه بمانند، آنهم برای کلاسهایی که اصلش یا کیفیت و کمیت آن نمیتواند توجیه نگه داشتن دانش آموزان در این ساعات متمادی باشد. خسته کردن شدید دانشاموزان در مدرسه تا عصر و انبوهی از تکالیف برای خانه در شب واقعا از این امیدهای آینده جز موجودی پر از دلهره و ترس و نگرانی و استرس چه خواهد ساخت؟ کافی است یک تست از وضعیت و سلامت روحی این دانش آموزان گرفته شد. این مساله باز زمانی تشدید میشود که دانش آموزان بجای سخنان امیدوار کننده تهدیدات از قبیل اخراج از مدرسه در صورت کم بودن نمره یا رفتار تحقیر آمیز بعضی از معلمان از این قبیل که شما اصلا تیزهوش نیستید و اصلا با بقیه فرقی نمیکنید و اشتباهی گذرتان به این مدرسه افتاده روبرو میشوند.
2. در حادثه تلخ مدرسه تیزهوشان قم باز مثل همه موارد مشابه همه گناه را به گردن هم انداختند. پلیس میگوید قانون سرنشین اتومبیل استثنایی ندارد و کوچک و بزرگ فرقی نمیکند که حرف درست و متینی است و بند هیجده کارگروه سرویسها مبنی بر اجازه اضافه یک نفر به سرویس ابتدایی ها غیرقانونی و غیرمجاز است. اما این عزیزان پاسخ دهند که چرا طی مدتی طولانی اجازه داده اند که کسانی به طور علنی بر خلاف قانون پلیس قانونگذاری داخلی کنند؟ قانون من دراوردی میگوید یک نفر اما چرا باید در همین مدرسه طی ماه گذشته شش نفر در ماشین معلوم الحالی چون پراید در مسیرهایی که ماشینهای سنگین باسرعت حرکت میکنند - جابجا شوند، آنهم دانش آموزانی در مقاطع آخر راهنمایی که از نظر جسمی با افراد بزرگسال فرقی ندارند. این موضوع خاص این مدرسه و این استان متاسفانه نبوده و نیست. چرا یک بار پلیس به جای جادهها و خیابانها، هنگام آمد و شد سرویسها سری به ورودی مدارس نمیزند و همانجا تعدادی از خودروها را به پارکینگ نمیفرستد و تعدادی را حداقل جریمه نمیکند؟ تاکسیرانی و آموزش و پرورش هم به نحوی از زیر بار مسوولیت خود در این مساله شانه خالی کرده اند (مراجعه با مصاحبه های تلویزیون استان در شب حادثه شود). امروز بسیاری از سرویسها به اطفال خرد، مثل کالا نگاه میکنند. گاهی سه کودک پیش دبستانی در صندلی جلو نشانده شده اند. آیا یک بار از خود نپرسیده اند که مسئله و مشکل فقط جثه و حجم سرنشین است؟ آیا فلسفه بستن کمربند برای جلوگیری از وارد شدن ضربات احتمالی در اینجا کاملا منتقی است؟ کسانی که مصوبه غیرقانونی فوق را گذرانده اند لااقل آن را مخصوص تردد در خیابانها معمولی میکردند نه خودروهایی که در اتوبانها و بزرگراها یا جادههای بین شهری تردد میکنند که در این مورد اخیر مسئله تعداد شرنشین و بستن کمربند باید بیشتر از مواقع عادی تاکید و نظارت شود. دقت کنید که حادثه فوق در اتوبانی رخ داده است با ماشینی که آن روز خوشبختانه یکی از سرنشینان روزهای گذشته شانس داشته که سوار این ارابه مرگ نشده بود، با سرعت باورنکردنی 140و قاعدتا هیچ یک امکان بستن کمربند را -حتی اگر بخواهند- ندارند.
3. سهل انگاری و بی مبالاتی در این حوادث تقریبا از همه سر زده است. به این سخن دانشآموز مصدوم روی تخت بیمارستان توجه کنید: «دویست بار به راننده گفتیم اینقدر با سرعت رانندگی نکند، گفت عیبی ندارد ماشین بیمه است!» این دو جمله تکان دهنده، بسیاری از مطالب را برملا میکند: رانندگانی که به محض بیمه کردن خودرو و انداختن هزینهها و خسارات احتمالی به گردن شرکتهای بیمه به هیچ چیز حتی به جان سرنشینان و عابران پیاده و سایر وسایل در حال حرکت فکر نمیکنند و با دادن مبلغی پول به شرکتهای بیمه با خاطری آسوده هر خلاف و یا جنایتی را مرتکب میشوند. جدی نگرفتن موضوع توسط مدرسه و صرف بیان این که ما بارها گفتیم. خوب اگر خطری را پیش بینی میکردید چرا اصلا سرویس را لغو نکردید؟ چرا راننده و شرکت و مدرسه به نگرانیهای دانشآموزان بی توجهی کرده و میکند؟ مسولان اداره چرا اینقدر سهل انگاری کردند؟
4. یکی از مشکلات سرویسهای مدارس امروزه این است که به هر دلیل که مسایل مالی نیز در آن سهم مهمی دارد، رانندگان چند سرویس همزمان را میپذیرند و به همین دلیل هم ناچارند بعضی از سرویسها را بسیار زود انجام دهند و به علاوه سرعت زیاد و خلاف رفتنها را نیز چانشنی آن کنند تا به مقصود برسند. پذیرش سرویس هم زمان باید به طور کلی ممنوع شود.
5. بسیاری ازخانوادهها متاسفانه گمان میکنند که همین که فرزندانشان در این مدارس پذیرفته شدند، کار و مسوولیت آنها خاتمه یافته است و اکنون این مسولان آموزشی هستند که باید به بهترین برنامهها به تربیت عزیزانشان بپردازند. در نتیجه این تصور اشتباه، تقریبا انجمنهای اولیا و مربیان به شکل جدی و نه صوری شکل نمیگیرد و در نبود برنامه ریزی سازمانی درست، هر کس به دلخواه خودش کاری میکند و کسانی نیز در این میان به سود بردن بیشتر تنها میاندیشند. اگر خانوادهها در روند تصمیم گیریهای مدرسه شرکت کنند، در آن صورت اجازه نخواهند داد که کادر علمی مدرسه ضعیف بسته شود، برنامههای بیخاصیت و بیفایده وقت دانشاموزان را بگیرد و سوء مدیریت قاتل جان دانشاموزان شود. در این صورت و با مشارکت و همدلی اولیا و مربیان مدرسه به محیطی سازنده، دوست داشتنی و مطبوع تبدیل خواهد شد.
6. به همه خانواده های عزیز خاطرنشان میکنم که امروزه مدارس تیزهوشان جز جمع کردن تیزهوشان از نقاط دور و نزدیک و خسته کردن آنها از سحرگاه تا غروب هیچ کار خاصی نمیکند. بهتر است عزیزانشان در همان نزدیکی محل سکونت با امنیت و آرامش به مدرسه بروند و هرگز جان فرزندان دلبندشان را به خصوص با فرستادن آنها از نقاط دوردست مانند روستاها و حواشی شهر به خطر نیندازند.
7. نظر به این که حل این مشکلات نیازمند تصمیم گیریهای اساسی در سطوح بالای آموزشی است به نظر میرسد که سامان دادن به مدارس تیزهوشان باید یکی از اولویتها و فوریتهای وزیر محترم و رییس محترم سازمان استعدادهای درخشان باشد. در غیر این صورت، متاسفانه باید بگویم انحلال این مدارس بهترین کاری است که میتوانند بکنند.
نخبگان و فرزانگانمان را دریابیم
حادثه دیروز برای سرویس دانشآموزان دختر مدرسه راهنمایی فرزانگان (تیزهوشان) قم به سرعت انعکاس استانی و سراسری یافت و این بار سریال حوادث دانشآموزی بعد از مدرسه شینآباد با کمال تاسف نگاهش به این سو معطوف شد. ضمن همدردی با خانواده عزیز از دست رفته این ماجرا و آرزوی شفا و سلامتی برای مصدومان این حادثه در این فرصت توجه مردم و مسوولان را به این نکات جلب میکنم.
1. تاسیس مدارس تیزهوشان توسط کسانی انجام شد که در این اندیشه بودند ضمن گردآوردن جمعی از نخبگان دانش آموز در زیر یک سقف و مدیریت متمرکز آنها، با کمترین هزینه نسبت به ارتقای علمی این عزیزان و سرمایه های عظیم کشور بکوشند و لذا مجموعه ای مستقل و با مدیریتی فراتر از آموزش و پرورش تشکیل شد. این مجموعه طی سالهای مختلف موفق شد با برنامه ریزی و آموزشهای ویژه، نتایج خوبی از اقدامات خود بگیرد که موفقیت در المپیادهای داخلی و خارجی و کنکور سراسری از جمله آنهاست. از این بابت باید این اقدام خیرخواهانه و نیک اندیشی آنان را آفرین گفت. متاسفانه ظرف هفت هشت سال اخیر یکی از مجموعه هایی که بشدت آسیب دید، مجموعهای است که به مدیریت این دانشآموزان میپردازد. عزل و نصبها و ادغامها و سپردن امور به آموزش و پرورش و محول نمودن مدارس به افرادی که دلبخواه مدیران آموزش پرورش بودند و در کنار آن بیتوجهی و غفلت از وضعیت مدارس کار را امروزه به جایی رسانده است که باید گفت این مدارس هم اکنون هیچ کارکرد متمایز و دستاورد سازمانی قابل قبولی ندارد. انتخاب مدیران و کادر آموزشی به جای این که توسط شورایی کاردان، از افراد موفق و امتحان داده باشد، معمولا به میل مسوولان اداره و مدیر مدرسه صورت میگیرد و در نتیجه شاهدیم که ضعیفترین مدیران و دبیران و معلمان نیز شرف حضور در این مدارس را یافتهاند و در یک کلام باید گفت که یادش بخیر تیزهوشان سابق و امروز تنها باید فاتحهای برای آن خواند. راقم این سطور سال قبل با توجه به سالها ارتباط با این مدارس و به دنبال حوادث تلخی در یکی از این مدارس، نامه ای به رییس سابق سمپاد و رییس آموزش و پرورش استان نوشت و موارد و شواهد عینی را خاطر نشان کرد اما نه اقدامی صورت گرفت و نه حتی تماسی با نویسنده نامه یا اعلام وصول آن و در به همان پاشنه چرخید و چرخید تا امروز که با تلخی تمام و در سوز عزیزی از دست رفته و عزیزانی بر تخت بیمارستان و از سر درد این مطالب را مینگارد.
بروز حادث تلخ دیروز شاید سبب شود که مسوولان محترم آموزش و پرورش و سمپاد به بازبینی وضعیت مدارس و اصلاح آن به عنوان یک امر اولویت دار و فوری بپرداند و ضمن نظارت دقیق بر این مدارس، به وضعیت نابسامان و تلخ امروزی پایان دهند. در تحولات لازم و خانه تکانی این اتفاقات باید مورد نظر باشد: همه مدیران مدارس از مدیران خلاق و موفقی باشند که سوابقشان برای همگان قابل قبول باشد و هیچ ضرورتی ندارد که از مدیران آموزش و پرورش باشد. چه عیبی دارد که اساتید موفق، خلاق، کاردان و دلسوز دانشگاهها و غیره به این کار گمارده شوند؟ مگر نه این است که توفیق در نظام آموزشی را باید از پایه های اول جستجو گرفت نه آخر؟ معلمان و مربیان نیز باید از افراد خبره آموزش و پرورش و نیز اساتید دانشگاهها باشند نه آشنایان و دوستان مدیر مدرسه. فضای مدارس نباید این قدر خسته و کسل کننده باشد و موجب بیانگیزه شدن دانش آموزان. متاسفانه در این مدارس دانش آموزان دست کم از ساعت شش و نیم صبح تا سه بعد از ظهر از خانه به دورند. کاش مدارس مثل قدیم همان هشت تا دوازده ظهر دانش آموزان را اسیر برنامه های خود میکرد. کافی است کارشناسان محترم آموزشی سری به این مدارس بزنند و ببییند که دانش آموزان، سحرگاه خوابآلود و معمولا بدون صرف صبحانه درست به مدرسه میروند و برنامه مناسبی نیز برای تغذیه در مدرسه وجود ندارد و ظهر نیز در بی کیفیت ترین ساعات مجبورند در مدرسه بمانند، آنهم برای کلاسهایی که اصلش یا کیفیت و کمیت آن نمیتواند توجیه نگه داشتن دانش آموزان در این ساعات متمادی باشد. خسته کردن شدید دانشاموزان در مدرسه تا عصر و انبوهی از تکالیف برای خانه در شب واقعا از این امیدهای آینده جز موجودی پر از دلهره و ترس و نگرانی و استرس چه خواهد ساخت؟ کافی است یک تست از وضعیت و سلامت روحی این دانش آموزان گرفته شد. این مساله باز زمانی تشدید میشود که دانش آموزان بجای سخنان امیدوار کننده تهدیدات از قبیل اخراج از مدرسه در صورت کم بودن نمره یا رفتار تحقیر آمیز بعضی از معلمان از این قبیل که شما اصلا تیزهوش نیستید و اصلا با بقیه فرقی نمیکنید و اشتباهی گذرتان به این مدرسه افتاده روبرو میشوند.
2. در حادثه تلخ مدرسه تیزهوشان قم باز مثل همه موارد مشابه همه گناه را به گردن هم انداختند. پلیس میگوید قانون سرنشین اتومبیل استثنایی ندارد و کوچک و بزرگ فرقی نمیکند که حرف درست و متینی است و بند هیجده کارگروه سرویسها مبنی بر اجازه اضافه یک نفر به سرویس ابتدایی ها غیرقانونی و غیرمجاز است. اما این عزیزان پاسخ دهند که چرا طی مدتی طولانی اجازه داده اند که کسانی به طور علنی بر خلاف قانون پلیس قانونگذاری داخلی کنند؟ قانون من دراوردی میگوید یک نفر اما چرا باید در همین مدرسه طی ماه گذشته شش نفر در ماشین معلوم الحالی چون پراید در مسیرهایی که ماشینهای سنگین باسرعت حرکت میکنند - جابجا شوند، آنهم دانش آموزانی در مقاطع آخر راهنمایی که از نظر جسمی با افراد بزرگسال فرقی ندارند. این موضوع خاص این مدرسه و این استان متاسفانه نبوده و نیست. چرا یک بار پلیس به جای جادهها و خیابانها، هنگام آمد و شد سرویسها سری به ورودی مدارس نمیزند و همانجا تعدادی از خودروها را به پارکینگ نمیفرستد و تعدادی را حداقل جریمه نمیکند؟ تاکسیرانی و آموزش و پرورش هم به نحوی از زیر بار مسوولیت خود در این مساله شانه خالی کرده اند (مراجعه با مصاحبه های تلویزیون استان در شب حادثه شود). امروز بسیاری از سرویسها به اطفال خرد، مثل کالا نگاه میکنند. گاهی سه کودک پیش دبستانی در صندلی جلو نشانده شده اند. آیا یک بار از خود نپرسیده اند که مسئله و مشکل فقط جثه و حجم سرنشین است؟ آیا فلسفه بستن کمربند برای جلوگیری از وارد شدن ضربات احتمالی در اینجا کاملا منتقی است؟ کسانی که مصوبه غیرقانونی فوق را گذرانده اند لااقل آن را مخصوص تردد در خیابانها معمولی میکردند نه خودروهایی که در اتوبانها و بزرگراها یا جادههای بین شهری تردد میکنند که در این مورد اخیر مسئله تعداد شرنشین و بستن کمربند باید بیشتر از مواقع عادی تاکید و نظارت شود. دقت کنید که حادثه فوق در اتوبانی رخ داده است با ماشینی که آن روز خوشبختانه یکی از سرنشینان روزهای گذشته شانس داشته که سوار این ارابه مرگ نشده بود، با سرعت باورنکردنی 140و قاعدتا هیچ یک امکان بستن کمربند را -حتی اگر بخواهند- ندارند.
3. سهل انگاری و بی مبالاتی در این حوادث تقریبا از همه سر زده است. به این سخن دانشآموز مصدوم روی تخت بیمارستان توجه کنید: «دویست بار به راننده گفتیم اینقدر با سرعت رانندگی نکند، گفت عیبی ندارد ماشین بیمه است!» این دو جمله تکان دهنده، بسیاری از مطالب را برملا میکند: رانندگانی که به محض بیمه کردن خودرو و انداختن هزینهها و خسارات احتمالی به گردن شرکتهای بیمه به هیچ چیز حتی به جان سرنشینان و عابران پیاده و سایر وسایل در حال حرکت فکر نمیکنند و با دادن مبلغی پول به شرکتهای بیمه با خاطری آسوده هر خلاف و یا جنایتی را مرتکب میشوند. جدی نگرفتن موضوع توسط مدرسه و صرف بیان این که ما بارها گفتیم. خوب اگر خطری را پیش بینی میکردید چرا اصلا سرویس را لغو نکردید؟ چرا راننده و شرکت و مدرسه به نگرانیهای دانشآموزان بی توجهی کرده و میکند؟ مسولان اداره چرا اینقدر سهل انگاری کردند؟
4. یکی از مشکلات سرویسهای مدارس امروزه این است که به هر دلیل که مسایل مالی نیز در آن سهم مهمی دارد، رانندگان چند سرویس همزمان را میپذیرند و به همین دلیل هم ناچارند بعضی از سرویسها را بسیار زود انجام دهند و به علاوه سرعت زیاد و خلاف رفتنها را نیز چانشنی آن کنند تا به مقصود برسند. پذیرش سرویس هم زمان باید به طور کلی ممنوع شود.
5. بسیاری ازخانوادهها متاسفانه گمان میکنند که همین که فرزندانشان در این مدارس پذیرفته شدند، کار و مسوولیت آنها خاتمه یافته است و اکنون این مسولان آموزشی هستند که باید به بهترین برنامهها به تربیت عزیزانشان بپردازند. در نتیجه این تصور اشتباه، تقریبا انجمنهای اولیا و مربیان به شکل جدی و نه صوری شکل نمیگیرد و در نبود برنامه ریزی سازمانی درست، هر کس به دلخواه خودش کاری میکند و کسانی نیز در این میان به سود بردن بیشتر تنها میاندیشند. اگر خانوادهها در روند تصمیم گیریهای مدرسه شرکت کنند، در آن صورت اجازه نخواهند داد که کادر علمی مدرسه ضعیف بسته شود، برنامههای بیخاصیت و بیفایده وقت دانشاموزان را بگیرد و سوء مدیریت قاتل جان دانشاموزان شود. در این صورت و با مشارکت و همدلی اولیا و مربیان مدرسه به محیطی سازنده، دوست داشتنی و مطبوع تبدیل خواهد شد.
6. به همه خانواده های عزیز خاطرنشان میکنم که امروزه مدارس تیزهوشان جز جمع کردن تیزهوشان از نقاط دور و نزدیک و خسته کردن آنها از سحرگاه تا غروب هیچ کار خاصی نمیکند. بهتر است عزیزانشان در همان نزدیکی محل سکونت با امنیت و آرامش به مدرسه بروند و هرگز جان فرزندان دلبندشان را به خصوص با فرستادن آنها از نقاط دوردست مانند روستاها و حواشی شهر به خطر نیندازند.
7. نظر به این که حل این مشکلات نیازمند تصمیم گیریهای اساسی در سطوح بالای آموزشی است به نظر میرسد که سامان دادن به مدارس تیزهوشان باید یکی از اولویتها و فوریتهای وزیر محترم و رییس محترم سازمان استعدادهای درخشان باشد. در غیر این صورت، متاسفانه باید بگویم انحلال این مدارس بهترین کاری است که میتوانند بکنند.
این مطلب برگرفته از روزنامه اعتماد بود.بد ندیدم بقیه ی دوستان هم ببیند شاید تلنگری باشه و از این وضعیت به سوی آینده ای بهتر محتاطانه تر گام برداریم