خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

دختر داییم (10-11سالشه) یه بار ازم پرسید شما تو عربی به این جـنس‍‌‍یت آدما چی میگین؟!مونث و مظفر؟ =))
همین دختردایی گرامی دیروز هی مامانمو صدا میکرد مامانم حواسش نبود!هی میگفت:عمه...عمه...عمه بعد اعصابش خرد شد داد زد:عماااااااااا =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم زنگ مي زنه مدرسه بپرسه براي تحويل مدارك بايد چيز خاصي مثل كارنامه كنكور و اينا ببريم يا نه! بعد معاونمون گوشي رو ورمي داره بعد ٢ ساعت تبريك گفتن، مامانم مي گه:خيلي ممنون حالا براي گرفتن پروندش بايد چيزي هم بياريم؟!؟معاونمون مي گه:نه اين چه حرفيه موفقيت مه گل جان آرزوي ما بود!!!بدبخت فكر كرد منظور مامان شيريني و اين حرفاست!!!! =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

بابام رفته بود از سوپر ایستک بگیره....
گرفته اومده نشسته تو ماشین میگه این چرا این مزه ایه؟!!؟
اومدم بگم خو نگاه کن ببین تاریخ انقضاش کیه...
گفتم: خو نگا کن ببین کی منقرض میشه؟!!؟ :-[
____________________________________
ی جایی زدن ب نام ستاد رفع معبر...
هر موقع از جلوش رد میشی ی عالمه کامیون و ماشین و دست فروش جلوش صف کشیدن! :))
اونم ی جوری ک هیچ ماشینی نتونه رد بشه!
( چ اداره ی وظیفه شناسی...!)
____________________________________
من: مامان دختر خاله بزرگ بزرگه ی بابام بچه ی چندم خاله ی باباس؟!!؟ :))
____________________________________
دختر عمه ام : من میخام برم کلاس رقصه MC.........!
مامان بزرگم : اون دیگه چیه؟
دختر عمه ام : ی جور آهنگه!!!
ما: =)) =)) =))
بینا: بابا اصن ب ما پز دادن نیومده! ~X(
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از فامیلای دورمون مرده بود....رفتیم عزاداری..حواسم نبود گفتم:مبارک باشه
:-[
میخواستم برم تو زمین ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب امام جماعت توحرم امام رضا رکعت آخر ی سجده رف!
اصامردم کپ کردن
سوتی ازآخوندا ندیده بودیم ک دیدیم
 
پاسخ : سوتی‌ها

چن شب پيش داشتيم با داداشم بحث ميكرديم كي بهتر فوتبال بازي ميكنه(پلي استيشن فيفا 2012)گف مردي بيا يه دس بازي كنيم منم با اعتماد به نفس كاذب درحد گل مسي تو ال كلاسيكوي برگشت قبول كردم بعد برا اينكه عدالت برقرار شه دوتامون اسپانيا برداشتيم قرار شد من با لباس دوم بازي كنم 30 ثانيه بد از شروع بازي احساس كردم يه گل زدم خيلي مغرورانه به داداشم نگا كردم يه لبخند ژكوند زد گل دوم با خنده بهش نگا كردم لبخند موزيانه تحويلم داد گل سوم لبخند مليح زد گل چارم خنديد بعد بازي تموم شد بهش ميگم خوبه چارتا خوردي اين جوري لبخند ميزني موناليزا مگيه خوبه خوبه خداروشكر كن به به جرگه شيش تاييا نفرستادمت ميگم چي كي تو به دسته ها نگا ميكنم ميبينم من دسته دو بودم با خوشحالي فك ميكردم دسته يك مال من بوده چه الكي بعد خوردن 4تا گل ذوق مرگ ميشدم با تشكر از خودم
 
پاسخ : سوتی‌ها

گزارشگر بازی ذوب آهن-فولاد:
آقای فرکی دست بر دو سر خود گذاشته...
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوست بابام زنگ زده میگه شماره موبایله باباتو بده بجاش موبایل خودمو دادم :)) :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

دارم با پسر داییم اسم فامیل بازی می کنم . چون اون کوچولو است (!) مال اونو زن داییم می نوشت که مثلا تند نوشته باشه . حالا قراره از "پ" بنویسیم . حالا داریم بررسی می کنیم تا امتیاز بدیم
من : اشیا ... پرونده
پسردایی : بلیط
من : بلیط که با"ب"... :o :o
زنداییم : =)) =)) بلیط نه ... پلیکا ...
ما : =)) =)) =)) =)) =))
پسر داییم: :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

دقیقا نمیدونم عنوانش میشه سوتی یانه :-? :-? :-?اما بیخول...
دو سال پیش زنگای هنر با رنگ شیشه رو شیشه ها طرح میزدیم.یکی از بچه های هنرمند پایه یه قلب تیکه تیکه بسیار بسیار خوشکل با رنگ قرمز جیغ که دورش یه پاپیون زرد بلند بسته شده بود،روی شیشه کشیده بود.خیلی خوشکل بود جوری که معلممون میخواست ببره خونشون.
دوستم نقاشیو زنگ سوم بهش داده بود سر کلاس بعدی که معلممون داشت،اقا این نقاشیرو گذاشته بود رو میزش. تخت تخت.معلممون هم میرف سر میز بچه ها کلاس اینقد در هم بود که نگو.........
یکی از بچه ها با زیرکی خواس بره رو میز معلم بشینه اصلا هم حواسش نبود که رو میز نقاشی هست اقا نشست روش اینه قلبه با پاپیون دورش،افتاد پشت مانتوش، مارو بگی پخش شدیم اینطوری =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))...
اون :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :((
بنده خدا سرویس هم نداشت باید پیاده تا خونشون میرف پسرای کوچشونم زیاد ;D ;D ;D ;D ;D :)) :)) :)) :)) :))
کر خنده بود منم که دنبال سوژه بچه ها هی میزدنم میگفتن نخند دیگه :)) :)) :)) :)) :)) :))
منم میگفتم میخواس اینکارو نکنه.تا چند رو که بره مانتو بخره همونطوری میومد اقا منم سوژه اش میکردم :)) :)) :)) :))
بنده خدا....... :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

برگشتم به یکی از کنکوری ها میگم آزمون 7 مهر دقیقا کیه؟
من: ;D ببخشید منظورم این بود منابعش کجا میشه
اون: =)) نه اینطوریاااااا در حد چندیدن خط =))
من: :-[ برگردیم سر بحث اصلی ;D ;D ;;) ;;)
____________________________________________
رفتم دانشگاه ... اوتوبوسای داخلی دانشگاه هستاااا....کارت کشیدم :-[ :-[ :-[ ملت ;D =)) =)) من :-[ :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

مرد اومده از مخابرات تلفن رو وصل کنه
بعد هی یا رو سوکت خط رو یا رو دوشاخه
منم عصبی شدم گفتم آقا من مودمم به خط برق نیاز داره ، اتاق این اتاقم یه پریز تلفن داره ،هی من میگم خط رو رو هر دو وصل کنین بعد شما کار خودتون رو انجام میدین ؟!! ~X(
مامانم : خط برق؟ ;D
آقاهه: ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

اون اولا که به سن تکلیف رسیدم یه بار رفتیم اهواز (فامیلای بابام اکثرا اونجا هستن من یه 6 تا عمو هم دارم)
سالی یه بار میریم اونجا سربزنیم بعد من دیگه به نا محرما دست نمیدادم
خونه یکی از عمو هام بودیم قرار بود همه عمو ها بیان اونجا
بعد من گیج شده بودم کی محرمه کی نا محرم
یکی از عمو هام اومد تو خونه دستشو آورد جلو که دست بده منم فکر کردم نامحرمه خجالتیم بودم روم نشد بگم من سن تکلیف رسیدم گفتم روسری دارم میفهمه
بعد دیدم همه دارن منو نگاه میکنن عمومم هم همین طور دستشو گرفته
یه دیقه بعد بابام میگه :عموته ، محرمه!
منم تازه اومدم تو باغ
من :-[
مهمونا :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دارم فرم ثبت نام کنکور پر میکنم!
نام و نام خانوادگی:زهراx نام پدر:y جنسیت:مرد!!!!

جنسیت بابامو وارد کردم!(پدر مگه جنسیت دیگه ای میتونه داشته باشه!!!!؟؟؟ :)))
 
پاسخ : سوتی‌ها

اونسري رفته بوديم شمال(دو هفته پيش)
حوصله من و مامانم سر رفته بود همشهري نيازمندي هاشو گذاشته بوديم جلومون خونه نگاه ميکرديم
منم هي ميگم :اه مامان چقدر خوبه ها
بعد تازه فوري فروشي هاشو هم نگاه ميکرديم به برادرم و بابامم ميگفتيم

بعد نيم ساعت برادرم اومده بالا سرمون ميگه اين که ماله آذر سال پيشه
من :-" :-"
مامانم:نه ما همين طوري داشتيم نگاه ميکرديم(خوشم مياد کم نمياره)
بابام :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز مامانم رفت به یارو مغازه داره بگه سلام خسته نباشید گف : خلام!!! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

به بابام میگم فامیلی y(که همون فاملیش بود)چیه؟ :-??
بابام:چی؟ :))
من: :-[
-----------------------------------
گوینده بعد از بازی:این یک امتیاز هیچ سودی به حال هوادران فایده ای نداشت :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داریم اسم فامیل بازی میکنم.از ش...خواهرم چیزی پیدا نکرده نوشته <شرتقال>
منو عمه مو دخترعمه م مرده بودیم از حنده
 
پاسخ : سوتی‌ها

واسه یکی از فامیل ها اومدم کتاب زبانشو بخونم تا تلفظ هاشو یاد بگیره رسید به آخرین جمله ک دو کلمه آخرش angry man بود بعد بیچاره خسته شده بود خوند:mangry man!!!!!!!! :)) :)) :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

شب،توی خیابون جلوی یه مشاوره املاک واستاده بودم فک میکردم شیشه رفلکسه. بعد یه عالمه شکلک دراوردم برای طرف.بعدش خواهرم اومد،بهم گفت شیشه ی معمولیه! X_X X_X ;D ;D ;D :-[
 
Back
بالا