خاطرات سوتی‌ها

meli_sampad

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
715
امتیاز
8,175
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی نوشته بودما
بعد دیدم زشته پاک کردم :-"

+
لطفا پاک شه :D
 
ارسال‌ها
3,101
امتیاز
12,226
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1392
مدال المپیاد
فیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سوتی‌ها

من دارم موازی با x و y صحبت میکنم .
من : این کاظم(معلم فیزیکمون) که همش ازینا حمایت میکنه !
y : برو حالشو بگیر بابا !
x : ببین فک کنم بابات فهمید چیکار میخواستی بکنی یه بلایی سر گوشیت آورده اینطوری شده.
من : پس دهنشو سروریس میکنم !
y : باباتو ؟ :O
من : کاظمو میگم ! X-(

x و y : =))
 

farz

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,097
امتیاز
14,659
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
مدال المپیاد
مرحله اول شیمی
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

خاله م زنگ زده بهم میگه مارک "ساندویج ساز" تون چیه؟
من : دِوُ (daewoo) فک کنم!
خاله: کِنوود(kenwood) منظورتِ دیگه نه!؟
من: بله مثِ این که! :-"
 

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,082
امتیاز
33,185
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتن از همیار دین و زندگیمون فیلم میگرفتن (مثلا تدریس و اینا!) بعد همیار برگشت گف پیامبر علیه السلام! ما هم جلو دوربین نمی تونستیم صدامونو در آریم برا اینکه زیاد ضایع نشه بلند صلوات فرستادیم.
 

kasandan s

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
340
امتیاز
1,871
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
پردیس فرهنگیان مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز یکی از بچه ها داشت جدی صحبت میکرد یه دفعه گفت:بچه ها قبل ازدواجتون ازدواج نکنین؟!!!!(منظورش قبل دانشگاه بود)
ما: =)) =)) =)) =)) :))
دوستم: :O :-??
 

violet sampadi

کاربر فعال
ارسال‌ها
47
امتیاز
93
نام مرکز سمپاد
فرزانگان اصفهان
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
دارم شیمی میخونم...
پاسخ : سوتی‌ها

چند سال پيش عروسی یکی از فامیلا بود، ما طرف داماد بودیم، عروسی تو یه خونه بزرگ برگزار شده بود ، عصر بود من دستشویی شدید داشتم،یه دستشویی تو حیاط بود.
رفتم جلو دستشویی دیدم یکی داخله منتظر شدم تا بیاد بیرون، وقتی طرف اومد بیرون یه مرد تقریبا 150 کیلویی از خانواده عروس بود،خلاصه رفتم تو دستشویی گلاب به روتون چشمتون روز بد نبینه یه کاری کرده بود به قطر تقریباً 5 اینچ و طول حدوداً 25 الی 30سانتیمتر، طوری که از اون سوراخه پایین نمیرفت.... نزدیک بود حالم به هم بخوره... از دستشویی کردن پشیمون شدم... اومدم بیرون دیدم 2تا دختر منتظر دستشویی هستند... تا من اومدم بیرون، یکیشون زودی رفت تو.منم زود دور شدم.... لامصبا تا آخر عروسی هرجا منو میدیدن با انگشت منو به همدیگه و دوستاشون نشون میدادن... خدا نصیبتون نکنه تهمت ناروا بد چیزیه!!!
=)) =)) =)) =)) =)) :)) :)) :)) :)) :))
---------------------------------------------------
مادر و پدر دوستم از مکه اومده بودن... دوستم هم جو گیر میشه کار کنه... بعد از رفتن مهمونای غریبه میره تو آشپزخونه می بینه چند تا بطری آب هست... در راستای مرتب سازی آشپزخونه آبِ بطری هارو خالی می کنه و همه رو میزاره یه گوشه که بده با آشغالا ببرن بیرون... خلاصه میاد میشینه پیش مامان و بابا و اونایی که هنوز مونده بودن... خوب که به حرفاشون گوش می کنه میبینه دارن از آب زمزم و خواصشو این چیزا صحبت می کنن و مامانش می گفته دیگه نذاشتن بیشتر آب زمزم بیاریم ، به هر کس یه کم میرسه... تازه می فهمه چه گندی زده... زود بر می گرده تو آشپزخونه و بطری هارو از آب پر می کنه و میزاره سر جاشون :)) X-(... دوستم می گفت باید بودی موقع خوردن آب میدیدی فامیلامونو.... همه از آب لوله کشی شفا می خواستن... :)) :))

×ادغام دو پست متوالی...لطفا پست متوالی ارسال نکنین! ممنون : )
 

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,082
امتیاز
33,185
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از samira16 :
ی بار زنگ ورزش داشتیم والیبال بازی میکردیم پریدم توپ رو بزنم یهو گوشیم از تو جیبم افتاد پخش زمین شد!! :-s! X_X بچه ها که به شدت می خندیدن. خوشبختانه دبیر ورزشمون خودشو ب ندیدن زد!!!منم با ریلکسی تمام گوشیمو سیم کارتو اجزای دیگشو ک نقش زمین بودن رو گذاشتم تو جیبم!! ولی خدا رو شکر هیچیش نشد!!! تازه ی بارم ک میخواستن واسه گوشیا بگردنمون من و دوستم گوشیامونو تو پاکت فریزر کردیم و تو باغچه مدرسه زیر خاک کردیم!!!! =)) انگار بیشتر خاطره شد تا سوتی ها!! هه :D
دبیر پژوهشمون داشت درمورد همین گوشیا صحبت میکرد که دانش آموزا میارن مدرسه.ایشون میگفتن:
یه بار تو یه مدرسه ای داشتم آب میخوردم،باقی مانده آب رو خواستم بریزم گلدان
دانش آموزان:نه نه نریزین خانوم. X_X
خانم:چرا؟ :-/
دانش آموزان:توش گوشی گذاشتیم.بعد جلوی چشم من برداشتن رفتن. ^-^
 

raha.pg

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
326
نام مرکز سمپاد
farz4
شهر
tehran
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار داشتیم تو مدرسه با ساندیس فوتبال بازی میکردیم....
یه شوت محکم زدم، ساندیسه چسبید ب دیوار سوراخ شد بعد برگشتم دیدم ناظممون پشت سرمه..... :-ss
برگشت بهم گفت: دوست داری منم گوشتو بگیرم همین جوری از مدرسه پرتت کنم بیرون؟؟؟؟؟؟؟؟ :-w (البته شوخی کردااااا..... فکر نکنین من از اون دانش آموزام....) :D :D :D
 

pucy cat

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
985
امتیاز
2,347
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 4
شهر
تهــران
پاسخ : سوتی‌ها

سوتي اين وانتيه گوجه سبز ا گوجه سبزچيه گوجه فرنگي
يکي از فاميلامون که ازش متنفرم اومد کنارم نشست 24سالشه بعد بچه برادرش تو بغلش بود داشت باسکوت پايينو نگاه ميکرد 4ماهشه بعد اون گفت ببين بچمون چه ساکته منم گفتم به باباش رفته الان سربه زيره بزرگ بشه مثه باباش سر به هوا ميشه قيافش ديدني بود بود پاشد رفت
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از pucy cat :
يکي از فاميلامون که ازش متنفرم اومد کنارم نشست 24سالشه بعد بچه برادرش تو بغلش بود داشت باسکوت پايينو نگاه ميکرد 4ماهشه بعد اون گفت ببين بچمون چه ساکته منم گفتم به باباش رفته الان سربه زيره بزرگ بشه مثه باباش سر به هوا ميشه قيافش ديدني بود بود پاشد رفت
میشه سوتی این بخشو دقیقا مشخص کنی؟ :-? :-"
 

raha.pg

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
326
نام مرکز سمپاد
farz4
شهر
tehran
پاسخ : سوتی‌ها

خالم 2 بار یه رمان 800 صفحه ای رو خونده بعد تو کل این 2 بار "نامزد" رو "نامُزد" میخونده.... =))
حالا تصور کن چی از اون رمان فهمیده... :O
 

س__ارا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
995
امتیاز
23,229
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سنندج
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
شیمی
دانشگاه
همدان
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر ریاضیمون :
الف
بیم
جیم

همون دبیر میخاست بگه : سسسسسسس (ساکت باشد) الف
گفت : ســَلـــِف :D

همون دبیر: به کردی تابستون میشه تاوسان بعد گفت تواوسان
 

shirin!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
5,637
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کاشان
مدال المپیاد
در ارزوی طلاونقره و برنز
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

شام خونه داییم دعوت بودیم فامیلا زن دایمم بودن بعد شوهر عروسشون زود رفت کنار مامانیم گفت چرا شوهرت چیزی نخرد عروسه فکر کد به اونه گفت نه حاج خانوم من خعلی خوردم بعد مامانیم گفت میدونم شمارو که نمیگم شوهرتو میگم :))
 

س__ارا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
995
امتیاز
23,229
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سنندج
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
شیمی
دانشگاه
همدان
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

ئاغا لطفن مدیر انجمن حذفش کنه
 

robomash

Lily Delicated
ارسال‌ها
1,960
امتیاز
8,423
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

اول دبستان كه بودم یه كتاب املا داشتم از اينا كه بچه خودش به خودش ديكته ميگه مثلا! تو صورت سوالاش هم معمولا كلمه ي "توجه" رو داشت
مثلا با توجه به املاي لغات جدول را پر كنيد
من توجه رو ميخوندم tojeh‏ ‏! فك ميكردم منظورش توجيه(توجيح) بوده و هر سوال رو كه هر ميكردم خودم خودمو توجيه ميكردم!
 

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,082
امتیاز
33,185
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

در راستای اجرای طرح همیاری:
دیروز همیار دینی درس آخر رو گفت و تموم شد.آخرش هم تاکید بر امتحانات و دیدار بعدی سر جلسه امتحان و تمام شدن کتاب ....
امروز رفتیم کلاس دیدیم کاغذ آچاری که به همین مناسبت نصب کرده بودیم کلاس،روش نوشته فروردین 91!
اصلا اون فیلمه پر از سوتیه!
 

farz

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,097
امتیاز
14,659
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
مدال المپیاد
مرحله اول شیمی
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

ای بابا! من یه مدتِ افتادم تو خط سوتی دادن!
این یکی که خیلی دیگه باحاله! :D


داشتیم سر سفره شام نابرده رنج رو که دوباره از آی-فیلم نشون میده نیگا میکردیم!
بعد طلا خانوم کنار پنجره وایستاد و دستش رو برا مرضیه که تو حیاط بود تکون داد
نمیدونم چی شد! یه حسِ غریب بهم گفت که تو هم دست رو براش تکون بده! :D
منم سر سفره دستم رو بلند کردم و دارم واسه طلا خانوم تو تلویزیون تکون میدم! :))
بابام: فرز!چی کارداری میکنی؟!؟!
من: اِ....اِ....اِ....هیچی :-"
 

الناز س

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
1,311
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

شماره یمامانم با یکی دیگه فقط سر یه رقم تفادت داره بعد خواهرم این رقمرو اشتباه زده بود (دو سه بار) :-" :|
بعد نگو این مبایله دست شوهره خانومه بوده به مدت یه هفته
بعد به من زنگ زده میگه با کی کار داشتی با من یا شوهرم ~X(
حالا من که نه به کسی زنگ زدم نه با کسی کاری داشتم مونده بودم تو اونو موقعیت چیکار کنم :|
میخواستم بزنم زیر گریه آخه خانومه خیلی تهدید کننده حرف میزد :-s
 
  • لایک
امتیازات: sssss

عمو ژپتو

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,710
امتیاز
5,696
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
قبولی در مرحله دوم المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
شهید باهنر کرمان / شریف
رشته دانشگاه
ریاضی :x
پاسخ : سوتی‌ها

امروز رفتیم با 4 تا از دوستان تو گیم نت بازی کنیم بعد دیدیم هیچی جا نیست
بعد اومدیم پایین یکی ازدوستان به مقدار زیادی کرم داشت
گفت آقا میریم فیوزش روقطع میکنیم(ینی میندازیم پایین) X_X ^#^
بعد رفتن فیوز رو قطع کردن و د فرار :-"
بعهد یه ربع برگشتیم گیمنتیه دیدیم یارو به اوناییکه داشتن بازی میکردن گفته آقا برق رفته و همه رو فرستاده پایین X_X
 
بالا