به نقل از MAAAN :سوالی دارم.
البته سوال نیست بیشتر باوریست که کمکم دارم بهش میرسم.
حقیقت چیست؟
آیا حقیقت یک امر نسبی است ؟آیا حقیقتی که من به حق بودنش اعتقاد دارم در اصل باید همانی باشد که شما آن را حق می پندارید؟
یا حقیقت کاملا نسبی است؟
به نقل از جوجه :من به این رسیدم که حقیقت مطلق اه اما بیانش نسبی یا مثلا میشه گفت اگه انسان ها زبون همدیگه رو می فهمیدن و همه از یه جنبه به یه موضوع نگاه می کردن یه جواب داشت اما عقیده های شخصی رو نتیجه گیری تاثیر می ذاره
برای اثبات اینکه انسان ها زبون هم رو نمی فهمن و این موجب اختلافشون در داوری بین حق و باطل می شه هم پیشنهاد می کنم این بازی رو انجام بدید.
یکی یه شکل رو رو کاغذ بکشه و اون یکی بدون اینکه شکل و ببینه با تعریف هایی که نفر اول از شکل داره اون و بکشه
این بازی همیشه نشون می ده که برای یه شکا حتی ساده هم دید ها متافاوت می شه چه برسه به افکارمون که خیلی هم پیچیدن
مثلا در مورد سفیدی ماست تا حدی بخاطر ملموس تر بودن حقیقت نسبت به چیزهای دیگه اتفاق نظر بیشتری هست.
خواهش می کنم این دیدگاه و بنقدید
به نقل از جوجه :راستش من وجود حقیقت لحظه ای رو قبول ندارم . یعنی اگه اینطور باشه همه دارن راه درست و می رن اگه به حقیقت عمل کنن . چون همه چیزهایی که می دونن حقیقت اون لحظه شون می شه و درست .
این دیدگاه کسب علم و حقیقت جویی رو نقض نمی کنه؟
به نقل از جوجه :گرفتم چی شد !
اما این مثال اگه یکم مبالغه اش کمتر بشه گنگ می شه .
اگه یه لحظه اون ور خیابونو بیشتر نگاه کنیم و جسدی رو که اون پیرمرد اه کشته ببینیم خوب حقیقت با یه نگاه تغییر می کنه ؟ نه!
من تو این موارد چون کم می آرم بین وجود حقیقت یاد این می افتم که مکلف به وظیفه ام تا به هم نریزم.
مهم اینه که یه کلمه برای همه یه معنی رو بده وگرنه من در باره ی این که کدوم درست باشه نظری ندارم و منظورم از معنای درست معنای واحد بود و اینکه در مورد حقیقت لحظه ای فعلاً نمی دونم چی بگم چون هم شاید بتونه فریبنده باشه و هم شاید بتونه لحظه ای از زندگیه ما ر و تغییر بده که این خودش روی تمام زندگی تأ ثیر میزاره و شاید این تأثیر حقیقت را دائمی کنه .شایدم زندگی رو خراب کنه و شاید آدم رو عوض کنه و شایدم همش .شاید بعدن به یه چیزی رسیدم . ولی اون چیزایی که بالا کلی بهش اشاره کردین مربوط میشه به حقیقت محض که خوب بررسی نمی خواد .مثلاً رد کردن یه پیر مرد از خیابون همیشه کار درستیه مخصوصا ً برای ماکه مسلمونیم .ولی حتی بررسی هامون هم تو رسیدن به حقیقت نقش دارن که حتی نمی تونن حقیقت لحظه ای درست رو هم برای ما تضمین کنن.به نقل از amin.rgh :خب ، می دونین ... این تفاوت در اینی که من میگم هیچ نقطه ی شروعی نداره و شما میگی که بینهایت نقطه شروع داره ... به تفاوت نقطه ی شروع برای من و شما بر میگرده ولی هم اون چیزی که من بهش رسیدم درسته و هم اون چیزی که شما می گین ...ترجمه های ما هر دو صحیح هستن از این کلمه .
اون چیزی که واقعا بهش رسیدی ،حقیقت اون لحظه می تونه باشه،بدون در نظر گرفتن اینکه در آینده هم اونو باور داری یا نه ...این طور نیست ؟
به نقل از MAAAN :سوالی دارم.
البته سوال نیست بیشتر باوریست که کمکم دارم بهش میرسم.
حقیقت چیست؟
آیا حقیقت یک امر نسبی است ؟آیا حقیقتی که من به حق بودنش اعتقاد دارم در اصل باید همانی باشد که شما آن را حق می پندارید؟
یا حقیقت کاملا نسبی است؟