5 سال دیگه تو سمپادیا چه خبره؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع کوزت
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
خب دیگه امسال ایشالله دیگه دانشگاه و رشته خوب قبول میشیمو میریم برای برای شروع زندگی(برادر باز مردود میشود)
 
۵ سال دیگه سمپادیایی دیگه نیست…
 
این تاپیک 4 تیر 1389 ساخته شده!! با تقریب خوبی حدود 15 سال پیش!!
و از اون موقع تا الان پونزده سااااال گذشته!!
و خب سمپادیا به قوت خودش باقیه (نیش باز+ ابراز خوشحالی)
***
5 سال دیگه من همچنان میام اینجا و ح.ب می‌خونم
بالاخره درگیر یه کاری شدم! نمی‌دونم چه‌کاری ولی اونقدری گذشته که مجبور شم یه چیزیو انتخاب کنم از بین بقیه!!
بی‌شک باتجربه‌ترم و امیدوارم پخته‌تر.
دوست دارم اگه برای کار/تحصیل/پروژه نرفتم یه جای دیگه حداقل یه مدیریت ریز! اینجا خونده باشم یا درحال خوندن باشم.
***
و چه ما باشیم چه نباشیم به اندازه امروز توی سمپادیا زندگی در جریانه و صدای کنکور و امتحان و دبیرستان و دانشگاه و شغل و زندگی و غیره و غیره همزمان به گوش می‌رسه
 
امسال که رشته خوب رو قبول بشم، سال بعد همینجا پلاسم، همینطور دوسال بعد و سه سال و پنج و...😭
 
خب اومدم ایندفعه جدی تصورم رو از ۵ سال دیگه بگم ^_^
( میدونم ممکنه به بعضیاش نرسم ولی خب دوست دارم بگم چون اقلا هدفم هستن و براشون تلاش میکنم )
اول اینکه مدال گرفتم و دارم در راه المپیاد و مخصوصا برای بچه هایی که تو مناطقی هستن که خیلی رسیدگی به این زمینه نمیشه و المپیاد رو کلا خیلی درست روش سرمایه گذاری نمیکنن ( عین اینجا!) یه کاری بکنم( واقعا ایده های خوبی در این زمینه دارم البته اگه مدالی بیارم و بتونم عملیشون کنم )
بعدشم امیدوارم دانشجوی پزشکی باشم یه دانشگاه خوب ( البته جدا شیفتگی خاصی نسبت به این رشته ندارم ولی انتخاب بهتری نیست ، حالا اگه همینشم بشیم کلیه :)))
یحتمل قد و وزنم اضافه شده بهش ( مخصوصا وزنم :)))
نقاشی رو ادامه میدم و تا اون وقت حتما یه گالری میزنم ^_^
( سبک سورئال رو با جدیت بیشتری ادامه میدم )
بازم اینجا میام و میشم از کاربرای خاک انجمن خورده : ))
شاید تا اون وقت عاشق شدم یا یکی عاشقم شد یا هر دو نمیدونم :))
راستی عضو انجمن ادبی دانشگاهمونم میشم !
دیگه ... همیناست فعلا !
عه الان ۵ ساله بعده (:

مدالی که تا همیشه حسرتش تو دلم موند ، روز مرحله دویی که برام شوم شد (:
نتونستم برا بچه هام کاری کنم ولی هنوزم میبینم بچه هایی رو که وارد این پسیر میشن افتخار میکنم بهتون

وارد پزشکی شدم و الان میخام بگم که بیش از تصورم مورد علاقمه (:

چند سانتی قد و ۱۰ کیلویی وزن اضافه کردم :)) باورم نمیشه این یه روزی برام هدف بود :))

تا قبل از اینکه ذوقم برا همیشه کور بشه نقاشیو ادامه دادم ، پیشرفتای خوبی داشتم اگه سر گالری هم با مسئولا به مشکل نمیخوردیم برگزار میشد

عاشق شدم ، عاشقمم شدن :)) در کمال ناباوری ازدواج هم کردم
 
Back
بالا