خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

سلاااااااااااااااااام
ببخشید ک دیر دیر میام
وقته امتحاناست و .......

++++++++++++
آقا بعد از مدرسه خسته و کوفته سوار اتوبوسای واحد شدم ک بیام خونه
چون میدونستم خواهرم از ناهار چیزی واسم نذاشته و همشو مثله خرسای گریزلی خورده رفتم ساندویچ بزنم(بفرمایید ساندویچ)
آقا رفتم تو و خیلی با کلاس اول رفتم دست و صورتمو شستم بعد اومدم این لنگمو رو اون لنگم انداختم
بعد این ساندویچیه ازم پرسید چی میل دارین؟
با استیل تمام،دارم از تو منو انخاب میکنم
اون: :o :o :o :o
من: [-( [-(پس چرا منوتون رو نمیارین؟
اون:اینجا ساندویچیه


اصلا ب روی خودم نیاوردم ولی همه ی مردم داشتن مثه چی بم میخندیدن
رفتم گفتم ساندویچ فلان با ی نوشابه ی قرمز و سس سیاه
ایندفه یارو مرد از خنده


آقا این سسه کم اومد داد زدم آقا بیزحمت ی دونه دیگه از اون چسای100تومنی تون بیارین
خو چیکار کنم تو دهنم نچرخید
ایندفه کل ساندویچی منفجر شدش
 
پاسخ : سوتی‌ها

دخترعموم پاش سوخته بود روشو بسته بود...
هی ناز میکرد و پاشو نمیذاشت زمین و اینا..
خلاصه یه ماه که گذشت عموم شک کرد شب که خوابید باندو از پاش باز کرد بست رو اون یکی پاش...
اینم صب پاشد دیگه اون پا سالمشو میگرفت بالا:))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتم با مامانم حرف میزدم:
من:مامااااان؟وقتی منو حامله بودی ویار چی داشتی؟ ;;)
مامانم:شیرینی جات خیلی میخوردم!کل شیرینیهای شهرو تموم کردم! ;D
بابام:چی شد؟چی شد؟شادی چی گُف؟
مامانم:هیچی!گفت وقتی حامله بوده من چی میخوردم. :)
من:من حامله بودم؟؟؟؟؟کی بود؟چی شد؟ :))
یهو خواهر کوچیکم میپره وسط:آآآآآآآآآآآ!پَ شادی برا همینه شیرین عقلی!بس ک مامان شیرینی میخورده!!! =))
مامان و بابام در حال تایید--> =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو انجمن شعر فارسی یه تاپیک هست به نام محمد رضا بهجت تبریزی (شهریار)
+دُرُستِش محمد حسین بهجت تبریزیه!
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم صورتش قبلنا جوش داشت ...بعد الان خوب شده!اونروز میخواستم بهش بگم برا جوشات قرص خوردی؟ 8-^
بعد گفتم برا قرصات جوش خوردی؟ ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو خونه تنها بودم ناهار هم نداشتیم منم زنگ زدم رستوران برام ناهار بیارن . همیشه اون کسی که تلفنا رو جواب میداد خانم بود منم طبق عادت میخواستم بگم سلام خانم.
ی دفه تلفن و یه آقا جواب داد و منم گفتم سلام خانم.اون آقا e اونور داشت به زور خندش و کنترل میکرد منم داشتم از خجالت اب میشدم
-----------------------------------------
بیشترین کسایی که من اطرافم تو طول روز میبینم bront و دختر پرتقالی و دختر داییم(فاطمه) هستن.
همیشه هم سر صدا کردنشون اسماشون و جا به جا میگم.
مثلا میخوام الناز<دختر پرتقالی>و صدا کنم:سارا.فاطمه.زهرا.ال.الناز
به مامان بابای دوستم خاله و عمو میگم هر وقت میخوام صداشون کنم به مامانش میگم عمو به باباش میگم خاله.
تو خونه هم که به داداشم میگم ابجی به ابجیم میگم داداش اشتباهی.هر وقت میگم داداش ابجیم میگه بله چی کار داری و بر عکس
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم شیمی ، با حالت :> :
این زنگ ، 2 زنگ شیمی داریم ...!
:o

امیر ، امروز :
حمید هفته بعد بریم ؟‍
- کجا ؟!
- مصلی امام حسینی
- =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

روز ميلاد امام رضا بود تو مدرسه يكي رو آورده بودن مولودي بخونه!ما هم كه تا حالا مولودي نرفته بوديم!اتفاقا همون شب عروسي دختر عمه ام بود و من عجله داشتم كه برم خونه به كارام برسم
با دوتا از دوستام نشستيم زنه كه مولودي ميخوند ما هم تمرين رياضي حل ميكرديم.آخراش ديگه خسته شده بوديم فقط منتظر بوديم تموم شه بريم!
يه دفعه ديديم همه بلند شدن,خوش حال شدم گفتم:بچه ها تموم شد!جمع كنيد بريم!
داشتيم جمع ميكرديم كه دوستم گفت:اينا چرا همين جوري وايسادن تكون نميخورن?
دوست ديگه ام:راست ميگه وايسادن دارن يه چيزي ميخونن!
من:اوه!همه شون كه به سمت قبله وايسادن!
در اين لحظه بود كه متوجه قضيه شديم و بسي خورد ضدحال خورديم دوباره نشستيم سرجامون
 
پاسخ : سوتی‌ها

وضعیت تو خونمون زیاد خوب نبود ینی با خواهرم دعوام شده بود
دوستم زنگ زده(در ضمن تو کل مکالمه با دوستم داشتم تو صورت خواهرم نیگاه میکردم با عصبانیت....)
دوستم:سلام،خوبی
من:ممنون تو خوبی؟
_منم خوبم،سلامت کو؟
بعد تو اوج عصبانیت می خواستم بخندم که خواهرم را رو واسم باز کرد و اول اون خندش گرفت ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

بدترین سوتی:
شاید اشتباه فرستادن بک پیغام خصوصی در سمپادیا باشه. :((
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز اومدم برم تو کوپه خودمون
اشتباهی پریدم تو کوچه بغلی اونا هم 6 تا مرده عرب بودن
اونا : :o
من : :-" ;D سلام
نفهمیدم چه جوری جیم زدم
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی به دوستم گفت شما میزبان هستید گفت اره بعد گفت ناهار چیه گفت من نمیدونم از مهمان بپرسید :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امتحان زبان تافل داده بودم. نمره این امتحان را دانشگاههای انگلیسی زبان از دانشجوهای خارجی می خواهند. برای گزارش نمره به آن دانشگاه موسسه برگزار کننده، یک سیستم تلفنی گذاشته، که میشه شماره گرفت و بعد طبق دستورالعملش نمره را برای دانشگاههای مقصد فرستاد. در پایان تماس تلفنی، هم شماره کردیت کارت می گیره تا هزینه گزارش نمره را از حساب آن کردیت کارت کم کنه. من یک دفعه که می خواستم نمره ام را بفرستم، مراحل را رفتم و در آخر شماره کردیت کارت را وارد کردم. بعد فهمیدم کردیت کارت من اعتبار کافی ندارد و چون سیستم تلفنی آنها انلاین نبود (ضعف سیستمشونه) بعد که سراغ حساب می ره، و می بینه پولی در آن نیست، اکانت را بلوکه می کنند و برای رفع این عیب یه پروسه طولانی چند هفته داره. منم که چند هفته وقت نداشتم و باید قبل از ددلاینها نمره ام برای دانشگاهها می رسید و ددلاینها نزدیک بود و منم این جوری :-ss خلاصه فهمیدم که باید زنگ بزنم به آن موسسه برگزار کننده و تلفنی مساله را بگم و سعی کنم مشکل را سریع تر حل کنم. خب این موسسه هم در آمریکاست و انگلیسی حرف می زنند. من هم اولین باری بود که می خواستم با انگلیسی حرف زدن یک نیاز مهمی را بر طرف کنم. خلاصه خودم را آماده کردم و زنگ زدم. وسط حرف زدن یک جایی گفتم :"I am international, would you mind to speak slowly" و آن اپراتور هم گفت (البته ترجمه اش اینه): می دونم، چون فقط دانشجوهای اینترنشنال امتحان تافل می دن ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه مدتی به خاطر گرمی هوا و خراب شدن کولر اومدیم تو نمازخونهی مدرسمون 8-^(اون دوران خیلی خوش میگذشت)
زنگ ادبیات شده بود بعد دبیرمون به یکی از بچه ها گفت بره یه چیزی از دفتر بیاره
بعد این دانش آموز گرامی،بعد از نیم ساعت گشتن یه کفشی رو میاره میگه این کفشه مال کیه؟ (:|
همه سرشونو بالا میکنن میگن نه بعد یه دفعه یکی از بچه ها به این دانش آموزه گفت مال خانومه ....
بعد دبیرمون سرشو بالا کرد گفت بله این ماله من(خیلی بی تفاوت) :|
نتیجه گیری:از این به بعد حاضریم دو ساعت بند های کفشمان را ببندیم اما سوتی به این افتضاحی ندهیم!!! X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر کلاس فیزیک با یه بچه ها بحث میکردیم بعد من خیلی جدی گفتم: لامپ یه بار مصرف :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

میخاستم بگم کولر کفافمونو نمیده گفتم طوافمونو نمیده ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

ص228 سوتی ها:
به نقل از melika :) :
بعد رفته بودیم همایششون بعد دختره از زهرا میپرسه شما میزبانی یا میهمان
زهرا: میزبان
دختره: ناهار چه ساعتی میدن؟!
زهرا: X_X ببخشید اشتباه شد من میهمانم.. ;D

+:-"

ص 233 سوتی ها:
به نقل از shirin! :
یکی به دوستم گفت شما میزبان هستید گفت اره بعد گفت ناهار چیه گفت من نمیدونم از مهمان بپرسید :))

ص 231 سوتی ها:
به نقل از کـــــــوثـــر :
امروز...
شیرین: هوا اینقدر گرم شده که دیگه کولر طــواف ما رو نمیده...

+منظورش کفــاف بود =)) =)) =))

بعد ص 234 سوتی ها:
به نقل از shirin! :
میخاستم بگم کولر کفافمونو نمیده گفتم طوافمونو نمیده ;D

:-"
یخده دقت آخه.. :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم سوپر مارکت سر کوچه مدرسمون
بعد یه عالمه چیز میز خریدم از جمله دو تا شارژ 2 تومنی
تو مغازه هم پر شهید سلطانی
بعد نه پول دادم نه چیزی
یه پسره به دوستش گفت این چرا حساب نکرد
بعد دوستش گفت شاید جای دیگه حساب میکنه
خلاصه صاحب مغازه از خنده غش کرده بود که من تا نصفه های راه رفتم بعد یادم افتاد
بعد برگشتم با پروییت تمام یه 100 تومنی میزارم کف دست سوپریه میگم ببخشید
حالا سوپریه میگه حالا قابلی نداشت بزارید بقیه بدم که چشم خورد به 100 تومنیه
دیگه منم اعصابم قاطی بوود از خنده هم داشتم غش میکردم پولو دادم اومدم بیروون که فقط صدای خنده ی پسرارو نشنوم ;D ;D :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز زنگ ریاضی داشتیم ترکیبیات میخوندیم، بعد معلم گفت : چگونه 3 دانش آموز اول و 4 دانش آموز دوم را ...
بعد یکی از بچه ها میگه : آقا دانش آموزا متمایزن ؟!
 
Back
بالا