خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از کیــمیا シ :
سال اول يه معاون داشتيم خيلي آدم زيركي بود خيلي ;D
بعد اين مقنعه ي همرنگ ما ميپوشيد قدشم تقريبا حدوداي ما بود!
يه روز دم راه پله ها پشت به ما وايساده بود!
يكي از دوستام فكر كرد اين يكي از بچه هاي كلاسمونه!
رفت پشتش با آخرين قدرت زد پشتش گفت: "به!! چطوري؟"
:)) =))
يارو بدبخت نفسش بند اومده بود دوست منم با آخرين سرعت فقط ميدويد :))
از اون به بعد هيچوقت همرنگ ما نپوشيد :-"
گفتی یادم اومد سوتیمو...
خب حقیقتش ما مقنعه و مانتو نداریم که :(...به جاش یه چندتایی معلم با هم قد خودمون داریم...
بعد این استاد قاسمی ما(صمیمیترین دوستم :x)کنار امفی تئاتر وایستاده بود...بعد ما وقتی در امفی تئاتر باز میشه انگار مرخصی گرفتیم از زندان بریم بیرون!...عین خر تنه میزنیم و جفتک میندازیم و اینا...بعد من فکر کردم استاد یکی از دوستامه(گرچه الان هست ولی اون موقع که نبود!)...بعد محکم تنه زدم بهشون...منم که غول!...ایشونم نحیف...با سر رفت تو دیوار!...منم که وجدان مجدان یختی!...در رفتم!...
----------------
داشتیم با مشاورمون درباره ی اوضاع فرهنگی مدر3 میحرفیدیم!! :))...بعد ایشون گفتن الان بزرگترین مشکلات بچه ها چیه؟
من" :-?سیگار...مواد...مشروبات الکلی...اهان...بابا!!!!!!!!!!!
استاد:بابا؟...واقعا؟...یعنی انقدر جامعه فاسد شده که شما مشکل بابا دارین؟؟؟؟
من: :o :(...نه استاد...منظورم تیکه ی"بابا؟"است...استاد شما هم انگار اره ها! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر ادبیاتمون شمارشو داده که خبرای به روز المپیاد رو بهش بدم، منم 8 - 7 تا پیامک بهش زدم و خبرا رو می دادم، امروز یه پیامک از همون شماره برام اومد که : فکر کنم منو با یه آشنا اشتباه گرفتین»
منم با طمانینه : «نه مگه شما فلانی نیستین؟»
- : «نه ، من فلانی ام ، دبیر ابتدایی!»
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار.معلم ورزش بهم گف سوغند جان«
کللن اینجوری تلفظ مکینه :))»
برگشتم.گفتم سوغند خودتی ایکبیری! :|
نگو شنید لامصب یه جورنیگام کرد...آب شدم!! :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

_سرکلاس زبان_
من: خانوم ببخشید شما ADSL دارید؟ :-/
معلم: جانم؟!!! :-??
- میگم شما ADSL دارید؟ مدرک ADSL دیگه!! :|
- :o یعنی چی؟! مگه ADSL مدرک میخواد؟!!!
- ( من با اعتماد به نفس کامل!!) اَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَه بابا مدرک زبانتونو میگم دیگهـــــــــ (:|
- =))
- ( تو دلم) مـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـَـرَض !!! :|
- منظورت همون IELTS ـهـــــ ؟؟!! :))
- :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

22- 22-
فک کنم کلا این دومین باریه که تو عمرم به سمپادیا میام
بگذریم کمو داداشم سر هرچی باهم بحث میکنیم یه مسابقه ی چرتی راه انداخته بودیم اینکه تو تبلیغاتا هر کی زود تر عکس (چپه) تبلیغ رو بگه برندس کارمون به جایی رسیده بود که جلو همه این کارو میکردیم
یه بار با پدر ومادر جلوی تلویزیون بودیم و منو داداش در اوج سرعت که این وسط یهو تبلیغات سک سک اومد
من :-" 8-| #-o
داداش X_X X_X X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز داشتم میرفتم خونه دو نفر درحال دعوا کردن بودن:

نفر اول:خفه شو... X-(

نفر دوم:خودت بیشعوری ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما امسال کلا با معلم رياضي مشکل داريم يه دبير داشتيم بهش اعتراض کرديم که اين ماسته و اينا عوضش کردن جاش يکي ديگه آوردن که نه ماه باردار بود!! اونم که نوبت مرخصيش شد قرار شد يکي ديگه بيارن يه روز بمون گفتم قرار خانم فلاني دبيرتون بشن که از قضا ايشون خانم يکي از دبيرامون هستن از طرفي کلاس ما ديوار به ديوار دفتر اساتيد مرد بود يهو دوان دوان اومدم طرف کلاس هيجان زده بودم حواسم نبود شروع کردم داد زدن که: بچه ها بچه ها زن اکي (مخفف اکبر نژاد!)دبير رياضيمون شده! يهو فهميدم تمام دبيرا متوجه شدن! استادمونم يدونه از اون نگاها کرد که تقريبا آب شدم رفتم تو زمين!
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم می رفتیم سر کلاس یکی از بچها خیلی عصبانی بود فوری رفت سر جاش تا شلوارشو عوض کنه.
فوری شلوارشو کشید پایین امّا.......
به همراه شلوار چیز های دیگری هم پایین کشیده شد.
همه چی ریخت بیرون..... ;D
بنده خدا نابود شد
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بارتوخونه تنها بودم واسه خودم نیمرو درست کزدم تا با ماست بخورم وهمینجوری داشتم تاریخ میخوندم نمیدونم چرا مامانم که بعداز ظهر اومد سطل ماستو ازتوکابینت درآورد وقندونم ازتویخچال....باورکنین هیچی یادم نمیاد... :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما پنجم میخوندیم.خواستیم یه نیمرو بپزیم بخوریم.ما هم اند_ سلیقه
ما نیمرو رو پختیم اومدیم که بخوریم دیدیم طعمش یه جوریه ولی خوردیم وقتی که تموم شد تازه فهمیدیم بدون روغن نیمرو پختیم! :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از باحالترین سوتیهام وقتی بود که خیلی جدی و رسمی پا شذم گفتم:"استاد!یه پرسشی داشتم!اون 2T رو از کجاتون درآوردین؟"
انقدر جدی گفتم دبیر هم عین خودم نفهمید که چی گفتم و تازه بعد از شلیک خنده ی بچه ها بود که هر دو فهمیدیم!
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از .!؟ :
آقا چيزه خوب من روم نميشه بگم!!!!! #-o


اين آهنگ پرواز گروه ارين بود-----------> "گفتي ميخوام رو ابرا همدم ستاره ها شم / تو تكسوار عاشق من پري قصه ها شم"

"من پري" رو ميشنيدم " مَمَلي"!!!
خب آهنگ مال خيلي خيلي وقت پيش هست ديگه!
يعني از چند سال پيش كه اين اهنگ رو شنيدم دقيقا تا 3 دقيقه پيش همين فكر رو ميكردم!!داشتم تو نت دنبالش ميگشتم ياد گذشته و اينا بعد ديدم تكست اصلي اهنگ چيه!!!!
:-" :-" :-"


ميديدم معني نميده ها!!!اصلا يه مدت درگير بودم كه اين يعني چي " ممليه قصه ها شم" !!!! :-??
واقعا منم همین فکرو میکردم ؟؟؟ ;D ;D ;D ;D O0 O0 =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

چیزه...این اهنگ یاس که هست..."پیاده میشم"...قشنگترین نقدش میگه"حاضری با دو نفر باشی یا نه؟"...بعد منم که کلا جو و اینا...سر کلاس رو به معلم گفتم"خب حاضری با دو نفر باشی یا نه؟"...فکر کردم طرف چون ریش داره نشنیده اهنگو...نگو اهنگو نشنیده بود ولی حرف منو که شنید...یکم فکر کرد...بعد گفت نه...همون یکی بسه! X-(
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفتیم سره کلاس زبان ، معلمه گف news بدین!
بعد گف یکی از بچه ها بگه ، بعد اینو گف :
The Highest man In The World Is 2 cm >:D<
یعنی کلن عالی بوود! ;;)
تووو سانتیمیترز! >:D<
 
پاسخ : سوتی‌ها

ملیکا داشت یه چیزی تعریف میکرد ، برگشت گفت :

وااای نمیدونی ! پاهاش یه دستو پایی میزد ! ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

بابای یکی از بچه ها اومده مدرسه ... کارش داشت بعد اینم سر کلاس بود ...

بعد رفتم بش میگم افشین بابات ، اومده کارت داره

بعد میگه : بابام ؟ کدوم بابام ؟ ;D

فقط یکمی اومدن باباش براش غیر عادی بودا ... ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

مدیران سایت براساس میزان فعالیت مفید و توانایی مدیریتی انتخاب می‌شوند. امتیازها و تعداد ارسال‌ها هیچ تاثیری در این انتخاب ندارند. سیستم امتیازدهی ابزاری برای اعلام تشکر و یا موافقت/مخالفت است ٬ نه ابزاری برای کسب برتری در سایت و یا ارتقا درجه کاربری. لطفا از این ابزار درست کنید و حساسیت زیادی برای کسب امتیاز بیشتر نداشته باشید.

درست استفاده كنيد منظورشون بوده! 8-^
سوتي چندان خاصي نيست ولي به هر حال بالاي صفحه اول و اينا... ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از minaaaaa :
-اولین جلسه ی کلاس بود، معلم کلاس زبان اسامی بچه ها رو یکی یکی می خووند، رسید به اسم «بارانه».
دختره رو که دید ازش پرسید واسه چی بارانه؟ دختر جواب داد: واسه
اینکه روز تولدم بارون

میومده !!!!!!!!!! یه پسری از ته کلاس داد زد: خوبه اون روز آفتابی نبوده!!!!!!!!!!!!!!


پ.ن: سوتی قبلی که نوشتم خیلی +18 بود و پشیمون شدم از نوشتنش برا همین تعویض کردم با این شرمنده که زیاد سوتی نیست:دی
میگم احیانا کلاستون مختلط بوده؟! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

hazf
 
Back
بالا