خاطرات سوتی‌ها

الناز س

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
1,311
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

امروز زنگ تفریح یکی از بچه ها داشت جزوه پرورشی مرور می کرد گفت امام خمینی در سال..13هجری شمسی قمری میلادی متولد شد! :O
گفتم بهش پردیس بنده خدا امام خمینی چه سنی داشته؟! :-\


معلم جبرمون به آکلاد میگه: آکولاد =)) =)) =))
 

kousar73

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
241
امتیاز
1,667
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کاشان
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم میخواست بگه چشمام ضعیف شده
گف: عینکم ضعیف شده =)) =))
 

ImPiSh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
371
امتیاز
1,120
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فـرزانگان یـک
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

خواهرم اومد پرسيد نويسنده بينوايان كي بوده؟
اومدم بگم ويكتور هوگو، گفتم هكتور ووگو ;;)
 
ارسال‌ها
3,101
امتیاز
12,184
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
2000
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از kousar73 :
معلم جبرمون به آکلاد میگه: آکولاد =)) =)) =))

ما هم تا جایی که یادمونه آکولاد درسته... (:|
 

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از H O S E I N :
ما هم تا جایی که یادمونه آکولاد درسته... (:|
فک کنم منظورش akoolad بوده، :-? آخه ما هم یه معلم داشتیم همین جوری بود.
 

parasto jooon

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
637
امتیاز
3,481
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
دانشگاه
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

آقا آقا لوسه اما....قول دادم اینو بنویسم..... :-"

داشتیم درباره ی یه نفری صحبت میکردیم.....بعد داشتیم می گفتیم آره خیلی شاخه و اینا.... :-"
یهو سارا برگشت گفت آره آره...منم شنیدم استاده دانشگاه فوروارده.....(دیگه بچم اکسفورد و هارواردو قاطی کرد....ندیده از اینا ..) :-"
 

sayna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,460
امتیاز
12,313
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشكى شهيدبهشتى
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فیزیک : بچه ها الآن این سوال 8 رو حل کردم دوباره پس فردا نیاید بگید " خانوم این سوال ُ حل کردیم یا نه ؟" ها ... :| [ خیلی هم عصبانی بود معلمه ]

حالا یکی از بچه ها فقط این " حل کردیم یا نه " ی ِ آخرش ُ شنیده بود ، با اعتماد به نفس کامل بلند شـد گفـت :

خانوم سوال ِ هشت ُ حل نکردید ;;) ;)) ^#^
 

negginnium

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
891
امتیاز
10,171
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
sth
پاسخ : سوتی‌ها

معلمه گفت نیگا من هرچقدم بگم بازم اینا حرف گوشم نمیکنن وقتی دارم درس میدم واسه زنگ بعد میخونن. مگه نه؟

میخوام حرفشو تایید کنم بگم نه حرفتونو گوش نمیدون... فقط گفتم نه :D بقیش اصن نچرخید تو دهنم :D
 

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

معلم دینیمون گفت:
ترتیب نزول آیات متفاوت بوده، اینکه کدوم آیه بره تو کدوم سوره رو بعدا پروردگار، به کمک خدا انجام داده!

آخه مجبورین انقد زر بزنین که قاطی کنین؟ #S-:
=========

دوستم میگفت خواهرش که اول راهنمایی بوده (مدرسه خودمون)
یه دختره یه بار سر کلاس زبان میپرسه: (خیر سرش تیزهوشم بوده!!)

خانوم مثلا تو زبان انگلیسی وقتی که «خرس ِ سیاه» میگن: black bear قاطی نمیکنن که جابه جا میکنن جای «خرس» و «سیاه» رو؟
=========

یه بارم خود ِ دوستم دوم دبستان که بوده، یکی تو کلاسشون پرسیده: خانوم چپ دستا که با دست ِ چپ مینویسن، سختشون نیست؟
^-^واقعا آدم چی باید بگه؟ :rolleyes:
 

lof

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,866
امتیاز
10,628
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
پلى تكنيك تهران
رشته دانشگاه
مهندسى معدن
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس شیمی کلاس بقلی

یکی از بچه ها داشت با بقل دستیش دعوا میکرد

خلاصه دعوا بالا گرفت

بعد یه دفعه به بقل دستیش گفت: حفه شو!

معلممون هم خیلی شیک برگشت گفت: باشه :)))))))
 

Hamid.s

‌Bug
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
16,727
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
نرم‌افزار
پاسخ : سوتی‌ها

امروز رفتم سر کلاس هندسه دستشویی

بعد برگشتم معلم گفت چه خبر بود؟

منم گفتم خوب بود جای شما خالی :-"

اصن نفهمیدم چی گفتم در اون لحظه X_X

خوب چه سوالیه میکنه معلم؟ X_X
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

سهیل مارک یه آلوچه س بعد دیگه ماام دوسش داریمو اینا!
بعد امروز یکی از بچه ها سر سهیل با یکی دیگه دعواش شده بود!میگف بده من سهیلو ....بده خوب من دوسش دارم!
بعد حالا کلاسم سوکوت!
این معلمه ام به اینجوری :-\ اینارو نگا میکرد!
بعد اصن کلی ضایه بازیو اینا!
بعد این معلمه گف:بچه ها من سهیل نمیبینم اینجا بعد یه سوال!تو همه ی سهیلای دنیارو دوس داری؟!

آهان!بعد معلمه ام مرد بود!
 

Behrad

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
509
امتیاز
8,772
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب یک
دانشگاه
دانشگاه تهران
پاسخ : سوتی‌ها

تو آزمایشگاه فیزیک بودیم، یه فنر پُکیده ای داشتن، هی میگفتن گرونه گرونه، حواستون باشه اینو هیییی نکشین تا از حالت خودش خارج بشه...
بعد یکی از بچه ها گفت : مگه چنه اینا؟!
گفت :" خب حالا نمیدونم...ولی مثه آفتابه نیست که با 1000 تومن 4 تا بخری..."
یکی دیگه از بچه ها برگشت گفت:" اووووو!! چه خبره هزار تومن؟!! آفتابه دونه ای 33 تومنه..."
متصدیه گفت:" حالا آفتابه ی آبخوری 33 تومنه...آفتابه که دیگه 33 تومن نیست..."
:-"
 

sayna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,460
امتیاز
12,313
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشكى شهيدبهشتى
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : سوتی‌ها

دوم راهنمایی بودیم ، داشـتیم به معلم ادبیاته اعتراض می کردیم که مشق زیاد میده

بعد این برگشت به شوخی گفت : بمیرم چه می کشین از دست من

بعد حالا یکی از بچه ها اومد درستش کنه گفت : نه بابا خانوم انقدر معلم بدتر از شما هست ... ! 8->
 

مهسا 1376

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,507
امتیاز
6,631
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمانشاه
پاسخ : سوتی‌ها

بین سوتی های زیبای دوستان :-" ، تعدادی سوتی های چرت امروز خیابانی رو بگم ، هار هار بخندیم :D :-"

+ضربه غافلگیر کننده بادامکی که باعث غافلگیری دروازه بان فولاد نشد! 8->
+اولادي دو وجب ديرتر به توپ رسيد! 8->
+ارش افشین بازیکن اینده دار تکنیکی و پا به توپ لیگ ایران ...و حالا مازیار که او هم پا به توپه ...غلامرضا رضایی که سرعت بالایی داره و پا به توپه به بازی بر میگرده ... :-"
+کریمی توپ رو نه بلند نه کوتاه ، بین این دوتا سانتر کردش :-"
ماشالا یه جمله میگه 20 تا سوتی میده :-" 8->
 

.!؟

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
798
امتیاز
5,565
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
کرمان
دانشگاه
علم و صنعت
رشته دانشگاه
معماري
پاسخ : سوتی‌ها

ساعت 12:30
برقا رفت
مامان:ميرم بخوابم!تو نميخوابي؟
من:نميدوني كِي بيدار ميشن؟!


منظورم از كِي بيدار ميشن دقيقا اين بود كه برقا كِي ميان!؟ :D
خيلي غير ارادي و جدي گفتم جمله رو! :D
 

شقایق س.

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,112
امتیاز
5,954
نام مرکز سمپاد
فرزانگان - فرزانگان ناحیه یک
شهر
زابل - کرمان
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
فردوسي مشهد
رشته دانشگاه
مترجمي زبان فرانسه
پاسخ : سوتی‌ها

آبجیم (کلاس اوله)داشت به بابام املا میگفت :))
بعد بابام همشو الکی اشتباه نوشت
آبجیمم صحیحش کرد و پایینش نوشت:
لوتفن خبه باش
 

*M.M*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
4,463
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز یک کاری کردم جلوییم عصبانی شد برگش (کلاس ساکت بود) بلند گف : ک*نی :D

جلو دهنشو گرف دید یک هو کلاس رف رو هوا :D

معلم گف:به به به بهچقد از شما دیگه انتظار نداشتم خانم فلانی!!!!

دوستم: :-[

ما ها: :)) =))
 

میکائیل

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
877
امتیاز
2,535
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی / هنرستان
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
پاسخ : سوتی‌ها

یه دبیر داشتیم قدش کوتاه بود و وقتی از پشت نگاش میکردی اصلا معلوم نبود یه مرد 30-40 سالس.
یه روز همین دبیرمون با عده ای از بچه ها در حال پایین رفتن از پله ها بود که یکی از بچه ها این بنده خدا رو با یکی از دوستاش اشتباه گرفت و اومد پشت سرشو یکی محکم زد پس گردنشو گفت چطوری کثافت؟!؟ :> بقیشم که دیگه ...! :D
 

khashayarfn

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
565
امتیاز
2,078
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر - علوم تصمیم و دانش
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو مدرسه 2تا امتحان (فیزیک و زبان فارسی) داشتیم بعد من صبح اینو فهمیدم {-8 {-8 ~X( ~X( زنگه اول که زبان داشتیم معلمه اومد بالای سرم نگاه کرد دید جلو من فیزیکه سخت دارم میخونم و اومده بالای سرم محلشم نمیزارم بغل دستیمو نگاه کرد دید اونم فیزیک جلوشه بعدیو نگاه کرد دید یه کتاب و دفتر دیگس امیدوار شد که زبان باشه نگاه کرد دید زبان فارسیه بقیه کلاس هم بجز ده یازده نفر همین وضع رو داشتن! :D :)) :)) نا امید رفت سر میزش به درس ادامه داد! :)
زنگه بعد دینی داشتیم فیزیکم تموم شده بود داشتم زبان فارسی میخوندم بعد این دبیر دینو زندگیمون خیلی گیره، منو 3نفر دیگه که باهم تو یه ردیف بودیم هممون تو کیفمون کتاب باز بود داشتیم زبان فارسی میخوندیم بعد یکی از بچه های ردیف جلو کیفه منو تکون داد کتابه که با هزار زورو زحمت توکیف باز گذاشته بودمو بست منم یهو بلند( نه یه ذره بلندا!!! خیلی بلند!) گفتم هششششَ! مگه مرض داری! دیدم همه نگام می کنن و کلاس خیلی ساکته! یهو نگاه بالا کردم متوجه شدم معلمه با دهن باز وایساده نگام میکنه بعد یه نگاهی با حسرت بهم کرد درسشو ادامه داد! :)) :)) :)) :)) B-)
 
بالا