خاطرات سوتی‌ها

mohammadpasan1373

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
754
امتیاز
4,430
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بیرجند
مدال المپیاد
آقا ما نخوندیم ولی تو برو!!!!خداییش ضرر نمیکنی!
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم رویِ دستش نوشته بود : N-F
بعد یکی دیگه از دوستام دیده میگه :قطبایِ آهن ربا رو نوشتی یادت نره؟ =))
***
یکی از بچه هایِ پارسال اومده بود مدرسه با دبیرا خدافظی و ... ک میخاد بره تهران بعد یکی از دبیرا رو جو گرفته میگه:
اونجا رفتی مارم دعا کن! =))
***
ب دوستم زنگ زدم میگم پروژه رو با کی ای؟میگه با بچه ها بیرونم! =))
 

$0Ha

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
16
امتیاز
103
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
دانشگاه
دانشگاه تهران( کمبریج ایران
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یه بیتی هست تو درس مناظره اون محتسب با اون مست ( ادبیات پیش دانشگاهی)
میگه که: مستی زان سبب افتان و خیزان میروی ( حالا با مصراع دومش کار ندارم)
من تو امتحان امروز هرچی فکر کردم یادم نیومد این بیتو اینجوری نوشتم

مستی زان سبب بالا و پایین می پری....

معلممون دید اول اینجوری شد :-\ بعد اینجورری شد :-/ بعد اینجوری [-( آخرشم اینجوری =)) =)) =)) =)) =))
 

ail73

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
901
امتیاز
4,597
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی بیرجند
شهر
بیرجینیا(بیرجند)
مدال المپیاد
به قول بچه ها راهو باسه بقیه باز گذاشتیم
دانشگاه
شریف(ارشد)-شیراز(کارشناسی)
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی-طراحی فرآیند
پاسخ : سوتی‌ها

خالم : علی این فلش کوچیکا فضاش کمتر از اون فلش بزرگاس دیگه ؟
من : ینی چی ؟ :O
خالم : ینی اون کوچیکا 2 میگا میگیره اون بزرگترا 18،20 تا میگ میگیره !
من =)) =)) =))
خالم :-? :-?
بقیه :))
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,453
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از نایت :
من ب فروشنده: مایع دست شویی با طعم موز لطفا! :-"

ما هم از اين سوتي ها داديم، به مامانم گفتم: اِ ريكا با طعم توت فرنگي خريدي؟!
+
دبير ادبياتمون ميخواست بگه فلاني از اول درس بخون، گفت از اول كتاب بخون!
همه بچه ها اينجوري: :O
+
يكي دوستام اسمش نازليه ُ قدش خيلي بلنده.واسه همين بش ميگيم دراز علي!
امروز زنگ زدم خونشون، مامانش برداشته، ميگم:سلام ببخشيد درازعلي خونس؟! ;;)
بدبخت هنگ كرد :O،من:منظورم نازلي بود! :-[
+
ديروز يكي دوستام غايب بود، زنگ زدم تكليفا رياضي رو ازش بپرسم.
بم ميگه: خوب من كه غايب بودم، من" بايد از تو بپرسم! :D
بدجور ضايع شدم... :-<
 

ma2012

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
268
امتیاز
569
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کاشان
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

تو امتحان عربی سوال بود که جنگل چی میشه به عربی,یه بچه ها اینو نوشته بود:"جنگل:الجنگل,الباغه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11
 

black spider

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
385
امتیاز
2,187
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
Anesthesia
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز یکی ا بچه ها داش(به شوخی :-") شرایط یه پسر ایده آلو میگف(داریم یه همچی موجودی واقعا؟ :-??): قدش بلند باشه، خوش تیپ باشه، لاغر باشه بعد :-? چیزشم گنده باشه ;;) ما: :O :)) =)) بعد دیدیم بچه داش بازوهاشو نشون میداد :D طفلی اینشکلی شد: :-[ #S-: ^#^
 

calm ocean

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
131
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
kerman
دانشگاه
باهنر
رشته دانشگاه
مترجمی زبان انگلیسی
پاسخ : سوتی‌ها

دوسم داشت کلاس گوشیشو میذاشت B-) گفت قیمت گوشیم به صورت نزولی رفتهبالا :))
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز يكي از دوستام با جديت تمام گف اه فلانيم ابروهاشو صلاح كرده! [-(
:))
 

mehrnoosh kamali

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
320
امتیاز
1,707
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
مدال المپیاد
--------------
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضی:

روش های تجزیه:

یک...

یکی از بچه ها:بترک!!!
--------------------
معلم عربی:

"ی" ساکن رو این طوری نوشت:

lــــــــــــــl !!!
ـــــــ
ما هم بهش گفتین باید این طوری بنویسه:

lــــــــــــ
ــــــ

بعد گفت اووووو چه کارا این که راحت تره!
 

MehrnaZz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
359
امتیاز
3,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله 1 ریاضی
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

دارم کاهو میخورم به مامانم میگم:کاکائوِ خیلی خوشمزه بود!
مامانم:آره کاهوش کاهویِ خوبی بود! :))
 

tezar

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
633
امتیاز
5,345
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6 سابق
شهر
تهران
دانشگاه
امـیـرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی بـرق
پاسخ : سوتی‌ها

کاپیوتر مدرسه یهو شات دان شد بعد من داد زدم اه این لامصب چرا شوت دان شد وسط کار!!؟؟؟
شوت شد کارم با شات دان قاطی شد!
 

m.f.a

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
822
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
کرمان
دانشگاه
ایشالا شریف یا تهران
پاسخ : سوتی‌ها

یکی ازبچه هااومدسرزنگ دینی بگه بایداحادیث هم حفظ کنیم

گفت:این آیه هاروهم بایدحفظ کنیم دبیرگفت منظورت حدیثه دیگه نه طرف این جوری بود :-[ :-[بله

همون روزیکی دیگه از بچه هااومدبگه این حدیث ازامام علیه گفت ازپیامبره منم گفتنم منظورت امام علیه دیگه نه گفت آره راست می گی البته فرقی ندارن من اینجوری بودم فقط :| :| :|
 

gogory-8

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه۱
شهر
کرمان
دانشگاه
شهید باهنر کرمان
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : سوتی‌ها

سرکلاس دینی بودیم دبیرگفت روزقیامت مهرمی زنن سرزبون آدماکه نتونن حرف بزنن وگناهاشونوتوجیح کنن حالامن چی شنیدم :روزقیامت مرغ می زنن جلوی دهان آدماو............

بلندگفتم خانوم مرغ می زنن؟؟؟همه بچه هااین جوری شدن =)) =)) =)) =)) :)) :))
 

samin kh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
129
امتیاز
284
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

کلاس المپیاد شیمی_مدرس:حسین جعفری
امتحان داشتیم آقای جعفری میخاستن اذیت کنن هی بین ما راه میرفتن که ما تمرکز نداشته باشیم
بعد امتحان...
استاد: فقـــــــط واسه این راه میرفتم که تمرکز شما رو از بین ببرم! (< :D
یکی از بچه ها : امروز که خوب بود آقای جعفری...کفشاتون اسپورت بود!امان از اون روزایی که کفش پاشنه بلند پاتون میکنین!
(منظورش کفش مردونه بود :D)
استاد: :O
ما: =))
دوست عزیزمون: :-[
 

ariadne

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,059
امتیاز
5,014
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهار
شهر
تهـــــران .
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها با شوقُ اشتیاق : بچه ها من سلطان قلبها رو تازه دیدم. رنگِ چشمهای فردین خیلی قشنگه ها.
یکی از دوستان با نهایتِ سردیِ لحن : فیلم که سیاهُ سفید بود. رنگِ چشم ِ فردینُ از کجا دیدی تو؟
نمی دونم چی داشت؛ ولی بعدش هممون =)) شدیم. :-"
 

kimia moghadam

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
255
امتیاز
2,622
نام مرکز سمپاد
فرزانگان١
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

دختره اومده تو مغازه ی مانتو فروشی به فروشنده میگه از این سایز مانتو رنگ من ندارین؟
:))

+دبیر ریاضی داشت برگه های امتحانو جمع میکرد من دیدم وقت هست سریع رفتم پایین یه کُپل خریدم اومدم بالا سر کلاس :D
بازش کردم همین که گذاشتمش تو دهنم ( حالا تصور کنین یه کپل قرمز :-" ) ، معلم برگشت گفت: نوش جانت :))
-کناریم: با آتیش در جهنم یکیت کرد =))
-من: :|
:)) :))
با این حال تا آخر کلاس به خوردن کپل ادامه دادم حتی به آدامس داخلشم رسیدم :-"
 
بالا