خاطرات سوتی‌ها

robo.poor

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
148
امتیاز
674
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
دهدشت
پاسخ : سوتی‌ها

اندر احوالات عموم

یه روز عموم خیلی دستشوییش میادو یکی تو دستشویی بود (دستشویی های قدیمی که فقط پرده برا در استفاده میشده)

به عموم خیلی فشار میاد (از نوع شماره ی یک :) )

القضی برقا میرن :-\

ایشون هم که خیلی فشار بشون اومده پرده رو میکشه

گلاب به رو تون خودشو سر پایی خالی میکنه

اون کسی هم که تو دستشویی بوده (مُسن بود ) هی بهش میگف : نکن :-&نکن :-&
:D
حالا هم که ازش میپرسیم میگه که آخه مگه میشه آدم یه کمش رو خالی کنه بقیه رو بزاره برا بعدا =))

:D
 

amir gh

کاربر فعال
ارسال‌ها
71
امتیاز
3,298
نام مرکز سمپاد
عــلامه حلـــــی
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

پسر عموم اومده میگه ترمز کدوم پداله؟!؟
منم میگم وسطی....
میگه وسطی از راست یا چپ!!!!!!!!!
من در اون لحظه از تعجب جان بر جان آفرین تسلیم کردم..!!
 

M.Y.B.Q

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
191
امتیاز
1,294
نام مرکز سمپاد
فرزانگان4d
شهر
تهران
مدال المپیاد
نپرس!!!!
دانشگاه
شهيد بهشتي
رشته دانشگاه
دندون پزشكي:*
پاسخ : سوتی‌ها

بچه ابجيم تازه ياد گرفته بگه من
هرچي بهش ميگي ميگه من
حواسم نبود بهش گفتم كي زشته گفت من....

كلا مادر شوهر ابجيم از قيافش معلوم بود گيج شده.... :-[ :-[
 

نمیدانم

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
228
امتیاز
1,544
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب پسر خاله ام اینا خونمون بودن بعد من خیلی باهاشون جور هم با خودش هم بازنش سه تایی نشسته بودیم هی مسخره بازی وخنده واینا بعد اینا عقد کردند چون خونشون طبقه 3وم هست هنوز یخچال رو نبردند که با جهاز ببرند بعد خونه خالم هم طبقه 3وم هست در نتیجه یخچالشون خونه ماست
بعد مکالمه من وپسر خالم
حمید داداش(پسر خالم):زینب مامان نمیزاره کسی به یخچال تکیه بده مگه نه؟؟؟
من :نه نمیزاره
حمید داداش:میگه حمید پدر سوخته بازیش گل میکنه مگه نه؟؟؟؟؟
من :اره
حمیدداداش: =)) =)) =)) =))
زنش: =)) =)) =)) =))
من: :-[ =)) :-[ =)) :-[ =)) :-[ =))
 

mr.aliof

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
240
نام مرکز سمپاد
علامه1
شهر
هِمدان
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

با بچه ها زبون روزه رفتیم باشگاه دو ساعت دوییدیم.بعد باشگاه دگ نفسم بالا نمیومد...از زور خستگی لم داده بودم رو ساکم یه دفه دوستم(با کلی قیف و قپّی) یه جزوه ی دربو داغون از تو ساکش درآورد گفت: علی یه جزوه گرفتم خداااا من: :O <D=دوستم:B-)
منم برای این که نخوره تو ذوقش بهش گفتم فقط سواله؟اونم یه چیزی با خودش هی زمزمه میکرد...با اون وضعم هیچی نمیفهمیدم چی میگه....یه بار دگ:سواله؟؟اونم دوباره یه چیزی گفت...اصلا"نمیفهمیدم چی میگه!!این دفه:سواله؟؟باز همون زمزمه ی نا مفهوم. دوباره:سواله؟؟این دفعه حالیم شد چی میگه:همه چی داره،تعریفو سوالو نمونه .
جو گیر شدم داد زدم مسخره ی فلان فلان اینو از اول بگو دگ جونت اومد بالا نیم ساعته اسیرمون کردی... X-(
یه دفه دیدم کل بچه ها دارن یه جوری نگام می کنن: :O :O :O بعد: =)) =)) =))
دوستمم کم نیاورد برگشت گفت:خبر مرگت دو ساعت پ دارم چی میگم؟؟اون گوش کرتو واکن ببین چی میگم د... X-(
(تمام اون چار دفه که ازش پرسیدم سواله اون همین جمله رو تکرار میکرده... :D)

چشمتون روز بد نبینه تا افطار که با هم بودیم دوستان مارو گرفته بودن دستگاه...تا یه کلمه حرف میزدم یه هو همه برمیگشتن میگفتن سواله؟؟؟
موقعیم که هیچی نمیگفتم:یه حکایتی برام درست میکردن که رفتم با یکی نمیدونم فلان جااو هی دارم سوتیای خفن میدم...تا سه روز دپرس بودم :((
 

soliloquize

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
169
امتیاز
2,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرج
مدال المپیاد
شیمی ...
پاسخ : سوتی‌ها

× یکی از دوستان سرِ کلاس گرمش شده بود بعد یکی از بچه ها بطریِ آب معدنی رو میزش بود ، دوستم ازش اجازه گرفت برش داشت که یه کم آب بزنه به صورتش ... یه کم آب ریخت تو دستش زد به صورتش یه حالِ جانانه پیدا کرد .. یه عالمه هم پز داد بهم که خنک شده

بعد یهو دید صورتش چسبناکه ، تازه فهمید که شربتِ آبلیمو زده :)) تفاله های لیمو رو صورتش خیلی خوشگل بود 8-> ;))

× البته واسه گرمازدگی خوبه دیگه ;;)
 

*M.M*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
4,463
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم تو یک انجمنی بعد رفتم تو لیریکای آهنگش میبینم یک یارو نوشته متن آهنگ های سلنا قومز همراه با ترجمه فارسی :))
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,058
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

این کتاب آبیای قلمچی کلن یه سوتی مشترک دارن ، به عنوان مثال:
عربی 2 :
روی جلد:980 پرسش 4 گزینه ای
صفحه ی اول:990 پرسش 4 گزینه ای
توی کتابم که نگا کنی984 تا بیش تر نیس :D
 

Mr.khaste

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
85
امتیاز
943
نام مرکز سمپاد
حلی 99
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

یادش بخیر!
کلاس رانندگی بودم بعد حق تقدم با من بود که یهو ی سمند پیچید جلوم منم وایسادمو بوق زدم. یکم که رفتیم جلو تر گفتم:
این ایرانیا خیلی جالبن! کل عمرشونو دارن تلف میکننااااا بعد چراغ ک زرد میشه حاضر نیستن چند دقیق صبر کنن!
مربیم گفت:
آره من خودمم گاهی اوقات این جوریم ولی اصن خوب نیست!
گفتم:
به چراغ زرد ک میرسن عین گاو پاشونو میزارن رو گاز!!!
مربیم:
:|
من بعد از 4-5 ثانیه واقعا این جوری شدمااااااا ، واقعا جدی میگم ، اینجوری شدم:
:-"
و دوباره من به سرعت:
استاد موسیقی سنتی خیلی قشنگه مگه نه؟!
(رادیو آوا گوش میدادیم)
 

Robek

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
353
امتیاز
1,420
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز_کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
پرستاری
پاسخ : سوتی‌ها

خواهرم درحالت دراز کش رو تخت مامان بابام:وای اصن حوصله ندارم.وای باید ارمان(کتاب کار تابستانش)حل کنم.وای باید کمدمو مرتب کنم.وای نماز نخوندم. مامانم ک حرفاشو میشنید با حالت مثلا جدی اما منفجر از خنده:یکتا هندونه واست گذاشتم.تو هاله برو بخور یکتا با تمام سرعت به سمت هال =))=))=))=))=))=))=))=))=))
 

Bittern

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
522
نام مرکز سمپاد
farzanegan 4D
شهر
تهــــ ران
مدال المپیاد
ریاضی کار بودیم، مدال نیاوردیم ولی حال کردیم.
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی بچه ی تازه حرف زدن یاد گرفته:
مامان...مامان یه فکر فکری کردم! :D
بعد از پرس و جو می فهمیم منظورش اینه که یه فکر بکری کردم!
تازه بد ترش اینه که فکر فکر :)) آقا استفاده از آبکش برای جا به جا کردن آب بوده :D
 

M a н d i s

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
182
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
اراك
رشته دانشگاه
پزشكی
پاسخ : سوتی‌ها

من واسه چی اینقد سوتی میدم؟ :(
دیروز داشتم تو ی تاپیک خیلی جدی پست میدادم بعد همون لحظه واسم پ خ اومد من ی صفحه پاسخ پ خ باز کردم ی صفحه هم برای پاسخ ب اون تاپیک
بعد مثه خنگا جابجا جواب دادم :|
حالا متن پ خ این بود "خب اسکل اول درست نگا کن بعد حرف چرت بزن " حالا فک کنید من اینو دادم تو ی تاپیک خیلی جدی بعد خودمم نفهمیدم خیلی با ارامش دو ساعت بعد فهمیدم ... نمیدونستم با چ سرعتی ویرایش کنم
خوب شد کسی نقل قول نزده بود بگه این چیه نوشتی :D
 

mahsa98

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
107
امتیاز
410
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

به دوستم گفتم خواهرت چند سالشه؟
دوستم:1 سال و دو سه ماه
من: ادم سن خواهرشو تقریبی نمیگه
دوستم: 12 مرداد میشه 1 سال و 2 ماه B-)
من:اخی یعنی مردادیه :D
دوستم: نه خردادیه :))
کلا من همچین ادم باهوشی هستم :D
 

melika15

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
407
امتیاز
3,313
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز دوستم ازم پرسید داداشت چند سالشه؟
بهش گفتم : امسال میره پیش
گفت : عه میره پیش؟ رشته ش چیه؟
گفتم : رشته؟! :O!! بچه ای که میره پیش دبستانی رشته نداره که!! :))
گفت : فکر کردم منظورت پیش دانشگاهیه!!! :-"
چه فکرا میکنن بعضیا :)) :))
 

angry girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
2,490
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از اشنایان هست فامیلش آرامه ولی من هر دفه صداش میکنم اقا مهربان نمیدونم تو اون لحظات به چی فک میکنم واقعا. :-" :-"
 

Mrs.Clever

Kelidelia:
ارسال‌ها
102
امتیاز
794
نام مرکز سمپاد
farzanegan1
شهر
kerman
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
....المپیاد زیست
دانشگاه
zaums
رشته دانشگاه
Medicine
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار که مامانم کله پاچه درست کرده بود من هم که از این غذا بدم می اومد
یک ساعت فقط دنبال لوزالمعده تو کله ی گوسفند بدبخت می گشتم
وقتی متوجه سوتیم شدم که دیگه همه داشتن به من می خندیدن :)
 

hamidreza96

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
513
امتیاز
5,057
نام مرکز سمپاد
× هاشمی نژاد II
شهر
× مشهد
مدال المپیاد
× نوچ ، جوونیام میخواستم برم شیمی پشیمون شدم
دانشگاه
× هرجا خدا بخواد
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم دیشب یه گوشی اچ تی سی وان اس خریده بلدم نیست باهاش کار کنه :D

امشب اومده بود تصویر زمینشو عوض کنه ، دوستام گالریشو آورد گفت کدوم یکی از این عکسارو میخوای ؟

گفت : همین صادقک هارو بذار

منظورش قاصدک بود :)) :)) :))

بعدش یکی از دوستام که ادعای زبان داره رفت توی قسمت help و نوشته هاشو تند تند شروع کرد با لهجه غلیظ بریتیشی خوندن ...

وقتی به کلمه ی جی پی اس رسید اشتباه خوند جی پی سی

یکی از دوستام بهش گفت حداقل این کلمه ای که معنیشو میفهمیمو درست میخوندی حالا بقیشو نمیفهمیم :)) :)) :))
 

mr.aliof

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
240
نام مرکز سمپاد
علامه1
شهر
هِمدان
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب رفته بودیم احیا به دوستم نماز شب قدر(به قول احسان علیخوانی نماز والدین :D)رو گفتم که دو رکعته و...آخرش بعد سلام 70 بار میگی:استغفرا...و اتوب الیه ربّی نداره!!
بعد دوستم نمازشو خوندو بعد نماز یه تسبیح گرفت دستش با حالت خشوع و تضرع در حالی که گردنشو رو بالا کج کرده بود دیدم داره بلند بلند میگه:
استغفرالله و اتوب الیه ربّی نداره...استغفرالله و اتوب الیه ربّی نداره... :O :O
حالا منو میگی وسط مجلس عزا دارم هرهر به این میخندم...اونم بنده ی خدا هی داشت میگفت =)) =)) =))


انسان جایزالخطاس دگ!! :D
 

ابوالفضل

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
373
امتیاز
1,544
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سبزوار
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

کلا من در شرایط عادی سوتی نمیدم......اما این ماه رمضونه بعد جور فشار آورده...

1- اونروز سر اذان مغرب یکی بهمون زنگ زد :| حالا بگذریم که مجبور شدم از پای سفره پاشم برم تلفن جواب بدم...رفتم گوشی رو برداشتم تحت تاثیر اذان :-" میگم الله ~X(

2- اونروزم خواب بودم تلفن زنگ زد......کلا تلفن تو اتاق خودم رو میز کامپیوتره..... پاشدم حیران و عصبانی....رفتم به سمت تلفن....هی سعی میکنم موس ُ بردارم....حالا مگه لامصب برداشته میشه ........

هیچی دیگه نمیدونم اونجا چی فکر میکردم واقعن؟؟
الانم دیگه از خودم ناامید شدم ....منتظر حمله نظامی آمریکا هستم :|
 

nilofar banihashem

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,011
امتیاز
11,418
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان/فرهنگ
شهر
بجنورد
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

ديروز نسيم يه سوتي داد ما يه علي گريواني دارييم توشهرمون كه همش 2يا1كشوريه توكانونبعد گفتيم اگه سه نفر اول كنكورباشه خودمونو بگيريم بعد نسيم گفت اگه تك رقمي شد ميريزيم توخيابون مثا انتخابات جشن ميگيريم :))
 
بالا