خاطرات سوتی‌ها

samin kh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
129
امتیاز
284
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

کلاس المپیاد شیمی_مدرس:حسین جعفری
امتحان داشتیم آقای جعفری میخاستن اذیت کنن هی بین ما راه میرفتن که ما تمرکز نداشته باشیم
بعد امتحان...
استاد: فقـــــــط واسه این راه میرفتم که تمرکز شما رو از بین ببرم! (< :D
یکی از بچه ها : امروز که خوب بود آقای جعفری...کفشاتون اسپورت بود!امان از اون روزایی که کفش پاشنه بلند پاتون میکنین!
(منظورش کفش مردونه بود :D)
استاد: :O
ما: =))
دوست عزیزمون: :-[
 

ariadne

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,059
امتیاز
5,014
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهار
شهر
تهـــــران .
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها با شوقُ اشتیاق : بچه ها من سلطان قلبها رو تازه دیدم. رنگِ چشمهای فردین خیلی قشنگه ها.
یکی از دوستان با نهایتِ سردیِ لحن : فیلم که سیاهُ سفید بود. رنگِ چشم ِ فردینُ از کجا دیدی تو؟
نمی دونم چی داشت؛ ولی بعدش هممون =)) شدیم. :-"
 

kimia moghadam

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
255
امتیاز
2,622
نام مرکز سمپاد
فرزانگان١
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

دختره اومده تو مغازه ی مانتو فروشی به فروشنده میگه از این سایز مانتو رنگ من ندارین؟
:))

+دبیر ریاضی داشت برگه های امتحانو جمع میکرد من دیدم وقت هست سریع رفتم پایین یه کُپل خریدم اومدم بالا سر کلاس :D
بازش کردم همین که گذاشتمش تو دهنم ( حالا تصور کنین یه کپل قرمز :-" ) ، معلم برگشت گفت: نوش جانت :))
-کناریم: با آتیش در جهنم یکیت کرد =))
-من: :|
:)) :))
با این حال تا آخر کلاس به خوردن کپل ادامه دادم حتی به آدامس داخلشم رسیدم :-"
 

spider girl

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
102
امتیاز
665
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
بندرعباس
دانشگاه
هرمزگان
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

چهارم يا پنجم دبستان بودم با داداشم (7 سال بزرگتره از من) نشسته بوديم روبرو كامپيوتر اون بازي ميكرد من نگاه ميكردم...
يه لحظه به يكي از خاله هام فكر كردم كه ازدواج نكرده بود ، گفتم:

_ ميگـــــــــــم...

_ داداشم: چي؟

_ ميبيني قدرت خدا رو...! 8-> آدم تا ازدواج نكنه بچه دار نميشه! 8->

_ داداشم : آره... :-"

فكر ميكردم آدم بزرگ بشه ديگه خدا خودش بهش بچه ميده! 8-> :D
 

Quf

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
960
امتیاز
4,226
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

این ماراتن شیمی بود؟ مدرسمون5تا تیم داده بود، هر پنجتامون از 20 شدیم 19، گفتن با این اوصاف یه برگه تشریحیتونو صحیح میکنیم...! آبرو نموند واسمون!
 

pershia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
416
امتیاز
2,073
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6
شهر
تهران
مدال المپیاد
نجوم
دانشگاه
UT\AUT
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم فردا مدرسه رو بپیچونم. ولی نمیخواستم به مامانم بگم ریاضی داریم!
من: مامان حالا مگه چی میشه من نَرَم؟
مامانم: حالا درس چی دارین فردا؟
(داشتم فکر میکردم بهش بگم زبان و دینی و منطق)نه گذاشتم و نه برداشتم. برگشتم گفتم: ریاضی و منطق و دینی B-)
مامانم: ریاضی ؟ :-/ :-? بعد میخوای نری؟
من (در حالی که تازه دو هزاریم افتاد و فهمیدم چه سوتیِ بزرگی دادم (و نزدیک بود بزنم زیرِ خنده)) با لبخند ژکوند و ملیحی گفتم: من که نمره ی اونو کامل گرفتم ...
نتیجه هم این شد که: با بابات صحبت کن :-w
یه همچین ادمی هستم من ... دروغ تو دهنم نمیچرخه ... بعله بعله! :>
 

shinymoon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
291
امتیاز
2,674
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
tbriiizzzz
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز یکی زنگ زده یه خانوم! میگم بله؟؟؟میگه سلام ببخشید امروز دایره؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میگم چی؟؟؟میگه استخر!!!!عصبانی شدم گفتم نه مربعه!!!قطع کردم!! =))
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,254
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم با کوروش میرفتیم پیش بعد من اومدم یه حرکت کرده باشم پامو به هزار بدبختی آوردم بالا محکم کوبوندم تو در بعد یه آقای مسن روشو برگردوند با یه خونسردی وصف نشدنی که از هزار تا فحش بدتر بود گف حالا یکم آروم تر B-) ^-^ من فقط : :O :-[ :D

یکی از اعضای گروه ها پ . خ داده بود در مورد مسابقه منم جواب دادم بعد پ.خ سوم بود فک کنم پرسید که حا نمیشه این سرپرست تیم رو عوض کنیم منم خیلی عادی جواب دادم : khAr nemishe ...

A = ei

بعد جواب داده که من بد متوجه شدم یا شما اشتباه نوشتین من : :O :-\ :-? #-o X_X [-o< :-[ :-ss :-" :D =)) خدا رو شکر رفع شد :-"

مدیرمون حالا مثلا داره کلاس میزاره فروتنی و اینا با آب و تاب داش تعریف می کرد که آره اگه مقام معظم رهبری میگه علوم انسانی میخوایم چون مدیر خوب نیس تو جامعه ما کمه از ناچاری منو مدیر کردن
حالا من : {-8 حرف شما کاملا صحیح خب رشته علوم انسانی اضاف کنین خوبه :D بعد ها .... #-o :-ss =))
 

senator-1

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
213
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی تبریز
شهر
تبریز - تهران
سال فارغ التحصیلی
91
مدال المپیاد
ندارم
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

ی بار گوشیه بابام مونده بود خونه ..... یهو گوشیش زنگ خورد من برداشتم
من : بله
آقاهه : سلام ، آقای دکتر نیستن ؟
من : مثل اینکه گوشیشونو جا گذاشتن . شما ؟
آقاهه : دوستشونم
من : اگه کاری دارین من بهشون می گم
آقاهه : شما ؟
من : من آقازادشونم
بعد آقاهه خندید و گف نه با خودشون حرف میزنم
مامانم :) :) :) :) :)
مامانم : عزیزم اون موقع می گن پسرشونم نه آقازاده
من : #-o #-o #-o #-o #-o #-o
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

اون سالا که جاهل بودم, یه بار داشتیم میرفتیم جایی, عمّم اینا رفته بودن پایین, منم دیگه داشتم میرفتم که عمّم ایفون ُ زد گفت فلان چیزو از رو میز توالت بردار بیار یادم رفته.
حالا ما داریم کجا رو میگردیم؟!
داخل توالت! :-"

- واسه کسایی که جاهلن: میز توالت همون میز ارایشه ُ جاشم تو اتاق خوابه نه توالت!
 

ریهانولیت

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
283
امتیاز
2,536
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
RUDN university
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

تو مغازه شیر و وان و اینا فروشی رفته بودیم
دختره 5-6 ساله:مامان نیگا با این دوشا میشه تو حموم تلفن زد :O
مامانه: :-[ :-[
=))
 

Zr74

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
742
امتیاز
4,222
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

اینی که میگم شاید باور نکردنی باشه ولی متاسفانه حقیقت داره!
یه همایشی بوده در مورد نانوتکنولوژی ظاهرا، بعد یکی از سخنران ها (دکترم بوده فک کنم :-" ) رفته بالا، خیلی جدی در مورد پیشرفت تکنولوژی در زمینه تولید نان صحبت کرده!
(در واقع نانوتکنولوژی رو با "نان و تکنولوژی" اشتباه گرفتن ایشون یکم... )
 

MehrnaZz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
359
امتیاز
3,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله 1 ریاضی
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم راه حل یه سوالو به دبیرمون نشون دادم(ریاضی).
میگم:درسته؟! :-?
دبیرمون:اگه اینجاشو اینطوری کنی,اونجاشو اونطوری کنی و ... درست میشه!
تا 20 دقیقه داشت اینا رو میگفت!
میخواستم بهش بگم:فلانی اگه از اول کل راه حل سوالو برام تو ضیح میدادی و مینوشتی فک کنم وقت کمتری میگرفت!!! =))


+مامان رفته بود سوپر کلی خرت پرت خریده بود!
بهش میگم:مامان رفتی سوپر به جز این آت آشغالا دیگه چی خردی؟!
مامانم(حواسش نبود!):دنت شکلاتی,از این دسر قهوه ها(منظورشون همون دسر دنت بود! :-[),دنت نوشیدنی(همونی که اول گفت!!! :D)و...
خواهرم پرید وسط کار گفت:دنت هم خریده! :D
من: =)) =)) =))
مامانم و خواهرم: :-?? :-??
 

Quf

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
960
امتیاز
4,226
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

من "اص"شو میگم، شما ها "لی"شو میگید!(معلم عربی درحال تدریس اعراب فعل!)
:عفت کلامم، خدا بیامرزه!
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

يه چند سال پيش يكي از دوستام ازم پرسيد يونان انگليسيش چي ميشه!؟ :-?
منم از يكي ديگ پرسيدم گفت نميدونم شايد ينن(YANIN) :)) :-" (مسخره كردتم! :-")
بعد منم ب دوستم گفتم ميگه ينن! :))
اونم واسه اينكه ضايه نشه گف ميدونستم! #-o B-)
من: :O :))
اون: :-/
استخوناي تمام معلما ي اينگيليش در قبر: ~X( :-??
 

paramore

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
249
امتیاز
1,230
نام مرکز سمپاد
دبيــرـــــتان فرزانــگان يـــك
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

+ يه بار ميخواستم بگم كرم ضد آفتاب، گفتم كرم آفتابى(kerm)

+ سوتى يكى از بچه ها تو سرويس: گروه سرود يكنفره :))
 

mahen1375

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
97
امتیاز
274
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
مدال المپیاد
دو بار مرحله اول فیزیک یه بار کامپیوتر یه بار ریاضی!
دانشگاه
اگه خدا بخواد شریف
رشته دانشگاه
عمران سازه برق ریاضی محض فی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو مدرسه سالاد الویه درست کردیم بعد وسط ساعت یکی از بچه ها رفت ببینه تخم مرغا پخته شدن یا نه.
بعد از اینکه برگشت:
دبیر مرد: چه خبره وسط ساعت میرین و میاین؟
دانش آموز: چندتا تخم مرغ گذاشته بودیم
ما: =)) =)) =)) =))
دانش آموز: :-[ :-[ :-[
بعد یکی از بچه ها که نفهمیده بود قضیه چیه: 20 دقیقه طول میکشه
ما: :O :O :O =)) =)) =))
اون زنگ تفریح :^#^ ^#^ ^#^
 

morabba

کاربر فعال
ارسال‌ها
29
امتیاز
153
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 2
شهر
اصفهان
پاسخ : سوتی‌ها

وای امروز معلما افتاده بودن رو دنده ی ضایه کردن من زنگ دوم پرورشی داشتیم بچه ها از نیمکت بیرون نمیومدن منم مجبور شدم برم رو نیمکتو بپرم پایین وقتی پریدم معلمه داد سر من که چرا اینکارو کردی و میدونی کسایی که اینکارو میکنن سه روز موقت اخراج میشن؟منم نمیدونستم بخندم یا گریه کنم #S-: :((خلاصه خیلی ضایه شدم دومیم بعدا براتون میگم :D
 

shakila15

شکیلا
ارسال‌ها
200
امتیاز
2,712
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
زیست!! گرچه رشتم ریاضیه
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
میم شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم راجب اقتصاد با مامانم و بابام و داداشم صحبت میکردیم مامان بزرگمم خونمون بودش.
داداشم:بخدا آدم گشنه میمونه. :|
مامان بزرگم:واا!چرا ؟نهار نخوردی؟؟
ما =)) =))
مامان بزرگم: :-?پس چرا گرسنه ای؟
ما: =))
دوستم بهم میگه حرف نزن حواسم پرت میشه اومدم تلافی کنم گفتم:حرف نزن حواسم پرتاب میشه دوستام =))
دوستم میخواست بگه چقدر آدم و جذب میکنه گفت: چقدر آدم و جذاب میشه =))
 

swz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
903
امتیاز
10,065
پاسخ : سوتی‌ها

سر حرفه معلممون داشت سوالا رو می گفت ما بنویسیم
بعد از جلوی میز دوستم رد شد گفت چرا کتابت هنوز بسته ـس؟
اونم کتاب ـشو باز کرد و گفت: باز بود بسته شد :-[
خانوممون هم گفت:چرا دروغ میگی سوال ها رو هم ننوشتی!
دوستم هم برای اینکه کم نیاره گفت: بسته شده پاک شده خب!
اون یکی هم از اون ور : دفترـش لابد جادویی ـه!

بله همچین دوستایی داریم ما :>
:D
 
بالا