خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم پیش ِ هنر ِ ، یه سری کتاباشون واسه ترم یک ِ یه سری واسه ترم ِ دو ، بعد چند روز پیش یه کتابی رو هی می خوند و میگفت این خیلی مهممه و سخته و ... ، گفتم کی امتحان داری گفت فردا 8صبح ، گفتم پس فردا داری میری منم بیدار کنم کار دارم گفت باشه ، فرداش منو بیدار کرد و رفت و منم یه چیزی خوردم نشستم کتابامو خوندم ، یه نیم ساعت بعدش دیدم برگشت ! گفتم ئـــه ؟ چقد زووود ؟ این بود اون امتحانه که انقد می گفتی سخته و مهممه ؟ بعد گفت اولا" ما امروز اصلا" امتحان نداشتیم ! (امتحاناشون نهایی ِ) مدرسه برنامه رو اشتباه داده :| ، دوما این کتاب مال ِ ترم دو ئه اون یکی رو باید میخوندم خوب شد امروز امتحان نبود :|

یه عالمه بش خندیدم و بخ کارم ادامه دادم :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

من! دختره با خواهره دامادشومن ازدواج کرد! بقیه! :)) =)) :)) من ... نه نه نه چی میگم ... با خواهر عروسشون بود!
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتیم با دوستم تو کوچه ی مدرسه می رفتیم,یه پرشیا دیدم که راننده ش یه پسره بود,حدودا 13-14 ساله!!!
به دوستم گفتم:"اینو!یه خورده برا رانندگی کوچیک نیس?!"
دوستم:"خوب شاید baby face ه!"
من:"خوب قیافه ش baby face,لابد هیکلش هم (میخواستم بگم 'baby هیکل')'هیکل face' ه!!!!
دوستم:"جان?!?!?!" :-?
من: :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش که مهمون داشتیم؛مامانم گفت الناز یه لیست خرید دارم بیا بنویس با بابا بخری .کاغذ قلم آوردم شروع کردم به نوشتن،به طور عجیبی ییهو شوخیم گرفت و تبلیغات یکی از مواد غذایی رو نوشتم بعد از شانس گند ما بابام گفت خودت تنهایی برو و وسایلو به کارگرا پیدا کننو اینا....
آقا لیست دادم به آقاهه دیدم وسطاش از خنده :| :| ...حالا... ~X(
بعد از اینکه وسایلارو آورد لیستو کش رفتم وقتی فهمیدم واسه چی می خندید :-[ :-[ :-[ :-[عین لبو قرمز شدم و عین بستنی کاکائویی وا رفتم . :-[ :-[
فقط خدا می دونه بعد از اینکه از فروشگاه بیرون اومدم چقد خندیده باشه.... X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا امروز امتحان زیست بود من کلا 1 درس اونم کم ترین درسو خونده بودم ;)
بعد بچه ها از اون سوال پرسیدن منم خواستم بگم بلدم داشتم بلند جواب می دادم ^-^
"تو بعضی گیاهخواران تو دیواره رودشون میکروب هایی هستن که آنزیمی تولید کنن واسه این ...(این ادامشه ها!)"
بعد طرف نفهمید یه بار دیگه گفتم بازم نفهمید
بعد دیگه اعصابم خورد شد صدامو بردم بالا" بعضی گیاهخوارا تو دیواره ی ریدشون ..." X_X
بعد یه دفعه خودم آب شدم
کلی خندیدیم
از امتحان 4 نفری با هم اومدیم بیرون
- خوب دادی؟ ;;)
- دیواره ی روده ;D
(استعاره از...) :-$
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی یکی از معلما:
یکی از بچه ها سر امتحان جغرافی سوال نقشه از این معلمه میپرسه خانوم این مدار کدوم بود من یادم نمیاد :((
معلم:همون خطه که از وسط استوا(آفریقا)میگذره دیگه
 
پاسخ : سوتی‌ها

الان از سر جلسه امتحان فیزیک میام .... آخرای ساعت دبیرمون اومد اشکالات بجه هارو حل کنه( بس که امتحان سخت بود) من هنوز نصف سووالام مونده بود میخواستم بگم وقت بیشتر بدید من 7تا سووال حل نکردم. برگشتم گغتم:آقای فلانی نمیشه وقت بیشتر بدین من هنوز 7 تا از سووالامو نکردم.... :)) ;D
فکر کردم کسی نفهمید ولی دوستان بعد جلسه شرمندم کردن
سوتیه دیگه چه میشه کرد خدا روشکر دبیرمون نفهمید... ;D :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم میخواست بگه بیخودی جا نمار آب نکش...گفت بیخودی آب نماز جا نکش ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم داشت تعریف می کرد:-خب همین دیگه پلیس ماشینشو دزدید.
-"پلیس"ماشینشو دزدید؟
-آره دیگه پلیس که میدزده ماشینشو دزدید.
- ^-^
-پلیسِ ماشین
- :|
-اِ،آها اون "دزدِ"ماشینه. ;D
- :)
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر ادبیاتمون: سجع و جناسو بهتون گفتم ؟
ما: نه نگفتین.
دبیر ادبیات: خوب واسه چی میخاین؟مگه بلد نیستین؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر امتحان ریاضی تا تهشو راه حل رو درست نوشتم...بعد همون جایی که باید نتیجه گیری میکردیم که تابع نیست من از عبارت نتیجه گرفتم تابع هست!! :o :( (:|
-----------------
دامنه و برد رو تو یکی قاطی کردم...شانس اوردم بعدش چک کردم :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

از گذاشتن ِ عکس پشیمون شدم :دی

+تو جزوه ی هندسه ـم... «در یک چهار سه ضلعی» :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا من امروز یک معادله درجه 3 داشتم حل میکردم... بعد این عبارته برا این که بشه مکعب تفاضل دو عدد باید منفی ایکس به توان 3 میبود. ولی مثبت ایکس به توان 3 بود. بعد من اصن به رو خودم نیاوردم :-" میدونستم اشتباست ها ولی با همون مثبت ایکس به توان 3 نتیجه گرفتم که میشه اتحاد مکعب تفاضل :-"

- - - - - - - - -

بعد یک سوال دیگه داده بود گفته بود ثابت کنین تابع یک به یکه :-" بعد من رفتم ثابت کردم تابع یک به یک نیست بعد هی فک کردم گفتم خوب تو سوال گفته ثابت کنین که یک به یک هست که :-"

بعد یک فلش زدم نوشتم تابع یک به یک است :-"


کلا سوتیه برگه حسابان من ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو برنامه کودک مجریه به بچه ها میگفت :

خب بچه ها ... با این کاغذ رنگیا شکل های مختلفی درست کنین مثل : مربع ، مثلث ، چهار گوش و سه گوش ;D

مدیونین فکر کنین من برنامه کودک نگاه میکنم ... داشتم رد میشدم ... اینم شنیدم دیگه :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار تو جاده داشتیم میرفتیم ;)
جلومون یه پراید سیاه داشت میرفت :x
ما هم داشتیم تو جاده با هم صحبت میکردیم ^-^
یجا حاده داشت دوتامیشد یکیش میرفت تو فرعی ;D
یهو پرایده پیچید تو فرعی دوست منم پشت سرش فرمونو کج کرد به طرف فرعی د برو :o
بش گفتم چرا از این ور اومدی؟؟؟؟باید مستقیم میرفتیم X-(

گفت اه بابا من خر این یارو شدم ...(پرایدیه)
=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

پارسال یه معلم زیست داشتیم وقتی این فکش گرم میشد دیگه یه ریز زر می زد...
یه بار داشت درباره این که چقد دخترش باهوشه حرف می زد...یعنی فک کنم می خواست تهش اینو بگه
وسط حرفاش...
...."انقد وجه ووجه می کنه...بعضی وقتا که خودشو خونی میکنه..با گریه میاد نشون میده"....
و کلاس منفجر شد....
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو خونه نشسته بودم..مامانم میخاس بگه عینکمو پشت پشتی بده گف : هما همون چیزمو از پشت پشتی بده!!!
منم : :o گفتم ماماااااان؟!!!!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب داریم با مادر و خواهر عکس های مهمونی رو میبینیم...بعد 2 دقیقه مونده به قضا شدن نماز
مادر:من برم نمازمو بخونم قضا نشه
خواهر:حالا نرو...دو دقیقه دیگه هم بشین...فردا وقت داری دیگه
من: :o :o
 
پاسخ : سوتی‌ها

پنج شنبه شب زشت ترین سوتی عمرمو دادم...
آخر شب رفتیم بیرون ، بعد از فست فود رفتیم غذا بگیریم ، غذای من مرغ سه تکه بود و غذای پسرعموم هم همین بود.
بعد :دی اون سینه ی مرغ فقط میخوره ولی غذاش نداشت اینو ، ولی مال من داشت...
من گفتم خب من بال و رون دوس دارم ، تو رونتو بده ب من ، بیا سینه ی منو بخور... :| :دی
آقا هیچکس ب روی خودش نیورد دیگه :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها از دبیر ریاضی پرسید اینا راه حل خودتونه؟ ایشونم گفت:نه!! اینا مال بابامه! مال عمومه! میراث خانوادگیمونه! :))
 
Back
بالا