خاطرات سوتی‌ها

tezar

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
633
امتیاز
5,345
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6 سابق
شهر
تهران
دانشگاه
امـیـرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی بـرق
پاسخ : سوتی‌ها

شارژ خریدم..بعد دو ساعت همه جمعی ک توش بودم رو معطل کردم سکه بدن بهم..این سطح روش رو تراشیدم با سکه بعد مشغول حرف شدیم و اینا ...یه 4-5 ساعت بعد تو تاکسی یادم اومد شارژه رو وارد نکردم کارت شارژ رو انداختم دور...
وای خدا منو بکش...اصلن خیلی حس وحشتناکی بود!
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

: زنگ زدم وآژلنس و خواستم مودب باشم وبگم ماشین هست خدمتتون؟ گفتم ماشین هست خبرتون؟
که نمیدونم چرا یهو قطع کرد!
این چه کاریه؟والااااااا
خخخخخخخخخ
 

angel25

کاربر فعال
ارسال‌ها
73
امتیاز
597
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

دوستان زنگ زده بودن پیتزا متری،میخواستن سفارش بدن.بعد متن مکالمه شون به این صورته:
-سلام،ماچندنفریم،میخواستیم میترا سفارش بدیم...
هیچی دیگه ملت از خنده منفجرشدن و خودشم از بس خندید تلفن رو قطع کرد.
 

poorya.kh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,567
امتیاز
8,851
نام مرکز سمپاد
شهیـد بهشتی
شهر
نیشابـور
دانشگاه
علم‌وصنعت‌ ایران
رشته دانشگاه
مهندسی‌کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

اون روز یکی از بچه‌ها گفت حامد زیر جاهای مهم کتابت خط کشیدم، بعد اون یکی به شوخی ولی خیلی شاکی گفت جرا اینکارو کردی و اینا؛
بعد اوون یکی میگه خوبه والا، یه چیزی هم طلبکار شدیم. :))


آخرو جوجه‌ی پاییز میشمارن. :)) (ضرب‌المثل گفته شده در اوج کل‌کل توسط یکی از بچه‌ها)
 

چتررنگی

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
43
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
یکی از شهرای ایران
پاسخ : سوتی‌ها

صبح توسط دوستی کتابی ب دستم رسید.رفتم خونه شب اون دوستم ک کتابو ب این یکی داده بود ک بهم بده اس داد.متن مذکور ب این شکل بود: س. کتاب ب دستت رید؟؟!!!!
اینجانب کم نیاوردم و نوشتم:بله.بدجوووور!!! :)) :))
 

a.mahsa

کاربر فعال
ارسال‌ها
23
امتیاز
216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان7
شهر
تهران
مدال المپیاد
رفتم زیست دیدم باهاش حال نمیکنم ولش کردم!
دانشگاه
3 سال دیگه دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : سوتی‌ها

با دوستم میخواستم قرار بذارم با هم بریم پارک لاله ! حالا این شرح صحبت های تلفنی ماست :
من: سلام سارا خوبی؟ زنگ زدم بگم کجای پارک قرار بذاریم....
سارا: نمیدونم فقط یه جایی باشه که راحت همدیگه رو پیدا کنیم و هی دنبال هم نگردیم
من: مثلا کجا؟
سارا: نظر خاصی ندارم بذار از مامانم بپرسم...... مااااااامااااااااااان!!!!؟؟؟
من بعد از 2ساعت : پس چیشد سارا؟!
سارا: مامانم هنوز داره فکر میکنه........(حالا مامانش با هزار ذوق وشوق داد میزنه!) اهان فهمیدم .... تو دستشویی .......تودستشویی قرار بذارین!!!! :O :O
من وسارا :D :D بعدش یهو =)) =)) =))!!!!
خدایی جا بود پیدا کردااا.... :))
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,254
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

آقا یکی از شرکت کننده های مسابقه (دختر #S-: :|) یه سوال داشت بعد پرسید که منم از امیرحمزه بپرسم ، منم دشویی داشتم ، تند تند هر چی اینا میگفتن من کپی میکردم به اون یکی میدادم ، روی آخرین جمله من دیگه تصمیم گرفتم کپی که کردم سریع برم واسه همین نخوندم چی بود :| بعد این بود :

----: baba
----: soal az shoma mikhad
----: befahmid
----: ke hadakasr ghodrat tahoml in a cheghadr
---- is typing...
----: in tikaro nago : chera *** migid

بعد برگشتتم دیدم ، آبرومون رفت :|

البته باز خدا رو شکر آشنا بود .
 

خودتی

کاربر فعال
ارسال‌ها
30
امتیاز
301
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه 1
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از اقواممون دیسک کمر داره ناجور ! اصن ی وضعی .دکتر بهش استراحت مطلق داده
ی شب ما و چند تا خانواده های دیگه خونش بودیم و هی دلداری می دادیم
یهو یکی از وسط مجلس داد زد :
_تو که کار خاصی هم نکردی من حیرونم چرا دیسک کمر داری ؟؟؟!!!!!!
بدبخت بیمار : :O :O :O ~X( ~X( ~X( ~X(
ما همگی: [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o<
اونی که داد زده بود: :-ss :-ss :-ss :-ss
دیسک کمرش: :| :| :| :|
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم میگفت تو راهپیمایی شعار میدادن : شعار ملت ما

بعد ی پیرزنه بجای ج تکرار میکرد:شعارملت ما!!
 

کوروش ا

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
75
امتیاز
260
نام مرکز سمپاد
حلی ۳
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش المپیاد داشتیم ، بعد با دوستان گوشی آورده بودیم
زنگ تفریح خورد و بعد از دو دقیقه منو از پایین صدا زدن که آقای فلانی ... آقای فلانی اولیاتون اومدن
من هم گوشی رو سپردم به دوستم و رفتم پایین
بعد از 10-12 دقیقه بالا اومدم و مثل اینکه دبیر اومده بود سر کلاس
من هم طبق معمول گفتم ببخشید و ... وارد کلاس شدم
سر مبحث زیبای :-" که وارد قسمت های مهم شده بودیم یه دفعه صدای آهنگ در اومد
اونم نه زنگ گوشی
بلکه از این آهنگ های عروسی و هله ناری ناری :D
من هم ناخودآگاه گفتم بچه ها این آهنگ ها چیه که میذارید
بعد یهو خواننده شروع کرد به خوندن :-"
یه دفعه دیدم گوشی خودمه
دوستان گرام رفته بودن و موقعی که گوشیمو داده بودم بهشون اینکار خداپسندانه رو انجام داده بودن :-"
 

lovesky

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
606
امتیاز
3,585
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی نیست ولی میرفت تا حیثیت یک نفر رو به باد بده :-"

مامانم امسال بازنشسته شده،قرار بود بره اداره حکمشُ بگیرهُ خداحافظی کنه یه جعبه شکلاتم گرفته بود که وقتی رفت با خودش ببره.
مشکلاتی پیش اومد نشد بره و بعدشم بیست روز مسافرت بود.
از قضا جعبه شکلاتُ توی پلاستیک گذاشته بود بالای یخچال :-"
دیگه ما هم احساس وظیفه کردیمُ گفتیم حیفه نشستیم دور هم همه شکلاتا رو تقسیم کردیمُ نوش جان شدن خلاصه :-"
بعدم دوباره گذاشتیمش تو پلاستیکُ همونجا بالای یخچال :-"

هیچی دیگه :-"یه روز صبح که هیچکودوم از ما خونه نبودیم مامانم پلاستیکُ برمیداره که ببره میذاره رو اپن بابام میاد میبینه میگه چیه اینُ میگه نه بابا لازم نیست ببریُ مامانمم نظرش عوض میشه نمیبرتش :-قورت دادن آب دهان :سس :-"

به اینکه اگه اون جعبه رو میبرد اداره چی میشد فکر میکنم قلبم میاد تو دهنم :-"
 

baseri

F@|-|!mEh
ارسال‌ها
2,821
امتیاز
6,851
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
نانو
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی نشد ولی نزدیک بود بشه :-"

سر زیست ، معلمه انیمیشن گذشته بود ، انگلیسی بود ، بعد منم داشتم تمرکز میکردم که مثلا بفهمم چی میگه :D
اون وسط معلمه گفت صداش خوبه؟ میشنوید؟
منم نزدیک بود بگم yes :-"
(آروم گفتم البته)
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,309
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

6nmEfEToxnH7i4e9FyidsyWuaEYjK.jpg


×بدون شرح ×
 

fatemeh.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
361
امتیاز
8,146
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم اباد
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یاادمه یه بار داشتم خیلی جدی با ی نفر صحبت میکردم.میخواستم بگم کور خوندی(یا خواب دیدی خیره)
قاطی شدن جمله ها گفتم : ((کور خوندی، خیره‌!))
 

عمو ژپتو

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,710
امتیاز
5,696
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
قبولی در مرحله دوم المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
شهید باهنر کرمان / شریف
رشته دانشگاه
ریاضی :x
پاسخ : سوتی‌ها

امروز بعد یه پیاده روی طولانی نزدیک اذان بود رفتم مسجد که نماز بخونم (بعد چند وقت)
بعد گویا همین امروز استثناً پیشنماز نمیومد و همه فرادا خوندن :)).

-------------------------------------------------------------------------------------------------------
پریروز بابام داشت میرسوند منو کتابخونه بعد یکم تو فکر بود بعد ازم پرسید :
ساعت 10:30 بیام دنبالت .
-آره .
بعد چند لحظه حس کردم نفهمیدم بابام گفته ساعت چند :-" :)). گفتم :
-گفتی ساعت چند میخوای بیای دنبالم :-? :-" .
-ساعت 10:30
-نههه 10 میبنده 9:30 بیا دنبالم :-".
کلی پیش خودم خندیدم :)) :))
 

samira16

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
481
امتیاز
3,080
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبد کاووس
مدال المپیاد
ندارم :-&quot;
دانشگاه
دانشگاه گلستان-گرگان
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : سوتی‌ها

چند سال پیش بود نمیدونم چی تو اتاق دیده بودم میخواستم افکن بزنم بعد خیلی سریع افکنو آوردم گرفتم جلو در که تا زدم درو ببندم بوش نیاد بعد اشتباهی سوراخش طرف خودم بود :| هیچی دیگه افکنو خالی کردم رو خودم نزدیک بود خفه شم #S-: کلا مجبور شدم بعدش یه دوش بگیرم درین حد :)) (از حشرات متنفرم من :-w)
 

ALA73

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
121
امتیاز
1,262
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد عزیز
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

عاقا سوتی های روزاول دانشگاه
ازونجایی ک نماینده دخترا شدم من :D نماینده پسرا بم گف شمارتونو بدین شایدلازم شد بعد من گفتم خب شما بگین من سیو کنم بعد شمارشو زدم و گف پس تک بزنین عاقا منم تکیدم دوتایی منتظر ک شمارم رو صفحه گوشیش نقش ببنده هی منتظر هی منتظر آخر من دوهزاریم جاافتاد گفتم عه مث اینک شارژم تمومیده
من :D
اون :|
رفتیم از جای سلف خوراکی بگیریم بعد دوستم گف بذار من حساب کنم بعد چون من باید بهش یه پولی میدادم ازقبل گفتم نه بذار چیز به چیز بشه
من :))
دوستم :-[
حضاردرمغازه =))
 

mh.darya

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
597
امتیاز
3,794
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
تهران
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
مهندسی معدن
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر فیزیک دبیرمون داشت میگفت شما ها خیلی خنگین و اینا ! بعد میگه : اصن ادم از در مدرستون میاد تو احساس میکنه اومده امین آباد ( بیمارستان روانی ) ! بچه های پایتونم اینجورین ! میان تو دفتر یه سوالایی میپرسن اصن آدم میمونه ! شما ها مطمئنین آزمون دادین اومدین اینجا ؟! فکر کنم خنگ تریناتونو جمع کردن آوردن !
بعدشم کلی خندید و کلن در حالت :D حرف میزد ! کلن معلم باحالیه ! :-"
من در جوابش : نه آخه آقای زینلی میدونید مشکل بچه ها نیستن ، معلما خنگن !
زینلی : :D چی ؟!
بچه ها : :Oمهسااااا :))
:))
خدا شاهده من منظورم به خودش نبود ! معلمای پایه رو گفتم ! :-"
باو خب به من چه راست میگم دیگه ! خیلی داغونن ی سریشون ! :| :-"
خلاصه که یه نیمچه گندی زدم ! :D
 
بالا