پاسخ : سوتیها
معلم ریاضی راهنمایی یه خانومی بود که منم ازش نفر ت دارم ولی واقعا معلم خوبی بود اما سر کلاساش من همش داشتم میخندیمو مسخره اش میکردم فکر کنم اونم میفهمیدچون همونقدر که من بهش علاقه داشتم اونم به من علاقه داشت.....
ولی خدای سوتی بود..مثلا هر ثانیه یه بارابروهاشو در هم میکرد و لب و لوچه شو یه وری میکرد و با لحن تند میگفت "چه ساعتیه؟ " (ترجمه : ساعت چنده )
همیشه ی خدا دکمه ی مانتوش باز بود و لباساش پیدا بود. خیلی ام علاقه داشت روی میزبشینه و اینجوری دکمه اش بیشتر باز میشد...
بقیه شو یادم نمیاد....شرمنده
یه بار معلممون سر کلاس گفته بو (معلم فیزیک) :وقتی کسی میره تو اب مواش تو اب پخش میشه بچه ها گفته بودن :موا نه موااا

فهمیدین؟
تکیه کلام معلم هندسه خانومااااا ( با صدای بم )...یه بار همین معلمه میخواست یه نفرو ضایع کنه ..بعد گفت : خانوما توجه کنن نمی خوام اسم ببرم که کی اینکارو کرده ولی خانوم (مثلا)کریمی من دیدم که شما خودتون بودید ...

بالاخره میخوای اسم ببری یا نه؟
یه معلم فیزیک داشتیم اخر خنده بود وای اصلا ریخت گرد وقنبلش به قول بعضیا کرکر خنده بود... وقتی ازش سوال میکردیم اصولا یا بلد نبود یا جواب نمیداد بعد یه مشت چرت و پرت سر هم میکرد..بعدم با لحجه ی غلیظ اصفهانی و از قصدی حسابی جنله شو کش میداد و میگفت خانوما بی خیااااااااااااااااااااااااااال شید خانوما

این معلم فیزیکه توی اژه ای هم درس میداد بعد میگفت : پسرای اژ ه ای اینقدر منو دوس دارن ..یه بار داشتم میرفتم سر کلاسشون بعد یکی شون سرشو گذاشته بود رو شونه مو میگفت اقای فلانی تو نفس من بیدی ...ما مرده بودیم از خنده..

یه بار میخواست بگه که دانشمندان زمانی که تازه پا روی ماه گذاشتند تازه فهمیدند که ماه پر از چاله چوله است بعد اینجوری تعریف کرد " قبل از اینکه اقای ارمسترانگ پاشا رو کره یه ماه بزارد مادری غلومی هرموقع میخواست قربون صدقه بچه اش بره همش میگفت غلومی تو چقده ماهییی..اما از وقتی که دانشمندان رفتن به کر ه ما ه وبعد از طریق ماهواره تونستند سطح زیمین(همون زمین خودمون) اا ماها (و ماه را )بیبینن و فهمیدند که زمین خیلی سطحش قشنگتر از ماهه..دیگه از اون به بعد مادری غلومی به جای اینکه بهش بگه تو چقده ماهی همش بش می گفت غلومی تو چقده زیمینی "

یه معلمی داشتیم افتضاح بود اسمش شادمانی بود بهش میگفتیم شادونه:::: خیلی پز میداد مثلا میگفت من اسم دارم ولی شئوهرم برام یه دارویی گرفته و گفته وزارت بهداشت این دارو رو وارد کنه که این دارو فقط یه نمونه اش تو ایران هست اونم شوهرم گفته فقط وزارت بهداشت برا من وارد کنه

.... یا مثلا ...شوهرم اینقدر جوون میزنه یه بار رفته بودیم اوایل ازدواجمون با هم بیرون بعد یه خانم گدا بهم گفت خانوم یه کمکی بکن خدا پسرتو برات نگهداره :P بقیه اش یا یادم نیست یا فابل گفتن نیست..فقط خیلییی یه جوریبود..از منم بدش میومد..کلا من همیشه محبوب همه ی معلم ها بودم..من عینکی هستم یه بار سر کلاس داشت م با خودکار بنفش می نوشتم بعد اومد جلو و بلند گفت خانوم فلانی با این رنگ خودکار مینویسی برا چشمات بده عینکی هم که هستی از این ضعیفتر میشه هااااااااا :-\